بولتن نيوز: رسانهي ملي هر سال و به خصوص در ايام ويژهاي چون عيد نوروز، ماه رمضان و يا شبهاي دراز فصل تابستان اقدام به ساخت برنامههاي ويژهاي كه عموما سريالهايي با تم درام يا كميك هستند ميكند. بودجهاي كه براي اينگونه سريالها پرداخت ميشود بودجهاي ميلياردي است. براي مثال همين چند روز پيش، روزنامهي «جمهوري اسلامي» خبري دربارهي حضور يكي از خوانندگان پاپ در برنامهي تحويل سال شبكهي سوم سيما منتشر كرد. كه اين جناب پاپخوان، براي حضور 45 دقيقهاي خود و سر ريز كردن درّ و گوهر از دهان مبارك، مبلغ ناقابل 40 ميليون تومان از رسانهي ملي به جيب زد. (يعني تقريبا دقيقهاي يك ميليون تومان!) و يا برنامهي بسيار آموزنده و تربيتي «كلاه قرمزي و پسرخاله» كه براي هر دقيقهاش مبلغي بيش از يك ميليون تومان گرفت.
حالا يكي از كارهاي صدا و سيما كه هم جالب است و هم تاحدودي به طنز شبيه است تقدير از برنامههاي توليدي خودش است! يعني خودش از خودش تقدير ميكند! مثل اين ميماند كه شما مثلا كار خوبي انجام داديد و بعد هم خودتان به خودتان تشويقي می دهيد. حالا بماند اينكه اصلا اين كاري كه انجام شده جزو وظايف رسانهي ملي است. اصلا فلسفهي وجودي سازمان عريض و طويلي به نام رسانهي ملي همين كارهاست ديگر. رسانهي ملي كه وظيفهاي ندارد جز ساخت همين برنامهها. آدم كه براي انجام وظيفه به خودش تشويقي نميدهد، ميدهد؟! آن هم تشويق از كساني كه براي برنامههاي خود قبلا ميليونها تومان پول از صدا و سيما دريافت كردهاند!
حالا هفته پیش دوباره اين داستان اتفاق افتاد و حضرات مدير رسانهي ملي از سر «خود تشكّري» و «خود تقديري»، عوامل و سازندگان برنامههاي نوروزي را دعوت كردند و از آنها تقدير به عمل آوردند. مسئولين رسانهي ملي از میان سریالهای پخش شده در ایام نوروز سریال «پایتخت» را به دليل فیلمنامهي خوب، ساختار مناسب، پرهیز از تجملگرایی و برخوردار بودن از پیامهای دینی و اخلاقی به خصوص تاکید بر امانتداری، صداقت و راستگویی مورد قدردانی قرار داد.
البته اين درست است كه سريال پايتخت به لحاظ فيلمنامه، كار قرص و محكم و استخوانداري بود اما اينكه كجاي اين فيلم نشاندهندهي پرهيز از تجملگرايي و يا حاوي پيامهاي ديني و اخلاقي بود معلوم نيست. آيا صرف اينكه «بابا پنجعلي» - كه عمدا يا سهوا به عنوان كاركتر شيرينعقل داستان به تصویر کشیده شده است - با لهجه مازندرانی خود تنها دو جمله را دائما تكرار ميكند كه «ناهار نخوردمه» يا «نماز نخوندمه» ميشود پيام ديني؟ و يا اينكه چون انتهاي داستان اختصاص يافته بود به نمايش لوكيشنهايي از حرم حضرت رضا (ع) ميشود آن را سريالي با تم ديني نام نهاد!
البته در بخش ديگر از اين مراسم از مجموعهها و برنامههایی همچون «کلاه قرمزی و پسرخاله» به علت بهرهبرداری مناسب از فضای مفرح و شاد نوروز برای انتقال پیام متناسب با ماموریت شبکه و خلق شخصیتهای جدید نيز تجلیل شد كه متأسفانه نويسنده سعادت آن را نداشت كه اين برنامهي نوآور و ساختارشكن و آوانگارد را ببيند و بنابراين معذور است از نقد آن.
القصه اينكه رسانهي ملي تا آن افقي كه سيدنا القائد براي آن ترسيم كرده كه همانا افقهاي رفيع انقلاب اسلامي است فاصلهي زيادي دارد. البته ما منكر موانع و مشكلات و كمبودها نيستيم. ميدانيم كه توليد يك برنامهي خوب كه مبتني بر چارچوبهاي ديني و انقلابي است تا چه حد سخت است اما از شخصيتي چون جناب آقاي ضرغامي كه خود يكي از نيروهاي متعهد و انقلابي هستند انتظار بيش از اين است. رسانهي ملي بيش از اينها بايد به روز و كارآمد باشد. رسانهي ملي بايد از حوادث كنوني كه در جهان در حال وقوع است عقب نباشد. در حال حاضر در اكثر كشورهاي اسلامي، قيامهاي مردمي عليه اربابان ديكتاتور خود در حال اتفاق است، رسانهي ملي در اين چند ماه چند ساعت فيلم توانسته از اين قيامها ثبت و ضبط كند؟ چند برنامهي خوب و مستند توانسته از اين مبارزات مردمي تهيه كند؟ ما حتي اخباري هم كه از رسانهي ملي در مورد اين حوادث می بینیم، بيشترشان برگرفته از شبكههاي خارجي چون الجزيره است. پس كجاست پرس تيوي و العالم و ...؟ هنوز يادمان نرفته در جريان فتنهي 88، خبرنگاران شبكههايي چون بيبيسي و الجزيره و العربيه به صورت مستقيم از خيابانهاي تهران براي شبكههاي خود گزارش ميفرستادند. رسانه يعني اين!
البته رسانهي ملي نشان داده كه استعداد و ظرفيت ساخت برنامههاي خوب و با كيفيت و اتفاقا پر بينندهاي چون سريال حضرت يوسف و مختارنامه را هم دارد. سريالهايي كه حتي ميتواند در خارج از كشور هم طرفداران خود را پيدا كند و اتفاقا داد گروههايي چون وهابيت انگليسي را هم در بياورد.