سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۶

مطهری دیگر اصلاح‌طلبان را برانداز نمی‌داند؟

نماینده فعلی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سال 1385 در نامه سرگشاده به محمود احمدی نژاد از نگرش دولت نسبت به مسائل فرهنگی انتقاد کرد؛ وی در ابتدا نامه کامیابی احمدی نژاد را «الطاف خفیه الهی» نامید و نوشت: "بدون شك انتخاب جنابعالي به عنوان رئيس‌جمهور در سال گذشته از الطاف خفيه الهي بود.
کد خبر : ۲۰۲۴۳۵
صراط: «آقای مطهری الان در مجلس همان کاری را می کند که ما در مجلس ششم انجام می دادیم و به براندازی متهم شدیم! »1 این قسمتی از اظهارات سید محمدرضا خاتمی، نایب رییس مجلس ششم و از فعالان فتنه 1388 از رفتارشناسی سیاسی علی مطهری، نماینده ادوار مجلس در عصرکنونی است.

از سوی دیگر، مصطفی تاج زاده در سال 1379 در پاسخ به یادداشت «جفا به استاد مطهری» به علی مطهری هشدار می‌دهد که شورای نظارت بر نشر آثار شهید مطهری را وارد میدان سیاسی نکند زیرا « آنها که اخیرا جنابعالی را به ورود در چنین عرصه‌ای تحریض می‌کنند و حتی روزنامه خود را برای نقد و در حقیقت نفی«اصلاحات» و شعارهای رییس جمهور محترم در اختیار شما قرار داده اند، از آنجا که می‌کوشند تا به زعم خویش به نام دفاع از «مطهری» بر ادامه دهنده راستین راه او یعنی«خاتمی» بتازند»2 .

این دو اظهارنظر رفتار متناقض سیاسی علی مطهری را روایت می‌کند و آنچه که برای بسیاری از ناظران سیاسی نسبت به رفتارشناسی سیاسی علی مطهری تعجب برانگیز است، «موج سینوسی» تغییرات فکری و جناحی ایشان در بازه‌های زمانی مختلف است؛ به نحوی که «ارزش‌های» سیاسی و «شخصیت‌های» محبوب وی بدون معیاری مشخصی در حال تغییر و تحول است؛ روزگاری انتخاب محمود احمدی نژاد را از «الطاف خفیه الهی» بداند و سپس بعد از سال ها مخالفت با حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و خانواده اش، او را «مصلح واقعی و منتقدان دلسوز جامعه»3 بخواند .

در این نوشتار درصدد هستیم به ارزیابی رفتارشناسی سیاسی علی مطهری در سپهر سیاسی کشور در دهه هفتاد و هشتاد شمسی و همچنین موضع گیری ایشان نسبت به شخصیت های سیاسی کشور مانند حجت الاسلام هاشمی و خاتمی بپردازیم.

· از نفوذ فرزند هاشمی در وزارت نفت تا کم تحملی او در برابر انتقادات

علی مطهری در گفت‌وگویی در سال 1379 به ارزیابی شرایط دوران اصلاحات پرداخته است وی در بخشی از گفت و گو با انتقاد از وضعیت ریاست جمهوری حجت الاسلام هاشمی بیان داشت "ورود و دخالت اقوام رئیس جمهور در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند،این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد...."

وی در ادامه در پاسخ به سوالی در رابطه با این که برخی این گونه توجیه می کنند که آقای هاشمی در امور حساس و مهم به خصوص در اموری که یک طرف آن خارجی ها هستند، نمی توانست به غیر از نزدیکان خود اطمینان کند؛ اظهار داشت " تا یک حدی این استدلال قابل قبول است. مثلا اینکه پسرشان رئیس دفترشان باشد، ولی حالا حتما باید «کیش» هم دست اینها باشد، وزارت نفت هم زیر نفوذ اینها باشد، فلان کارخانه خودروسازی هم مال اینها باشد و انحصار صادرات فلان محصول در اختیارشان باشد، اینها هم توجیه امنیتی دارد؟ اینها را که دیگر نمی شود براساس مصالح ملی توجیه کرد. خب وقتی یک خانواده ای اینقدر دستشان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کم کم جسارت پیدا می کنند و متعرض امور مقدس هم می شوند. مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد. خب این خانم در آن روزنامه ای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد، یا چرا حکم ارث چنین و چنان است. اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد "4 .

مخالفت با منش سیاسی حجت الاسلام هاشمی به همین جا ختم نشد و در 20 مهرماه 1383، علی مطهری استاد فلسفه دانشگاه تهران در نامه ای به حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی از او می خواهد که در انتخابات ریاست جمهوری نهم حضور پیدا نکند، وی دربخشی از نامه فعالیت اقتصادی فرزندان رییس مجمع تشخیص مصلحت و کم تحملی هاشمی را از دلایل اصلی خود می‌داند و اظهار داشت « اكثر فرزندان و برخي نزديكان شما در كارهاي اقتصادي وارد شده‌اند و اين امر در صورتي كه جنابعالي رئيس جمهوري شويد موجب افزايش شايعات خواهد شد، تحمل جنابعالي در مقابل انتقاد آشكار و مطرح در رسانه‌ها اندك است گرچه انتقادات خصوصي را راحت‌تر مي‌پذيريد و اين امر يك نقطه منفي براي يك رئيس جمهور است و باعث پيدايش گروه‌هاي سياسي نيمه مخفي مي‌شود.»5


از افشاگری براندازی اصلاح طلبان تا نامه برای انصراف خاتمی

سخنان علی مطهری نسبت به تعریف اصلاحات و اهداف اعلامی آن در صحنه سیاست ورزی کشورمان بسیار قابل تامل است؛ حامی این روزهای جریان اصلاحات طلب درباره شاخصه های اصلاح طلبی و اهداف این جریان نوشت : " به نظر من لفظ «اصلاحات» و مشتقات آن الان مورد سوء استفاده قرار گرفته و از این واژه خوب و مقدس برای جلب آرای مردم استفاده ناصواب می شود. کسانی پیدا شده اند که جریان اصلاحات را بستری برای ساقط کردن ولایت فقیه و از بین بردن اساس حکومت دینی می دانند،ما که نمی توانیم چنین روندی را قبول کنیم.

بله ما هم انتقاداتی به گذشته داریم و معتقدیم فسادهایی بوجود آمده که باید آنها را اصلاح کرد. آقایان آمده اند به نام اصلاحات کارهایی کرده اند که فهرست آن فسادها طولانی تر شده است. اگر بناست اصلاحاتی صورت بگیرد. باید شامل فسادهای پس از دوم خرداد هم بشود"6 .

این استاد دانشگاه پس از سه سال از زیست سیاسی جریان اصلاح طلب در بستر حاکمیت جمهوری اسلامی درباره آنان اظهار داشت "جار و جنجال‌ها و بازکردن باب «اصلاحات» و تلقین این که دوره جدیدی آغاز شده است. که بیشتر از سوی هواداران دولت صورت می گیرد، حاکی از آن است که برخی افراد و گروهها «اصلاحات» را به معنی حقیقی آن در نظر دارند و به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در نظام جمهوری اسلامی هستند. سیر وقایع از دوم خرداد 76 تاکنون نشان می دهد که مهمترین تغییر مورد نظر اصلاح طلبان، حذف ولایت فقیه یا به صورت یک مقام تشریفاتی درآوردن آن و حداقل محدود کردن اختیارات ولی فقیه است و به تعبیر دیگر آنها به دنبال یک حکومت غیردینی و یک حکومت جمهوری هستند، همان چیزی که علمای تیزبین در قبل از دوم خرداد 76 فریاد زدند که اگر این روشنفکران غربگرا روی کار آیند مشروطه تکرار خواهد شد و دین در خطر خواهد بود و تقی زاده ها در راهند و از این قبیل، اما هشدار آنها جدی گرفته نشد و امروز بعد از سه سال می بینیم سخن آنها بخش زیادی از حقیقت را دربرداشته است، نوک پیکان حمله اصلاح طلبان متوجه ولایت فقیه است و طرحها و لوایح در جهت حذف مکتب و ایدئولوژی پیش می رود"7.

همچنین علی مطهری این گونه از منشا انحراف فکری اصلاح طلبان یاد می‌کند "اکثر انحرافات فکری اصلاح طلبان از آنجا ناشی می شود که ناخودآگاه اسلام را یک مکتب کامل و پاسخگو در همه عصرها نمی دانند و آنچه برایشان ملاک و معیار است آخرین نظریات روز است، لذا همواره تلاش می کنند مفاهیم اسلامی را با مفاهیم روز تطبیق دهند، مثلا تلاش می کنند ثابت نمایند که دموکراسی غربی در اسلام نیز هست، چنان که قبل از انقلاب، انقلابیون مسلمان مارکسیم زده تلاش داشتند مفاهیم اسلامی را با مفاهیم مارکسیستی تطبیق دهند و مثلا بگویند اصول دیالکتیک مورد قبول اسلام نیز هست، زیرا به هر دو دلبستگی داشتند و انحراف از همین جا آغاز می شود."8

روند مخالفت های علی مطهری با جریان اصلاحات به حدی بود که ایشان در نامه سرگشاده به سید محمد خاتمی به دلایل متعددی از وی درخواست می کند که در انتخابات ریاست جمهوری هشتم حضور پیدا نکند؛ یکی از دلایل فرزند شهید مطهری شیفتگی خاتمی به مغرب زمین و متفکران غربی است؛ وی نوشت "نوعی شیفتگی به مغرب زمین و متفکران غربی در شما وجود دارد که ناشی از دوره ای است که در آن دیار گذرانده اید و مخل استقلال مکتبی است. جنابعالی دوبار این قضیه را برای من و برادرم صادقانه نقل کردید- یک بار در دوره وزارت ارشاد و باردیگر در دوره ریاست جمهوری- که در سال 56 وقتی می خواستید به آلمان بروید با استاد مطهری که در آن زمان در برخی درس های ایشان شرکت می کردید مشورت نمودید و ایشان مخالف رفتن شما به اروپا بودند ولی چون خودتان مایل به رفتن بودید و دیگران نیز نظر مثبت داده بودند به آن سامان رفتید و حتی بعد از مدتی که به ایران بازگشتید و داستان رفتن خود به آلمان را برای آن شهید بزرگوار بازگو کردید ایشان اظهار تاسف کردند و از آن مشورت دهندگان تلویحا گله نمودند"9

مقامات اجرایی، ریشه« فتنه» کوی دانشگاه

حوادث کوی دانشگاه در تیرماه 1378 از مهم ترین رخدادهای دوران استیلای گفتمان اصلاحات بر قوه مجریه است؛ فتنه ای که با حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 23 تیر 1378 خنثی شد؛ علی مطهری یک سال پس از وقایع کوی دانشگاه در یادداشتی در روزنامه کیهان معتقد است که «دانشجویان به آسانی آلت دست یک گروه سیاسی برای انتقام گیری قرار گرفتند» .

وی در یادداشت «عبرتهای حادثه کوی دانشگاه» درباره اقدام روزنامه سلام در انتشار سند محرمانه وزارت اطلاعات این گونه از این رسانه مکتوب اصلاح طلبان در ایجاد حوادث کوی دانشگاه یاد می‌کند: "این حادثه نشان داد که روزنامه های منافق تا چه حد می توانند در ایجاد یک آشوب موثر باشند. لذا حکومت اسلامی در تعطیل کردن آنها نباید تردید به خود راه دهد. اگر نگاهی به چند روزنامه آن زمان از یک ماه قبل از حادثه تا چند روز بعد از آن بیندازید تصدیق می کنید که آن چند روزنامه نقش اساسی در این آشوب داشته اند. و اگر می خواهید بدانید چرا این گونه روزنامه ها باید تعطیل شوند نگاهی به صفحه اول شماره 12 تیر 79 روزنامه «حیات نو» بیندازید.

این روزنامه پس از اعلام رای دادگاه متهمان به جاسوسی برای اسرائیل، در صفحه اول خود عکس مادر یکی از این جاسوسان را درج کرده است. درحالی که به شدت می گرید و به درگاه خدا تضرع می نماید. کاری که روزنامه های اصولگرا مثلا در مورد محکوم به اعدام شدن مجاهدین مسلمان مصری انجام می دهند، این روزنامه برای جاسوسان اسرائیل انجام داده است. این کار جز حمایت از صهیونیسم و دهن کجی به نظام جمهوری اسلامی معنایی ندارد. همین خطا کافی است برای تعطیل کردن یک روزنامه و معلوم نیست چرا مسئولین امر در این مورد کوتاهی کرده اند. اگر این روزنامه به صراحت از صهیونیسم حمایت می کرد به عقیده نگارنده جرم آن کمتر بود از این حالت که در پشت پرده نفاق از صهیونیسم حمایت کرده است".

وی در پنچ گانه ترسیمی خود از عبرت های فتنه کوی دانشگاه ریشه آن را در سخنان مقامات اجرایی کشور می بیند و نوشت "عبرت آخر اینکه ریشه این فتنه را در سخنان مقامات اجرایی کشور نیز می توان دید. این همه دم از آزادی زدن به گونه ای که گویی در بیست سال گذشته سراسر اختناق و ظلم بوده است و حقوق مردم ضایع شده است، یک جوان بیست ساله را تحریک می کند"10 

علی مطهری بار دیگر در آغازین ماه های دهه 80 این گونه از حوادث کوی دانشگاه روایت می کند " اطلاعات محرمانه کشور در روزنامه ها مطرح می شد و با مسائل اطلاعاتی تجارت سیاسی می گردید. نمونه بارز آن سند محرمانه ای است که روزنامه ای اقدام به چاپ آن کرد و قوه قضاییه، طبق قانون، آن روزنامه را تعطیل نمود و به دنبال آن عده ای دانشجویان را ابزار هدف سیاسی خود قرار دادند و فاجعه کوی دانشگاه پدید آمد، فاجعه ای که در آن عده ای از دانشجویانی که داخل ماجرا نبودند و عده ای از افراد نیروی انتظامی توسط افراد نقابدار مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و بعدا روشن شد که کل این ماجرا، از ابتدا تا انتها طبق یک نقشه و برنامه حساب شده و با حمایت دولتهای خارجی بوده است.».

وی سپس قهرمانان این حادثه را این گونه معرفی می کنند "قهرمانان این حادثه بسیجیانی هستند که خیابان‌های تهران را از لوث وجود اراذل و اوباش پاک کردند و مردمی هستند که پس از شنیدن ندای رهبر خود خیابانهای تهران و سایر شهرها را پر نمودند"11

· انتخاب احمدی نژاد الطاف خفیه الهی بود تا حضور در لیست اصولگرایان

علی مطهری در 20 مهرماه 83 در نامه ای سرگشاده به هاشمی رفسنجانی از وی درخواست می کند که در انتخابات ریاست جمهوری نهم حضور پیدا نکند و سپس از نامزدهای اصولگرا حمایت کرد؛ یک سال بعد از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 1384 علی مطهری در نشست علمی «سوم تیر، علل و چرایی» كه به مناسبت اولين سالگرد انتخابات رياست جمهوري نهم در سالن مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری برگزار شد بیان داشت "اصلاح طلبان دموكراسي به مفهوم مطلق و غربي آن را واقعاً پذيرفته‌اند كه طبعاً با مسئله ولايت فقيه هم اصطكاك خواهند يافت و تلاش آنها در راستاي كم رنگ جلوه دادن نقش ولايت فقيه نيز در همين راستا است."12

نماینده فعلی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سال 1385 در نامه ی سرگشاده به محمود احمدی نژاد از نگرش دولت نسبت به مسائل فرهنگی انتقاد کرد؛ وی در ابتدا نامه کامیابی احمدی نژاد را «الطاف خفیه الهی» نامید و نوشت: "بدون شك انتخاب جنابعالي به عنوان رئيس جمهور در سال گذشته از الطاف خفيه الهي بود و مردم با انتخاب خود، انقلاب اسلامي را به مسير اصلي آن بازگرداندند و خطر بزرگي يعني غرب‌زدگي و ايدئولوژي‌گريزي را كه تشخيص آن براي توده مردم مشكل بود از اين انقلاب الهي دفع كردند. اهداف و شعارهاي اوليه انقلاب اسلامي يعني عدالت اجتماعي استقلال سياسي، اقتصادي و فرهنگي، آزادي، معنويت و خلاصه همه هدف‌هاي اسلامي بار ديگر به معني صحيح خود مطرح شدند... اين دولت بيش از دولت هاي پيشين در مسير عدالت علي(ع) حركت كرده است و البته كساني كه مانند دوره عثمان به تبعيض عادت كرده‌اند مشكلاتي ايجاد كرده و خواهند كرد."13

حمایت تمام عیار علی مطهری از دولت نهم باعث شد که او در سال 1386 با توصیه و تاکید مستقیم محمود احمدی نژاد در لیست 30 نفره اصولگرایان برای انتخابات مجلس هشتم قرار بگیرد؛ علی مطهری پس از ثبت نام در فرمانداری تهران علت حضور خود را به صورت بیان می کند که "در دوره حساس كنوني كه همه گروه‌ها با تمام نيرو به ميدان آمده‌اند من هم با احساس خطر از شدت گرفتن اصلاح طلبان، وارد شده‌ام."13 و سپس دو روز مانده به انتخابات در همایش دانشجویی جبهه متحد اصولگرایان گفت "اگر قرار است امروزه باز هم در مقابل كارهايي كه در دولت‌هاي گذشته صورت گرفته ساكت باشيم، ما اصولگرا نيستيم ... مردم بايد افرادي را به مجلس بفرستند كه اهل تجزيه و تحليل باشند اگر امروز در مسير درست اصولگرايي قرار بگيريم مي‌توانيم تعالي كشور را شاهد باشيم." 14 و با حضور در لیست اصولگرایان توانست در مجلس هشتم حضور پیدا کند.


پی‌نوشت:

1. «اصلاحات امروز اصلاحات دیروز نیست» ، گفت و گو با سید محمد رضا خاتمی، ماهنامه سیاسی و فرهنگی سخن‌ما ، سال اول، شماره دوم، شهریور 1393، صفحه 40

2.  «پاسخ تاجزاده به مقاله جفا به استاد مطهری»، مصطفی تاجزاده، روزنامه کیهان، 01/08/1379

3. «چرا علی مطهری طرفدار هاشمی شد؟»، سایت تابناک، 11/1/1393 ، کدخبر:389712

4.  « بالا کشیدن رای مردم، مسئله این است: گفت و گو با دکتر علی مطهری درباره اصلاحات و افسایدهای پس از دوم خرداد»، روزنامه کیهان، 04 /10 /1379

5.  «علی مطهری خواستار عدم حضور هاشمی رفسنجانی در صحنه انتخابات شد»، خبرگزاری فارس، 20/07/1383، کد خبر :8307200115

6.  همان

7.  « اصلاحات چیست؟»، دکتر علی مطهری، روزنامه جام جم، 5/7/1377

8.  «فرصت طلایی دوم خرداد با گروه‌گرایی و انتقام‌جویی از فرزندان امام از دست رفت»، پاسخ دوم علی مطهری به مصطفی تاج زاده، روزنامه کیهان ، 11/08/1379

9.  «نامه سرگشاده به رئیس جمهور»، علی مطهری، دوران امروز، 4/10/1379

10.  « عبرتهای حادثه کوی دانشگاه» ، دکتر علی مطهری، روزنامه کیهان، 21/04/1379

11.  « اولین اصلاح واقعی»، علی مطهری، روزنامه جام جم، 30/04/1380

12.  « علی مطهری:دور شدن از استقلال فرهنگی نقطه ضعف بزرگ اصلاح طلبان بود»، خبرگزاری فارس، 28/03/1385 ، کدخبر:8503280535

13.  «دکترعلی مطهری در نامه ای به رییس جمهور: دولت حساسیت لازم را در مسائل فرهنگی ندارد،دولت را ازنقص رهاسازی فرهنگی که متاسفانه از گذشته آغاز شده بری سازید»، خبرگزاری ایسنا، 13/6/1385 ، کدخبر:082208506

14.  «برای مقابله با اصلاح طلبان وارد انتخابات شدم» ، خبرگزاری فارس، 20/10/1386 ، کدخبر:8610200362

15. «علی مطهری:تاریخ اصولگرایی ریشه در صدر اسلام دارد»، خبرگزاری فارس، 22/12/1386 ، کد خبر:8612220738

منبع: مشرق