حرفهایی که مجتبی جباری برای گفتن دارد، حرفهایی است از جنسی متفاوت. دغدغههایی که او به عنوان یکی از بهترین بازیکنان فوتبال ایران دارد، شاید به ذهن بسیاری از بازیکنان، مربیان و یا حتی مدیران فوتبال ایران هم نرسد. جباری دغدغه نسل جوان و نوجوان فوتبال ایران را دارد، آنهایی که قرار است سالهای آینده، به سطح اول فوتبال ایران یا حتی تیمملی برسند. جباری از تیمهای پایه و شرایط نابسامان آنها بحث به میان میآورد. این بازیکن سابق استقلال و تیمملی، از دنیای جدیدی هم میگوید که به تازگی پا به آن گذشته، یعنی دنیای سینما و هنر وسرمایه گذاری در فیلم «وقت داریم حالا» که به زبان فرانسوی است و در کشور فرانسه ساخته شده است. جدیدترین صحبتهای فوتبالی - سینمایی با مجتبی جباری را در ادامه میخوانید.
فيلم «وقت داريم حالا» به زودي در فرانسه اكران ميشود
فيلم
«وقت داريم حالا» قرار است از 20 نوامبر در سينماهاي فرانسه اكران شود.
اين فيلم ابتدا در 3 شهر و پس از آن در ساير شهرهاي فرانسه روي پرده
ميرود. من اوايل هفته قبل به دليل فوت پسر خالهام در تهران بودم و بايد
به خانواده خالهام به خاطر از دست دادن اين جوان خوب تسليت بگويم. بعد كه
به قطر برگشتم، متوجه شدم فيلم به موفقيت رسيده و قرار است در فرانسه اكران
شود. جزئيات را شنيدم و بسيار خوشحال شدم. اينكه يك فيلم بخواهد در فرانسه
اجازه اكران بگيرد، بسيار سخت است. در سال حدود ۴۰۰ فيلم در فرانسه ساخته
ميشود كه امكان اكران، به علت تعداد زياد فيلمها براي حدود ۱۵۰ فيلم وجود
دارد. اين موفقيت را بايد به دوست خوبم آقاي كاهاني تبريك بگويم. بسيار
خوشحالم كه با ايشان همكاري داشتم و با موفقيت اين فيلم، توانايي
كارگردانان ايراني در دنيا بيشتر از قبل ثابت شد. من هم سرمايهگذار
ايراني فيلم هستم. نميتوانم از حالا بگويم آيا در آينده به عنوان
تهيهكننده وارد سينما ميشوم يا خير. شايد موفقيتهاي اين فيلم من را براي
اين كار وسوسه كند اما در حال حاضر از سرمايهگذاري در بخش فرهنگ و هنر
بسيار خوشحالم. جدا از موفقيتهاي مالي كه در آينده داريم، دوست داشتم در
كارهاي هنري و سينما هم فعاليت كنم. افتخار ميكنم كه كمك كوچكي براي آقاي
كاهاني بودم در اين فيلم. كار كردن با ايشان به هيچوجه ريسك نيست. بودند
افراد بسيار ديگري كه ميخواستند سرمايهگذار اين فيلم باشند اما خوشحالم
كه آقاي كاهاني من را انتخاب كرد. بابت موفقيت فيلم نيز به ايشان صميمانه
تبريك ميگويم.
مجذوب اطلاعات ناصر تقوايي شدم
نگاه خوب همسرم به
سينما من را براي ورود به هنر تشويق كرد. ايشان مدتي در كلاسهاي
فيلمنامهنويسي آقاي ناصر تقوايي شركت داشت و اطلاعات عمومياش در مورد
فيلم و سينما، باعث شد من هم به اين هنر علاقه پيدا كرده و اطلاعات كسب
كنم. در مدتي كه همسرم به كلاسهاي آقاي تقوايي ميرفت، من هم چند بار در
كلاسها شركت كردم و مجذوب اطلاعات ايشان شدم. در جلساتي كه كنار آقاي
تقوايي بودم، ديدم نگاه بسيار خوبي به آدمها و موضوعات مختلف دارند. دوست
داشتم كنارشان باشم و در اكران خصوصي فيلم «اسب حيوان نجيبي است» با آقاي
كاهاني آشنا شدم. چند پروژه در ذهنم داشتم كه پس از صحبت با آقاي كاهاني،
ديدم ميتوانيم با هم اين كارها را انجام دهيم. همين شد كه ارتباط ما ادامه
يافت و در نهايت به يك كار مشترك رسيد.
نگاه تقوايي به فوتبال از خيلي مربيان ايراني دقيقتر است
خيلي
جالب است كه بگويم آقاي تقوايي نگاه بسيار خوب و دقيقي به فوتبال داشت و
بسيار بر فوتبال اشراف دارد. حتي نگاهش از خيلي مربيان سطح اول فوتبال
ايران بازتر و دقيقتر بود. ايشان خيلي خوب فوتبال را با جزئيات
ميشناخت. به عنوان مثال ميدانست ميلاد ميداودي چه تواناييهايي دارد كه
برخي از آنها شكوفا نشد. متأسفانه ما بازيكنان بااستعداد بسياري داريم كه
استعدادشان هدر ميرود. آقاي تقوايي حتي از فوتبال تعريف هندسي داشت و در
مورد زاويه ارسال و دريافت توپ توسط بازيكنان بارسلونا صحبت ميكرد و از
ساخت مثلث توسط بازيكنان آنها حرف ميزد. من از اين همه اطلاعات خوشم آمد و
تلاش كردم به ايشان نزديك شوم. همين روال ادامه يافت تا اينكه با آقاي
كاهاني آشنا شدم. جالب است بدانيد آقاي كاهاني بسيار فوتبالي است. ايشان
شخصيت و منش قابل احترامي دارد و يك دوست ارزشمند براي من محسوب ميشود.
هرچه دارم از فوتبال است
فوتبال همه زندگي من است و
هرچه دارم مثل احترام، وجهه اجتماعي و لطف مردم، از فوتبال است. اگر
فوتبال نبود، شايد من نميتوانستم به اين كارگردانان بزرگ نزديك شوم. اين
را ميخواهم بگويم، چند روز پيش كه ايران بودم، از كنار زمين راهآهن جنوب
رد شدم و ديدم چه اتفاق خوبي برايم افتاده كه توانستم خودم را در فوتبال
بالا بكشم. ۲۰ سال قبل در همان زمين تمرين ميكردم و الان به جاي خوبي
رسيدهام. فوتبال همه چيز من و اولويت اصلي برايم است. با اين وجود دوست
نداشتم خودم را در فوتبال محدود كنم. من علاقه زيادي به موسيقي و دوستان
زيادي هم در اين زمينه دارم. نميدانم چقدر ميتوانم وارد دنياي هنر شوم
اما تا الان كه راضيام و احساس ميكنم اتفاق خوبي افتاده است.
در قطر استعدادهاي جديدي از خودم كشف كردم
بودن در
قطر براي من اتفاق بسيار خوبي بود. من غير از ايران، يك ليگ ديگر را تجربه
كردم و احساس ميكنم برخي استعدادهاي جديد از خودم را كشف كردهام. شايد
اگر زودتر به قطر ميآمدم، از نظر فوتبالي خيلي بيشتر پيشرفت ميكردم.
ما اينجا زمينهاي بسيار صاف و هموار داريم، با توپهايي كه در سطح اول
جهان است. از نظر پزشكي و امكانات هم همه چيز كامل است. من اتفاقي وارد
ليگ قطر شدم اما خيلي زود خودم را هماهنگ كردم. اينجا با محيط بسيار
دوستانهاي برخورد كردم و بازيكنان هم استقبال گرمي از من داشتند. ما سال
قبل در حالي با الاهلي موفقيتهاي زيادي كسب كرديم كه تا قبل از آن، خيلي
روي اين تيم حساب نميشد اما حالا همه تيمها به الاهلي احترام ميگذارند،
مقابل قويترين تيمها از پيش بازنده نيستيم و حتي قدرتمندترين تيمها را
شكست هم داديم. من ماه قبل بهترين بازيكن ليگ ستارگان قطر شدم و براساس
آناليز نرمافزار پروزون، سال قبل هم جزو بهترين هافبكهاي ليگ بودم. همين
باعث شد امسال هم با انگيزه بالايي به كارم ادامه دهم. خدا را شكر تيم
بسيار خوبي داريم و حضور سيدجلال هم كمك بسياري براي ماست.
در جامجهاني كاري نكرديم كه بازيكن به اروپا بفرستيم
اگر
بخواهيم به صورت كلي ليگ قطر را با ليگهاي اروپايي مقايسه كنيم، از
اروپا به قطر رفتن پسرفت محسوب ميشود اما بايد مسائل ديگري را هم درنظر
گرفت. من قبل از جامجهاني هم گفتم حضور در برزيل، براي فوتبال ما پيشرفتي
به ارمغان نميآورد كه همينطور هم شد. ما بايد پس از جامجهاني چند
بازيكنمان به ليگهاي اروپايي ميرفتند اما اين اتفاق نيفتاد. اينكه بازيكن
تيمملي ما از ليگ برتر انگليس به ليگ قطر برود، اتفاق خوبي نيست اما
فقط نبايد اشكان دژاگه را مقصر دانست. عملكرد كلي ما در جام جهاني طوري
نبود كه بخواهيم بازيكن به اروپا بفرستيم. مهرداد پولادي عملكرد استثنايي و
فوقالعادهاي در جامجهاني داشت و از ساير بازيكنان متمايز بود اما با
كلي دردسر وارد ليگ قطر شد. من نميگويم بازي در ليگ قطر آسان است، زيرا
بازيكنان خارجي را هميشه با بهترين بازيكنان مقايسه ميكنند و از آنها
انتظار دارند هميشه در بهترين فرم باشند. اينجا بايد هر هفته سوپراستار
تيمت باشي وگرنه قراردادت را كنسل ميكنند. من اينجا بازيكناني ميبينم كه
اگر در ليگ ايران بودند، اصلاً فوتباليست محسوب نميشدند اما بهترين
امكانات و شرايط برايشان مهياست. استعدادهاي فوتبال ايران با قطر اصلاً
قابل مقايسه نيستند اما اينها در حل پيشرفت هستند و ما نه.
ورزشگاه راهآهن جنوب با 20 سال قبل هيچ فرقي نكرده
من
دوست ندارم نبش قبر كنم و در مورد گذشته و خداحافظي از تيمملي و جزئيات
آن صحبت كنم. صحبت در مورد بحثهاي گذشته و مرده، هيچ فايدهاي ندارد جز
اينكه چند نفر به هم بپرند و جنجال درست شود. ناراحتي و دغدغه ذهني من
اين است كه وقتي از كنار زمين راهآهن جنوب رد ميشوم، ميبينم با ۲۰ سال
قبل هيچ فرقي نكرده حتي تعداد نورافكنهايش هر روز كمتر و كمتر ميشود.
راهآهن مهد استعداد است و اين همه استعداد به فوتبال ايران معرفي كرده
اما يك نفر نيست بپرسد اين چه وضع نگهداري ورزشگاه است؟ حتي جالب اينكه يك
نفر با لباس شخصي كه معلوم بود هيچ جايگاهي نيز در فوتبال ايران ندارد، سر
بچههاي بااستعداد داد و فرياد ميكرد. ديدن اين صحنه از يك طرف مرا
ناراحت كرد، از طرف ديگر فهميدم پدرم چقدر برايم زحمت كشيد كه توانست از
چنين شرايطي من را بيرون بكشد، تشويقم ميكرد و دنبالم ميآمد تا بتوانم
پيشرفت كنم و خودم را نشان دهم. واقعاً از چنين شرايط و امكاناتي بالا آمدن
و رشد كردن بسيار سخت و مشكل است. چند دقيقه در زمين ايستادم و خاطرات ۲۰
سال قبل را مرور كردم. جالب است كه كسي نيست که چند تا لامپ پروژكتور را
عوض كند و احساس مسئوليت داشته باشد. به نظر من وقتي در اين شرايط سخت و
بيبرنامه و بدون امكانات، بازيكنان ايراني رشد ميكنند و به سطح بالا
ميرسند، كار فوقالعادهاي انجام ميدهند. آنها با كمك خداوند و استعداد و
توانايي خودشان به جايگاه بالا ميرسند. البته هستند بازيكناني كه جايگاه
خودشان را فراموش ميكنند، برخي هم هستند كه تبر برميدارند و به ريشه
بازيكنان ميزنند. اين حرفهايي كه من ميزنم، درد دلم است و اميدي به
بهبود شرايط ندارم. براي اينكه اتفاق خوبي در فوتبالمان بيفتد، نااميد
هستم. اطمينان دارم وقتي مردم حرفهايم را بخوانند، ميگويند حق با مجتبي
جباري است. حتي رئيس فدراسيون، مسئولان فوتبال و مديران باشگاهها هم بعد
از خواندن حرفهايم ميگويند حق با مجتبي جباري است و اي كاش يك نفر باشد
كه كاري انجام دهد، غافل از اينكه خود آنها بايد كاري براي فوتبالمان
انجام دهند.
كميته انضباطي به باشگاهها كمك ميكند بازيكنان بدهكار شوند
ما
از بچگي حق داشتيم در زمين خوب، با توپ مناسب و نور كافي تمرين كنيم در
حالي كه هيچ كدام از اين امكانات را نداشتيم و بچههاي الان هم ندارند.
اين نهالهاي فوتبال ما با توجه به زميني كه در آن كاشته شدهاند،
امكاناتي كه در اختيارشان قرار گرفته و مراقبتهايي كه داشتهاند، به صورت
خودجوش رشد كرده و الان ميوه دادهاند. بازيكنان حال حاضر فوتبال ايران
ميتوانستند خيلي خيلي از اين بهتر باشند اگر فقط يك نفر دلش برايشان
ميسوخت. پولي كه بازيكناني كه با اين شرايط رشد كرده ميگيرند، خاري است
در چشم برخيها. بازيكن اگر يک ميليارد پول بگيرد، شايد نصف آن را هم نگيرد
و بايد دنبال بقيهاش بدود. اين كملطفي در حالي اتفاق ميافتد كه
كميته انضباطي فدراسيون از باشگاهها حمايت ميكند و به آنها كمك ميكند تا
به بازيكنان ديگر هم بدهكار شوند و ميبينيد كه هر سال چقدر به ميزان بدهي
باشگاههايمان اضافه ميشود. بازيكن بايد چند سال دنبال طلب و چك بدود،
آخر هم اتفاقي نميافتد.
آدمهاي كارنابلد، فوتبال ايران را در اين سطح نگه ميدارند
در
مورد مسائل مالي بازيكنان در چند ماه اخير صحبتهاي زيادي مطرح شد، در
حالي كه من فكر ميكنم اگر خيلي از بازيكنان، مربيان و حتي مسئولان
فوتبال ما ميتوانستند بهتر مصاحبه كنند، خيلي از اين اشكالات و انتقادات
پيش نميآمد. اين ايراد به برخي بازيكنان هم وارد است و آن را قبول دارم.
حرف من اين است كه نبايد كوتاهنگر باشيم. فوتبال ما آنقدر پتانسيل دارد
كه ميتوانيم خيلي بيشتر از اينها از آن استفاده كنيم. فوتبال ايران
ميتواند به جايي برسد كه بازيكن ۱۰ ميليون دلاري در آن بازي كند. اگر
الان بازيكن 400، 500 ميليون تومان پول بگيرد، زياد نيست و كم هم هست.
فوتبال ما ضعيف است كه برخلاف كشورهاي عربي، بازيكن ۱۰ ميليون دلاري به
آن نميآيد. من بازيكن هرقدر هم خوب باشم و پيشرفت كنم، باز هم ميزان
قرارداد سالانهام مشخص است اما در دنيا، بازيكن يك ميليون دلاري اگر خودش
را نشان دهد، ميشود ۵۰ ميليون دلار. در ايران اگر من ستاره بودم، با يك
بازيكن نيمكتنشين، سالي 300، 400 ميليون تفاوت قراردادم بود اما در همين
فوتبال قطر، اگر خودت را نشان دهي، مبلغ قراردادت رشد ميكند و مثل
بازيكنان تراز اول خارجي هم ميتواني قرارداد ببندي. فوتبال قطر چنين
شرايطي دارد اما فوتبال ايران با اين همه استعداد و پتانسيل، نه. اشكال هم
اينجاست كه عدهاي آدم كارنابلد، براي اينكه خودشان در فوتبال بمانند،
فوتبال ايران را در اين سطح نگاه ميدارند. دليل اينكه من خيلي وقتها
سكوت ميكنم و ماهها صدايي از من نميشنويد، اين است كه نااميدم براي
وقوع اتفاقي خوب در فوتبال كشورم. من خيلي سعي كردم كاري كنم كه به سود
فوتبال كشورم بشود اما نشد و به همين دليل رو به سكوت آوردم. متأسفانه به
قدرت آدمهاي كارنابلد كه فوتبال را در اختيار گرفتهاند، ايمان دارم و اين
خيلي بد است.
خيلي خوششانس بودم كه از فوتبال ايران جدا شدم
من
هر وقت در مورد اتفاقات بد و ناراحتكننده فوتبال ايران صحبت ميكنم، ياد
اميد روانخواه ميافتم. چطور فوتبال ميتواند اين قدر بيرحم باشد كه با
بازيكني مثل اميد روانخواه چنين برخوردي كند. اين بازيكن در اوج جواني از
فوتبال رفت، آن هم به دليل مصدوميت اما هنوز نتوانسته طلب خود را از 6، 7
سال قبل بگيرد. فكر ميكنم من خيلي خوششانس بودم كه از فوتبال ايران جدا
شدم و در شرايطي فوتبال بازي ميكنم كه هميشه برايم مثل رؤيا بود و در ذهنم
غيرممكن به نظر ميرسيد. اميد روانخواه دوست خيلي خوب من است كه در اين
فوتبال خيلي اذيت شد. اميد با اينكه خودش را به مردم نشان داد و همه ايران
او را ميشناختند، كارش به اينجا كشيد، پس واي به حال خيليهاي ديگر كه
چهره نشدند اما شايد استعدادي بيشتر از من و اميد داشتند.
كميته انضباطي باعث ميشود حق جوانها را بخورند
بايد
به كميته انضباطي فدراسيون فوتبال تبريك بگويم كه از يك سري مدير كارنابلد
حمايت ميكند و دستشان را باز ميگذرد كه حق جوانها را بخورند. متأسفم كه
رفتاري ميكنند كه بازيكنان به حداقلها قانع شوند و به راحتي از حق و
حقوقشان بگذرند، در حالي كه نميدانند چقدر پتانسيل و استعداد دارند.
گزارشگران دست از سر فوتباليستها بردارند
ميخواهم
در پايان صحبتهايم، چند جمله خطاب به گزارشگران فوتبال بگويم. متأسفانه
در يك ساعت و نيم زمان گزارش، گزارشگران هرچه ميخواهند به فوتباليستها
ميگويند. خيلي وقتها بازيكنان توسط گزارشگران مسخره ميشوند. متأسفانه
گزارشگران فقط فوتباليستها را ميبينند و باشگاهها و مربي را نميبينند.
اگر ما فوتباليستها هم يك ساعت و نيم فرصت داشتيم، ميتوانستيم خيلي از
گزارشگران ايراد بگيريم. چندين سال است كه براي خودشان برنامه ميسازند و
كسي را هم راه نميدهند. آنها خودشان مافيا دارند و اجازه نميدهند كسي
نزديكشان شود. به نظر من اين يك جنگ نابرابر است. خواهش من از گزارشگران
اين است كه رعايت كنند و حامي جوانها باشند و دست از سر فوتباليستها
بردارند. خيلي از فوتباليستها در بدترين شرايط رشد كردند و حالا به چند
خانواده كمك ميكنند. زبان برخي از گزارشگران مثل تبر به ريشه بازيكنان
است. اين قدر كه آنها از بازيكنان انتقاد ميكنند، از مسئولاني كه بايد
امكانات ميدادند و كارشان را درست انجام ندادهاند، انتقاد كردهاند؟
خواهش ميكنم كاري كه براي كارلوس كروش كرديد و آنقدر از او حمايت كرديد تا
در فوتبال ايران ماند را براي بازيكنان و جوانهاي كشور خودمان هم انجام
دهيد. من از هيچكس اسم نميآورم و صحبتم با همه گزارشگران است.
خواهشي از همبازيان
خواهش من از همبازيانم اين است
كه به آنهايي كه دنبال زدن فوتباليستها هستند، سوژه كمتري بدهند. بيشتر
بازيكنان نيتهاي خوبي دارند و اگر رشد ميكنند، دعاي خير خانوادههايشان
پشت سرشان است. وقتي كسي به بازيكنان كمك نميكند، خودشان بايد هواي
همديگر را داشته باشند. فكر ميكنم اگر هر كس رفتارش را بهتر كند و مواردي
را كه فكر ميكند مهم است را بيشتر رعايت كند، خيلي بهتر است. ما نبايد
كاري كنيم تا احتراممان پايين بيايد و شخصيتمان خدشهدار شود. اين خواهش من
از دوستانم است به عنوان برادر كوچكشان. اميدوارم از من كمترين، اين
حرفها را قبول كنند زيرا اگر من حرفي ميزنم، از سر دلسوزي است و
خيرخواهي و اينكه من را به بزرگي خودشان ببخشند.
در مورد تيمملي و كروش حرفي ندارم
در مورد تيمملي و آقاي كروش هم فعلاً هيچ تمايلي براي صحبت ندارم.
هيچ دغدغهاي ندارم جز اينكه باعث پيشرفت يك جوان شوم
الان
من اين صحبتها را انجام دادم، خب مردم هم حق دارند بپرسند خودت براي
فوتبال ايران چه كردهاي؟ بگذاريد موضوعي را برايتان تعريف كنم. وقتي ديدم
حرف زدن فايده ندارد، خودم دست به كار شدم. با هزينه خودم براي استاديوم و
كمپ، نقشه تهيه كردم و حتي زمين مناسبي هم پيدا كردم. پيش شهردار منطقه هم
رفتم و با خيليهاي ديگر هم صحبت كردم. حتي چند بازيكن را جمع كردم و با
آقاي مهدويكيا هم رفتيم براي كار كمپ. خيلي دوندگي كردم و بسيار هم
خوشبين بودم. حتي مهندسي كه نقشه را برايم كشيد، گفت در اين راهي كه پا
گذاشتهاي، بايد كفش آهني پايت باشد چون خيلي سخت به نتيجه ميرسي و
حمايت كافي هم وجود ندارد.
آنقدر رفتم و آمدم و به جايي نرسيدم كه خسته شدم. اميدوارم در سالهايي كه بازي ميكنم، بتوانم پساندازي داشته باشم تا پس از پايان فوتبالم، براي فوتبال ايران كار كنم. هيچ دغدغهاي ندارم جز اينكه باعث پيشرفت يك جوان شوم و همه انگيزهام اين است كه هرچه به من ندادند، به يك نوجوان بدهم تا پيشرفت كند، در حالي كه چنين وظيفهاي ندارم. اين را هم بگويم كه وقتي آقاي رئيسجمهور سر تمرين تيمملي آمد، با آقاي نكونام در اين مورد با ايشان صحبت كرديم. حتي من نقشه كمپ، هزينه، شرايط، چيزهايي كه نياز بود و همه چيز را با اطلاعات كامل دادم تا بهدست آقاي رئيسجمهور برسد. خيلي تلاش كردم اما اتفاقي نيفتاد و حمايتي نشد تا اينكه من هم فعلاً عطاي كار را به لقايش بخشيدهام.
من ميتوانستم يك زمين چمن و خوابگاه و سالن بدنسازي بسازم و اسمش را كمپ بگذارم اما دنبال انجام يك كار حسابي و اصولي هستم. من دنبال كيفيتي هستم كه در سطح اول فوتبال اروپا وجود دارد، در غير اين صورت احساس ميكنم كار بيهودهاي انجام شده است. الان هم نه پول كافي براي اين كار دارم، نه وقت و نه توانش را اما بعد از پايان فوتبالم حتماً سراغ اين كار ميروم. انسان به اميد زنده است و من هم در اوج نااميدي، اميدوارم بتوانم اين كار را انجام دهم. هميشه هم سعي كردهام در فوتبال ايران منطقي باشم و برخورد مناسبي داشته باشم تا اگر بعداً براي اين كار دست ياري به سوي دو نفر دراز كردم، حرفم را بپذيرند و به من اعتماد كنند.