صراط: روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:
محمد هاشمی اولین قربانی تبدیل حزب کارگزاران به جبهه
روزنامه نزدیک به خانواده هاشمی رفسنجانی جدایی محمد هاشمی از حزب کارگزاران را زنگ خطر توصیف کرد.
محمد هاشمی دبیر سیاسی کارگزاران اخیراً با اعتراض علیه اعضای اضافه شده به مرکزیت این حزب تصریح کرد: ادامه حضورش در کارگزاران را موجب تشنج میدانست. او با مرعشی و کرباسچی و محمد قوچانی که کارگزاران را لیبرال معرفی میکردند، اختلاف داشت.
روزنامه آرمان تیتر اول خود را به «زنگ خطر یک خداحافظی ناگهانی اما معنادار» اختصاص داد و نوشت: اگر حضور نسلهای تازه گریزناپذیر است در این میان نباید عقبه فکری سیاسی و امکان نقشآفرینی بزرگان در بزنگاهها به فراموشی سپرده و میدانداری نوآمدگان و حاشیه رفتن سابقهداران را رقم بزند.
این روزنامه خاطرنشان میکند: «چگونه فردی که خود از پایهگذاران و سلسله جنبانان حزب بوده یکباره عطای ماندن را به لقایش میبخشد و هیچ چیز هم نمیتواند وی را برای ماندن اقناع کند، جای پرسش فراوان دارد. خود محمد هاشمی سربسته و در لفافه گفته است حضور اعضای جدید و عدم تطابق گفتمانی با آنان باعث این جدایی شده است. حسین مرعشی، سخنگوی حزب در پاسخ به سؤالات تسنیم مدعی شده: تغییرات پیشآمده در حزب کارگزاران با تأیید محمد هاشمی بوده است. سخنی که نمیتواند چندان مقرون به صحت و عقلانی باشد، چرا که محمد هاشمی با چند دهه سابقه در عرصههای مختلف متوجه بار سیاسی این خروج و استعفا با توجه به جایگاهش در سپهر سیاسی و در حزب بوده و اهل تصمیمات ناگهانی و قهرهای بچگانه و دفعی و آنی نیست و بیگمان موضوع تا جایی پیش رفته که امکان حضور او ممکن و میسر نبوده است. در این میانه نکته کلیدی آن است که ورود چهرههای تازه و پرشمار به شورای مرکزی حزب و ساختار سیاسی آن و مواضع سیاسی و حزبی آنان علت ناخشنودی محمد هاشمی است».
همزمان کرباسچی در مصاحبه با روزنامه اعتماد و درباره این سؤال که ارزیابی شما از جدایی آقای محمد هاشمی از حزب کارگزاران چیست؟ گفت: ما چیزی در جدا شدن ایشان ندیدم. خود ایشان و همه افراد محکوم به حبس ابد در حزب نیستند. همه میتوانند تا یک مدتی کار کنند و ممکن است وقتی صلاح ندانند ادامه فعالیت در حزب را متوقف کنند. کار در احزاب اجباری و ابدی نیست.
یادآور میشود کارگزاران در انتخابات سال 88 دو شقه شد به نحوی که برخی اعضای آن به ستاد موسوی پیوسته و برخی دیگر نظیر کرباسچی به ستاد کروبی رفتند. پس از آن نیز این حزب به خاطر اختلافات داخلی نیمه تعطیل بوده است. گفته میشود بر سر حمایت از آشوب سال 88 یا مخالفت با آن به خاطر هزینههایی که برای این حزب داشته در میان اعضای کارگزاران اختلافاتی وجود دارد.
گردانندگان کارگزاران- کسانی چون کرباسچی- مدعیاند که به جای حزب دنبال ایجاد جبهه هستند اما ظاهراً انشعاب در این حزب و قربانی کردن محمد هاشمی اولین پیامد جبههسازی در میان کارگزاران باشد.
حامیان ناشی مهدی هاشمی در حمله به کیهان سینهخیز رفتند
برخی رسانههای حامی مهدی هاشمی در واکنش به خبر کیهان خود را به تجاهل و نفهمی زدند.
سایتهای آفتاب و خرداد و... در واکنش به خبر ویژه کیهان نوشتند: کیهان تریبون رسانه ضد نظام میشود. سایت ضد نظام خودنویس خبری را علیه مهدی هاشمی منتشر کرده و روزنامه ارزشی کیهان نیز که سالهاست تریبون این رسانه ضد نظام در داخل کشور شده است، اقدام به بازنشر این خبر کرده است.
خودنویس اخیراً نوشته بود: «وقتی خبر محکومیت مهدی هاشمی رفسنجانی در کانادا منتشر شد، مدت زمان طی شده تا تهیه گزارش در بیبیسی فارسی، آن هم گزارشی که به نظر من، برای کاهش خسارت به مهدی هاشمی تهیه شده بود به نزدیک به دو یا سه هفته رسید. یا سبز شدن سر و کله خبرنگار این رسانه که باید در نقطهای دیگر از خلیج فارس میبود، در دوبی، برای ثبت بازگشت مهدی هاشمی به تهران، جای بحث زیادی داشت. همان خبرنگاری که بعداً سردبیر صدای آمریکا شد و تصادفاً وقتی درباره پرونده کرسنت و مهدی هاشمی و عباس یزدانپناه حرف میزدم، سؤال از من در استودیو ناگهان قطع شد و... اگر اسناد همراه کیفرخواست سؤال برانگیز باشد، اما حمایت مهدی هاشمی از روزنامه شرق و آن مجموعه غیرقابل انکار است. کمکهای انجام شده به شرق نیز، احتمالاً غیرقابل انکار است. اما کمکها فقط به رسانههای داخل کشور نبوده است. گروهی از مهمانان کنفرانس سال 2010 دانشگاه تورنتو، سخنان یکی از دستاندرکاران سابق یکی از سایتهای سبز را فراموش نکردهاند. رسانههای مدعی اصلاحطلبی ترجیح میدهند تخلفات مهدی هاشمی را درز بگیرند».
آنچه در ادعای «آفتاب» و «خرداد» عمداً مغفول مانده این نکته است که آقای مهدی هاشمی در طول بیش از 10 سال ارتباط عمیق با نیکآهنگ کوثر (مدیر سایت خودنویس) داشته، او را به عنوان مدیر سایت ستاد بهینهسازی مصرف سوخت معرفی کرده و به هنگام حضور در خارج کشور نیز با نامبرده به طور دایمی در ارتباط و تماس بوده بنابراین باید این رسانهها به جای فرار به جلو پاسخ بدهند، راز ارتباط سازمانی و عمیق مهدی هاشمی با این عنصر ضد انقلاب و ضد نظام چیست؟ یا این سؤال که به خاطر کدام سنخیت، همکاران نشریات مدعی اصلاحطلبی پس از متواری شدن از کشور به «رسانههای ضد نظام» میپیوندند؟!... به قول حشمت فردوس در سریال ستایش «افتاد؟!».
کاش دولتمردان این لبیک روحانی را عملی کنند
رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی در نامهای به محضر رهبر معظم انقلاب از سوی خود و همه اعضای شورا و دبیرخانه آن از تمدید احکام اعضای فعلی و تعیین سه عضو حقوقی جدید و نیز ترسیم افقی راهبردی در مسیر تعالی شورای عالی انقلاب فرهنگی قدردانی کرد.
دکتر روحانی همچنین در این نامه خاطرنشان کرد: بیتردید مواجهه هوشمندانه با پدیدارهای فرهنگی در گرو تبیین فلسفه فرهنگی انقلاب اسلامی و کوشش جهت همافزایی ظرفیتها، بسیج نیروها، مدیریت فرصتها، تدبیر آسیبها و مقابله با تهدیدهایی است که باور، اعتدال، امید و نشاط جامعه را نشانه رفته است. وظیفه حساس و درخور نام و عنوان این شورا بیبدیل، تعیین سیاستهای فرهنگی کشور در عرصههای هویت، حیات و امنیت فرهنگی و تصویب مصوباتی عملی و اجرایی است و نه اسنادی آرمانی.
وی اضافه میکند: تحول در نظام آموزشی کشور به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی مستلزم مشارکت حداکثری نخبگان دانشگاهی و پژوهشگران عرصه عمومی است. پیشرفت و شتاب علمی کشور که به کمک نقشه جامع علمی رصد و پایش میشود، اساسا محتاج و بسته به تحولات در آن دو حوزه علمی و معرفتی است؛ از این رو شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره جدید تمام کوشش خود را متوجه شناخت مسائل، نیازها و اولویتهای فرهنگی و اجتماعی و جلب مشارکت نخبگان خواهد نمود.
هرچند تأکید بر سرلوحه قرار دادن رهنمودهای رهبر انقلاب در جای خود ارزشمند است اما مهمتر و فراتر از این قدردانی، لبیک عملی به این رهنمودهاست. متأسفانه بر اساس اخبار متواتر، شورای انقلاب فرهنگی به اعتبار رویکرد برخی مقامات دولتی از جمله در حوزه وزارت آموزش عالی و وزارت ارشاد و... دورهای از رکود را سپری کرده و برخی مطالبات مهم معظمله که در حکم پیشین و همچنین در دیدار با اعضا طرح شده پیگیری نشده است. به قول معروف دو صد گفته چون نیمکردار نیست.
سزاوار است رئیسجمهور محترم که مدیریت تصمیمگیری در جلسات شورا و تعیین دستورها و اولویتها را بر عهده دارد، در این زمینه گزارشی از عملکرد «موثر» یک سال گذشته را مثلا در حوزه وزارتخانههای علوم و ارشاد و آموزش و پرورش - مطبوعات و رسانهها، دانشگاهها، مدارس و فرهنگ عمومی- منتشر کند.
رئیسجمهور پیش از این بیانات رهبر معظم انقلاب را به درستی قول سدید و محکم و منطقی و معتدل توصیف کرده بود.
بورسیههای غربی که به خاطر نسبت خانوادگی داده میشوند
«فرزندان برخی مقامات و دیپلماتهای ایرانی با وجود شعارهای ضدغربی مشغول تحصیل در آمریکا هستند.»
امانوئل اتولنگی پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسی ضمن انتشار این مطلب در بزینس اسنایدر، از جمله به اسامی فرزندان و بستگان نزدیک «حسین-ف»، «غلامعلی-خ»، «م-ظ» و... اشاره کرد و نوشت: مریم دختر حسین-ف در مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیا در آمریکا تحصیل کرده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی « لرد دارندورف» (Lord Dahrendorf) که از جمله بورسهای «دویچه بانک» آلمان است در کالج «مدرسه اقتصاد لندن» به تحصیل پرداخت و در حال حاضر نیز در شعبه لندن «دویچه بانک» مشغول به کار است. وی در زمان دانشجویی در نیویورک نیز زمان کوتاهی را به عنوان کارآموز (انترن) در «کمیسیون وضعیت زنان» سازمان ملل متحد مشغول بود که به نظر نمیرسد این موقعیت نیز بدون نسبت خانوادگی قابل دسترس میبود.
اتولنگی اهدای بورسیه دویچه بانک با توان مالی مناسب به خانم ف را تعجببرانگیز توصیف کرد و افزود: سجاد-خ همسر خانم ف، پسر غلامعلی ]خ[ از سفیران سابق ایران است. سجاد که دانش آموخته حقوق «دانشگاه شهید بهشتی» در ایران است، فوقلیسانس خود را در رشته فایننس بینالملل در مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد آمریکا گذرانده و هماینک نیز دانشجوی مقطع دکترا در رشته مطالعات حقوقی-اجتماعی در دانشگاه آکسفورد انگلستان است. او زمانی به عنوان مترجم، محمد خاتمی را در برخی سفرهای خارجیاش از جمله سفر به نیویورک جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراهی میکرد.
امانوئل اتولنگی در ادامه با اشاره به تحصیل مهدی-ظ در «دانشگاه شهری نیویورک»، مینویسد: مهدی بیش از ده سال در آمریکا تحصیل و زندگی کرده و هر چند که در بازگشت به کشور مدعی شد که در آمریکا به عنوان «تحلیلگر دادهها» برای شرکت معتبر ارتباطاتی «ورایزن» (Verzion) کار میکرده اما براساس اعلام این شرکت، وی تنها در یکی از شرکتهای پیمانکار ورایزن مشغول به کار بوده است.
اتولنگی همچنین به تحصیل ناتمام «مهدی- ه» اشاره میکند که مدتی به عنوان دانشجوی دکترا در دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل بود اما سرانجام در میانههای تحصیل به ایران بازگشت و مدتی را در زندان گذراند.
اصرار بر خاطرهسازی با وجود تکذیب وزیر اسبق خارجه
«هاشمی رفسنجانی ادعایی را به منوچهر متکی وزیر اسبق امورخارجه نسبت میدهد که چهاربار از سوی وی تکذیب شده است.»
شبکه اطلاعرسانی دانا ضمن انتشار این مطلب از قول یکی از نزدیکان دکتر متکی نوشت خاطرهای که هاشمی برای چندمین بار تکرار میکند چهاربار از سوی آقای متکی تکذیب شد و اما معلوم نیست چرا وی باز هم این ادعا را تکرار کرده است.
هاشمی اخیرا گفته بود: «من به دعوت ملک عبدالله و برای شرکت در کنفرانس گفتوگوی ادیان به مکه رفتم و در خلال سفر تفاهمات خوبی برای کم کردن اختلافات از طریق یک مجمع علمایی داشتیم و همزمان با سفرم، آنها محدودیتهای حجاج ایرانی، مخصوصا حضور زنان در بقیع را برداشتند و مراسم سالگرد شهادت حضرت زهرا(س) شبانه و با حضور اکثر زائران ایرانی حاضر در مدینه و شیعیان، در قبرستان بقیع برگزار شد و حتی ما را به فدک بردند که باعث رونمایی از این قطعه ارزشمند گم شده در دل تاریخ 1400 ساله اسلام شد. وقتی برگشتیم، ناگهان وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد اعلام کرد که از آقای ریشهری که نماینده ولیفقیه در سازمان حج بود، در فرودگاه جده انگشتنگاری شد و به ایشان توهین کردند. من موضوع را از خود آقای ریشهری پرسیدم و گفت اصلا چنین چیزی نبود. خود ایشان به آقای متکی زنگ زد که چرا چنین خبری را پخش کردهاید؟ در جواب گفت من تحت فشار بودم که چنین خبری را بسازم و بگویم. ببینید مصالح جهان اسلام و منافع کشور را فدای اختلافات سیاسی خویش کردند».
وزیر سابق امور خارجه پیش از این به اظهارات هاشمی پاسخ داده و گفته بود «شکایت حجگزاران عمره و تمتع از برخورد نامناسب مأمورین سعودی در فرودگاههای آن کشور به ویژه جده و رفتار اهانتآمیز آنان در اماکن زیارتی به خصوص در بقیع از فروردینماه 1387 شدت گرفت. جناب آقای ریشهری امیرالحاج وقت ایرانیان در گزارشات مکتوب و شفاهی خود ضمن نقد این رفتارها از مقامات عالی کشور میخواهند که وزارت امور خارجه پیگیری جدیتری در این زمینه داشته باشد. شدت این اعتراضات تا حدی بود که برخی از مراجع عظام تقلید بر تعطیلی حج عمره در صورت ادامه رفتار ناشایست عربستان تأکید نمودند. شخصا سفیر عربستان را به وزارت امور خارجه احضار کرده و از وی خواسته شد مراتب اعتراض جدی ایران را به مقامات کشورش منعکس نماید».
وزیر امور خارجه سابق کشورمان با بیان اینکه اینجانب در مصاحبهای در جده که خبر آن در تاریخ 16 مرداد 1387 منتشر شده، رفتار نامناسب با نماینده مقام معظم رهبری در جریان سفر به عربستان سعودی و همچنین رفتار ناشایست با زائران ایرانی را غیرقابل قبول خوانده و آن را تقبیح کردم افزوده بود «در این خبر که صرفا بخش مربوط به نماینده محترم رهبری آن در اظهارات اخیر برجسته گردیده است هیچ صحبتی از بازرسی بدنی وی به میان نیامده است.»
منوچهر متکی با بیان اینکه هرگز به جناب آقای ریشهری نگفته است به خاطر فشار سیاسی چنین مصاحبهای صورت گرفته و این ادعا خلاف حق و انصاف است، افزود: در تبعیت از سیره بزرگان دین، طی سالیان طولانی خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی و در مسئولیتهای مختلف هرگز دین خود را برای دنیای دیگران نفروختهام. به همگان خصوصا به بزرگان توصیه میکنم در ثبت خاطرات یا بازگویی آنها، حق و انصاف را رعایت نمایند.
سایت دانا در مطلب دیگری با اشاره به حکم اعدام رژیم سعودی برای آیتالله نمر (از رهبران شیعیان عربستان) پرسید: آقای هاشمی که همواره از ارتباطات خوب خود با سعودیها سخن گفته چرا تاکنون در قبال این حکم اعدام سکوت کرده است؟ مگر آیتالله نمر لباس روحانیت بر تن ندارد و مبلغ دین نیست؟!
محمد هاشمی اولین قربانی تبدیل حزب کارگزاران به جبهه
روزنامه نزدیک به خانواده هاشمی رفسنجانی جدایی محمد هاشمی از حزب کارگزاران را زنگ خطر توصیف کرد.
محمد هاشمی دبیر سیاسی کارگزاران اخیراً با اعتراض علیه اعضای اضافه شده به مرکزیت این حزب تصریح کرد: ادامه حضورش در کارگزاران را موجب تشنج میدانست. او با مرعشی و کرباسچی و محمد قوچانی که کارگزاران را لیبرال معرفی میکردند، اختلاف داشت.
روزنامه آرمان تیتر اول خود را به «زنگ خطر یک خداحافظی ناگهانی اما معنادار» اختصاص داد و نوشت: اگر حضور نسلهای تازه گریزناپذیر است در این میان نباید عقبه فکری سیاسی و امکان نقشآفرینی بزرگان در بزنگاهها به فراموشی سپرده و میدانداری نوآمدگان و حاشیه رفتن سابقهداران را رقم بزند.
این روزنامه خاطرنشان میکند: «چگونه فردی که خود از پایهگذاران و سلسله جنبانان حزب بوده یکباره عطای ماندن را به لقایش میبخشد و هیچ چیز هم نمیتواند وی را برای ماندن اقناع کند، جای پرسش فراوان دارد. خود محمد هاشمی سربسته و در لفافه گفته است حضور اعضای جدید و عدم تطابق گفتمانی با آنان باعث این جدایی شده است. حسین مرعشی، سخنگوی حزب در پاسخ به سؤالات تسنیم مدعی شده: تغییرات پیشآمده در حزب کارگزاران با تأیید محمد هاشمی بوده است. سخنی که نمیتواند چندان مقرون به صحت و عقلانی باشد، چرا که محمد هاشمی با چند دهه سابقه در عرصههای مختلف متوجه بار سیاسی این خروج و استعفا با توجه به جایگاهش در سپهر سیاسی و در حزب بوده و اهل تصمیمات ناگهانی و قهرهای بچگانه و دفعی و آنی نیست و بیگمان موضوع تا جایی پیش رفته که امکان حضور او ممکن و میسر نبوده است. در این میانه نکته کلیدی آن است که ورود چهرههای تازه و پرشمار به شورای مرکزی حزب و ساختار سیاسی آن و مواضع سیاسی و حزبی آنان علت ناخشنودی محمد هاشمی است».
همزمان کرباسچی در مصاحبه با روزنامه اعتماد و درباره این سؤال که ارزیابی شما از جدایی آقای محمد هاشمی از حزب کارگزاران چیست؟ گفت: ما چیزی در جدا شدن ایشان ندیدم. خود ایشان و همه افراد محکوم به حبس ابد در حزب نیستند. همه میتوانند تا یک مدتی کار کنند و ممکن است وقتی صلاح ندانند ادامه فعالیت در حزب را متوقف کنند. کار در احزاب اجباری و ابدی نیست.
یادآور میشود کارگزاران در انتخابات سال 88 دو شقه شد به نحوی که برخی اعضای آن به ستاد موسوی پیوسته و برخی دیگر نظیر کرباسچی به ستاد کروبی رفتند. پس از آن نیز این حزب به خاطر اختلافات داخلی نیمه تعطیل بوده است. گفته میشود بر سر حمایت از آشوب سال 88 یا مخالفت با آن به خاطر هزینههایی که برای این حزب داشته در میان اعضای کارگزاران اختلافاتی وجود دارد.
گردانندگان کارگزاران- کسانی چون کرباسچی- مدعیاند که به جای حزب دنبال ایجاد جبهه هستند اما ظاهراً انشعاب در این حزب و قربانی کردن محمد هاشمی اولین پیامد جبههسازی در میان کارگزاران باشد.
حامیان ناشی مهدی هاشمی در حمله به کیهان سینهخیز رفتند
برخی رسانههای حامی مهدی هاشمی در واکنش به خبر کیهان خود را به تجاهل و نفهمی زدند.
سایتهای آفتاب و خرداد و... در واکنش به خبر ویژه کیهان نوشتند: کیهان تریبون رسانه ضد نظام میشود. سایت ضد نظام خودنویس خبری را علیه مهدی هاشمی منتشر کرده و روزنامه ارزشی کیهان نیز که سالهاست تریبون این رسانه ضد نظام در داخل کشور شده است، اقدام به بازنشر این خبر کرده است.
خودنویس اخیراً نوشته بود: «وقتی خبر محکومیت مهدی هاشمی رفسنجانی در کانادا منتشر شد، مدت زمان طی شده تا تهیه گزارش در بیبیسی فارسی، آن هم گزارشی که به نظر من، برای کاهش خسارت به مهدی هاشمی تهیه شده بود به نزدیک به دو یا سه هفته رسید. یا سبز شدن سر و کله خبرنگار این رسانه که باید در نقطهای دیگر از خلیج فارس میبود، در دوبی، برای ثبت بازگشت مهدی هاشمی به تهران، جای بحث زیادی داشت. همان خبرنگاری که بعداً سردبیر صدای آمریکا شد و تصادفاً وقتی درباره پرونده کرسنت و مهدی هاشمی و عباس یزدانپناه حرف میزدم، سؤال از من در استودیو ناگهان قطع شد و... اگر اسناد همراه کیفرخواست سؤال برانگیز باشد، اما حمایت مهدی هاشمی از روزنامه شرق و آن مجموعه غیرقابل انکار است. کمکهای انجام شده به شرق نیز، احتمالاً غیرقابل انکار است. اما کمکها فقط به رسانههای داخل کشور نبوده است. گروهی از مهمانان کنفرانس سال 2010 دانشگاه تورنتو، سخنان یکی از دستاندرکاران سابق یکی از سایتهای سبز را فراموش نکردهاند. رسانههای مدعی اصلاحطلبی ترجیح میدهند تخلفات مهدی هاشمی را درز بگیرند».
آنچه در ادعای «آفتاب» و «خرداد» عمداً مغفول مانده این نکته است که آقای مهدی هاشمی در طول بیش از 10 سال ارتباط عمیق با نیکآهنگ کوثر (مدیر سایت خودنویس) داشته، او را به عنوان مدیر سایت ستاد بهینهسازی مصرف سوخت معرفی کرده و به هنگام حضور در خارج کشور نیز با نامبرده به طور دایمی در ارتباط و تماس بوده بنابراین باید این رسانهها به جای فرار به جلو پاسخ بدهند، راز ارتباط سازمانی و عمیق مهدی هاشمی با این عنصر ضد انقلاب و ضد نظام چیست؟ یا این سؤال که به خاطر کدام سنخیت، همکاران نشریات مدعی اصلاحطلبی پس از متواری شدن از کشور به «رسانههای ضد نظام» میپیوندند؟!... به قول حشمت فردوس در سریال ستایش «افتاد؟!».
کاش دولتمردان این لبیک روحانی را عملی کنند
رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی در نامهای به محضر رهبر معظم انقلاب از سوی خود و همه اعضای شورا و دبیرخانه آن از تمدید احکام اعضای فعلی و تعیین سه عضو حقوقی جدید و نیز ترسیم افقی راهبردی در مسیر تعالی شورای عالی انقلاب فرهنگی قدردانی کرد.
دکتر روحانی همچنین در این نامه خاطرنشان کرد: بیتردید مواجهه هوشمندانه با پدیدارهای فرهنگی در گرو تبیین فلسفه فرهنگی انقلاب اسلامی و کوشش جهت همافزایی ظرفیتها، بسیج نیروها، مدیریت فرصتها، تدبیر آسیبها و مقابله با تهدیدهایی است که باور، اعتدال، امید و نشاط جامعه را نشانه رفته است. وظیفه حساس و درخور نام و عنوان این شورا بیبدیل، تعیین سیاستهای فرهنگی کشور در عرصههای هویت، حیات و امنیت فرهنگی و تصویب مصوباتی عملی و اجرایی است و نه اسنادی آرمانی.
وی اضافه میکند: تحول در نظام آموزشی کشور به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی مستلزم مشارکت حداکثری نخبگان دانشگاهی و پژوهشگران عرصه عمومی است. پیشرفت و شتاب علمی کشور که به کمک نقشه جامع علمی رصد و پایش میشود، اساسا محتاج و بسته به تحولات در آن دو حوزه علمی و معرفتی است؛ از این رو شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره جدید تمام کوشش خود را متوجه شناخت مسائل، نیازها و اولویتهای فرهنگی و اجتماعی و جلب مشارکت نخبگان خواهد نمود.
هرچند تأکید بر سرلوحه قرار دادن رهنمودهای رهبر انقلاب در جای خود ارزشمند است اما مهمتر و فراتر از این قدردانی، لبیک عملی به این رهنمودهاست. متأسفانه بر اساس اخبار متواتر، شورای انقلاب فرهنگی به اعتبار رویکرد برخی مقامات دولتی از جمله در حوزه وزارت آموزش عالی و وزارت ارشاد و... دورهای از رکود را سپری کرده و برخی مطالبات مهم معظمله که در حکم پیشین و همچنین در دیدار با اعضا طرح شده پیگیری نشده است. به قول معروف دو صد گفته چون نیمکردار نیست.
سزاوار است رئیسجمهور محترم که مدیریت تصمیمگیری در جلسات شورا و تعیین دستورها و اولویتها را بر عهده دارد، در این زمینه گزارشی از عملکرد «موثر» یک سال گذشته را مثلا در حوزه وزارتخانههای علوم و ارشاد و آموزش و پرورش - مطبوعات و رسانهها، دانشگاهها، مدارس و فرهنگ عمومی- منتشر کند.
رئیسجمهور پیش از این بیانات رهبر معظم انقلاب را به درستی قول سدید و محکم و منطقی و معتدل توصیف کرده بود.
بورسیههای غربی که به خاطر نسبت خانوادگی داده میشوند
«فرزندان برخی مقامات و دیپلماتهای ایرانی با وجود شعارهای ضدغربی مشغول تحصیل در آمریکا هستند.»
امانوئل اتولنگی پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسی ضمن انتشار این مطلب در بزینس اسنایدر، از جمله به اسامی فرزندان و بستگان نزدیک «حسین-ف»، «غلامعلی-خ»، «م-ظ» و... اشاره کرد و نوشت: مریم دختر حسین-ف در مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیا در آمریکا تحصیل کرده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی « لرد دارندورف» (Lord Dahrendorf) که از جمله بورسهای «دویچه بانک» آلمان است در کالج «مدرسه اقتصاد لندن» به تحصیل پرداخت و در حال حاضر نیز در شعبه لندن «دویچه بانک» مشغول به کار است. وی در زمان دانشجویی در نیویورک نیز زمان کوتاهی را به عنوان کارآموز (انترن) در «کمیسیون وضعیت زنان» سازمان ملل متحد مشغول بود که به نظر نمیرسد این موقعیت نیز بدون نسبت خانوادگی قابل دسترس میبود.
اتولنگی اهدای بورسیه دویچه بانک با توان مالی مناسب به خانم ف را تعجببرانگیز توصیف کرد و افزود: سجاد-خ همسر خانم ف، پسر غلامعلی ]خ[ از سفیران سابق ایران است. سجاد که دانش آموخته حقوق «دانشگاه شهید بهشتی» در ایران است، فوقلیسانس خود را در رشته فایننس بینالملل در مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد آمریکا گذرانده و هماینک نیز دانشجوی مقطع دکترا در رشته مطالعات حقوقی-اجتماعی در دانشگاه آکسفورد انگلستان است. او زمانی به عنوان مترجم، محمد خاتمی را در برخی سفرهای خارجیاش از جمله سفر به نیویورک جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراهی میکرد.
امانوئل اتولنگی در ادامه با اشاره به تحصیل مهدی-ظ در «دانشگاه شهری نیویورک»، مینویسد: مهدی بیش از ده سال در آمریکا تحصیل و زندگی کرده و هر چند که در بازگشت به کشور مدعی شد که در آمریکا به عنوان «تحلیلگر دادهها» برای شرکت معتبر ارتباطاتی «ورایزن» (Verzion) کار میکرده اما براساس اعلام این شرکت، وی تنها در یکی از شرکتهای پیمانکار ورایزن مشغول به کار بوده است.
اتولنگی همچنین به تحصیل ناتمام «مهدی- ه» اشاره میکند که مدتی به عنوان دانشجوی دکترا در دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل بود اما سرانجام در میانههای تحصیل به ایران بازگشت و مدتی را در زندان گذراند.
اصرار بر خاطرهسازی با وجود تکذیب وزیر اسبق خارجه
«هاشمی رفسنجانی ادعایی را به منوچهر متکی وزیر اسبق امورخارجه نسبت میدهد که چهاربار از سوی وی تکذیب شده است.»
شبکه اطلاعرسانی دانا ضمن انتشار این مطلب از قول یکی از نزدیکان دکتر متکی نوشت خاطرهای که هاشمی برای چندمین بار تکرار میکند چهاربار از سوی آقای متکی تکذیب شد و اما معلوم نیست چرا وی باز هم این ادعا را تکرار کرده است.
هاشمی اخیرا گفته بود: «من به دعوت ملک عبدالله و برای شرکت در کنفرانس گفتوگوی ادیان به مکه رفتم و در خلال سفر تفاهمات خوبی برای کم کردن اختلافات از طریق یک مجمع علمایی داشتیم و همزمان با سفرم، آنها محدودیتهای حجاج ایرانی، مخصوصا حضور زنان در بقیع را برداشتند و مراسم سالگرد شهادت حضرت زهرا(س) شبانه و با حضور اکثر زائران ایرانی حاضر در مدینه و شیعیان، در قبرستان بقیع برگزار شد و حتی ما را به فدک بردند که باعث رونمایی از این قطعه ارزشمند گم شده در دل تاریخ 1400 ساله اسلام شد. وقتی برگشتیم، ناگهان وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد اعلام کرد که از آقای ریشهری که نماینده ولیفقیه در سازمان حج بود، در فرودگاه جده انگشتنگاری شد و به ایشان توهین کردند. من موضوع را از خود آقای ریشهری پرسیدم و گفت اصلا چنین چیزی نبود. خود ایشان به آقای متکی زنگ زد که چرا چنین خبری را پخش کردهاید؟ در جواب گفت من تحت فشار بودم که چنین خبری را بسازم و بگویم. ببینید مصالح جهان اسلام و منافع کشور را فدای اختلافات سیاسی خویش کردند».
وزیر سابق امور خارجه پیش از این به اظهارات هاشمی پاسخ داده و گفته بود «شکایت حجگزاران عمره و تمتع از برخورد نامناسب مأمورین سعودی در فرودگاههای آن کشور به ویژه جده و رفتار اهانتآمیز آنان در اماکن زیارتی به خصوص در بقیع از فروردینماه 1387 شدت گرفت. جناب آقای ریشهری امیرالحاج وقت ایرانیان در گزارشات مکتوب و شفاهی خود ضمن نقد این رفتارها از مقامات عالی کشور میخواهند که وزارت امور خارجه پیگیری جدیتری در این زمینه داشته باشد. شدت این اعتراضات تا حدی بود که برخی از مراجع عظام تقلید بر تعطیلی حج عمره در صورت ادامه رفتار ناشایست عربستان تأکید نمودند. شخصا سفیر عربستان را به وزارت امور خارجه احضار کرده و از وی خواسته شد مراتب اعتراض جدی ایران را به مقامات کشورش منعکس نماید».
وزیر امور خارجه سابق کشورمان با بیان اینکه اینجانب در مصاحبهای در جده که خبر آن در تاریخ 16 مرداد 1387 منتشر شده، رفتار نامناسب با نماینده مقام معظم رهبری در جریان سفر به عربستان سعودی و همچنین رفتار ناشایست با زائران ایرانی را غیرقابل قبول خوانده و آن را تقبیح کردم افزوده بود «در این خبر که صرفا بخش مربوط به نماینده محترم رهبری آن در اظهارات اخیر برجسته گردیده است هیچ صحبتی از بازرسی بدنی وی به میان نیامده است.»
منوچهر متکی با بیان اینکه هرگز به جناب آقای ریشهری نگفته است به خاطر فشار سیاسی چنین مصاحبهای صورت گرفته و این ادعا خلاف حق و انصاف است، افزود: در تبعیت از سیره بزرگان دین، طی سالیان طولانی خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی و در مسئولیتهای مختلف هرگز دین خود را برای دنیای دیگران نفروختهام. به همگان خصوصا به بزرگان توصیه میکنم در ثبت خاطرات یا بازگویی آنها، حق و انصاف را رعایت نمایند.
سایت دانا در مطلب دیگری با اشاره به حکم اعدام رژیم سعودی برای آیتالله نمر (از رهبران شیعیان عربستان) پرسید: آقای هاشمی که همواره از ارتباطات خوب خود با سعودیها سخن گفته چرا تاکنون در قبال این حکم اعدام سکوت کرده است؟ مگر آیتالله نمر لباس روحانیت بر تن ندارد و مبلغ دین نیست؟!