هر قدر به زمان برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیک میشویم٬ بیم و امید احزاب و گروههای سیاسی در مورد نحوه فعالیت در این دوره انتخابات نیز بیشتر میشود و رقابت معنای بیشتری در عرصه سیاسی کشور پیدا میکند. با تجربه ای که احزاب و گروههای سیاسی کشور در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پیدا کردهاند٬ مفهوم وحدت نیز به مفهوم و عنصر مهمتری در عرصه انتخابات تبدیل شده است. از یک سو گروههای سیاسی موجود باید اختلافات موجود را حل کرده و به سمت اقناع مردم برای انتخاب واحد از بین این همه گروه سیاسی بروند و از سوی دیگر رقابت درون گروهی در بین جبهههای سیاسی آنقدر بالا گرفته که شاید نتوان امیدی به وحدت کامل این گروهها در آستانه انخابات داشت.
اصولگرایان با تجربه ای که در انتخابات ریاست جمهوری داشتهاند بسیار سریعتر از چیزی که تصور میشد به سمت وحدت پیش رفتند. گروههای سیاسی موجود در جبهه اصولگرایی با برگزاری همایشی با نام وحدت اصولگرایان مانور خود برای اعلام آمادگی جهت شرکت در انتخابات مجلس را به نمایش گذاشتند. اصلاحطلبان با این وجود تاکنون آنقدر خوش شانس نبوده اند که بتوانند از اختلافات خود کاسته و در شرایطی که هر روز ائتلاف برای شرکت در انتخابات مجلس سختتر میشود٬ راهی به سوی وحدت پیدا کنند. شواهد نشان میدهد چنین شانسی نیز در آینده چندان قابل تصور نیست چرا که از هم اکنون برخی از هم پاشیدگیها در تعدادی از احزاب اصلاحطلب دیده میشود.
حزب کارگزاران که چند ماه پیش با افتخار بیان کرد با دعوت از جوانان اصلاحطلب راه به سمت استفاده از جوانان در این حزب را باز کرده و قرار است با تغییرات عمده ای رو به رو شود٬ در حال حاضر با استعفای یکی از یاران قدیمی خود رو به رو است؛ کسی که از پایه گذاران این حزب بوده و البته برادر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هست. گفته میشود علت استعفای محمد هاشمی استفاده این حزب از کسانی بوده که هنوز معلوم نیست قرار است واقعا در این حزب فعال باشند و ارکان و اهداف آن را بپذیرند و یا اینکه برای طی کردن «دوران گذار» خود به سمت این حزب آمدهاند. اکثر تازه واردان به این حزب را حامیان قبلی محمد خاتمی تشکیل میدهند و این از نظر محمد هاشمی مخالف با رویه این حزب در حمایت از اکبر هاشمی رفسنجانی ٬ رئیس معنوی این حزب است.
یکی از عوامل مهم در ایجاد اختلاف و حاشیه برای احزاب و جبهههای اصلاحطلب اختلافی است که این گروهها از زمان قدیم با یکدیگر داشتند. هر زمان انتخاباتی برپا شده و اصلاح طلبان نتوانسته اند پیروز انتخابات باشند، در وهله اول به حریف تاخته و اورا متهم به رفتار غیر قانونی کرده اند و در وهله بعد به جان هم افتاده اند . زمانی که اصلاح طلبان برای بقا در فضای سیاسی کشور به این نتیجه رسیدند که باید از عارف عبور کرده و به یک فرد با سابقه اصولگرا برای انتخابات ریاست جمهوری رای دهند، گمان نمی کردند بعد از انتخابات و با وجود پیروزی حسن روحانی – که البته خود را هیچ گاه اصلاح طلب ندانسته بود – مجبور شوند دست از شعارها و برنامه های خود بکشند . هنو زهم هستند گروههایی که عنوان می کنند پایدار و پایبند ماندن به آرمانهای اصلاح طلبی بسیار مهم تر از این بود که از رییس جمهوری حمایت کنند که حاضر نشده برای خواسته های اولیه احزاب تندروی اصلاح طلب در رابطه با موضوع سال 88 اقدامی انجام دهد و یا شعاری مطرح کند.
همین گروهها هستند که از هم اکنون پروژه عبور از روحانی را کلید زده اند و بیان کرده اند برای انتخابات مجلس نیازی به همگرایی با دولت نمی بینند . این گروه البته در انتخابات شوراها نیز با همین رویکرد وارد میدان شد اما نتوانست موفقیتی کسب کند و ماجرای فتنه 88 و عواقب بعد از آن هنوز هم گریبان این گروهها را گرفته و آنها را به اختلاف با یکدیگر کشانده است .
بسیاری از احزاب اصلاحطلب کنونی در حالی به فعالیتهای گاه و بیگاه خود و موضعگیری در فضای سیاسی کشور میپردازند که پیش از این نتوانستند در ماجرای فتنه 88 کارنامه قابل قبولی از خود به جای بگذرند. این گروهها با بحران مشروعیت مواجه بوده و مسلما طرفدار زیادی در بین اقشار مختلف مردم نخواهند داشت و ارائه لیستهای انتخاباتی آنها نمیتواند تضمینی برای پذیرفته شدن دیدگاه آنها در فضای سیاسی کشور و در بین مردم باشد.
این بحران برای گروههای اصلاحطلب باعث شده آنها تلاش بیشتری برای ارائه لیست واحد انخاباتی داشته باشند و شاید به همین دلیل هم باشد که دیگر برای حزب قدیمیای انند کارگزاران با رویه های معتدلتر در فضای اصلاحطلبی٬ دیگر مهم نیست که افراد شاخص فتنه را در میان خود داشته باشد و یا از مجرمان امیتی در شورای مرکزی خود استفاده کند. این افراد هم اینک ماموریت دارند کمی از تندرویهای قبلی خود کوتاه آمده و به سرعت وارد کار شوند تا بلکه بتوانند در انتخابات پیش رو گروهی از اصلاحطلبان تندرو٬ محکومان امنیتی و سیاسی و همچنین اصلاحطلبان میانه رو و معتدل را زیر چتر کارگزاران با خود همراه سازند. مسئله ای که محمد هاشمی به روشنی نسبت به آن اعتراض دارد و به همین دلیل ٬ حزب را برای همیشه ترک کرده است.
از نظر محمد هاشمی که یکی از پایه گذاران اصلی حزب کاگزاران در دهه 70 بوده٬ این حزب طی این مدت با میانه روی خود توانسته همچنان به عنوان یکی از احزاب ساخته دست دولت٬ به حیات خود ادامه دهد با این حال به نظر میرسد جمع کردن اصلاحطلبان در یک حزب به هدفی بزرگتر برای هاشمی٬ خاتمی و سایر افراد موجود در حلقه نزدیکان آنها تبدیل شده است.
جبهه اصلاحطلبی این روزها به شدت از کمبود حزب قابل اطمینان و اعتماد رنج میبرد. این مسئله باعث شده احزابی که چهره ای متعادلتر تاکنون از خود نشان دادهاند٬ به مقصد اصلی تندروها تبدیل شوند. مشخص نیست این گروه تا چه زمانی میتواند تحت لوای اعتدال گرایی به نفوذ خود در میان احزاب ریشهدارتر اصلاحطلب ادامه دهد اما در نهایت اگر قرار باشد وحدتی برای انتخابات مجلس شکل گیرد٬ این تندورهای اصلاحطلب هستند که با پنهان شدن در زیر سایه احزاب قدیمیتر ٬ در نهایت اهداف خود را به پیش برده و ممکن است تمایلی هم برای وحدت با احزاب و گروههای دیگر نداشته باشند.
از هم اینک بحثهای زیادی در خصوص اینکه دولت و یا شخص رییس جمهور نباید ورودی در انتخابات داشته باشند و یا اینکه جبهه ای برای انتخابات مجلس معرفی کنند٬ از این سو و آن سوی فضای سیاسی کشور شنیده میشود اما کسانی که به دنبال محقق شدن این هدف هستند٬ نه اصولگرایان٬ بلکه همان اصلاحطلبانی هستند که سعی دارند با عنوان برادر بزرگتر این جریان٬ رهبری آن را خود بر عهده بگیرند.
فضای سیاسی کشور این روزها با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس٬ شکل و آرایش جدیدی میگیرد و باید از این پس منتظر خبرهای مختلفی در مورد وحدت و یا انشقاق بین گروههای سیاسی باشیم. تاکنون اصولگرایان با وجود تمام کمبودها و گلایههایی که از یکدیگر داشتهاند٬ با برگزاری همایشهای سراسری – با وجود برخی نقصها- توانسته اند ثابت کنند که به دنبال هدف نهایی یعنی وحدت هستند. باید دید اصلاحطلبان با وجود اختلافاتی که ناشی از فتنه و فتنهگران است٬ میتوانند به این هدف دست یابند؟ به نظر کار بسیار سختی میرسد.