"حسین حاج فرج دباغ" متخصص این نوع دزدیها بود. وی از ابتدای دهه 70 سعی میکرد با طرح این شبهات در حلقه موسوم به کیان و پس از آن در مجله کیان از خود چهرهای منورالفکر به نمایش بگذارد تا شاید به زعم خود مبانی اعتقادی اسلام و شیعیان را زیر سؤال ببرد. او که خود را در بین مخاطبانش با نام جعلی عبدالکریم سروش معرفی کرده بود، با بهرهگیری از کلام جذاب و فریبنده خود توانست عدهای را فریب داده و مسحور کند که آنها نیز سالهای بعد خود را تجدیدنظرطلب ـ بخوانید هُرهُریمسلک ـ معرفی کردند.
پیش
از انقلاب گروهک نهضت آزادی نیز خود را در بین جریانهای انقلابی و اسلامی
جا زده بود و همواره سران و سرکردگانش بر روشنفکر بودن خود تأکید
کردهاند. آنها با وجود اینکه سواد دینی و حوزوی نداشتند، در عمل با تفسیر
قرآن و متون دینی چون نهجالبلاغه با رأی و نظر خود پایههای انحراف و
کجروی را در بین جوانان و خصوصا دانشجویان انقلابی بنا مینهادند. عمق
انحرافات تفکرات نهضت آزادی را سالهای بعد در گروهک تروریستی منافقین به خوبی میتوان مشاهده کرد. تا جایی که مهدی بازرگان این تروریستهای جانی را فرزندان عزیز خود خواند.
سال گذشته یک روز پیش از عید سعید غدیر خم مسئول شاخه اصفهان گروهک غیرقانونی نهضت بهاصطلاح آزادی طی مقالهای مغرضانه که در روزنامه افراطی "بهار" منتشر گردید، ضمن انتشار تفکرات منحط درباره امامت و ولایت حضرت امیرالمومنین(ع) اقدام به ایجاد شبهه در ذهن مخاطبین کرده بود. البته اقدام این روزنامه عجیب نبود چرا که پیش از این نیز یک صفحه تمام در روزنامه را به منحرفین بهائی اختصاص داده بود و صدای این فرقه ضاله از گلوی روزنامه زنجیرهای مزبور خارج گردید. "بهار" در این صفحه ضمن تجلیل از رهبران بهایی ساکن کانادا مصاحبه اختصاصی نیز با "حسین امانت" به عنوان معمار میدان آزادی تهران و از رهبران این فرقه ضاله انجام داده بود. در کارنامه این روزنامه همچنین مصاحبه با اهانتکننده به حضرت امام(ره) نیز به چشم میخورد.
"علیاصغر غروی" نویسنده مقاله موهن روزنامه بهار فرزند "سید جواد غروی" است. به
شهادت کتاب اسناد ساواک (کتاب نوزدهم، صفحات 194 و 195) سید جواد غروی در
سال 56 به ساواک دعوت شده و در آنجا خود را فردی شاهدوست معرفی میکند و
ساواک نیز او را از روحانیون مثبت و علاقهمند به رژیم شاه معرفی کرده است.
امام خمینی(ره) درباره عقاید انحرافی وی درباره معراج پیامبر(ص)، شفاعت و حضرت زهرا(س) نوشتند: «با صحت مطالب فوق چنین شخصی منحرف از مذهب اهل بیت است و لازم است مؤمنین از او احتراز کنند و حضور در جماعت و منبر این شخص حرام و در معرض گمراهی است. خداوند مسلمین را از شر این عناصر فاسده حفظ فرماید.»
اما علیاصغر در مدت تحصیل در لبنان ارتباط نزدیکی با "سرلشکر منصور قدر" رئیس اداره خاورمیانه در سازمان اطلاعات خارجی ساواک ستمشاهی برقرار میکند. به نحوی که «قدر» در دیباچه جلد سوم کتاب «فلسطین و اسرائیل» از مساعدتهای بسیار ارزنده و همکاریهای پرارزش یکی از دانشجویان دوره دکترای دانشگاه لبنان آقای علیاصغر غروی تشکر و قدردانی نموده است. جالب آنجاست در حالی که گروهک نهضت آزادی غروی را از همرزمان و همگامان شهید چمران و امام موسی صدر در لبنان معرفی میکند، اما وی به عنوان منبع ساواک ستمشاهی در کنار امام موسی صدر و شهید چمران حضور داشته و گزارش اقدامات و تحرکات آنان را به ولینعمت خود یعنی سرلشکر «قدر» ـ که خود از مخالفان سرسخت امام موسی صدر بوده و در لبنان علیه آنها فعالیت میکرده ـ میداده است.
اما دلیل نگارش این مطلب حملات اخیر عوامل گروهک نهضت آزادی و منافقین
به رهبر معظم انقلاب اسلامی است. ایشان طی بیاناتی در روز عید غدیر امسال،
امثال غرویها را نورسیدگان و نوکیسهگان فکری و معرفتی معرفی کردند، که
به زعم خودشان با ارائه معنای دیگری از «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» شبهه
سنگینی را به مبانی فکری و اعتقادی شیعیان وارد کردهاند، حال آنکه علمای
بزرگ اسلام جواب آن را دادهاند و جای هیچ شک و شبههای را برای هر انسان
عاقل و دنبال حقیقت باقی نگذاشتهاند.
ایشان
در این باره فرمودند: «مسئلهى غدیر مسئلهى بسیار مهمى است در تاریخ
اسلام. اولا اصل این حادثهى عجیب و مهم و این بیان شریف که«مَن کُنتُ
مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه»، چیزى نیست که فقط شیعه آن را نقل کرده باشد؛
این جزو مسلمات است. آنکسانى که خواستهاند اشکال کنند، ایراد کنند، اصل
صدور این بیان را مورد تردید قرار ندادهاند، [بلکه[ رفتند سراغ تأویل و
توجیه و معناکردن این جمله اصل حادثه، یک مسئله مسلم تاریخى و اسلامى است؛
شبهههایى هم که در معناى این جمله به ذهن بعضى از نورسیدگان و نوکیسهگان
فکرى و معرفتى امروز میرسد، همان حرفهایى است که هزار سال است این حرفها
مطرح بوده، جوابهاى آنها بهوسیله علماى بزرگ داده شده و جاى کمترین
شبههاى در اصل این مسئله و حادثه و معناى جمله رسول اکرم که سؤال کرد از
مردم «اَلَستُ اَولى بِکُم مِن اَنفُسِکُم» که اشاره به آیه قرآن بود که
«اَلنَّبِىُّ اَولى بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم» و بعد از آن این جمله که
«مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علىٌّ مَولاه» [نیست[؛ [در] اصل این مسئله جاى
هیچ تردیدى نیست.»
اما پس از فرمایش ایشان بلافاصله عوامل گروهک نهضت آزادی و پادوهای رسانهای این فرقه دست به کار شده و طی تلاش مذبوحانهای کردند به صورت خورشید خاک پاشیده و خودی نشان دهند.
حسن یوسفی اشکوری و آيوا مونچاتی
اولین
لبیک را به این دستور تشکیلاتی "فرزانه بذرپور" همسر "محمد رهبر" و از
گردانندگان اصلی شبکه ورشکسته "رسا" به عنوان تلویزیون اصلی جریان فتنه گفت. وی طی مقالهای که در ارگان ماسونی حلقه لندن جریان فتنه منتشر شد اقدام به دفاع تمامقد از غروی و تفکر منحطش نمود. وی از نزدیکان ابراهیم یزدی است و پس از فتنه
88 بلافاصله با دستور تشکیلات و به جهت فرار از دست قانون به همراه همسرش
از کشور گریخته و در ابتدا ساکن مالزی شدند. اما پس از تعطیلی رسا به نروژ
رفته و تحت فشارهای شدید اقتصادی روزگار میگذرانند.
اما پس از او "حسن یوسفی اشکوری" به عنوان روحانی خلع لباسشده نهضت آزادی و مسافر کنفرانس برلین که اکنون از جمع پدران معنوی به جمع فرزندان معنوی نهضت آزادی یعنی منافقین کوچ نموده است به عنوان حامی علیاصغر غروی داد سخن میدهد. وی نیز همچون بذرپور طی مقالهای در سایت جرس ضمن حمایت همهجانبه از مواضع غروی به مقام معظم رهبری نیز اهانتهای فراوانی میکند.
گروهک
تروريستی منافقين چند سال پیش "آيوا مونچاتی" همسر "علی احسانی" از اعضای
بلند پایه تشکیلات را برای تعمیق ارتباطات در قالب یک طعمه به سراغ اشکوری
فرستاد و اشکوری از طریق آن به دام افتاد. منافقين از سناریوی نخنماشدهی
ضبط تصاویر خصوصی و تهدید سوژه به انتشار آن برای بهرهکشی از اشکوری
استفاده میکنند. جالبتر آنجاست که علی احسانی و همسرش آیوا مونچاتی که از سرکردگان فرقه رجوی میباشند، عضو فرقه ضاله و اسرائیلی بهائیت نیز هستند. به بیان دیگر اشکوری از سویی به فرقهای تروریستی گره خورده و از سوی دیگر با فرقه ضاله بهائیت پیوند خورده است. لذا راز مواضع ضد دینی وی و همقطارانش چون محسن کدیور را میتوان مبتنی بر مراوداتی از جنس فوق ارزیابی نمود.
حضرت
امام(ره) که خداوند بر درجاتشان بیافزاید در آستانه انتخابات مجلس سوم
شورای اسلامی طی پاسخ نامهای که به وزیر کشور وقت درباره روشن کردن تکلیف
صلاحیت عناصر گروهک نهضت آزادی نوشتند از عمق انحراف و انحطاط این افراد
پرده برمیدارند: «ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با
این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در
تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن
است بشوند... «نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه
اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر
کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمومنین را در
نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه
اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه، بلکه
مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر
خلاف ضرورت اسلام است.»