داستان تخلفات رقم خورده در چگونگی جذب دانشجویان دکترا در سالهای گذشته، که به نوعی با ماجرای اعطای بورسیه به برخی دانشجویان و اجحاف در حق دانشجویان واجد شرایط گره خورده بود، پس از آنکه خواسته یا ناخواسته با استیضاح وزیر علوم دولت فعلی گره خورد، به شکلگیری پروندهای رسید که اکنون نخستین گزارش پیرامون آن منتشر شده و آمار عجیب و غریبی از تخلفات رخ داده آشکار کرده است.
آن گونه که در گزارش وزارت علوم از تخلفات رقم خورده در اعطای بورس در حد فاصل سالهای ۸۸ تا ۹۲ آمده، در این مدت، ۳۷۷۲ تن در حالی به چهار روش بورس دکترا دریافت کردهاند که هیچ یک بنا بر قانون مصوب مجلس نبوده است.
از ۳۷۷۲ بورسیه شده در حد فاصل ساهای ۸۸ تا ۹۲، بورسیه ۸۸۹ تن (۸۴۰ تن از کسانی که از روش تبدیل خارج به داخل بورس شده بودند + [به اضافه] ۲۳ تن از ایثارگرانی که شرایط مندرج در بخشنامه صادر شده برای این قشر را نداشتند + ۲۶ تن که به علل گوناگون از جمله عدم شروع تحصیل، انصراف و... پروندهشان مختومه شده) لغو شده و باید هزینههای پرداخت شده را به وزارت علوم بازگردانند و بورس ۱۶۸۹ تن دیگر در آستانه لغو است، چون تا این لحظه واجد شرایط دریافت بورسیه نیستند.
با این حال بعضی از افراد با انتقاد از عملکرد وزارت علوم خواستار عذرخواهی این وزارتخانه از کسانی که حق آنها ضایع شده است کرده اند. اقای نجفی سرپرست فعلی وزارت علوم در واکنش به آنها اعلام کرده است که وزارت علوم از چه چیزی عذرخواهی کند؟!حداقل 840 نفر شرایط استفاده از بورس را نداشته اند ولی استفاده کردند. حالا باید عذرخواهی هم بکنیم؟ میتوانستیم هر ۸۴۰ نفر را اخراج کنیم اما فقط ۳۶ نفر را اخراج کردیم و بقیه میتوانند با هزینه شخصی ادامه تحصیل دهند.
در همین زمینه صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت و گو با تابناک به بررسی موضوعات مختلف از جمله بورسیه ها پرداخته است.
اقای دکتر به عنوان سئوال اول عدهای از منتقدین عملکرد وزارت علوم مطرح میکنند که این تعداد بورسیه که خلاف اعلام شده است؛ در مقابل آن چیزی که وزارت علوم میگفت؛ بسیار کمتر است و وزارت علوم باید عذرخواهی کند. نظر شما چیست؟
افرادی که این مسائل را مطرح میکنند و میگویند داستان بورسیهها چیزی نبوده است، اینها اعداد و ارقام را درست نتوانستهاند بخوانند. برای اینکه مسئله فقط این نبوده است که بیش از سی نفر بورس آنها لغو شده است. در حدود یک چهارم بورسیهشدگان ضوابط، قواعد و مقرراتی را که میبایستی برای اعطاء بورس رعایت میشده است را رعایت نکردهاند. در واقع مشکل سن، معدل و... داشتند. این طور نبوده است که از سه هزار نفر فقط سی نفر مشکل داشته باشند. از طرفی دیگر باید گفت اگر یک تخلف هم روی داده بود؛ مایه تاسف است. اما حالا که این حجم از تخلف روی داده است. در واقع منتقدین دولت خود را به خواب زدهاند.
عدهای مطرح میکردند که بورسیه یکی از دلایل استیضاح فرجی دانا بوده است. اما حالا نتایج نشان میدهد که حق با فرجی دانا بود.
استیضاح فرجی دانا ربطی به بورسیهها نداشت. دلیل استیضاح فرجی دانا توسط جبهه پایداری به عنوان جلودار استیضاح، موضوع بورسیه نبود. گناه بزرگ آقای فرجی دانا این بود که فضای بسته در دانشگاه را عوض کرده بود. گناهی که طرفداران دولت قبل و بعضی از جناحها هیچ وقت نتوانستند از آن بگذرند. در واقع فضای امنیتی دانشگاهها بعد از حوادث سال ۸۸، توسط دولت آقای روحانی شکسته شد. این بزرگترین جرم دولت آقای روحانی است که فضای دانشگاه را شبیه دانشگاه کرد. جرم دیگر آقای فرجی دانا این بود که کسر قابل توجهی از دانشجویان که از تحصیل محروم شده بودند را به تحصیل بازگرداند. اساسا بعضی از کارهایی که در دوران قبل انجام شد خلاف قانون بود. در هیچ قانونی نداریم که بگوید درس خواندن دانشجو در دانشگاه مشروط بر این است که با نظریات سیاسی برخی موافق باشد. بنابراین اگر دانشجویی هست که نظراتش با نظرات برخی همسویی ندارد و منتقد عملکرد یک رئیس جمهور است؛ چرا باید از تحصیل محروم شود. جالب این است که مجلسی که خود را اصولگرا مینامید از آقای دانشجو سئوال نپرسیدند که چرا این دانشجویان از تحصیل محروم شدهاند.
البته فرجی دانا اساتیدی که از دانشگاه اخراج یا بازنشسته اجباری شدند را دوباره به سر کلاس ها برگرداند. در واقع استیضاح ربطی به بورسیه ها نداشت. وزیر علوم دولت یازدهم مورد استیضاح قرار گرفت؛ چرا که فضای دانشگاه را تلطیف کرده بود و در یک کلمه دانشگاه دوباره دانشگاه شده بود.
بنابراین مسئله بورسیه ها بهانه ای برای رویارویی طیفی از حامیان دولت قبل با دولت جدید بود. سئوال از فرجی دانا این بود که چرا فضای دانشگاه را از حالت امنیتی خارج کردید و یا دانشجویان را به تحصیل بازگردانید. چون آنها این موضوع را نمی توانستند بگویند؛ موضوع بورسیه ها را برجسته کردند. امروز هم طرفدران دولت قبل آب در هاون می کوبند. چرا که دیگر هیچگاه شرایط 88 تا ۹۲ را مجدداً در کشور حاکم نمی شود. آن شرایط گنبدی بود که ترک برداشته است. آنها نمی توانند با فشار به سیاست های قبل بازگردند.
اگر جامعه ایران مایل بود این فضا ادامه پیدا کند آن وقت به جای اینکه 4 میلیون به آقای دکتر سعید جلیلی رای بدهند آن وقت ۱۹ میلیون به وی رای میدادند. نفس اینکه چهار میلیون به نامزد جبهه پایداری و طرفدران اقای احمدینژاد و اصولگرایان تندرو رای دادند؛ نشان می دهد که مردم در خصوص دانشگاه ها حداقل با ان سیاست ها موافق نبوده اند و هر کس دیگری که جای آقای فرجی دانا بیاید به نظرمن خیلی بعید است که بتواند سیاست های دولت قبل را در انشگاه ها مجدداً بر دانشگاه های کشور حاکم کند.
به هرحال شما عملکرد دولت را در موضوع بورسیهها چگونه ارزیابی میکنید؟
من در مجموع نمره خوبی به عملکرد وزارت علوم چه در زمان فرجی دانا و چه در زمان آقای نجفی میدهم. همین قدر که آن جو سابق از دانشگاه و دانشجویان برداشته شد و شرایط تغییر پیدا کرد؛ بزرگترین اتفاق و گام بود.
عدهای معتقدند که این موضوعات اخیر از جمله موضوع مذاکرات و بورسیهها به انتخابات مجلس اینده مرتبط است. نگاه شما نسبت به این موضوعات چیست؟
من فکر میکنم تکلیف انتخابات مجلس مشخص است. عدهای از نامزدهای مستقل، چپ و اصلاحطلب را به بهانه اتفاقات پس از انتخابات ۸۸ رد صلاحیت میکنند. اما اصلاحطلبان و دولت آقای روحانی باید از همین الان مواظب باشند که تعداد نامزدهایی را که در حوزههای انتخابیه مختلف گزینش میکنند؛ باید تعداد زیادی باشد و از همین الان بدانند که شورای نگهبان نامزدهای آنها را رد صلاحیت خواهد کرد.
بنابراین این مسئله اصلی انتخابات خواهد بود. اینکه دولت میخواهد از موضوع مذاکرات یا بورسیهها بهرهبرداری انتخاباتی کند، حرف غلطی است. اولا مذاکرات تا دوم آذر باید به شکلی حل و فصل شود. اگر مذاکرات هستهای تا دوم آذر به جایی نرسیده باشد من فکر میکنم مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد. همه طرفها برای اولین بار به این جمع بندی رسیدهاند؛ که میخواهند گره کور هستهای را باز کنند. آقای روحانی میداند که بازشدن گره کور هستهای شرط مهم پیشرفت و برنامهریزیهای توسعه اقتصادی کشور خواهد بود. بنابراین هیج ارتباطی بین مذاکرات هستهای با انتخابات وجود ندارد. همچنین ارتباطی بین سه هزار بورسیه که بیشتر آنها قلابی بودند با انتخابات مجلس بعدی وجود ندارد.
به هرحال موضعگیری بعضی از افراد منتسب به بعضی گروهها این شائبه را به وجود اورده است که مسائل اخیر در کشور به خاطر انتخابات است؟
نشستهای اخیر اصولگرایان به زعامت ایتالله مصباح برای ایجاد اتحاد در همین یک و دو هفته پیش برگزار شد. مگر کسی اینها را متهم کرد که شما برای انتخابات برنامهریزی میکنید. طبیعی است که همه باید به فکر انتخابات باشند. یعنی اگر اصلاحطلبان و یا جبهه پایداری به فکر انتخابات نباشند باید از آنها انتقاد کرد. یک جریان سیاسی بدون تردید باید به تدریج به دنبال برنامهریزی برای انتخابات باشد.
در روزهای اخیر انتقادهای زیادی به اقدامات فرهنگی دولت گرفته میشود، نظر شما چیست؟
قاعدتاً بعضی از طیفهای سیاسی باید یک بهانه و مستمسکی برای حمله به دولت آقای روحانی داشته باشند. یک مقداری آمدند بحث مذاکرات هستهای را علم کردهاند و تیم هستهای را متهم به وادادگی کردند. نفس اینکه مذاکرات الان بیش از یک سال است که منظماً دارد انجام میگیرد، نشان میدهد که ایران امتیازات زیادی به طرف غربی نداده است. اگر امتیاز داده بود موضوعی برای مذاکره نمانده بود. نفس ادامه مذاکرات نشان میدهد که مخالفان دولت تحت عنوان دلواپسی خیلی هم عقیده درستی نبود و این طور نبوده است که تیم مذاکره کننده عقب نشینی کرده باشد. بنابراین مخالفین دولت خیلی نتوانستند از جریان هسته ای استفاده و به دولت حمله کنند. از نظر سیاسی و اجتماعی هم باز شدن فضای سیاسی دست ارگانهای دیگر است.
در خصوص اقتصاد هم که مخالفین حرفی برای گفتن ندارند. آنچه مسلم است به نسبت دولت قبل که کشور را در دست داشت؛ یعنی بین سال ۹۰ تا ۹۲ وضع اقتصادی بهبود پیدا کرده است. این را هم مردم احساس میکنند. بنابراین وقتی نگاه میکنید خیلی در حوزههای دیگر مخالفان دولت بهانهای برای حمله به دولت ندارند. بنابراین به این نتیجه رسیدند که در بخش فرهنگی به دولت حمله کنند. اینکه به دولت گفته میشود دولت در قبال فرهنگ کاری نکرده است، من از این منتقدان سئوال میکنم که دولتها در ایران چه سهمی از هدایت فرهنگ دارند. یک دوجین از نهاد، بنیاد، موسسه و سازمان فرهنگی وجود دارد که یک دانه از آنها زیر نظر دولت نیستند.
این نهادها طبق براوردی که داشتهایم بیش از شش برابر وزارت ارشاد بودجه سالیانه در اختیار دارند. من سوالم از مخالفان دولت این است که اگر صداقت دارید و اگر نگران فرهنگ هستید؛ چرا شما یک بار به این نهادها و سازمانها انتقاد نمیکنند. این نهادها میلیاردها تومان بودجه دارند و به هیچ نهاد و ارگانی نیز پاسخگو نیستند. اگر وضع فرهنگ خراب است، این نهادهایی که میلیاردها تومان بودجه سالایانه دارند، چرا شما از اینها بازخواست نمیکنید؟ چرا فقط وزیر ارشاد باید پاسخگو باشد، اگرچه وی هم باید پاسخگو باشد ولی موسسهها نباید پاسخگو باشند؟!
اما الان اگر تغییری در فرهنگ بوجود نیامده اما حداقل میشود گفت اقدامات دولت باعث شده است که بی ثباتی در فرهنگ بوجود بیاید
به نظر من وضعیت فرهنگی در این دولت نسبت به دولت قبل هیچ فرقی نکرده است. این طور نیست که اگر یک نفر زمان آقای احمدی نژاد وضع حجاب و سینماها را میدید و الان برگشته باشد بگوید ایران نیویورک شده است. هرگز چنین حرفی نمیزند چون هیچ تغییری نکرده است. اگر حتی بپذیریم که وضعیت بدتر شده است؛ این بد شدن چقدر مربوط به دولت فعلی است. دولت روحانی چه اقدامی انجام داده است که وضع فرهنگ در کشور ما خراب شده است. در واقع فرهنگ یک بهانه برای حمله به دولت است.