صراط: بسیج دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران طی بیانیهای تأکید کرد: به تعطیلی کشاندن کلاسهای درس و فراهم آوردن زمینههای التهاب در فضای عمومی در فتنه 88 از اقدامات نیلی احمدآبادی است.
متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
« دانشگاه و آموزش عالی کشور که میباید رکن اقتصاد دانشبنیان و پایه قطع وابستگی کشور به اجانب و نیز فراهمساز زمینههای ارتقای مادی و معنوی و تحقق حیات طیبه و جامعه آرمانی توحیدی باشد، در صورتیکه بخواهد بازیچه امیال سیاسی و خواستهای قدرتطلبانه حزبی و گروهی قرار گیرد، نه تنها از دستیابی به اهداف مذکور بازخواهد ماند، که موجب انحطاط نسل جوان دانشجو و نیز اتلاف سرمایههای ملی و عقب ماندگی کشور و نومیدی و سرخوردگی نخبگان از آینده خواهد بود.
از سوی دیگر دانشگاه شایسته تمدن اسلامی و نقشآفرین در نظام اسلامی، نمیتواند براساس رویههای سکولار موجود در غرب اداره شده و توسعه یابد؛ متأسفانه رویکرد دولت محترم در حوزه آموزش عالی کشور از ابتدای روی کار آمدن آن، تمرکز بر مسائل سیاسی و جناحی و حزبی به جای توجه به مسائل اصلی چون ارتقای علمی و طرح مسائلی جنجالی و موهوم چون بورسیهها برای انحراف افکار عمومی نسبت به واقعیتها بوده است؛ از سوی دیگر به نظر میرسد رویکرد دولت محترم در باب افق دانشگاه نیز، در قضاوتی خوش بینانه دستیابی به یک دانشگاه غربی است که تناسبی با افق تمدن اسلامی ندارد؛ گرچه ریاست محترم جمهور در سخنان خود بارها بر مقوله پیوند میان دانشگاه و مشکلات واقعی جامعه تأکید کردهاند، ولی مروری بر گزینههای معرفیشده از سوی ایشان نشان میدهد که این افراد علاوه بر حاشیههای سیاسی، چنین نگاهی را نیز نسبت به مقوله دانشگاه ندارند. با توجه به حساسیت شرایط پیش رو و نیز فضای حاکم بر رابطه میان دولت و مجلس، نکاتی را به آگاهی افکار عمومی میرسانیم:
1- متاسفانه نظام آموزش عالی در سالهای گذشته با وضعیت نابسامانی مواجه بوده است. این نابسامانی نه منحصر به یک دولت، بلکه در تمام دولتها به نحوی وجود داشته و تصمیمگیریهای نامنسجم و غیرمنطقی و عدم التزام عملی به راهبردهای مشخص شده برای آموزش عالی و فقدان برنامه، جهت محقق کردن اهداف کلان این نهاد راهبردی در نظام جمهوری اسلامی، باعث شده است که آموزش عالی با بحران هویت و فقدان غایت مشخص مواجه شود.
رویکرد بسیج دانشجویی در سالهای گذشته و به طور مشخص در دوران دولت پیشین، رویکردی نقادانه بوده است؛ شاهد این مدعا بیانیههایی است که در مواجهه با رویکردها و اقدامات انجام شده در دولت پیشین انتشار یافته که از جمله آن میتوان انتقاد نسبت به تحریم پایگاه علمی Elsevier، نحوه رتبه بندی و ارتقای علمی اعضای هیئت علمی، پذیرش دانشجوی پولی، افزایش غیرمنطقی و ناگهانی ظرفیتهای تحصیلات تکمیلی، نوع نگاه به مقوله اسلامی کردن دانشگاهها در دوره وزارت علوم دولت دهم و به طور خاص عدم شفافیت و ضابطهمندی در پذیرش بورسیههای هیئت علمی را برشمرد؛ این در حالی است که در آن دوره، کمتر جریان و دستهای حاضر به اتخاذ موضعی منصفانه و درونگفتمانی در نقد رویکردهای ناصواب گذشته بود.
2- امروز پس از گذشت حدود یک سال و نیم از به روی کار آمدن دولت جدید و با مشاهده نابسامانیهای جدی در یکی از راهبردی ترین دستگاههای کشور، بسیج دانشجویی بر خلاف مشی گذشته خود در طول این مدت ، در برهه فعلی سکوت را جایز نمی شمرد و از طرفی به واسطه ضعف تحلیلی که در فضای عمومی و دانشگاه و در میان نمایندگان مجلس و مسئولین دولتی نسبت به مسئله آموزش عالی وجود دارد، لازم میداند که با نگاهی عمیق تر و به دور از جنجال های رسانه ای و سیاسی به مسئله آموزش عالی بپردازد که انشاءالله در آینده ای نزدیک اقدام به انتشار بیانیه ای تحلیلی پیرامون این بحث خواهد کرد.
اما در برهه فعلی و با لحاظ نکات فوق، لازم است که در بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی علوم نکاتی مد نظر قرار گیرد:
الف) رویکردهای فرهنگی: عدم پایبندی حداقلی برخی مدیران به تقیدات دینی و حفظ شئونات اسلامی، افسار گسیختگی فضای فرهنگی دانشگاه، سکانداری آموزش عالی در نظام جمهوری اسلامی شایسته کسی است که به دانشگاه اسلامی به معنای واقعی کلمه معتقد باشد؛ اشتباهات گذشته در مسیر اسلامی کردن دانشگاهها نباید موجب آن شود که به اصل موضوع دانشگاه اسلامی خدشه وارد گردد؛ متأسفانه مرور سوابق جناب آقای دکتر نیلی نشان میدهد که ایشان به معنای واقعی کلمه اعتقادی به دانشگاه اسلامی ندارند و شاهد این مدعا کارنامه عملکردی ایشان در دوران ریاست بر پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- ایشان در طول دوران ریاست خود بر پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران، التزامی به نصب مدیرانی با پایبندی ظاهری و حداقلی به شئونات اسلامی نداشتند که جزئیات مصداقی از این مسئله قابل ارائه است اما در این مقال نمیگنجد اما لازم به ذکر است که متأسفانه دکتر نیلی در برابر اعتراضات دانشجویان مذهبی و انقلابی دانشکده فنی نسبت به اقدامات یکی از مدیرانشان هیچگونه واکنش نشان نداده و حتی اظهار تأسفی نیز ننمودند.
- متأسفانه وضعیت ظاهری دانشکده فنی در دوران مدیریت ایشان به گونهای بود که کمتر تلاشی برای حفظ شئونات اسلامی و آکادمیک صورت می گرفت و با کمال تأسف جشنهایی چون جشن های مناسبتی، به محفلی برای روابط خارج از عرف دختر و پسر تبدیل میشد. بر این نکته باید صدور مجوز برای برگزاری اردوهای مختلط بدون ضابطه و حمایت مالی از این اردوها را نیز افزود.
ب) رویکردهای سیاسی: قربانی شدن فضای آکادمیک در برهه های خاص، زمینه چینی جهت تشویش و تشنج در فضای عمومی، تبعیض میان تشکل های دانشجویی
- از اقدامات دیگر ایشان تحریک در به تعطیلی کشاندن کلاس های درس به دنبال انتصاب آیتالله عمید زنجانی به ریاست دانشگاه تهران در سال 84 میباشد که این امر نه تنها برخلاف اصول سیاسی بلکه برخلاف اصول آکادمیک نیز تلقی میشود.
نظیر این اتفاقات پس از فتنه 88 نیز به نحوی دیگر در دانشگاه تکرار شد که نتیجه ای جز به تعطیلی کشاندن کلاس های درسی و فراهم آمدن زمینه های التهاب در فضای عمومی در پی نداشت.
- امضای نامه موسوم به 88 نفر از اساتید دانشکده فنی خطاب به مقام معظم رهبری و اهتمام به جمع آوری امضا از اساتید دانشکده از دیگر اقدامات ایشان است؛ گرچه اساتید محترم غالبا بنا بر دغدغه و با توجه به اتفاقات پیش آمده این نامه را امضا کرده اند اما انتشار این نامه در آن زمان جز مهیا کردن خوراک رسانه های بیگانه، نتیجه ای را در پی نداشته است و جای این سوال باقی است که چرا باید در آن فضای غبار آلود امضای چنین نامه ای توسط افرادی چون آقای دکتر نیلی پیگیری شود؟
- رویه ایشان در مدیریت، اعمال تبعیض و بغض نسبت به تشکلهای انقلابی بوده است به گونهای که از در اختیار گذاشتن حداقلهای لازم فعالیت به تشکلهای همسو با مواضع انقلاب و رهبری به شدت امتناع کرده و در مقابل از هیچ اقدامی برای تقویت تشکلهایی که متأسفانه مواضعی همسو با دشمنان کشور نیز داشتند، فروگذار نمیکردند. این مسأله حتی نسبت به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشکده فنی نیز نمود داشت.
جزئیات بیشتری نیز از سوابق آقای دکتر نیلی با توجه به برخوردهای دانشجویان در طی سال های حضور ایشان در دانشکده فنی موجود و قابل ارائه است که از حوصله این متن خارج است.
با توجه به جمیع موارد فوق به نظر میرسد دولت محترم به جای اصلاح رویه پیشین خود، در معرفی گزینه جدید همچنان بر روند نادرست گذشته پافشاری کرده و نیز با طرح مسائلی موهوم و بیپایه چون بورسیهها و عدم بیان روشن و دقیق واقعیت مسأله، به گونهای فضاسازی میکند که گویی دلیل استیضاح وزیر علوم جلوگیری از بورسیههای غیرقانونی بوده است.
امید است که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با لحاظ نکات فوق، نسبت به رای اعتماد و یا عدم اعتماد خود به وزیر پیشنهادی علوم تصمیم بگیرند و فارغ از جنجالهای رسانهای و سیاسی وظیفه تاریخی خود را به انجام رسانند.»
متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
« دانشگاه و آموزش عالی کشور که میباید رکن اقتصاد دانشبنیان و پایه قطع وابستگی کشور به اجانب و نیز فراهمساز زمینههای ارتقای مادی و معنوی و تحقق حیات طیبه و جامعه آرمانی توحیدی باشد، در صورتیکه بخواهد بازیچه امیال سیاسی و خواستهای قدرتطلبانه حزبی و گروهی قرار گیرد، نه تنها از دستیابی به اهداف مذکور بازخواهد ماند، که موجب انحطاط نسل جوان دانشجو و نیز اتلاف سرمایههای ملی و عقب ماندگی کشور و نومیدی و سرخوردگی نخبگان از آینده خواهد بود.
از سوی دیگر دانشگاه شایسته تمدن اسلامی و نقشآفرین در نظام اسلامی، نمیتواند براساس رویههای سکولار موجود در غرب اداره شده و توسعه یابد؛ متأسفانه رویکرد دولت محترم در حوزه آموزش عالی کشور از ابتدای روی کار آمدن آن، تمرکز بر مسائل سیاسی و جناحی و حزبی به جای توجه به مسائل اصلی چون ارتقای علمی و طرح مسائلی جنجالی و موهوم چون بورسیهها برای انحراف افکار عمومی نسبت به واقعیتها بوده است؛ از سوی دیگر به نظر میرسد رویکرد دولت محترم در باب افق دانشگاه نیز، در قضاوتی خوش بینانه دستیابی به یک دانشگاه غربی است که تناسبی با افق تمدن اسلامی ندارد؛ گرچه ریاست محترم جمهور در سخنان خود بارها بر مقوله پیوند میان دانشگاه و مشکلات واقعی جامعه تأکید کردهاند، ولی مروری بر گزینههای معرفیشده از سوی ایشان نشان میدهد که این افراد علاوه بر حاشیههای سیاسی، چنین نگاهی را نیز نسبت به مقوله دانشگاه ندارند. با توجه به حساسیت شرایط پیش رو و نیز فضای حاکم بر رابطه میان دولت و مجلس، نکاتی را به آگاهی افکار عمومی میرسانیم:
1- متاسفانه نظام آموزش عالی در سالهای گذشته با وضعیت نابسامانی مواجه بوده است. این نابسامانی نه منحصر به یک دولت، بلکه در تمام دولتها به نحوی وجود داشته و تصمیمگیریهای نامنسجم و غیرمنطقی و عدم التزام عملی به راهبردهای مشخص شده برای آموزش عالی و فقدان برنامه، جهت محقق کردن اهداف کلان این نهاد راهبردی در نظام جمهوری اسلامی، باعث شده است که آموزش عالی با بحران هویت و فقدان غایت مشخص مواجه شود.
رویکرد بسیج دانشجویی در سالهای گذشته و به طور مشخص در دوران دولت پیشین، رویکردی نقادانه بوده است؛ شاهد این مدعا بیانیههایی است که در مواجهه با رویکردها و اقدامات انجام شده در دولت پیشین انتشار یافته که از جمله آن میتوان انتقاد نسبت به تحریم پایگاه علمی Elsevier، نحوه رتبه بندی و ارتقای علمی اعضای هیئت علمی، پذیرش دانشجوی پولی، افزایش غیرمنطقی و ناگهانی ظرفیتهای تحصیلات تکمیلی، نوع نگاه به مقوله اسلامی کردن دانشگاهها در دوره وزارت علوم دولت دهم و به طور خاص عدم شفافیت و ضابطهمندی در پذیرش بورسیههای هیئت علمی را برشمرد؛ این در حالی است که در آن دوره، کمتر جریان و دستهای حاضر به اتخاذ موضعی منصفانه و درونگفتمانی در نقد رویکردهای ناصواب گذشته بود.
2- امروز پس از گذشت حدود یک سال و نیم از به روی کار آمدن دولت جدید و با مشاهده نابسامانیهای جدی در یکی از راهبردی ترین دستگاههای کشور، بسیج دانشجویی بر خلاف مشی گذشته خود در طول این مدت ، در برهه فعلی سکوت را جایز نمی شمرد و از طرفی به واسطه ضعف تحلیلی که در فضای عمومی و دانشگاه و در میان نمایندگان مجلس و مسئولین دولتی نسبت به مسئله آموزش عالی وجود دارد، لازم میداند که با نگاهی عمیق تر و به دور از جنجال های رسانه ای و سیاسی به مسئله آموزش عالی بپردازد که انشاءالله در آینده ای نزدیک اقدام به انتشار بیانیه ای تحلیلی پیرامون این بحث خواهد کرد.
اما در برهه فعلی و با لحاظ نکات فوق، لازم است که در بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی علوم نکاتی مد نظر قرار گیرد:
الف) رویکردهای فرهنگی: عدم پایبندی حداقلی برخی مدیران به تقیدات دینی و حفظ شئونات اسلامی، افسار گسیختگی فضای فرهنگی دانشگاه، سکانداری آموزش عالی در نظام جمهوری اسلامی شایسته کسی است که به دانشگاه اسلامی به معنای واقعی کلمه معتقد باشد؛ اشتباهات گذشته در مسیر اسلامی کردن دانشگاهها نباید موجب آن شود که به اصل موضوع دانشگاه اسلامی خدشه وارد گردد؛ متأسفانه مرور سوابق جناب آقای دکتر نیلی نشان میدهد که ایشان به معنای واقعی کلمه اعتقادی به دانشگاه اسلامی ندارند و شاهد این مدعا کارنامه عملکردی ایشان در دوران ریاست بر پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- ایشان در طول دوران ریاست خود بر پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران، التزامی به نصب مدیرانی با پایبندی ظاهری و حداقلی به شئونات اسلامی نداشتند که جزئیات مصداقی از این مسئله قابل ارائه است اما در این مقال نمیگنجد اما لازم به ذکر است که متأسفانه دکتر نیلی در برابر اعتراضات دانشجویان مذهبی و انقلابی دانشکده فنی نسبت به اقدامات یکی از مدیرانشان هیچگونه واکنش نشان نداده و حتی اظهار تأسفی نیز ننمودند.
- متأسفانه وضعیت ظاهری دانشکده فنی در دوران مدیریت ایشان به گونهای بود که کمتر تلاشی برای حفظ شئونات اسلامی و آکادمیک صورت می گرفت و با کمال تأسف جشنهایی چون جشن های مناسبتی، به محفلی برای روابط خارج از عرف دختر و پسر تبدیل میشد. بر این نکته باید صدور مجوز برای برگزاری اردوهای مختلط بدون ضابطه و حمایت مالی از این اردوها را نیز افزود.
ب) رویکردهای سیاسی: قربانی شدن فضای آکادمیک در برهه های خاص، زمینه چینی جهت تشویش و تشنج در فضای عمومی، تبعیض میان تشکل های دانشجویی
- از اقدامات دیگر ایشان تحریک در به تعطیلی کشاندن کلاس های درس به دنبال انتصاب آیتالله عمید زنجانی به ریاست دانشگاه تهران در سال 84 میباشد که این امر نه تنها برخلاف اصول سیاسی بلکه برخلاف اصول آکادمیک نیز تلقی میشود.
نظیر این اتفاقات پس از فتنه 88 نیز به نحوی دیگر در دانشگاه تکرار شد که نتیجه ای جز به تعطیلی کشاندن کلاس های درسی و فراهم آمدن زمینه های التهاب در فضای عمومی در پی نداشت.
- امضای نامه موسوم به 88 نفر از اساتید دانشکده فنی خطاب به مقام معظم رهبری و اهتمام به جمع آوری امضا از اساتید دانشکده از دیگر اقدامات ایشان است؛ گرچه اساتید محترم غالبا بنا بر دغدغه و با توجه به اتفاقات پیش آمده این نامه را امضا کرده اند اما انتشار این نامه در آن زمان جز مهیا کردن خوراک رسانه های بیگانه، نتیجه ای را در پی نداشته است و جای این سوال باقی است که چرا باید در آن فضای غبار آلود امضای چنین نامه ای توسط افرادی چون آقای دکتر نیلی پیگیری شود؟
- رویه ایشان در مدیریت، اعمال تبعیض و بغض نسبت به تشکلهای انقلابی بوده است به گونهای که از در اختیار گذاشتن حداقلهای لازم فعالیت به تشکلهای همسو با مواضع انقلاب و رهبری به شدت امتناع کرده و در مقابل از هیچ اقدامی برای تقویت تشکلهایی که متأسفانه مواضعی همسو با دشمنان کشور نیز داشتند، فروگذار نمیکردند. این مسأله حتی نسبت به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشکده فنی نیز نمود داشت.
جزئیات بیشتری نیز از سوابق آقای دکتر نیلی با توجه به برخوردهای دانشجویان در طی سال های حضور ایشان در دانشکده فنی موجود و قابل ارائه است که از حوصله این متن خارج است.
با توجه به جمیع موارد فوق به نظر میرسد دولت محترم به جای اصلاح رویه پیشین خود، در معرفی گزینه جدید همچنان بر روند نادرست گذشته پافشاری کرده و نیز با طرح مسائلی موهوم و بیپایه چون بورسیهها و عدم بیان روشن و دقیق واقعیت مسأله، به گونهای فضاسازی میکند که گویی دلیل استیضاح وزیر علوم جلوگیری از بورسیههای غیرقانونی بوده است.
امید است که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با لحاظ نکات فوق، نسبت به رای اعتماد و یا عدم اعتماد خود به وزیر پیشنهادی علوم تصمیم بگیرند و فارغ از جنجالهای رسانهای و سیاسی وظیفه تاریخی خود را به انجام رسانند.»