سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۳
تسخیری فراتر از یک واقعه

تولد انقلاب دوم در 9ماهگی انقلاب اول

35 سال از واقعه تاریخی 13 آبان سال 1358 می‌گذرد. واقعه‌ای که نگاه جهان را به انقلاب اسلامی ایران تغییر داد. شاید همین موضوع باعث شد که امام قلب‌ها، واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را «انقلاب دوم» بخوانند؛ انقلابی که از دیدگاه «پیر جماران»، بزرگ‌تر از انقلاب سال 57 بود.
کد خبر : ۲۰۶۰۷۳
صراط: لقبش انقلاب دوم شد و حتی بزرگ‌تر از انقلاب 57؛ تعبیری که امام امت بر روی آن نهاد. قریب به 400 دانشجوی خط امام، از دیوار سفارتخانه‌ای بالا رفتند که شاید تنها کاری که در آن صورت نمی‌گرفت، کار دیپلماتیک بود. مرکزی برای فتنه‌انگیزی و طراحی کودتایی شاید مشابه آنچه در سال 32 اتفاق افتاد.

برای بررسی هر چه بهتر واقعه 13 آبان سال 58 به سراغ «سلیم غفوری»، مدیر اجرایی مرکز فرهنگی «میثاق» و «حسین شیخ‌الاسلام»، از دانشجویان حاضر در تسخیر سفارت آمریکا، رفتیم تا پاسخ سؤالاتمان را با ارزیابی‌های این دو نفر، بگیریم؛ البته در همین راستا، صحبت‌های «عبدالحسین روح‌الامینی» در برنامه شاهد عینی «شبکه افق» سیما را هم ضمیمه بحث خود کردیم.

حرکتی برای اعتراض
 
35 سال از تسخیر سفارت آمریکا و یا به تعبیری درست‌تر "لانه جاسوسی" می‌گذرد. حرکتی که اصلا قرار نبود چند ساعت بیشتر طول بکشد. این را «عبدالحسین روح‌الامینی» می‌گوید. روح‌الامینی گفته است: ‍«ما بنا نبود که 2 روز بیشتر بمانیم؛ بنا هم نداشتیم که چند ساعت بیشتر بمانیم. تدارکات ما هم همین بود. در همه جای دنیا و در جنبش‌های دانشجویی مرسوم بود و هنوز هم هست که حمله به سفارتخانه، به منظور اعتراض و خواندن بیانیه اعتراضی انجام می‌شود».

وی همچنین گفته است: «حمایت مردم و حضرت امام (ره) باعث شد که ما در سفارتخانه بمانیم و الا می‌خواستیم اعتراض کنیم که چرا آمریکا، شاه را به بهانه درمان بیماری سرطان پذیرفته است؛ این توهین به ملت است و آمریکا باید دست از توطئه بردارد».

پایبندی به یک سنت قدیمی

بعد از این واقعه، بیش از 400 روز، گروگان‌ها در اختیار ما بودند تا اینکه طی قراردادی، معروف به قرارداد «الجزایر» که دولت آمریکا  را متعهد کرده بود که در امور داخلی ایران دخالت نکند، گروگان‌ها آزاد شدند.

تضمین‌هایی که هیچ‌گاه از سوی دولت آمریکا محقق نشد و آنان به سنت دیرپای خود مبنی بر عدم پایبندی به تعهدات، کمافی‌السابق پایدار ماندند.

عده‌ای می‌گویند که چرا جمهوری‌اسلامی سعی نکرد که با راهکار‌های دیپلماتیک، به بحران سفارتخانه آمریکا فیصله بدهد؛ «سلیم غفوری» در همین باره گفته است: «نهایتا دیپلمات‌های ما مذاکرات غیرمستقیم را برای حل این بحران داشتند؛ اما دلیل اینکه چرا مسئله لانه جاسوسی، بیش از 400 روز طول کشید، این بود که ما نمی‌خواستیم گروگان‌ها را آزاد کنیم و بعد همه چیز تمام شود. ما به دنبال گرفتن تضمین‌های عملی و اجرایی بودیم که بعد از آن ماجرا دیگر آمریکایی‌ها در امور ما دخالت نکرده و در کار دولت انقلاب کارشکنی نکنند. البته این را هم باید گفت که آمریکایی‌ها این تضمین‌ها را روی کاغذ به ما دادند و بعد‌ها خیلی به تضمین‌های داده شده، پایبند نبودند». 

اما «حسین شیخ‌الاسلام» به این موضوع از یک زاویه دیگر نگاه می‌کند و می‌گوید:«آن موقع اصلا غرب ما را نپذیرفته بود؛ آن موقع تمام تلاش غرب نابودی انقلاب اسلامی بود. چون آمریکایی‌ها می‌دانستند که یک نظام جدید مردم‌سالار متکی به دین در منطقه خاورمیانه، مرگ آن‌ها را در پی خواهد داشت و این با راهبردهای کلی‌شان در تعارض بود». 

هدف امام

حضرت امام (ره) از حرکت دانشجویان انقلابی از قبل اطلاعی نداشتند اما وقتی خبر تسخیر لانه جاسوسی به ایشان رسید؛ حمایت خود را از این حرکت انقلابی اعلام کردند. اما سؤال اینجاست که اگر ایشان از این حرکت اطلاع داشتند، آیا باز هم تکیه‌گاه امن برای دانشجویان می‌شدند؟

سلیم غفوری می‌گوید: «حضرت امام (ره) همان روزی که از خبر تسخیر لانه جاسوسی مطلع شدند، به راحتی می‌توانستند بگویند که علی‌رغم همه این اسناد و مدارکی که از لانه به دست آمده است، فرمان آزادی سریع گروگان‌ها را بدهند و بگویند که این افراد را سریعاً از ایران اخراج و سفارت را تحویل بدهید».
 
وی همچنین می‌گوید:«این موضوع پیچیده‌ای نبود و این گروگان‌ها به راحتی می‌توانستند از طریق یک کشور ثالث به آمریکا بازگردانده شوند. در این شکی نیست که اگر حضرت امام(ره) این دستور را می‌دادند، دانشجویان بدون هیچ چانه‌زنی فرمان را اجرا می‌کردند؛ دلیل اصلی طولانی شدن بحران تسخیر سفارتخانه آمریکا، این بود که حضرت امام(ره) می‌خواستند تکلیف ما را با آمریکا مشخص بکنند و آمریکایی‌ها بابت همه جنایت‌هایی که چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب مرتکب شده بودند؛ به مردم ایران پاسخگو باشند».

حمایت همه جانبه

در آن سال‌ها کسی نمی‌توانست از حرکت دانشجویان خرده بگیرد و اکثر قریب به اتفاق گروه‌ها و جریان‌های سیاسی از واقعه پیش آمده استقبال کردند.
 
روح‌الامینی درباره حمایت گروه‌های مختلف از حرکت دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی، می‌گوید: «الان هر کسی هر چیزی که بعد از 35 سال بگوید، موضع فعلی او درباره تسخیر سفارت آمریکا است؛ ولی اگر به اعلامیه‌ها و بیانیه‌های گروه‌های مختلف اعم از چریک‌های فدایی خلق، مارکسیست‌ها و منافقین خلق در آن ایام رجوع کنیم، خواهیم دید که هیچ‌ کس نگفت که این حرکت کار اشتباهی بوده است؛ همه تقصیر را به گردن آمریکا می‌انداختند و اگر کسی در این مسیر نبود زیر سؤال می‌رفت».

گویا تنها گروهی که نسبت به حرکت دانشجویان اعتراض کرد، دولت مهندس «بازرگان» بود. روح‌الامینی در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید:« فقط دولت موقت اعتراض کرد که چرا چندگانگی وجود دارد و این هم حرف تازه‌ای نبود. در 9 ماهی که دولت موقت مستقر بود که الحمدالله بعد از انقلاب دوم، زایمان خوبی صورت گرفت و انقلاب ما از دست دولت موقت نجات پیدا کرد، این حرف همیشگی‌اش بود که من سرعت ندارم؛ در کارهای من تداخل وظایف می‌شود».

روح‌الامینی ناهماهنگی را در ذات همه انقلاب‌ها می‌داند و می‌گوید:«درهیچ انقلابی نمی‌بینیم که در ماه‌های اول، همه چیز هماهنگ باشد و اگر نبود رهبری حضرت امام (ره) و اگر نبود جانفشانی و همراهی ملت، ما از آن همه حوادث، عبور نمی‌کردیم».

بهانه‌ای برای شروع جنگ

شاید طول کشیدن بحران لانه جاسوسی به مدت 444 روز، بهانه خوبی را به دست آمریکایی‌ها داد تا با تجهیز دیکتاتور توسعه‌طلبی به نام «صدام»، جنگ فرسایشی را علیه ملت ایران، آغاز کنند.

اما حسین شیخ‌الاسلام زیاد هم با این نظریه موافق نیست. او می‌گوید:«درست است که واقعه 13 آبان، ضدیت آمریکا با ایران را خیلی بازتر و علنی‌تر کرد؛ اما اینکه بگوییم بروز این حادثه، موجب شروع جنگ تحمیلی علیه ایران شد، غلط است».

شیخ‌الاسلام دیدار معاون وقت وزیر خارجه آمریکا و برژینسکی با مقامات بعثی، در مرز اردن را اساس طرح‌ریزی نقشه جنگ می‌داند. 

شیخ‌الاسلام ادامه می‌دهد:«وقتی صدام قرارداد سال 1975 را در پارلمان عراق پاره کرد؛ خبرنگاران وحشت‌زده از وی پرسیدند که حالا چه اتفاقی می‌افتد؛ صدام در جواب آن ها گفت: جوابتان را در تهران می‌دهم. چرا صدام این قدر مطمئن بود که به تهران می‌آید؟ دلیلش این است که تمام ارزیابی‌های اطلاعاتی و عملیاتی و همچنین واقعیت‌های درونی ایران، این موضوع را به صدام دیکته کرد که خیلی راحت می‌تواند به تهران برسد؛ چون ارتش و سپاه داشتیم و خبیثی به نام بنی‌صدر که شعارش این بود، زمین می‌دهیم و زمان می‌خریم».

عقب‌گرد 1 درصدی‌ها

سؤال دیگری که ذهن را به خود مشغول می‌کند این است که چرا عده‌ای از تفکرات انقلابی خود دست کشیدند و مانند روزهای اول از این واقعه حمایت نمی‌کنند.

سلیم غفوری در همین ارتباط می‌گوید:« آدم‌های مختلفی در طول تاریخ بودند که بعد از یک مقطع زمانی، دچار تغییر و تحول در نگرش خود شدند. در مورد اینکه افرادی در مقطع اول انقلاب، همراه با انقلاب بودند و بعد از گذشت زمان، از روحیه انقلابی‌گری خود فاصله گرفتند؛ دلایل زیادی وجود دارد. این افراد یا برای رسیدن به منفعتی یا رسیدن به پست و مقامی از روحیه انقلابی خود دور شده‌اند که باعث شده امروز احساس کنند که در واقعه 13 آبان کار اشتباهی مرتکب شده‌اند».

اما از طرف دیگر روح‌الامینی معتقد است که 99 درصد کسانی که در این حادثه نقش داشتند، ابراز پشیمانی نمی‌کنند،‌ نکردند و نخواهند کرد.

روح‌الامینی می‌گوید:«در این سال‌های اخیر دوستان کمی کم لطفی داشتند و حتی بیش از یکی دو مورد هم نداشتیم که رفتند و با گروگان سابق نشست و برخاست کردند و یا بعدا گفتند که این کار، احساسی بوده است».

وی خاطره‌ای هم درباره یکی از نقش‌آفرینان در آن واقعه گفت. روح‌الامینی می‌گوید:«در دوره موسوم به اصلاحات و در حسینیه امام خمینی (ره)، یک بار آقای اصغرزاده را دیدم و خدمت وی گلایه کردم که ما مدام داریم در مورد 13 آبان صحبت می‌کنیم؛ شما که پشیمان نیستید؟ وی گفت نه. پرسیدم اگر در آن شرایط دوباره قرار می‌گرفتید، کاری غیر از آن می‌کردید، گفت نه».

بدون شک واقعه 13 آبان، برگی نو در مقابله ملت ایران با زورگویی‌های کشورهای سلطه بود که به آن‌ها نشان داد مردم ایران از تاریخ درس گرفته‌اند و دیگر نمی‌خواهند زیر یوغ نقشه‌های با بوی کودتا بروند.