صراط: مدت کمی به انتخابات میاندورهای آمریکا باقی مانده. این انتخابات از
انتخابات ریاستجمهوری، که نهایتا یک نفر برنده میشود، کمی پیچیدهتر است.
بنابراین بد نیست چند نکته را در مورد انتخابات پیش رو یادآوری کنیم.
دعوا فقط سر سنا است
بسیار بعید است که مجلس نمایندگان ایالات متحده که اکثریت آن در این لحظه با جمهوریخواهان است، به دست دموکراتها بیافتد. به قول شان باولر، استاد علوم سیاسی دانشگاه کالیفرینا در ریورساید،"به جز چند مورد تاریخی، حزبی که کاخ سفید را در اختیار دارد همیشه در انتخابات میاندورهای کرسی از دست داده."
از ۳۸ انتخابات میاندورهای در تاریخ آمریکا، تا کنون فقط سه بار پیش آمده که حزب رئیسجمهور موقعیتش را بهتر کند. با توجه به اینکه اوضاع محبوبیت باراک اوباما خوب نیست، دلیلی ندارد فکر کنیم این انتخابات استثنائی بر آن قاعده میشود.
بنابراین همه چشمها به سنا دوخته شده، جایی که جمهوریخواهان فقط شش کرسی لازم دارند که اکثریت شوند. اگر این اتفاق بیافتد یعنی اوباما از زمان روی کار آمدنش هر دو مجلس را از دست داده، یا در واقع قدرت قانونگذاری جمهوریخواهان بیشتر شده، هرچند که رئیسجمهور همچنان اهرم وتوی مصوبات را دارد.
فقط آنها که خیلی سیاسیاند رأی می دهند
در انتخابات میاندورهای معمولا میزان مشارکت به مراتب کمتر از انتخابات ریاستجمهوری است و فقط کسانی که عزم جدی سیاسی دارند به خود زحمت میدهند و پای صندوق میروند.
فرانک نیوپورت، سردبیر گالوپ، معتقد است این بار مشارکت از انتخابات سال ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ هم کمتر خواهد بود. چون در آن دورهها موضوعهای حساسی مثل جنگ عراق و اصلاح بیمه درمانی مردم را پای صندوق میکشید، اما این بار چنین چیزی نیست. ضمن اینکه یک مجلس دست دموکراتهاست و یک مجلس دست جمهوریخواهان، و رأیدهندهها سختتر میتوانند یکی را مقصر اصلی حساب کنند.
فرانک نیوپورت میگوید: "سال ۲۰۱۰ میشد از دموکراتها عصبانی باشی، چون مجلس و سنا دستشان بود. الان ماجرا کمی گیجکنندهتر است."
مشارکت کم به نفع جمهوریخواهان است، چون احتمال اینکه هوادارانشان در انتخابات میاندورهای رأی بدهند همیشه بیشتر از دموکراتهاست. آنطور که نیوپورت میگوید، جمهوریخواهان عموما مسنتر و درسخواندهترند، در حالیکه دموکراتها کمتر به کل نظام وابستهاند و کمتر برای انتخابات ثبتنام میکنند. بنابراین "اگر همه عوامل دیگر یکسان باشد، جمهوریخواهان بیشتری رأی میدهند".
موضوع برجستهای در کار نیست – به جز اوباما
چارلی کوک که تحلیلگر انتخابات است میگوید انتخابات میاندورهای آمریکا تقریبا همیشه مثل رفراندومی در باره رئیسجمهور وقت است. اگر به رقابتهای حساس این دوره نگاه کنیم، کمتر نامزد حزب دموکراتی هست که بخواهد کنار اوباما دیده شود، و نامزدی هست که حتی حاضر نیست اذعان کند به او رأی داده است.
به گفته کوک "اگر چیزی برای آمریکاییهایی که رأی میدهند مهم باشد، اقتصاد است. و در حال حاضر چندان به وضع اقتصادی خوشبین نیستند. درست است که رو به رشد دارد، اما بسیار آرام. میانگین درآمد واقعی خانوارها از سال ۲۰۰۰ بالا نرفته، و برای اولین بار در تاریخ، آمریکاییها مطمئن نیستند بچهها و نوههایشان همان موقعیتی را که اینها داشتند، داشته باشند".
رأیدهندگان لاتین از اینکه اوباما نتوانسته در زمینه مهاجرت گامهای چندانی بردارد سرخورده شدهاند. بهطور کلی بسیاری از رأیدهندگان، ناکارآمدی دولت را از نکات مهم میدانند.
فقط ۱۴ درصد رأیدهندگان از کار کنگره راضیاند. بسیاری میگویند شیوه کار حکومت باید عوض شود. اما بهطرزی عجیب حدود ۹۰ درصد نمایندگان دوباره انتخاب میشوند. میشود گفت مردم از نهادها بیزارند اما عموما از افرادی که نمایندگیشان میکنند، راضیاند.
در انتخابات میاندورهای همیشه مسائل محلی مهماند. مثلا در ایالت کلرادو بیش از هرچیز محدودیت سقط جنین مطرح است و در لوییزیانا، فرسایش مناطق ساحلی. با این حال جمهوریخواهان تلاش میکنند همهجا موضوع اصلی رئیسجمهور باشد.
میتواند بر انتخابات مهم ۲۰۱۶ اثر بگذارد
جمعیت رأیدهنده در انتخابات میاندورهای و انتخابات ریاستجمهوری متفاوت است. اما انتخابات ۲۰۱۴ از چند جهت میتواند بر انتخابات ۲۰۱۶ اثر بگذارد.
کایلی کندیک، دبیر اجرایی یک سایت تحلیلی وابسته به مرکز تحقیقات سیاسی دانشگاه ویرجینیاست. او معتقد است اگر هفته آینده جمهوریخواهان سرمست پیروزی باشند، کار گزینش نامزد حزبشان برای ریاستجمهوری پیچیدهتر و بحثانگیزتر میشود. به این دلیل که افراد انگیزه بیشتری برای نامزد شدن خواهند داشت و نمایندگی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری ارزش بیشتری خواهد داشت.
خانم کندیک میگوید "اگر میزان محبوبیت اوباما همین باشد یا کمتر شود، نامزدهای حزب دموکرات او را به چشم باری بر دوششان خواهند دید".
از سوی دیگر شان باولر میگوید نباید رویه تکرار شونده انتخابات – یعنی کم شدن رأی حزب ساکن کاخ سفید – را بیش از آن چه هست به نفی رئیسجمهور تعبیر کرد. باید منتظر نشست و دید جمهوریخواهان در جذب رأیدهندگان غیرسفید چقدر موفق عمل میکنند، چون موفقیتشان در انتخابات ۲۰۱۶ به این گروه بستگی دارد.
روابط خانوادگی
سلسله در سیاست آمریکا چیز تازهای نیست. کافی است نگاهی به نامهای خانوادگی بیاندازید: آدامز (دو رئیسجمهوری)، روزولت (دو رئیسجمهور)، کندی (یک رئیسجمهور، دو سناتور)، بوش (دو رئیسجمهور، یک فرماندار). ویژگی مهم سلسلهها این است که با خود ثروت شخصی و شهرت میآورند. در انتخابات پیش رو این پدیده بیش از هر زمان به چشم میخورد.
جورج پی بوش، نوه پرزیدنت جورج اچدبلیو بوش، در تگزاس نامزد کمیسیونر زمین است. در جورجیا جیسون کارتر، نوه جیمی کارتر رئیسجمهور سابق، نامزد فرمانداری است. اسمهای دیگری هم هستند که هر یک در ایالت خودشان پیشینه سیاسی درخشان دارند: مثل یودال در کلرادو، لندریو در لوییزیانا و پرایر در آرکانزا.
بگذریم که هیلاری کلینتون و جب بوش هر دو آمادهاند که در انتخابات ۲۰۱۶ نامزد شوند.
کایلی کندیک میگوید: "قرار نبوده سیاست آمریکا اینطوری کار کند. این کشور بر این اساس بنا شده بود که قرار نیست اشرافیت داشته باشیم. اما در عمل سلسلهها در سیاست آمریکا بسیار مهماند. ممکن است خوشمان نیاید، ولی نمیتوانیم انکارش کنیم".
دعوا فقط سر سنا است
بسیار بعید است که مجلس نمایندگان ایالات متحده که اکثریت آن در این لحظه با جمهوریخواهان است، به دست دموکراتها بیافتد. به قول شان باولر، استاد علوم سیاسی دانشگاه کالیفرینا در ریورساید،"به جز چند مورد تاریخی، حزبی که کاخ سفید را در اختیار دارد همیشه در انتخابات میاندورهای کرسی از دست داده."
از ۳۸ انتخابات میاندورهای در تاریخ آمریکا، تا کنون فقط سه بار پیش آمده که حزب رئیسجمهور موقعیتش را بهتر کند. با توجه به اینکه اوضاع محبوبیت باراک اوباما خوب نیست، دلیلی ندارد فکر کنیم این انتخابات استثنائی بر آن قاعده میشود.
بنابراین همه چشمها به سنا دوخته شده، جایی که جمهوریخواهان فقط شش کرسی لازم دارند که اکثریت شوند. اگر این اتفاق بیافتد یعنی اوباما از زمان روی کار آمدنش هر دو مجلس را از دست داده، یا در واقع قدرت قانونگذاری جمهوریخواهان بیشتر شده، هرچند که رئیسجمهور همچنان اهرم وتوی مصوبات را دارد.
فقط آنها که خیلی سیاسیاند رأی می دهند
در انتخابات میاندورهای معمولا میزان مشارکت به مراتب کمتر از انتخابات ریاستجمهوری است و فقط کسانی که عزم جدی سیاسی دارند به خود زحمت میدهند و پای صندوق میروند.
فرانک نیوپورت، سردبیر گالوپ، معتقد است این بار مشارکت از انتخابات سال ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ هم کمتر خواهد بود. چون در آن دورهها موضوعهای حساسی مثل جنگ عراق و اصلاح بیمه درمانی مردم را پای صندوق میکشید، اما این بار چنین چیزی نیست. ضمن اینکه یک مجلس دست دموکراتهاست و یک مجلس دست جمهوریخواهان، و رأیدهندهها سختتر میتوانند یکی را مقصر اصلی حساب کنند.
فرانک نیوپورت میگوید: "سال ۲۰۱۰ میشد از دموکراتها عصبانی باشی، چون مجلس و سنا دستشان بود. الان ماجرا کمی گیجکنندهتر است."
مشارکت کم به نفع جمهوریخواهان است، چون احتمال اینکه هوادارانشان در انتخابات میاندورهای رأی بدهند همیشه بیشتر از دموکراتهاست. آنطور که نیوپورت میگوید، جمهوریخواهان عموما مسنتر و درسخواندهترند، در حالیکه دموکراتها کمتر به کل نظام وابستهاند و کمتر برای انتخابات ثبتنام میکنند. بنابراین "اگر همه عوامل دیگر یکسان باشد، جمهوریخواهان بیشتری رأی میدهند".
موضوع برجستهای در کار نیست – به جز اوباما
چارلی کوک که تحلیلگر انتخابات است میگوید انتخابات میاندورهای آمریکا تقریبا همیشه مثل رفراندومی در باره رئیسجمهور وقت است. اگر به رقابتهای حساس این دوره نگاه کنیم، کمتر نامزد حزب دموکراتی هست که بخواهد کنار اوباما دیده شود، و نامزدی هست که حتی حاضر نیست اذعان کند به او رأی داده است.
به گفته کوک "اگر چیزی برای آمریکاییهایی که رأی میدهند مهم باشد، اقتصاد است. و در حال حاضر چندان به وضع اقتصادی خوشبین نیستند. درست است که رو به رشد دارد، اما بسیار آرام. میانگین درآمد واقعی خانوارها از سال ۲۰۰۰ بالا نرفته، و برای اولین بار در تاریخ، آمریکاییها مطمئن نیستند بچهها و نوههایشان همان موقعیتی را که اینها داشتند، داشته باشند".
رأیدهندگان لاتین از اینکه اوباما نتوانسته در زمینه مهاجرت گامهای چندانی بردارد سرخورده شدهاند. بهطور کلی بسیاری از رأیدهندگان، ناکارآمدی دولت را از نکات مهم میدانند.
فقط ۱۴ درصد رأیدهندگان از کار کنگره راضیاند. بسیاری میگویند شیوه کار حکومت باید عوض شود. اما بهطرزی عجیب حدود ۹۰ درصد نمایندگان دوباره انتخاب میشوند. میشود گفت مردم از نهادها بیزارند اما عموما از افرادی که نمایندگیشان میکنند، راضیاند.
در انتخابات میاندورهای همیشه مسائل محلی مهماند. مثلا در ایالت کلرادو بیش از هرچیز محدودیت سقط جنین مطرح است و در لوییزیانا، فرسایش مناطق ساحلی. با این حال جمهوریخواهان تلاش میکنند همهجا موضوع اصلی رئیسجمهور باشد.
میتواند بر انتخابات مهم ۲۰۱۶ اثر بگذارد
جمعیت رأیدهنده در انتخابات میاندورهای و انتخابات ریاستجمهوری متفاوت است. اما انتخابات ۲۰۱۴ از چند جهت میتواند بر انتخابات ۲۰۱۶ اثر بگذارد.
کایلی کندیک، دبیر اجرایی یک سایت تحلیلی وابسته به مرکز تحقیقات سیاسی دانشگاه ویرجینیاست. او معتقد است اگر هفته آینده جمهوریخواهان سرمست پیروزی باشند، کار گزینش نامزد حزبشان برای ریاستجمهوری پیچیدهتر و بحثانگیزتر میشود. به این دلیل که افراد انگیزه بیشتری برای نامزد شدن خواهند داشت و نمایندگی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری ارزش بیشتری خواهد داشت.
خانم کندیک میگوید "اگر میزان محبوبیت اوباما همین باشد یا کمتر شود، نامزدهای حزب دموکرات او را به چشم باری بر دوششان خواهند دید".
از سوی دیگر شان باولر میگوید نباید رویه تکرار شونده انتخابات – یعنی کم شدن رأی حزب ساکن کاخ سفید – را بیش از آن چه هست به نفی رئیسجمهور تعبیر کرد. باید منتظر نشست و دید جمهوریخواهان در جذب رأیدهندگان غیرسفید چقدر موفق عمل میکنند، چون موفقیتشان در انتخابات ۲۰۱۶ به این گروه بستگی دارد.
روابط خانوادگی
سلسله در سیاست آمریکا چیز تازهای نیست. کافی است نگاهی به نامهای خانوادگی بیاندازید: آدامز (دو رئیسجمهوری)، روزولت (دو رئیسجمهور)، کندی (یک رئیسجمهور، دو سناتور)، بوش (دو رئیسجمهور، یک فرماندار). ویژگی مهم سلسلهها این است که با خود ثروت شخصی و شهرت میآورند. در انتخابات پیش رو این پدیده بیش از هر زمان به چشم میخورد.
جورج پی بوش، نوه پرزیدنت جورج اچدبلیو بوش، در تگزاس نامزد کمیسیونر زمین است. در جورجیا جیسون کارتر، نوه جیمی کارتر رئیسجمهور سابق، نامزد فرمانداری است. اسمهای دیگری هم هستند که هر یک در ایالت خودشان پیشینه سیاسی درخشان دارند: مثل یودال در کلرادو، لندریو در لوییزیانا و پرایر در آرکانزا.
بگذریم که هیلاری کلینتون و جب بوش هر دو آمادهاند که در انتخابات ۲۰۱۶ نامزد شوند.
کایلی کندیک میگوید: "قرار نبوده سیاست آمریکا اینطوری کار کند. این کشور بر این اساس بنا شده بود که قرار نیست اشرافیت داشته باشیم. اما در عمل سلسلهها در سیاست آمریکا بسیار مهماند. ممکن است خوشمان نیاید، ولی نمیتوانیم انکارش کنیم".