سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۴

گوش گن شب شکن این زمزمه‌ موزون را

حجت الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد از شاعران کشورمان همزمان با فرا رسیدن ایام سوگواری اباعبدالله و تاسوعا و عاشورای حسینی، دو شعر سروده است.
کد خبر : ۲۰۶۱۱۷
صراط: حجت الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد از شاعران کشورمان همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری اباعبدالله و تاسوعا و عاشورای حسینی، دو شعر سروده است.

غزل و قصیده این شاعر که برا یانتشار در اختیار ما قرار گرفته به شرح زیر است:

 

1- غزل عاشورایی

درخون نشسته نیمه ای از ماه در فرات

این جلوه دیدنی ست شبانگاه درفرات

 

درموج خون، مکاشفه‌ی رنگ رنگ کیست؟

این‌سان خوش است سیرالی الله درفرات!

 

خونین دلان به مقتلی از لاله خوانده‌اند:

آن سوترست نقش قدمگاه در فرات!

 

ناگاه طرح طره‌ی خونین ماه را

دستی کشید هم‌نفس آه در فرات

 

سر می‌دهیم روضه‌ی «ادرک اخاک» را

لب تشنه می‌رسیم ازین راه در فرات

 

هوهوی باد و شیهه‌ی اسبی ست پای شط

سر می‌دهند ولوله ناگاه در فرات

 

درپرده ی عراق، شبانگاه بشنوید

«راز رشید» مانده بر افواه در فرات

 

ثاراللهی ست خون تو، کی می شود بلند

بانگ ظهور مهدی خون‌خواه در فرات!

 

 

2-قصیده‌ی عاشورایی

در شفق می‌نگرم جامه دران هامون را

سرخ چون دشت شقایق، افق گلگون را

 

از شفق ریخته بر دشت شقایق آتش

بنگر از سوختگان خرمن آذریون را

 

چه کسی تاخته با تیغ تطاول بر باغ؟

چه کسی ریخته خون مزرعه ای زیتون را؟

 

حسن یوسف‌ها دستخوش باد آن سو

که از آن می‌شنوم قهقهه‌ی شمعون را!

 

در شفق می‌نگرم نقش هلالی بر نی

در شفق طرح دگرگونگی گردون را

 

چشم بر شط شفق باش و به هر خیزرانش

تا به هردم نگری صد صدف مکنون را

 

بر صلیب ست مسیحا چه کسی دست افشان

داده بر باده ورق پاره‌ی «انگلیون» را؟

 

شفق آیینه ای از شط فرات ست مگر

که ازو می‌شنوم ولوله‌ی کارون را

 

گوش کن قافیه‌ها تشنه دراین موجاموج

گوش کن تن تتن بحر در این مضمون را

 

خیمه‌ها سوخته و در چمن لاله ببین

از شبیخون، ورق افشانی دیگرگون را

 

هان «شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان»

از کجا می‌شنوم همهمه ای محزون را!؟

 

سر کشیدند شهیدان تو در ظهر عطش

از کدامین می گلگون قدحی مشحون را!؟

 

«کاف، ها، یا، عین» این کشته‌ی یحیاست ببین

بعد از آن واقعه بر طشت مرصع خون را

 

ای خوشا چشم بر آن جلوه‌ی ثاراللهی

بنگری گاه شفق جامه دران هامون را

 

این سفر نامه‌ی عشق ست و سرافشانی‌ها

شور انگیخته هر وادی بی مجنون را

 

وقت آن ست که با مشرب عاشورایی

شمرها بینی و بیرون ز شمار افسون را

 

بنگر آن سو به زمین نعش علی اضغرها

بشنو هلهله‌ی حرمله‌هایی دون را

 

یالثارات حسین ست که پیچیده به دشت

گوش گن شب شکن این زمزمه‌ی موزون را

 

یا لثارات حسین، آینه گردانی بین

شور خونخواهی و آن جوشش روز افزون را

 

مجلس سوگ تو با شور حماسی زیباست

خون تو مساله آموز شد این قانون را
منبع: فارس