جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۹

سقوط قیمت نفت، مدیریت‌ شده است

«لئونید ساوین» تحلیلگر برجسته روس با بیان اینکه تغییرات اخیر در قیمت جهانی نفت مدیریت‌شده و هدفمند است، می‌گوید ایران، روسیه و دیگر کشورهایی که هدف این جنگ نفتی قرار گرفته‌اند، باید بلوکی متحد تشکیل دهند.
کد خبر : ۲۰۷۳۲۵
صراط: در دو ماه اخیر کاهش مداوم قیمت نفت در بازارهای جهانی همزمان با افزایش شدید تولید نفت عربستان سعودی و ایالات متحده، بسیاری را به این جمع‌بندی رسانده که ریاض و واشنگتن در تلاشند تا با تغییر تصنعی قیمت‌ها و با دیدی برآمده از فضای جنگ سرد، ایران و روسیه را به عنوان دو تولید‌کننده عمده نفت، تحت فشار قرار دهند.
 
«توماس فریدمن» تحلیلگر برجسته نیویورک‌تایمز وضعیت کنونی را «جنگ پمپ‌ها» خوانده در یادداشت اخیرش نوشته است که آمریکا و عربستان تلاش می‌کنند که سناریویی که زمانی برای مقابله با شوروی سابق اجرا شد، بار دیگر تکرار کنند.
 
در همین رابطه مصاحبه‌ای داشتم با «لئونید ساوین» تحلیلگر سیاسی برجسته روس و عضو مرکز تحقیقات محافظه‌کاری دانشگاه مسکو که می‌گوید کشورهایی که هدف جنگ نفتی اخیر قرار گرفته‌اند، باید به مرور بلوکی را برای مقاومت در برابر چنین جریاناتی تشکیل دهند.
 
آقای ساوین که عضو جنبش اوراسیا و سردبیر سایت تحلیلی «ژئوپلیتیکا» نیز هست، عدم وابستگی به دلار و حرکت به سمت سیستم‌های مالی مستقل نظیر بانک «بریکس» از جمله راهکارهای مقاومت در برابر جریانات کنونی می‌داند.
 
وی در مورد روابط ایران و عربستان هم گفت ریاض به دلیل آنکه خود را کشوری منحصر به فرد در منطقه می‌داند و با توجه به ملاحظات ژئوپلیتیکی، همواره ایران را رقیب خود دانسته و نمی‌تواند حضور کشوری قدرتمند آن سوی آب‌های خلیج فارس را تحمل کند.
 
در ادامه مشروح این مصاحبه آمده است:
 
با توجه به کاهش اخیر قیمت‌ها در بازارهای جهانی نفت، بسیاری از تحلیلگران از جمله توماس فریدمن روزنامه نیویورک تایمز، این مسئله را یک روند مشابه دوران جنگ سرد از سوی عربستان علیه ایران و روسیه می‌دانند. آیا شما با این تحلیل موافق هستند؟
 
بله، اینطور به نظر می‌رسد که این اقدامی است که عمدا با هدف فشار به روسیه و ایران و همچنین ونزوئلا صورت گرفته است. مسئله اصلی وابستگی زیاد تولیدکنندگان نفت به سیستمی است که در دهه 1970 از سوی ایالات متحده برای مبادله نفت با دلار شکل گرفت. اما این وضعیت نمی‌تواند برای مدت زیادی ادامه پیدا کند، چراکه خود پادشاهی‌های منطقه خلیج فارس هم خواهان بروز بی‌ثباتی در واحد پولی و ذخایر ارزی خود نیستند. با این وجود، ذخایر ارزی روسیه آنقدر زیاد است که می‌تواند تا ماه‌ها با موفقیت در برابر این «بحران» مقاومت کند. از سوی دیگر، ما کاهش وابستگی به دلار را آغاز کرده‌ایم و به دنبال آن هستیم که معاملات بیشتری را با واحد پولی خود انجام دهیم. به مرور و گام به گام، کشور ما و دیگر قدرت‌های بزرگ نظیر چین، برزیل، هند و همچنین قدرت‌های در حال ظهور نظیر ایران و ونزوئلا به سمت سیستم‌های بازرگانی و مالی مناسبت‌تر حرکت خواهند کرد. فکر می‌‌کنم بانک «بریکس» (بلوک متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) با چارچوب فعالیت‌ ضدغربی-ضدلیبرالی خود می‌تواند قطبی مهم در این زمینه به شمار آید.
 
چرا این تغییرات همزمان با رخدادهایی چون اعتراضات در یمن، مذاکرات هسته‌ای و درگیری‌های اوکراین رخ داده است؟
 
همانطوری که گفتم، این وضعیت کاملا مدیریت‌شده است. کافی است نگاهی بیاندازید و ببینید که چه کسی بازارهای سرمایه را کنترل می‌کند و اینکه این بازارها در کجا واقع شده است. آن وقت است که متوجه که این احتمالا ناشی از اقدامات ائتلافی از تشکیلات سیاسی ایالات متحده، بانکداران بزرگ و شبکه‌های چندملیتی سرمایه‌داری است. به طور خلاصه، واشنگتن به دنبال ادامه تسلط خود بر جهان است و در این مسیر، جنگ؛ درگیری‌های اجتماعی و ایجاد بحران‌های اقتصادی ابزارهای خوبی برای نیل به این هدف هستند.
 
ایران و روسیه چه کاری می‌توانند برای مقابله با این جنگ نفتی انجام دهند؟ آیا این کاهش قیمت، به تغییر سیاست‌های ایران و روسیه منجر می‌شود؟
 
فکر می‌کنم کشورهای ما باید شروع به همکاری‌های فشرده کنند،  آن هم نه فقط در بحث تثبیت بازار نفت، بلکه در زمینه‌های مختلف از جمله انرژی، صنعت، بازرگانی و غیره. پیش از این چندین سند همکاری به امضای طرفین رسیده است. سفر اخیر «نیکلای پاتروشف» رئیس شورای امنیت ملی روسیه به جمهوری اسلامی ایران هم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود. ما در حال حاضر در زمینه همکاری‌های امنیتی توافقنامه‌ای داریم که بر محیط ژئواستراتژیک دو کشور اثر خواهد گذاشت. تبادل اطلاعات محرمانه و حساس میان طرفین، تنها مربوط به تروریست‌هایی نیست که شست‌وشوی مغزی شده‌اند، بلکه می‌تواند مربوط به موساد و سیا باشد که پشت آن‌ها قرار دارند. جنگ‌های دوران معاصر یک ویژگی مشخص دارند، و آن هم اینکه اقدامات خرابکارانه در همه سطوح، از دیپلماتیک گرفته تا اطلاعاتی، نظامی، بازرگانی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی در جریان بوده و با یکدیگر مرتبط هستند. تنها راه مبارزه با این جنگ‌های شبکه‌ای، این است که ما هم چنین شبکه‌هایی داشته باشیم و این اتفاقی است که اکنون در حال شکل‌گیری است.
 
من همین‌طور می‌خواهم در مورد روابط ایران و عربستان سعودی سوال بپرسم. هفته گذشته، وزیر خارجه عربستان به شدت ایران را مورد انتقاد قرار داد، این در حالی است که تهران اخیرا پالس‌های مثبت زیادی به ریاض فرستاده است. ارزیابی شما از چشم‌انداز روابط دو کشور چیست؟
 
عربستان سعودی ایران را رقیب خود می‌داند. ممکن است که این رقابت از منظر درگیری نظامی نباشد، بلکه بیشتر از دید قدرت ژئوپلیتیکی در منطقه. ایران در سال‌های اخیر با حمایت اقلیت‌های شیعی در کشورهای منطقه خلیج فارس، عملکرد بسیار موفقی داشته است. در مقابل، بسیاری از طرح‌های عربستان با شکست مواجه شده است. ما همچنین باید این مسئله را مد نظر داشته باشیم که خاندان سعودی حاصل دیپلماسی بریتانیا است و به همین جهت ریاض به صورتی نهادینه، احساس برتری و تفوض در منطقه دارد، که یکی از دلایل آن هم کنترل شهر مکه است. اصلی‌ترین شریک سیاسی ریاض هم کشوری است (آمریکا) که به شدت احساس استثنایی بودن دارد. بنابراین آن‌ها علاقه‌ای ندارند که یک مرکز قدرت نیرومند در آن سوی خلیج فارس وجود داشته باشد. به همین جهت اقدامات آن‌ها برای مقابله با ایران، ادامه خواهد یافت.
 
سوالی هم در مورد مسائل داخلی عربستان سعودی دارم. همانطور که احتمالا در جریان هستید، دادگاهی در عربستان، اخیرا شیخ نمر النمر روحانی منتقد برجسته حکومت این کشور را به اعدام محکوم کرده است. انگیزه عربستان برای صدور چنین حکمی چیست و این امر چه تبعاتی می‌تواند برای حکام این کشور داشته باشد؟
 
دلیل این امر این است که او یک روحانی برجسته مسلمان و یک شیعه است. رژیم عربستان سعودی به شدت از هرگونه اعتراض در کشور هراسان است و اعتراضات را با سرکوب‌های خشونت‌آمیز پاسخ می‌دهد. متأسفانه سیاست استانداردهای دوگانه که از سوی ایالات متحده و شرکای این کشور در پیش گرفته شده، موجب شده تا حتی جامعه مدنی داخل آمریکا نیز نتوانند کاری در این زمینه انجام دهند.
 
در پایان می‌خواهم در مورد روابط میان ایران و روسیه سوال بپرسم. تحکیم روابط دو کشور، چه اثرات راهبردی می‌تواند داشته باشد؟
 
ایران و روسیه از لحاظ جغرافیایی دو مرکز قدرت مهم به شمار می‌آیند. شکل‌گیری محوری از شمال به جنوب می‌تواند موجب تغییرات زیادی در کل منطقه اوراسیا شود. مسیرهای جدید انتقال انرژی و کالا می‌تواند کشورهای اروپایی را به خاورمیانه و آسیا مرکزی مرتبط کند. همچنین سنت‌هایی که ما داریم، یکی از بهترین سنن در جهان است و توانسته‌ایم آن‌ها را از اثرات مخرب نئولیبرالیسم حفظ کنیم. هر دوی ما فرهنگ‌های راهبردی منحصر به فردی داریم که می‌توان آن‌ها را در چارچوب عدالت و شکوفایی برای همه، تشریح کرد.
 
ما گام به گام در حال آغاز همکاری در زمینه‌های متعدد هستیم. روسیه اکنون به واسطه تحریم‌ها درس‌های مهمی گرفته و اطمینان دارم که دیگر هرگز از هیچ تحریم ضدایرانی‌ای حمایت نخواهد کرد. ما در عین حال باید توان دیپلماسی عمومی خود را ارتقا دهیم. فاصله میان دو کشور چندان زیاد نیست و تعامل میان گروه‌های مختلف دو کشور در چارچوب فعالیت‌های فرهنگی، هنری، علمی و تحصیلی می‌تواند پایه‌ای قدرتمند برای ارتقا روابط در سال‌های آینده باشد. اثر کل یک مجموعه بزرگتر از مجموع اثر اجزای تشکیل‌دهنده آن است (هم‌افزایی)، بنابراین ما باید مجموعه‌ای گسترده از تعاملات دوجانبه را شکل دهیم.
منبع: فارس