صراط: چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم به تازگی شغل جدیدی پیدا کرده که باید به صورت شبانه کار کند.
وی ادامه داد: او در داروخانه یک بیمارستان مشغول به کار شده و شب ها در خانه نیست. اما من از همان اول با این کار او مخالف بودم و دوست نداشتم که شوهرم در شیفت شب کار کند. ولی او اصلا به خواسته من اهمیت نمی دهد و به خاطر اینکه علاقه دارد در بیمارستان کار کند شغل قبلی خود را رها کرده و در بیمارستان مشغول به کار شده است.
زن جوان گفت: او شب ها به سر کار می رود و روزها هم مرتب خواب است. حتی یک روز تعطیلی هم ندارد و ما اصلا همدیگر را نمی بینیم و با هم صحبت نمی کنیم. هیچ کجا نمی توانیم با هم برویم و اگر جایی دعوت شویم من باید به تنهایی به مهمانی بروم. برای همین دیگر خسته شدم و درخواست طلاق دارم.
بعد از حرف های این زن قاضی شوهر او را به دادگاه احضار کرد.
وی ادامه داد: او در داروخانه یک بیمارستان مشغول به کار شده و شب ها در خانه نیست. اما من از همان اول با این کار او مخالف بودم و دوست نداشتم که شوهرم در شیفت شب کار کند. ولی او اصلا به خواسته من اهمیت نمی دهد و به خاطر اینکه علاقه دارد در بیمارستان کار کند شغل قبلی خود را رها کرده و در بیمارستان مشغول به کار شده است.
زن جوان گفت: او شب ها به سر کار می رود و روزها هم مرتب خواب است. حتی یک روز تعطیلی هم ندارد و ما اصلا همدیگر را نمی بینیم و با هم صحبت نمی کنیم. هیچ کجا نمی توانیم با هم برویم و اگر جایی دعوت شویم من باید به تنهایی به مهمانی بروم. برای همین دیگر خسته شدم و درخواست طلاق دارم.
بعد از حرف های این زن قاضی شوهر او را به دادگاه احضار کرد.