صراط: وقتی بستگان مرد جوان با عجله خود را به خانه او در روستای «المشیر» حدفاصل قائمشهر و ساری رساندند او را درحالی یافتند که بشدت از درد به خود میپیچید.
آنان او را سوار بر خودرو کرده و به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری انتقال دادند. در آنجا تیمی از پزشکان اقدامات درمان و نجات او را آغاز کردند اما بهرغم تلاشهای انجام گرفته مرد جوان روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و در آغوش مرگ جای گرفت.
با توجه به اینکه قربانی حادثه در گذشته به دفعات مختلف دچار بیماری درد شکم شده بود، اعضای خانوادهاش درخواست کردند تا کالبد شکافی از او انجام نشده و اجازه دفناش صادر شود. جسد مرد جوان که «حمید رضا» نام داشت و 42 ساله بود، طی مراسم باشکوهی از سوی خانوادهاش به روستای المشیر منتقل و به خاک سپرده شد.
با دفن او درحالی که به نظر میرسید همه این اتفاقات عادی باشد، مأموران آگاهی استان مازندران گزارشی را از یک فرد ناشناس دریافت کردند که ادعا کرده بود رازهای ناگشودهای در مرگ حمیدرضا وجود دارد و بهتر است مأموران درباره نزدیکان او تحقیقاتی را انجام دهند.
پلیس با دریافت این گزارش به طور نامحسوس حرکات و رفتارهای همسر 27 ساله او به نام «آتنا» را تحت نظر قرار داد تا اینکه دریافت او به طور پنهانی با پسر جوانی ملاقاتهایی داشته است.
با به دست آمدن این رد، مأموران با دقت بیشتری روی این پرونده تمرکز کرده و زوایای مختلف آن را مورد مطالعه مجدد قرار داده و پی بردند جوان ناشناس جواد نام دارد و در حال گذراندن دوران خدمت سربازی است.
آنان همچنین متوجه شدند زن جوان چند روز قبل از مرگ شوهرش با مراجعه به فروشگاه، مقداری قرص برنج و سم تهیه کرده است.
با به دست آمدن این سرنخها با دستور بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان، زن جوان بازداشت شد و تحت تحقیق قرار گرفت. او درحالی که خود را بیگناه اعلام میکرد ادعا کرد از ماجرای مرگ شوهرش غمگین بوده و توان صحبت کردن در این باره را ندارد اما وقتی با ارائه دلایل و مستندات دقیق از سوی مأموران روبهرو شد اسرار توطئه هولناکش برای قتل شوهرش را فاش ساخت.
وی در این باره گفت: از مدتها پیش با شوهرم اختلاف داشتم، او 15 سال از من بزرگتر بود و دیگر توان ادامه زندگی مشترک با او را نداشتم اما او حاضر به طلاقم نبود. در همین ایام بود که با پسر جوانی آشنا شدم، او با ابراز محبتهای زیادش مرا شیفته خود کرد. میخواستیم با هم ازدواج کنیم اما شوهرم را مانع این کار میدیدم. با هم نقشهای کشیدیم تا از دست او خلاص شویم به همین دلیل تصمیم گرفتم در غذایش سم بریزم. تصور میکردم او چون بارها از درد شکم با خانوادهاش صحبت کرده است در این باره کسی به من مظنون نخواهد شد.
نقشه قتل و از میان برداشتن شوهرم با موفقیت همراه بود اما نمیدانم پلیس چگونه با وجود انجام خاکسپاری شوهرم درباره ماجرای مرگ او متوجه حقیقت شد.
با توجه به این اعترافات، جواد همدست این زن نیز از سوی پلیس ردیابی و بازداشت شد. او نیز گفتههای زن جوان را تأیید کرد.
آنان او را سوار بر خودرو کرده و به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری انتقال دادند. در آنجا تیمی از پزشکان اقدامات درمان و نجات او را آغاز کردند اما بهرغم تلاشهای انجام گرفته مرد جوان روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و در آغوش مرگ جای گرفت.
با توجه به اینکه قربانی حادثه در گذشته به دفعات مختلف دچار بیماری درد شکم شده بود، اعضای خانوادهاش درخواست کردند تا کالبد شکافی از او انجام نشده و اجازه دفناش صادر شود. جسد مرد جوان که «حمید رضا» نام داشت و 42 ساله بود، طی مراسم باشکوهی از سوی خانوادهاش به روستای المشیر منتقل و به خاک سپرده شد.
با دفن او درحالی که به نظر میرسید همه این اتفاقات عادی باشد، مأموران آگاهی استان مازندران گزارشی را از یک فرد ناشناس دریافت کردند که ادعا کرده بود رازهای ناگشودهای در مرگ حمیدرضا وجود دارد و بهتر است مأموران درباره نزدیکان او تحقیقاتی را انجام دهند.
پلیس با دریافت این گزارش به طور نامحسوس حرکات و رفتارهای همسر 27 ساله او به نام «آتنا» را تحت نظر قرار داد تا اینکه دریافت او به طور پنهانی با پسر جوانی ملاقاتهایی داشته است.
با به دست آمدن این رد، مأموران با دقت بیشتری روی این پرونده تمرکز کرده و زوایای مختلف آن را مورد مطالعه مجدد قرار داده و پی بردند جوان ناشناس جواد نام دارد و در حال گذراندن دوران خدمت سربازی است.
آنان همچنین متوجه شدند زن جوان چند روز قبل از مرگ شوهرش با مراجعه به فروشگاه، مقداری قرص برنج و سم تهیه کرده است.
با به دست آمدن این سرنخها با دستور بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان، زن جوان بازداشت شد و تحت تحقیق قرار گرفت. او درحالی که خود را بیگناه اعلام میکرد ادعا کرد از ماجرای مرگ شوهرش غمگین بوده و توان صحبت کردن در این باره را ندارد اما وقتی با ارائه دلایل و مستندات دقیق از سوی مأموران روبهرو شد اسرار توطئه هولناکش برای قتل شوهرش را فاش ساخت.
وی در این باره گفت: از مدتها پیش با شوهرم اختلاف داشتم، او 15 سال از من بزرگتر بود و دیگر توان ادامه زندگی مشترک با او را نداشتم اما او حاضر به طلاقم نبود. در همین ایام بود که با پسر جوانی آشنا شدم، او با ابراز محبتهای زیادش مرا شیفته خود کرد. میخواستیم با هم ازدواج کنیم اما شوهرم را مانع این کار میدیدم. با هم نقشهای کشیدیم تا از دست او خلاص شویم به همین دلیل تصمیم گرفتم در غذایش سم بریزم. تصور میکردم او چون بارها از درد شکم با خانوادهاش صحبت کرده است در این باره کسی به من مظنون نخواهد شد.
نقشه قتل و از میان برداشتن شوهرم با موفقیت همراه بود اما نمیدانم پلیس چگونه با وجود انجام خاکسپاری شوهرم درباره ماجرای مرگ او متوجه حقیقت شد.
با توجه به این اعترافات، جواد همدست این زن نیز از سوی پلیس ردیابی و بازداشت شد. او نیز گفتههای زن جوان را تأیید کرد.