صراط: یوساف بات، فیزیکدان هستهای و مشاور علمی ارشد در شورای اطلاعات امنیتی آمریکایی-بریتانیایی در لندن، طی مقالهای در نشنال اینترست، به بررسی فعالیتهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای در پرونده ایران پرداخت.
وی در این مقاله با اشاره به ناتوانی اعلام شده آژانس در بررسی آنچه به اصطلاح "ابعاد نظامی احتمالی" برنامه هستهای ایران خوانده میَشود، این امر را ناشی از وابستگی و اعتماد آژانس به اسنادی میداند که اعتبار آنها به هیچ عنوان تأیید شده نیست، اسنادی که در زمان محمد البرادعی فورا از جانب وی به دلیل مستند نبودن رد میشدند اما در دوران یوکیا آمانو این اسناد و "ابعاد نظامی احتمالی" به سرعت در کانون توجه قرار گرفتند.
بات دلیل آفرینش چنین وضعیتی را اینگونه بیان میکند: "پاسخ ساده و در عین حال تعجب برانگیز است: تخصص کافی در حوزه تسلیحات هستهای در آژانس وجود ندارد. این امر دلیل خوبی دارد: وظیفه پادمانی آژانس در حوزه حسابرسی مواد هستهای انجام میشود نه تسلیحات هستهای. حسابرسی مواد هستهای شامل شناسایی به موقع هر گونه تبدیل مواد هستهای از فعالیتهای صلحآمیز است و آژانس در این وظیفه بسیار مهارت دارد. مهم است که این ساطمان هیچ گاه ایران را متهم به انحراف این مواد به سمت برنامه تسلیحاتی نکرده است."
وی در ادامه مینویسد: "اما آنچه که اکنون رخ میدهد این است که کارشناسان حسابرسی مواد هستهای در آژانس در تلاش برای انجام قضاوتهای فنی درباره فعالیتهای تسلیحاتیسازی هستند، یعنی حوزهای که با آن آشنایی ندارند."
این کارشناس حوزه فیزیک هستهای در ادامه به بخش دیگری از فعالیتهای آژانس پرداخته و مینویسد: "وضعیت در تحلیلهای تصاویر آژانس بدتر است: به گطارش منابع نزدیک به فعالیتهای آژانس، بخش پادمان تنها به یک نفر متکی است که وی نیز تا همین چند سال پیش یک تکنسین ساده در بخش فنی رایانهها بود. وی در عرض تقریبا یک دهه از یک کارمند ارشد به یک دیپلمات ارشد ارتقاء یافت. شاید این امر توضیح دهد که چرا تحلیلهای تصویری آژانس درباره سایت پارچین در ایران با واکنش منفی متخصصن فنی مواجه شده است."
"و این به نظر یک مشکل کلی در بخش پادمانی آژانس است: مدیریت برای اتخاذ تصمیمات کلیدی به یک یا دو نفر وابسته است. بنابراین، برای مثال، مکن است برای دستیابی به تمام پاسخها و دریافت توصیه فقط به یک متخصص سانتریفیوژ رجوع بکنند. این در حالی است که مدیریت باید با مجم.عهای از کارشناسان و متخصصین مشورت کرده و همچنین بیشتر پذیرای نقد سازنده از داخل سازمان و بیرون آن باشد."
بات در ادامه خواهان مدیریت جمعی در آژانس و نیز انتصاب یک رئیسجدید غیرسیاسی میشود. وی همچنین معتقد است که آژانس باید درباره استفاده از منابع اطلاعاتی ثالث که حتی عضو انپیتی نیز نیستند تصمیم گیری کند و "مهمتر اینکه، آژانس باید روشن سازد که چه چیزی را وظیفه کلی خود میداند: آیا میخواهد همان اداره حسابرسی مواد هستهای باشد، یا اینکه سعی دارد تبدیل به یک بازرسی هستهای شود؟ اگر قرار است مورد دوم انجام گیرد، نیاز به تزریق مهارتها و نیروی انسانی تسلیحاتی و بودجهای بسیار بیشتر دارد."
وی در این مقاله با اشاره به ناتوانی اعلام شده آژانس در بررسی آنچه به اصطلاح "ابعاد نظامی احتمالی" برنامه هستهای ایران خوانده میَشود، این امر را ناشی از وابستگی و اعتماد آژانس به اسنادی میداند که اعتبار آنها به هیچ عنوان تأیید شده نیست، اسنادی که در زمان محمد البرادعی فورا از جانب وی به دلیل مستند نبودن رد میشدند اما در دوران یوکیا آمانو این اسناد و "ابعاد نظامی احتمالی" به سرعت در کانون توجه قرار گرفتند.
بات دلیل آفرینش چنین وضعیتی را اینگونه بیان میکند: "پاسخ ساده و در عین حال تعجب برانگیز است: تخصص کافی در حوزه تسلیحات هستهای در آژانس وجود ندارد. این امر دلیل خوبی دارد: وظیفه پادمانی آژانس در حوزه حسابرسی مواد هستهای انجام میشود نه تسلیحات هستهای. حسابرسی مواد هستهای شامل شناسایی به موقع هر گونه تبدیل مواد هستهای از فعالیتهای صلحآمیز است و آژانس در این وظیفه بسیار مهارت دارد. مهم است که این ساطمان هیچ گاه ایران را متهم به انحراف این مواد به سمت برنامه تسلیحاتی نکرده است."
وی در ادامه مینویسد: "اما آنچه که اکنون رخ میدهد این است که کارشناسان حسابرسی مواد هستهای در آژانس در تلاش برای انجام قضاوتهای فنی درباره فعالیتهای تسلیحاتیسازی هستند، یعنی حوزهای که با آن آشنایی ندارند."
این کارشناس حوزه فیزیک هستهای در ادامه به بخش دیگری از فعالیتهای آژانس پرداخته و مینویسد: "وضعیت در تحلیلهای تصاویر آژانس بدتر است: به گطارش منابع نزدیک به فعالیتهای آژانس، بخش پادمان تنها به یک نفر متکی است که وی نیز تا همین چند سال پیش یک تکنسین ساده در بخش فنی رایانهها بود. وی در عرض تقریبا یک دهه از یک کارمند ارشد به یک دیپلمات ارشد ارتقاء یافت. شاید این امر توضیح دهد که چرا تحلیلهای تصویری آژانس درباره سایت پارچین در ایران با واکنش منفی متخصصن فنی مواجه شده است."
"و این به نظر یک مشکل کلی در بخش پادمانی آژانس است: مدیریت برای اتخاذ تصمیمات کلیدی به یک یا دو نفر وابسته است. بنابراین، برای مثال، مکن است برای دستیابی به تمام پاسخها و دریافت توصیه فقط به یک متخصص سانتریفیوژ رجوع بکنند. این در حالی است که مدیریت باید با مجم.عهای از کارشناسان و متخصصین مشورت کرده و همچنین بیشتر پذیرای نقد سازنده از داخل سازمان و بیرون آن باشد."
بات در ادامه خواهان مدیریت جمعی در آژانس و نیز انتصاب یک رئیسجدید غیرسیاسی میشود. وی همچنین معتقد است که آژانس باید درباره استفاده از منابع اطلاعاتی ثالث که حتی عضو انپیتی نیز نیستند تصمیم گیری کند و "مهمتر اینکه، آژانس باید روشن سازد که چه چیزی را وظیفه کلی خود میداند: آیا میخواهد همان اداره حسابرسی مواد هستهای باشد، یا اینکه سعی دارد تبدیل به یک بازرسی هستهای شود؟ اگر قرار است مورد دوم انجام گیرد، نیاز به تزریق مهارتها و نیروی انسانی تسلیحاتی و بودجهای بسیار بیشتر دارد."