سفر اشرفغنی رئیسجمهور افغانستان به پاکستان با بازخوردهای مهم داخلی و بینالمللی روبرو شده و برخی با خوشبینی و عدهای دیگر با دیده تردید به این سفر و توافقات حاصله میان مقامات کابل و اسلامآباد مینگرند.
فارن پالیسی در مقالهای به بررسی سفر رئیسجمهور افغانستان به پاکستان و نتایج آن پرداخته است که در زیر متن کامل این مقاله را مطالعه میکنید:
اشرفغنی، رئیسجمهور افغانستان، به منظور تقویت روابط با اسلامآباد که در زمان حاکمیت دولت کرزی به شدت خراب شده بود، در اواخر هفته گذشته به پاکستان سفر کرد. غنی، از زمانی که 6 هفته قبل به قدرت رسیده است، برقراری روابط بهتر با پاکستان و جستوجوی راهها به منظور آغاز گفتوگوهای صلح با شورشیان طالب، که تعداد زیادی از آنها به داخل پاکستان پناه بردهاند را در جمله اولویتهای خود قرار داده است. اینکه آیا پاکستان به اقدامات غنی در راستای تأمین صلح عکسالعمل مشابه نشان میدهد یا خیر، شرایطی را تعیین میکند که در آن تروریسم اسلامگرا در سالهای آینده منطقه را قورت خواهد داد.
آمریکا نقشی برای ایفا کردن دارد. آمریکا میتواند 2 طرف را در زمینه تقویت ارتباطات نظامی، با هدف کاهش حرکات تروریستها در امتداد مرزها، تحت فشار قرار دهد و همکاریهای نزدیکتر اقتصادی و تجاری به عنوان راهی برای اعتمادسازی میان 2 کشور را تسهیل کند.
در صورتی که 2 طرف این فرصت بهبود همکاریها را از دست بدهند، زمینه برای شورشیان تروریست اسلامگرا فراهم میشود تا به حملاتشان در 2 کشور ادامه بدهند؛ مانند حمله ویرانگر اخیر در نقطهی مرزی «وقا» که حداقل جان 55 پاکستانی را گرفت.
بهدنبال شروع تازه
در زمان ریاستجمهوری حامد کرزی، رئیسجمهور پیشین افغانستان، روابط میان اسلامآباد و کابل فراز و نشیب زیادی را تجربه کرد. کرزی با «آصف علی زرداری» رئیسجمهور پیشین پاکستان، روابط شخصی خوبی داشت و چندین بار از پاکستان دیدار کرد. با این حال، پس از ترور «برهانالدین ربانی» رئیس شورای عالی صلح افغانستان، روابط کابل با اسلامآباد تیره شد و کرزی به شکل روزافزونی به هند به عنوان یک همکار منطقهای افغانستان در آینده نگاه میکرد.
3 هفته پس از ترور ربانی، کرزی از دهلینو دیدار کرد و با هند موافقتنامه همکاریهای استراتژیک امضا کرد که در میان دیگر مسائل، آموزش و تجهیز نیروهای افغانستان توسط هند را شامل میشد.
این امر به کاهش دیدارهای 2 جانبه مقامهای افغانستان و پاکستان، افزایش تبادل اتهامات در مورد حملات تروریستی در 2 سوی مرز و افزایش اندک در رویدادهای تبادل آتش در 2 سوی مرز منجر شد.
اشرفغنی میخواهد وضعیت را به شکل چشمگیری بهبود بخشد و در این کار تند حرکت کرده است: دعوت «ممنون حسین» رئیسجمهور پاکستان در مراسم تحلیف خود پذیرفتن دعوت دیدار از پاکستان، اعلام اینکه فصل جدیدی از روابط آغاز خواهد شد و دعوت به روابط تجارتی بهتر و تبادل 2 جانبه بیشتر.
براساس گزارشها، اشرفغنی از مشاوران کلیدی خود خواسته است تا برای یک برنامهی مفصل برای بهبود روابط ابتکار عمل به خرج دهند.
این ابتکار عملها احتمالا اقدامات در راستای بهبود تعامل تجارتی و اقتصادی و روابط مردمی خواهد بود. بهطور مثال، 2 طرف باید برای تقریبا یک میلیون پناهنده ثبتنشده افغان که هنوز در پاکستان زندگی میکنند، راهحلی بیابند. آنها همچنین باید توافقنامه ترانزیت تجارتی افغانستان - پاکستان را که در سال 2010 به منظور افزایش تجارت 2 جانبه و تقویت همبستگی منطقهای امضا شد، مرور کنند.
ماه گذشته، آنها با امضای موافقتنامه در مورد قیمتگذاری ترانزیت برای یک پروژه بزرگ برق، که هدف آن انتقال برق از آسیای مرکزی و از طریق خاک افغانستان به پاکستان است، در زمینه تقویت ارتباطات منطقهای به پیشرفتهایی نائل آمدند.
«راحل شریف»، رئیس ستاد ارتش پاکستان در 6 نوامبر به کابل سفر کرد؛ جایی که وی با اشرفغنی، عبدالله عبدالله و «بسمالله محمدی« سرپرست وزارت دفاع افغانستان، دیدار کرد و این حس را که هر 2 طرف خواهان گشودن صفحه جدیدی از روابط هستند، تقویت کرد. شریف، در جریان دیدارهایش پیشنهاد دیرینه آموزش سربازان افغانستان را تکرار کرد.
رهبری پایدار در افغانستان و نگرانی در مورد داعش، همکاری منطقهای را برمیانگیزد.
رهبران پاکستانی از یک رئیسجمهور باثباتتر و قابل پیشبینیتر در رأس قدرت در افغانستان استقبال خواهند کرد. امضای موافقتنامه 2 جانبه امنیتی با آمریکا توسط اشرفغنی، اندکی پس از به قدرت رسیدنش، نشان میدهد که در مقایسه با کرزیِ تند و غیرقابل پیشبینی، احتمالا او در رویکرد خود نسبت به روابط با آمریکا قاطعتر بوده و کمتر هجومی عمل خواهد کرد.
امضای موافقتنامه 2 جانبه امنیتی، برای افغانستان و منطقه این دلالت را دارد که کابل و واشنگتن برای جلوگیری از خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی باهم همکاری خواهند کرد. ناظران نگران بودهاند که شکست در تکمیل کردن موافقتنامه 2 جانبه امنیتی به خروج کامل نیروهای بینالمللی تا اواخر سال جاری از افغانستان منجر خواهد شد، شبیه چیزی که در اواخر سال 2011 در عراق اتفاق افتاد.
پیشرفتهای اخیر داعش، فشارها روی کاخ سفید را افزایش دادهاند تا اطمینان حاصل شود که آمریکا شتابزده افغانستان را ترک نخواهد کرد. نگرانیها در مورد ظهور داعش و اینکه این امر برای گرایشات تروریسم در جنوب آسیا چه مفهومی دارد، نیز رهبران افغانستان و پاکستان را تشویق خواهد کرد تا بهدنبال تقویت همکاریهایشان باشند.
«ایمن الظواهری» رهبر القاعده، در ویدیویی که در ماه سپتامبر منتشر شد، موجودیت شاخه جدید القاعده در جنوب آسیا را اعلام کرد. احتمالا نگرانیها در مورد رقابت بر سر سربازگیری و تأمین مالی با داعش و همچنین اینکه الظواهری خواسته باشد نشان دهد که پیوند القاعده با طالبان هنوز زنده است، باعث شده باشند الظواهری این اعلامیه را صادر کند.
برخی از گروههای تحریک طالبان پاکستان، که آماج عملیاتهای ارتش پاکستان در مناطق قبیلهای بودهاند، اخیرا به دولت اسلامی (گروه تروریستی داعش) اعلام وفاداری کردند. در حالی که ظهور دولت اسلامی در متلاشی ساختن گروههای تروریستی اسلامگرا در جنوب آسیا کمک خواهد کرد؛ اما توانایی دولت اسلامی در تحت کنترل درآوردن مناطق وسیعی از قلمرو عراق و سوریه و جذب جنگجویان از سراسر جهان، منبع نگرانی بزرگتر در مورد جذبه قوی ایدئولوژی افراطگراییاند.
تغییر پارادایم
مهار تهدید بنیادگراهای اسلامی در منطقه، به بهبود روابط و بهترسازی همکاریها میان حکومتهای افغانستان و پاکستان نیاز دارد. با توجه به روی کار آمدن حکومت وحدت ملی به رهبری رئیسجمهوری که به بهبود روابط با همسایهها متعهد است و کمک حملات ارتش پاکستان به ریشهکن ساختن پناهگاههای تروریستهایی که در 2 سوی مرز فعالیت دارند، زمان آن فرارسیده است تا روی طیف وسیعی از مسائل همکاری شود.
در حالی که برای بهبود روابط اقتصادی و تجاری و تقویت ارتباطات منطقهای زمینه وجود دارد، ارتش پاکستان باید در زمینه از بین بردن پناهگاههای طالبان در داخل مرزهایش تمایل قویتر نشان بدهد. حملات اخیر علیه تحریک طالبان پاکستان در وزیرستان شمالی قابل ستایش است؛ اما این حملات باید توسعه داده شوند تا تمام گروههایی را که در منطقه فعالیت دارند، شامل شوند.
تحریک طالبان پاکستان با دیگر گروههای تروریستی که بر افغانستان (و هند) حمله میکنند، از جمله القاعده، ارتباط دارد و از سیاستهای آسانگیر پاکستان در قبال گروههای تروریستی دیگر بهره جسته و حملات ضدحکومتی خودشان را انجام میدهند. با این حال، حفظ یک رویکرد انتخابی در هدف قراردادن تروریستها، نه تنها تلاشهای پاکستان در بهبود روابط منطقهای را به مخاطره میاندازد، بلکه امنیت داخلی این کشور را نیز به خطر انداخته و به حملاتی مثل آن یکی که در وقا اتفاق افتاد، منجر میشود.