صراط: این مرد که مهندس است، تصور نمیکرد پس از سه سال فرار در دام پلیس گرفتار شود.اوایل اسفندماه سال گذشته مرد جوانی با مراجعه به دادسرای شهید محلاتی تهران به بازپرس پرونده گفت که از مزاحمتهای تلفنی گاه و بیگاه یک مرد ناشناس به تنگ آمده است.
این مرد نگران افزود: راننده شرکت واحد هستم، چند سال پیش با دختر مورد علاقهام ازدواج کردم و زندگی مشترک را آغاز کردیم. مدتی بود که همسرم را غمگین میدیدم وقتی علت ناراحتیاش را پرسیدم، شنیدم مدتی است که مرد ناشناسی از تلفنهای همگانی با وی تماس میگیرد و حرکات غیر اخلاقی از خود نشان میدهد. از همسرم خواستم که گوشی تلفن همراهش را خاموش کند یا پاسخ ندهد اما مرد مزاحم وقتی دید گوشی همراه وی خاموش است، به تلفن خانه زنگ زد. ابتدا تصور میکردم اگر تلفن را برنداریم، مرد ناشناس دست از مزاحمتهایش برمیدارد، یک سال صبر کردیم، اما مرد مزاحم دست بردار نبود و باز گاه و بیگاه تماس تلفنی میگیرد و با تغییر صدا ناسزاگویی میکند. این مزاحم ناشناس زندگیمان را بشدت دچار بحران کرده و وضعیت روحی و روانیمان را به هم ریخته و آبروی خانوادگیمان را به بازی گرفته است.
وقتی دیدم چارهای نیست برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت و فروپاشی زندگیمان تصمیم گرفتم شکایت کنم و حالا خواستار ردیابی مزاحم تلفنی هستم.
با ادعاهای مرد جوان تماسهای تلفنی خانهاش تحت کنترل قرار گرفت و از آنجا که عامل مزاحمت تلفنی از تلفن همگانی تماس میگرفت، روند رسیدگی به پرونده با کندی پیش رفت و پلیس برای ردیابی این مزاحم به بنبست خورد.
مرد جوان در اینباره گفت: وقتی دیدم تحقیقات پلیسی و قضایی به بنبست خورده است و مرد مزاحم به صورت شبانهروزی زندگی را از ما سلب کرده، تصمیم گرفتم خود پیگیر موضوع شوم. بنابراین یک روز که در خانه بودم زنگ تلفن خانهمان به صدا درآمد، وقتی گوشی را برداشتم مرد مزاحم بود. ابتدا سکوت کرد، از او خواستم خودش را معرفی کند اما بیفایده بود و تنها با تغییر صدا توهین میکرد.
همزمان خط مزاحم ردیابی و مشخص شد تماس گیرنده از بیمارستان میلاد است. سریع با موتورسیکلت به بیمارستان رفتم و در مقابل تلفن همگانی ایستادم اما کسی را آنجا ندیدم، تنها متوجه شدم که یک دوربین مداربسته در آن منطقه وجود دارد. وقتی ماجرای مزاحمت تلفنی را برای مسئول حراست بیمارستان بازگو کردم او تصویر دوربین مداربسته را در اختیارم گذاشت ناگهان با چهره «فرهاد» که از بستگان دور همسرم است، روبهرو شدم. آنجا بود که شوکه شدم و باورم نمیشد این مرد تحصیلکرده که با من رفت و آمد خانوادگی دارد، مزاحم تلفنی سه ساله خانهام باشد.
همان جا بود که با همسر این مرد تماس گرفتم و از وی پرسیدم فرهاد کجاست که در جواب گفت: مادرش را در بیمارستان میلاد بستری کردهاند و امروز برای ترخیص به آنجا رفته است. وقتی متوجه شدم مرد آشنا مزاحم تلفنی همسرم است، به خانه برگشتم. همزمان تلفن زنگ خورد، وقتی گوشی را برداشتم دیدم مرد آشنا است. دوباره شروع به توهین و حتی تهدید به قتل کرد وقتی به او گفتم خجالت بکش تو را شناختم، تلفن را قطع کرد.
بنابراین با مدارک و مستنداتی که در دست داشتم به دادسرا آمدم و سرانجام پس از گذشت سه سال مرد مزاحم در تنکابن ردیابی و دستگیر شد. وی گفت: وقتی در حال بررسی تلفنهای مرد مزاحم بودم خیلی اتفاقی دیدم که او با شماره دیگری در ساعتهای پایانی شب تماس گرفته است. احتمال دادم که برای فرد دیگری ایجاد مزاحمت کرده باشد بنابراین کنجکاو شدم و با آن تلفن تماس گرفتم، ناگهان مردی گوشی را برداشت و نسبت به من شروع به ناسزاگویی کرد. از آن مرد خواستم خونسردی خودش را حفظ کند و مهلت بدهد تا صحبت کنم، خلاصه وقتی به مرد ناشناس گفتم که مزاحم تلفنی دارد و من پیدایش کردهام جاخورد و گفت چگونه، به او گفتم اجازه بدهد تا توضیح دهم.
به مرد غریبه گفتم از طریق مخابرات متوجه شدم که مرد مزاحم – فرهاد – با خانه وی نیز تماس گرفته و شماره خانهاش را از این طریق به دست آوردهام، آن مرد غریبه که ساکن شمال است، پذیرفت برای شناسایی مزاحم تلفنی به دادگاه بیاید.
این مرد نیز گفت: وقتی به تهران آمده و متوجه شدم مزاحم تلفنی خانهام فرهاد دوست دوران کودکیام است جا خوردم و باورم نمیشد چرا که او را مانند برادر خودم میدانستم.
فرهاد یک سالی بود که به خانهمان زنگ میزد و برای همسرم ایجاد مزاحمت میکرد و آسایش را از ما سلب کرده بود. حالا من نیز از وی شکایت دارم و خواستار رسیدگی هستم. بنابر این گزارش، فرهاد ابتدا خود را بیگناه دانست اما وقتی دید تیم قضایی پلیس مدارک کافی دارد که وی عامل مزاحمتهای تلفنی به همسران آشنایان خود است چارهای جز اعتراف ندید. بنابر این گزارش، قاضی شعبه 1124 دادگاه شهید محلاتی با توجه به اقرار و اعتراف مهندس جوان وی را به تحمل شش ماه زندان محکوم کرد.
این مرد نگران افزود: راننده شرکت واحد هستم، چند سال پیش با دختر مورد علاقهام ازدواج کردم و زندگی مشترک را آغاز کردیم. مدتی بود که همسرم را غمگین میدیدم وقتی علت ناراحتیاش را پرسیدم، شنیدم مدتی است که مرد ناشناسی از تلفنهای همگانی با وی تماس میگیرد و حرکات غیر اخلاقی از خود نشان میدهد. از همسرم خواستم که گوشی تلفن همراهش را خاموش کند یا پاسخ ندهد اما مرد مزاحم وقتی دید گوشی همراه وی خاموش است، به تلفن خانه زنگ زد. ابتدا تصور میکردم اگر تلفن را برنداریم، مرد ناشناس دست از مزاحمتهایش برمیدارد، یک سال صبر کردیم، اما مرد مزاحم دست بردار نبود و باز گاه و بیگاه تماس تلفنی میگیرد و با تغییر صدا ناسزاگویی میکند. این مزاحم ناشناس زندگیمان را بشدت دچار بحران کرده و وضعیت روحی و روانیمان را به هم ریخته و آبروی خانوادگیمان را به بازی گرفته است.
وقتی دیدم چارهای نیست برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت و فروپاشی زندگیمان تصمیم گرفتم شکایت کنم و حالا خواستار ردیابی مزاحم تلفنی هستم.
با ادعاهای مرد جوان تماسهای تلفنی خانهاش تحت کنترل قرار گرفت و از آنجا که عامل مزاحمت تلفنی از تلفن همگانی تماس میگرفت، روند رسیدگی به پرونده با کندی پیش رفت و پلیس برای ردیابی این مزاحم به بنبست خورد.
مرد جوان در اینباره گفت: وقتی دیدم تحقیقات پلیسی و قضایی به بنبست خورده است و مرد مزاحم به صورت شبانهروزی زندگی را از ما سلب کرده، تصمیم گرفتم خود پیگیر موضوع شوم. بنابراین یک روز که در خانه بودم زنگ تلفن خانهمان به صدا درآمد، وقتی گوشی را برداشتم مرد مزاحم بود. ابتدا سکوت کرد، از او خواستم خودش را معرفی کند اما بیفایده بود و تنها با تغییر صدا توهین میکرد.
همزمان خط مزاحم ردیابی و مشخص شد تماس گیرنده از بیمارستان میلاد است. سریع با موتورسیکلت به بیمارستان رفتم و در مقابل تلفن همگانی ایستادم اما کسی را آنجا ندیدم، تنها متوجه شدم که یک دوربین مداربسته در آن منطقه وجود دارد. وقتی ماجرای مزاحمت تلفنی را برای مسئول حراست بیمارستان بازگو کردم او تصویر دوربین مداربسته را در اختیارم گذاشت ناگهان با چهره «فرهاد» که از بستگان دور همسرم است، روبهرو شدم. آنجا بود که شوکه شدم و باورم نمیشد این مرد تحصیلکرده که با من رفت و آمد خانوادگی دارد، مزاحم تلفنی سه ساله خانهام باشد.
همان جا بود که با همسر این مرد تماس گرفتم و از وی پرسیدم فرهاد کجاست که در جواب گفت: مادرش را در بیمارستان میلاد بستری کردهاند و امروز برای ترخیص به آنجا رفته است. وقتی متوجه شدم مرد آشنا مزاحم تلفنی همسرم است، به خانه برگشتم. همزمان تلفن زنگ خورد، وقتی گوشی را برداشتم دیدم مرد آشنا است. دوباره شروع به توهین و حتی تهدید به قتل کرد وقتی به او گفتم خجالت بکش تو را شناختم، تلفن را قطع کرد.
بنابراین با مدارک و مستنداتی که در دست داشتم به دادسرا آمدم و سرانجام پس از گذشت سه سال مرد مزاحم در تنکابن ردیابی و دستگیر شد. وی گفت: وقتی در حال بررسی تلفنهای مرد مزاحم بودم خیلی اتفاقی دیدم که او با شماره دیگری در ساعتهای پایانی شب تماس گرفته است. احتمال دادم که برای فرد دیگری ایجاد مزاحمت کرده باشد بنابراین کنجکاو شدم و با آن تلفن تماس گرفتم، ناگهان مردی گوشی را برداشت و نسبت به من شروع به ناسزاگویی کرد. از آن مرد خواستم خونسردی خودش را حفظ کند و مهلت بدهد تا صحبت کنم، خلاصه وقتی به مرد ناشناس گفتم که مزاحم تلفنی دارد و من پیدایش کردهام جاخورد و گفت چگونه، به او گفتم اجازه بدهد تا توضیح دهم.
به مرد غریبه گفتم از طریق مخابرات متوجه شدم که مرد مزاحم – فرهاد – با خانه وی نیز تماس گرفته و شماره خانهاش را از این طریق به دست آوردهام، آن مرد غریبه که ساکن شمال است، پذیرفت برای شناسایی مزاحم تلفنی به دادگاه بیاید.
این مرد نیز گفت: وقتی به تهران آمده و متوجه شدم مزاحم تلفنی خانهام فرهاد دوست دوران کودکیام است جا خوردم و باورم نمیشد چرا که او را مانند برادر خودم میدانستم.
فرهاد یک سالی بود که به خانهمان زنگ میزد و برای همسرم ایجاد مزاحمت میکرد و آسایش را از ما سلب کرده بود. حالا من نیز از وی شکایت دارم و خواستار رسیدگی هستم. بنابر این گزارش، فرهاد ابتدا خود را بیگناه دانست اما وقتی دید تیم قضایی پلیس مدارک کافی دارد که وی عامل مزاحمتهای تلفنی به همسران آشنایان خود است چارهای جز اعتراف ندید. بنابر این گزارش، قاضی شعبه 1124 دادگاه شهید محلاتی با توجه به اقرار و اعتراف مهندس جوان وی را به تحمل شش ماه زندان محکوم کرد.