گروه سیاسی صراط - دو دولت آمریکا و ایران طی ماه های اخیر از سوی مخالفین و منتقدین داخلی خود تحت فشار شدیدی قرار گرفته اند تا حدی که در انتخابات کنگره آمریکا بخش اعظمی از کرسیهای این نهاد حاکمیتی در اختیار جمهوریخواهان مخالف سیاستهای اوباما قرار گرفته و در این بین مشاوران ارشد اوباما پس از شکست سیاستهای دولت دموکرات در موضوع خاورمیانه و خروج از عراق و خروج تدریجی از افغانستان، خواستار امضای توافق نامه هسته ای با ایران – به عنوان محکمترین دشمن آمریکا در منطقه خاورمیانه – شدهاند.
امضای این توافق نامه نه تنها تیم دموکرات را از خاطره شکست در انتخابات کنگره رهایی می دهد، بلکه با تزریق این پیروزی کاذب شرایط را برای پیروزی نامزد دموکرات در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا فراهم می کند.
به گزارش گروه سیاسی صراط؛ اتفاق دیگر در جبهه دموکرات ها این است که برخی از اعضای تندرو و البته صاحب نفوذ این حزب، دوباره روی حمایت از هیلاری کلینتون مسن برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری 2016 به جمعبندی رسیده اند و در این بین تحلیل گران ارشد این حزب، یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک را برای اوباما، تنها راه رای آوری گزینه آنها در انتخابات ریاست جمهوری 2016 دانسته اند.
از سوی دیگر با گذشت بیش از یک سال از عمر دولت روحانی و درجا زدن نظامات اقتصادی کشور، برای برون رفت از وضعیت بلاتکلیف هسته ای، دولت را در برابر پرسش مردم قرار داده است که قول گشایش های هسته ای و به تبع آن رونق وضعیت اقتصادی کشور، دقیقا چه زمانی محقق می شود؟!
بیش از یک سال است که کشور در انتظار توافقی است که بتواند تحریم ها را از سر راه اقتصاد ایران باز کند و نسخه تجویز شده رهبر انقلاب برای فعالیت اقتصادی و رونق کارخانه جات کشور- حتی در شرایط تحریم – یعنی همان اقتصاد مقاومتی نیز به اجرا در نیامده و به هیچ عنوان در بدنه اجرایی ارشد کشور، شور نهادینه کردن اقتصادی که در برابر شدیدترین تحریم ها نیز تاب مقاومت داشته باشد نیز دیده نمی شود.
نیاز دولت روحانی به یک توافق حتی یک توافق بد و یا ضعیف به اندازه ای است که با کمی اغماض حتی می توان گفت بیشتر از این که دولت اوباما و حزب دموکرات آمریکا به دنبال توافق باشند، دولت روحانی و نیروهای اقتصادی آن به دنبال این توافق هسته ای هستند.
در این میان برخی امیدواران توافق هستهای، از هم اکنون به فعالان - واردکنندگان(!) - اقتصادی وعده دادهاند که بلافاصله پس از توافق جامع(!) با غرب، برای واردات لیستی از علاقه مندی های خارجی خود – کالاهای لوکس، تجملاتی و کمیاب در کشور- آماده شوند.
در این میان، جوانه های شکل گرفته برای تولید برخی از اقلام دارویی و صنعتی پیچیده که کشور در شرایط تحریم، آنها را تولید کرده بود، نیز تقریبا از بین خواهد رفت و چه بسا پول های بادآورده از راه واردات، در سال های آینده، ثروتمندان نو کیسه دیگری را نیز شکل دهد.
آنچه مسلم است اینکه دو دولت آمریکا و ایران با توجه به شرایط داخلی و خارجی، نیاز وافری به این توافق هسته ای دارند تا با گشایش آن شرایط پیروزی انتخابات های آتی ریاست جمهوری در آمریکا، و مجلس و ریاست جمهوری در ایران را فراهم آورند.
همه این شرایط احتمال انعقاد چیزی شبیه به توافق - نه توافق مطلوب و تضمین کننده حق واقعی هسته ای کشور - را تقویت کرده است.
در این میان نکته مهم این است که دستگاه دیپلماسی خارجی هر کشور باید با تبحر خاص مانع از آشکار شدن نیاز خود به این توافق شود، آیا این موضوع تا کنون در رفتار دستگاه دیپلماسی کشور دیده شده است؟