آنها در حالي كه در ليگ دهم مدافع عنوان قهرماني بودند دوباره در تدارك تكرار جشن قهرماني هستند تا همه چيز به كام اصفهانيها باشد كه با قلعهنويي روزهاي خوبي را تجربه ميكنند. قلعهنويي دو بار هم استقلال را قهرمان ليگ كرده تا با اضافه شدن دو قهرماني با سپاهان او با چهار قهرماني دستنيافتني شود. همه چيز دست به دست هم داده تا امير در حال ثبت روزهاي رؤيايي در فوتبال ايران باشد. حالا كمتر مديرعاملي است كه دوست نداشته باشد قلعهنويي را روي نيمكت تيمش ببيند و آخر فصل كه ميشود سركيسه را براي او شل كند تا هر طور شده او را به تيمش بياورد. امير نشان داده كه متخصص ليگ برتر است و تيمهايي كه آرزوي قهرماني دارند براي نشستن او روي نيمكت تيمشان سر و دست ميشكنند. آن هم براي مربياي كه منتقدانش تا سال پيش او را با چوب سنتي بودن ميراندند و با پيش رو گذاشتن حذف استقلال و سپاهان در سه دوره ليگ قهرمانان ميگفتند «ترفندهاي قلعهنويي فقط در فوتبال ايران جواب ميدهد و او مربي بينالمللي نيست» اما حالا تيم امير در فصل جديد ليگ قهرمانان اولين تيم ايراني بود كه به مرحله پليآف صعود كرد تا سرانجام طلسم ناكاميهاي تيمهاي قلعهنويي در آسيا هم شكسته شود و ديگر پرونده «بينالمللي» نبودن امير به بايگاني سپرده شود. حالا او ميتواند ادعا كند هم در رده داخلي و هم بينالمللي تيمهايش بهترين هستند. اين داستان مربياي است كه يكي از پر سر و صداترين مربيان دهه اخير فوتبال ايران بوده است.
كاپيتان 21 ساله
«امير مديريتش حرف نداشت در حضور بزرگان شاهين با 21 سال بازوبند ميبست. در استقلال وقتي سر بازيكن داد ميزد، بازيكن قالب تهي ميكرد» اين حكايت كريم باوي همبازي امير قلعهنويي در شاهين است. امير در روزهايي كه بازي ميكرد هم مانند روزهاي مربيگرياش يك چهره ويژه بود كه همه نگاهها را به خودش جلب ميكرد. «ژنرال» اين روزهاي هواداران فوتبال، در تيم شاهين بود كه نامش سر زبانها افتاد. او بعد از چهار سال بازي براي شاهين بازوبند اين تيم را بر بازو بست تا با همان روحيه مثالزدنياش در ميانه ميدان اين تيم قديمي جولان بدهد. او هشت سال براي شاهين توپ زد و سال 66 بود كه به قطر رفت تا براي السد بازي كند. يك سال بعد او به ايران برگشت، او خيلي دوست داشت تا در پرسپوليس بازي كند ولي علي پروين به قلعهنويي «نه» ميگويد تا او پيراهن استقلال را بپوشد. قلعهنويي با امضاي قراردادي به ارزش 150 هزار تومان آبيپوش ميشود. جالب است بدانيد اولين بازي امير براي استقلال برابر پرسپوليس رقم ميخورد؛ مسابقهاي كه در يكچهارم نهايي جام حذفي انجام شد. آن بازي با خاطره خوبي براي قلعهنويي به پايان نميرسد. استقلال بازي را در ضربات پنالتي ميبازد و امير هم پنالتياش را از دست ميدهد. اين شروع امير با استقلال بود. او سالها بعد در ميانه ميدان آبيها تبديل به هافبك قدرتمندي شد كه يكي از مهرههاي كليدي استقلال بود. او هر چند در عرصه باشگاهي جزو ستارههاي تيمش قرار ميگرفت ولي هيچ وقت در تيم ملي نتوانست يك بازيكن تأثيرگذار باشد. او تنها 19 بازي ملي در كارنامهاش دارد كه 18تاي آن بعد از 30 سالگي است. قلعهنويي براي اولين بار سال 65 به تيم ملي دعوت شد ولي پس از آن تا سال 72 به اردوي تيم ملي فراخوانده نشد تا اينكه علي پروين در شهريور 72 او را براي بازي با بوسني به تيم ملي دعوت كرد. كارنامه امير در تيم ملي نشان ميدهد قلعهنويي برخلاف اين روزها كه در عرصه مربيگري يك ستاره است هيچ وقت با پيراهن ايران در زمان بازي كردن يك ستاره نبوده است.
رسيدن به نيمكت استقلال
سه سال از حرفهاي شدن فوتبال ايران و راهاندازي ليگ برتر نميگذشت كه امير قلعهنويي براي اولين بار به عنوان سرمربي روي نيمكت استقلال نشست. او كه در ليگ دوم به اهواز رفته بود تا با هدايت استقلال اهواز اولين تجربه سرمربيگري را در كارنامهاش ثبت كند، خيلي زود توانست با توجه به رابطههايي كه با ايرواني، رئيس هيئت مديره وقت استقلال داشت به نيمكت آبيها برسد. او بعد از اينكه توانست استقلال اهواز را از سقوط به ليگ دسته اول نجات دهد، به استقلال آمد تا به آرزوي ديرينهاش رسيده باشد. امير در حالي استقلال را تحويل گرفت كه اين تيم در ليگ دوم با رولند كخ آلماني روي پله نهم ليگ ايستاد، البته كخ در هفتههاي پاياني از استقلال رفت و در اواخر ليگ دوم جواد زرينچه و ابراهيم طالبي روي نيمكت آبيها نشستند. امير پس از قرارداد از برنامه سه سالهاي صحبت كرد كه در پايان آن استقلال را قهرمان ليگ ميكند. همانطور هم شد، آبيها پس از دو نايبقهرماني در ليگ سوم و چهارم در ليگ پنجم براي اولين بار قهرمان ليگ برتر شدند. اين در حالي بود كه آنها در چهار دوره گذشته ليگ جز ليگ دوم همواره يكي از مدعيان قهرماني بودند كه در هفتههاي پاياني دستشان از رسيدن به جام كوتاه ميماند ولي بالاخره اين طلسم با امير قلعهنويي شكسته شد تا روزهاي خوب امير شروع شود. امير پس از اين قهرماني در ميانه ليگ پنجم بود كه از استقلال جدا شد و به تيم ملي رفت و جايش را به صمد مرفاوي داد. استقلال با مرفاوي در ليگ ششم و فيروز كريمي و در ادامه حجازي در ليگ هفتم، آن استقلال مورد انتظار سكوها نبود تا اينكه اواخر ليگ هفتم امير قلعهنويي دوباره به استقلال برگشت و با قهرمان كردن استقلال در جام حذفي نشان داد انگار او فقط بلد است براي آبيها جام بياورد. قهرماني استقلال در ليگ هشتم بيشتر از گذشته باعث شد تا قلعهنويي خودش را در بين دل هواداران استقلال جا كند. اين دومين قهرماني استقلال در ليگ برتر بود كه باز هم با نشستن اميرقلعهنويي روي نيمكت آبيها در كارنامه اين تيم ثبت شود و نام امير براي استقلاليها مترادف با جام و قهرماني باشد.
و ناگهان تيم ملي
سال 85 براي اميرقلعهنويي يك سال به يادماندني بود. او كه تجربه زيادي در مربيگري نداشت در اين سال بود كه به نيمكت تيم ملي رسيد و به عنوان سرمربي ايران انتخاب شد. پس از بازگشت ايران از جامجهاني 2006 بود كه اهالي فوتبال كه از بازيهاي محافظهكارانه و همراه با ترس و احتياط تيم برانكو خسته شده بودند به دنبال يك هواي تازه براي فوتبال ايران بودند. فوتبال ايران به خاطر دخالت دولت در امور فدراسيون فوتبال و بركناري دادكان توسط عليآبادي تعليق شد و داريوش مصطفوي به طور موقت همه كاره فدراسيون شد. پس از انتصاب مصطفوي بود كه فدراسيونيها پس از برگزاري جلساتي كه به تعبير خودشان به «خرد جمعي» ناميده ميشد از بين گزينههاي ايراني هدايت تيم ملي، قلعهنويي را به عنوان سرمربي ايران انتخاب كردند. در اين حكم كه به امضاي كيومرث هاشمي رسيد، آمده بود: « نظر به خرد جمعي فوتبال ايران در توانايي مربيان بومي و با توجه به شايستگي دانش و كارايي جنابعالي به موجب اين حكم به سمت سرمربي تيم ملي فوتبال بزرگسالان جمهوري اسلامي ايران منصوب ميشويد.» قلعهنويي پس از انتخاب شدن به عنوان سرمربي تيم ملي با انتخاب يك كادر فني عريض و طويل همه را شگفتزده كرد؛ ماركارآقاجانيان آناليزور، منصور ابراهيمزاده كمك مربي، ناصر ابراهيمي دستيار، افشين پيرواني كمك، كريم بوستاني مربي دروازهبانها، پرويز ابوطالب و منصور پورحيدري مشاوران تيم ملي و بعدها پرويز مظلومي به عنوان كمكمربي نيمكت تيم ملي را شلوغتر از هر زمان ديگري كرد. همين مسئله باعث شد تا انتقادات زيادي متوجه قلعهنويي شود. با اين حال ايران با قلعهنويي راهي جام ملتهاي 2007 شد. قلعهنويي در حالي به اين بازيها رفت كه يكي از كاملترين تيمهاي سالهاي اخير ايران را در اختيار داشت كه بيشتر بازيكنان آن لژيونر بودند و درخارج از ايران توپ ميزدند. هر چند قلعهنويي در ابتداي قبول هدايت تيم ملي گفته بود «ميخواهيم فوتبال اصيل ايراني را به نمايش بگذاريم» ولي نمايش ايران با قلعهنويي ملالآورتر از قبل بود و امير و تيم ملي هم همچنان بر استفاده از تفكرات سنتي مربيگرياش اصرار ميورزيدند و در حالي كه اكثر تيمهاي دنيا با دفاع 4 نفره بازي ميكردند، ايران با هدايت قلعهنويي با دفاع 3 نفره و سيستم منسوخ شده 2-5-3 به ميدان ميرفت. ايران در جام ملتهاي 2007 با برد 2-1 ازبكستان، 2- صفر مالزي و تساوي 2-2 با چين به يكچهارم نهايي رفت ولي در اين مرحله در ضربات پنالتي 2-4 به كره باخت تا امير قلعهنويي در تجربه مربيگري تيم ملي برخلاف رده باشگاهي چندان موفق نباشد و با پايان اين بازيها بود كه امير از تيم ملي كنار رفت.
بزرگترين گاف امير
بزرگترين گاف اميرقلعهنويي در روزهايي اتفاق افتاد كه او روي نيمكت تيم ملي مينشست و همزمان رئيس سازمان فوتبال باشگاه استقلال هم بود. اين گاف بزرگ با گذشت پنج سال از آن اتفاق هنوز كه هنوز است هواداران استقلال با يادآوري آن داغ دلشان تازه ميشود. زمستان 85 بود كه استقلال با توجه به قهرماني در ليگ پنجم به عنوان يكي از نمايندگان فوتبال ايران آماده حضور در جام باشگاههاي آسيا ميشد. آبيها تا 21 بهمن وقت داشتند تا ليست 30 نفره خود را براي اين بازيها به AFC ارسال كنند ولي چند روز بعد سايت كنفدراسيون فوتبال خبري را روي خروجياش قرارداد كه خواب از سر استقلاليها پراند؛ «ليست به دست مسئولان AFC نرسيده و استقلال از جام آسيا حذف ميشود.» قلعهنويي كه با توجه به حضورش در تيم ملي به عنوان رئيس سازمان فوتبال استقلال فعاليت ميكرد، در واكنش به حذف استقلال رو به دوربين باشگاه خبرنگاران جوان، يك جمله تاريخي گفت:« فوقش جريمه ميشويم» اما به اين سادگيها هم نبود. شنيده ميشد كه امير قلعهنويي به خاطر اضافه كردن نام چند بازيكن به ليست استقلال از مسئولان باشگاه ميخواهد با وجود تمام شدن مهلت AFC ارسال ليست را به تأخير بيندازند. آنها كه فكر نميكردند كنفدراسيون فوتبال آسيا اينطور قاطع با استقلال برخورد كند، در مهلت قانوني ليست بازيكنان را به AFC ارسال نميكنند تا به راحتي آب خوردن آبيها هنوز جام باشگاههاي آسيا شروع نشده از اين رقابتها كنار گذاشته شوند تا خاطره آن با گذشت سالها هنوز در خاطر استقلاليها بماند.
محبوب سكوها!
«سكوها چه زماني كه امير در استقلال هست و چه زماني كه نيست، او را تشويق ميكنند» اين مسئله در چند سال گذشته بيشتر از هميشه خودش را نشان داده است. امير قلعهنويي در سالهايي كه از مربيگرياش ميگذرد، نشان داده با سكوها هميشه رابطه خوبي داشته است، عدهاي اين موضوع را به ارتباط خوب او با ليدرها نسبت ميدهند؛ رابطهاي كه باعث ميشود او چه زماني كه تيمش ميبرد و چه وقتي كه ميبازد روي سكوها «تشويق» شود و هيچ كس او را «هو» نكند. اين مسئله زماني كه قلعهنويي خارج از گود است خودش را بيشتر نشان ميدهد. براي روشن شدن بيشتر اين مسئله ميتوانيد ساعتها پاي درددل ناصر حجازي و صمد مرفاوي بنشينيد كه وقتي روي نيمكت استقلال نشسته بودند، همواره سايه قلعهنويي را بالاي سرشان احساس ميكردند. آنها معتقدند امير با سازماندهي ليدرها جو ورزشگاه را عليه آنها ميشورانده است. شعار «دعواي درد آبي امير قلعهنويي» سوهان اعصاب صمد و حجازي در روزهايي بود كه با استقلال نتيجه نميگرفتند. منتقدان امير ميگويند او با ساپورت ليدرها و تأمين مالي آنها سكوها را عليه مربيان وقت استقلال بسيج ميكرد تا زمينه بازگشت خودش به نيمكت استقلال را آماده كند.
متهمي به نام امير
غير از تهييج سكوها حرف و حديثهاي ديگري هم پشت سر امير قلعهنويي در اين سالها وجود داشته كه البته هيچ وقت اثبات نشده است. ميگويند امير در زمان نشستن روي نيمكت استقلال با بازيكنان تيمهاي حريف قبل از بازي تماس ميگيرد و در ازاي وعدهوعيد از آنها ميخواهد جلوي استقلال آن بازيكن هميشگي نباشند. در اين باره هم منتقدان امير چند بازيكن را مثال ميزنند كه هر كدام به بهانهاي از رويارويي با استقلال طفره رفتهاند.
رامين محرمنژاد در ليگ پنجم در حالي كه استقلال در كورس قهرماني بود در بازيهاي آخر ليگ با يك پاس تصادفي به عنايتي، مهاجم استقلال زمينه باخت تيمش و برد استقلال را رقم ميزند. او فصل بعد به استقلال ميآيد تا پاداش كارش را بگيرد. در فينال جام حذفي چند سال پيش ابراهيم تقيپور آنقدر سوتي ميدهد تا داماش به استقلال ميبازد و تقيپور فصل بعد استقلالي ميشود. سه كارته شدن توره در زمان عضويت در پرسپوليس براي بازي استقلال هم اتهام ديگري است كه منتقدان امير آن را به سرمربي وقت استقلال نسبت ميدهند كه نميخواسته مهاجم سنگالي برابر استقلال بازي كند. توره هم سال بعد به سپاهان رفت تا براي تيم امير بازي كند يا تماس با اولروم و هوايي كردن اين بازيكن كه باعث ميشود بهترين گلزن ابومسلم قبل از بازي با استقلال در 17 آبان 87 اردوي ابومسلم را ترك كند و روبهروي استقلال بازي نكند، نمونهاي ديگر از اتهامات ثابت نشدهاي است كه اطراف قلعهنويي وجود دارد.
استاد ادبيات
امير قلعهنويي استاد استفاده از عبارات بديع و جديدي در فوتبال ايران است كه ميتوان آن را سوتيهاي ژنرال ناميد. اولين بار برنامه 90 در زمان مربيگري قلعهنويي در تيم ملي بود كه ژنرال اولين چشمه را نشان داد. در اين برنامه مايليكهن، قلعهنويي را به «رفيق بازي در تيم ملي» متهم كرد و عنوان كرد كه «چرا بايد اطراف نيمكت تيم ملي آنقدر شلوغ باشد كه مدير يك چلوكبابي هم با تيم ملي به سفرهاي خارجي برود؟!» عصبانيت امير از صحبتهاي حاج مايلي باعث شد تا او يك جمله تاريخي بگويد « ما كل يوم با 30 نفر رفتيم» منظور امير «كلهم» بود كه باعث شد تا اين جمله قلعهنويي دستمايه طنزهاي فراواني شود. دومين سوتي قلعهنويي هم در برنامه 90 رخ داد. بعد از حذف تيم ملي از جام ملتها با ژنرال او در پاسخ به منتقدان يك جمله تاريخي ديگر گفت:«اگر خطيبي پنالتي را گل ميكرد، الان مطالب و اظهارنظرهاي منتقدان 360 درجه تغيير ميكرد» البته منظور امير 180 درجه بود كه 360 درجه عنوان شد! «روزهاي فيفادي» ،«پازل تاكتيكي»،«ممنوندار» هم ديگر لغات ابداعي امير قلعهنويي است كه باعث شده ادبيات او هم مانند مربيگرياش ويژه شود. او درباره واكنش مردم به اشتباهات ادبياتياش هم توجيه جالبي دارد:« خوشحال ميشوم وقتي مردم با شنيدن «كل يوم» شاد ميشوند».
منتقدان امير
امير قلعهنويي منتقدان زيادي دارد. كساني كه در سالهاي گذشته بارها با امير رخ به رخ شدهاند و دو طرف شمشيرها را از رو بر يكديگر بستهاند، از ناصر حجازي گرفته تا محمد مايليكهن هر كدام به نوعي براي مدتي با قلعهنويي رابطهشان كارد و پنير بوده است. ناصر حجازي كه اين روزها در بستر بيماري است، بارها در سالهاي گذشته به طور مستقيم و غيرمستقيم شاگرد سابقش را به باد انتقاد گرفته است. بعد از بازي مشهور استقلال و سايپا در سال 78 كه به شكست سنگين آبيها و اخراج حجازي انجاميد، اين مربي دست به افشاگريهايي زد كه به طور غيرمستقيم به اميرقلعهنويي برميگشت؛ او معتقد بود به سكوها خط داده شده كه با برگشت ورق بازي عليه كادر فني، شعار دهند. در آن بازي استقلال در حالي كه 3- صفر از سايپا جلو بود در پايان 3-4 باخت تا همه از آن بازي به يك شكست مشكوك تعبير كنند. در ليگ هفتم هم كه حجازي دوباره سرمربي استقلال شد، قلعهنويي را متهم كرد كه سكوها را عليه او سازماندهي ميكند تا جو تيم را به هم بريزند و زمينه بازگشتش را مهيا كنند.
محمد مايليكهن يكي ديگر از منتقدان قلعهنويي است. دعواي قلعهنويي و حاجي مايلي فروردين 88 بود كه به اوج خودش رسيد. در جريان بازي استقلال و سايپا عدهاي از هواداران استقلال با به كار بردن الفاظ ركيك به طور اساسي از خجالت حاجيمايلي درآمدند، سرمربي سايپا همه اينها را ازچشم قلعهنويي ديد و عنوان كرد كه به سكوها خط داده تا عليه او شعار دهند. پس از آن بازي بود كه مايليكهن كه به عنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شده بود با نوشتن بيانيههاي آتشين همه را انگشت به دهان كرد. مايليكهن در اين بيانيهها از كلمات عجيبي استفاده كرده بود كه تا پيش از اين سابقه نداشت«به اين آقايان كوتوله و عوام فريب (كل يوم) كه حتي فاقد مدرك تحصيلي براي گروهبان قندلي شدن هستند اما لقب ژنرال را يدك ميكشند» اين گوشهاي از بيانيههاي مايليكهن عليه قلعهنويي بود كه با سكوت سرمربي وقت استقلال روبهرو شد! «حرفي براي گفتن ندارم». اين دعوا در ليگ نهم هم ادامه پيدا كرد و در ميانه ليگ نهم بود كه با آشتي آنها اين دعوا خاتمه پيدا كرد.
واعظ و امير قلعهنويي هر چند در مراسم معارفه واعظ در مهر 87 به عنوان مديرعامل استقلال با دستهاي گره كرده روبه دوربينها لبخند زدند ولي چند ماه نگذشت كه به دشمنان يكديگر تبديل شدند. اواخر ليگ هشتم بود كه اين اختلافها علني شد. در حالي كه استقلال با قلعهنويي قهرمان ليگ هشتم شد ولي واعظ كه هدفش را «پاك كردن فوتبال از لمپنيسم» عنوان كرده بود قرارداد قلعهنويي را تمديد نكرد تا امير به سپاهان برود. واعظ معتقد بود: «از روي سكوها بوي لجن ميآيد». در ليگ نهم واعظ و قلعهنويي بارها عليه هم مصاحبه كردند و «فوتبال پاك» و «فوتبال ناپاك» از آنجا بود كه ورد زبانها شد. سفر حج واعظ در آبان 88 باعث شد تا امير و مديرعامل وقت استقلال براي مدتي شمشيرها را غلاف كنند ولي پس از چند ماه بود كه دوباره دعواي قلعهنويي و واعظ به راه افتاد و تا روزهاي پاياني نشستن واعظ روي صندلي مديرعامل استقلال ادامه داشت. عادل فردوسيپور ديگر منتقد اميرقلعهنويي است. همين مسئله باعث شده تا رابطه ژنرال و مجري 90 چندان خوب نباشد و حتي گاهي قلعهنويي تا تحريم برنامه 90 هم پيش رفته است. داستان اختلاف امير و عادل به سال 86 برميگردد؛ زماني كه تيم ملي پس از حذف از جام ملتها به ايران برگشت، فردوسيپور برنامهاي را روي آنتن فرستاد كه در اين برنامه امير حاجرضايي و بيژن ذوالفقارنسب به نقد بازيهاي تيم ملي با هدايت امير قلعهنويي در جام ملتها پرداختند.
انتقادات تند و تيز اين دو كارشناس باعث شد تا قلعهنويي همه چيز را از چشم عادل ببيند، در آن برنامه 90 ذوالفقارنسب بارها گفت كه قلعهنويي در حد و اندازههاي تيم ملي نيست و برايش زود بود كه روي نيمكت تيم ملي بنشيند. حاج رضايي هم با گفتن اين جمله كه «ادبيات قلعهنويي در شأن فوتبال ايران نيست» عملاً قلعهنويي را به گوشه رينگ برد. همين برنامه باعث شد تا رابطه قلعهنويي و فردوسيپور كارد و پنير شود. «برنامه 90 فوتبال ايران را نابود ميكند» تندترين انتقادي است كه امير به برنامه عادل وارد كرده است، بعد از آن برنامه اختلاف امير و عادل روز به روز بيشتر شد، تا جايي كه امير چند وقت پيش گفت: «عادل با من مشكل دارد، پس لزومي ندارد با برنامه او مصاحبه كنم. در حال حاضر برنامه 90 هيچ محتوايي ندارد و فوتبال ايران را به حاشيه ميبرد.» معروفترين جمله امير درباره برنامه 90 هم يك جمله تاريخي است؛ جايي كه سرمربي سپاهان ميگويد:« عادل ميتواند بين دو تا عكس هم دعوا بيندازد.»
جواد زرينچه ديگر منتقد امير در سالهاي گذشته است. زماني اختلاف زرينچه و قلعهنويي علني شد كه ژنرال در جواب انتقادات زرينچه، او را در حد و اندازههاي انتقاد از عملكرد فني تيمش ندانسته بود. اين جواب قلعهنويي به مدافع سابق استقلال در ليگ هفتم باعث شد تا زرينچه پرونده قديمي را رو كند كه به افشاگري بزرگ عليه همبازي سابقش انجاميد. او گفت:«استقلال اهواز در ليگ دوم به اين دليل سقوط نكرد كه سرمربياش قلعهنويي در بازي با استقلال با برخي استقلاليها تباني كرده بود.» اين افشاگري شكايت قلعهنويي را به همراه داشت. زرينچه هم وقتي نتوانست براي اثبات حرفهايش مدركي به كميته انضباطي ارائه بدهد، حرفش را پس گرفت و با عذرخواهي از قلعهنويي گفت: «من احساس كردم درآن بازي برخي بازيكنان استقلال راه ميرفتند، فقط همين!»