صراط:جوان زحمتکش که در یکی از معابر اصلی شهر فریدونشهر در کانال زیرزمینی آب سقوط کرده بود، از مرگ حتمی نجات یافت.
این جوان که در حال فعالیت برای رفع انسداد یکی از کانالهای آب زیرزمینی فریدونشهر بود، به علت بیاحتیاطی و رعایت نکردن نکات ایمنی و همچنین فشار زیاد آب، به داخل کانال افتاد و در برابر دیدگان همکارانش ناپدید شد.
حرکت سریع آب داخل کانال، بارش شدید برف و باران و دسترسی نداشتن به کانال در کنار طولانی بودن آن، سبب شد کارگران و سرکارگرانی که در همان محل در حال فعالیت بودند از امکان نجات کارگر به آب افتاده قطع امید کنند و سراسیمه به دنبال پیدا کردن راههای احتمالی برای مطلع شدن از وضعیت وی شوند.
پس از بررسی مشخص شد کارگر گرفتار شده، خود را به یک لوله فاضلاب رسانده و در حال فریاد کشیدن در آن است.
امیدها زنده شد و با تعیین محل احتمالی کارگر در زیر زمین، عملیات تخریب محل آغاز شد. در حالی که بیش از 20 دقیقه از افتادن کارگر در کانال آب سرد زیرزمینی گذشته بود و سرمای هوا با بارش برف همراه شده و این موضوع کار را سختتر کرده بود، کمی پایینتر از محل تخریب
سر و صدای یکی دیگر از ساکنان محل به گوش رسید که همه را به سمت خود میکشاند.
وی از شنیدن صدای یک نفر از حفرهای کوچک در زمین خبر داد که صدای فریادهای کارگر گرفتار در آب سرد و نالههای وی بود.
تخریب زمین به هر روشی هم امکانپذیر نبود، زیرا احتمال پایین رفتن زمین و خراب شدن آن روی کارگر هم بود که خود سبب شد تخریب زمین به کندی پیش برود.
بالاخره با تلاش بیوقفه کارگران و امدادگران شهرداری و آتشنشانی فریدونشهر، جوان رفتگر که دچار حادثه شده بود بالا کشیده شد و در حالی که لباسهایش پر از آب بود و دندانهایش از شدت سرما مرتب به هم برخورد میکرد و مشخص بود از نظر هشیاری سطح مطلوبی ندارد، به بیمارستان منتقل شد.
«هادی ملیانی» کارگر 30 ساله شهرداری فریدونشهر از بیمارستان مرخص شد و در حالی که از حادثه رخ داده همچنان با ترس یاد میکند، گفت: نمیدانم یکباره چه اتفاقی افتاد، نه لحظه افتادنم در کانال تنگ و تاریک و پر از آب سرد یادم مانده و نه لحظه نجات و بیرون آمدنم.
وی درباره شرایطش در بیش از یک ساعتی که در کانال بود، میگوید: وقتی به خودم آمدم خود را در یک تاریکی محض دیدم که آب هم داشت خفهام میکرد. هیچ چیزی پیدا نبود و سرما داشت امانم را میبرید، باور کنید که دیگر امیدی به بازگشت به زندگی نداشتم.
از ترس زیاد داد و فریاد کردم اما فایدهای نداشت، ناامید شده بودم کمی که گذشت و خود را به پایین کشاندم، با دست لولههای جانبی کانال را احساس کردم و شروع به داد زدن در آن کردم، فقط سعی میکردم سرم را از سطح آب بالاتر نگه دارم و خود را به پایین میکشاندم.
کمی که جلوتر رفتم نور کمی را که از یک حفره ایجاد شده بود، دیدم و با قدرت بیشتر خودم را به آن رساندم و داد و فریاد کردم که یک نفر از بیرون صدای مرا شنید و بعد هم حفره را بیشتر باز کردند و سرانجام نجات یافتم.
هادی میگوید در آن تاریکی و ناامیدی فقط «یاحسین یاحسین» میگفتم و از خدا میخواستم به خانوادهام رحم کند.
این کارگر نجاتیافته از این حادثه، ادامه داد: یک دختر کوچولو دارم و بچه دیگرم هم تا دو سه ماه دیگر به دنیا میآید.
وی گفت: امروز متوجه این موضوع شدم که دوستان و سرکارگر و مسئولان شهرداری برای نجات من دست به هر کاری زدهاند و از اینکه برایم کوتاهی نکرده و سنگ تمام گذاشتهاند، بسیار خوشحالم و از همه آنها تشکر
میکنم.
این جوان که در حال فعالیت برای رفع انسداد یکی از کانالهای آب زیرزمینی فریدونشهر بود، به علت بیاحتیاطی و رعایت نکردن نکات ایمنی و همچنین فشار زیاد آب، به داخل کانال افتاد و در برابر دیدگان همکارانش ناپدید شد.
حرکت سریع آب داخل کانال، بارش شدید برف و باران و دسترسی نداشتن به کانال در کنار طولانی بودن آن، سبب شد کارگران و سرکارگرانی که در همان محل در حال فعالیت بودند از امکان نجات کارگر به آب افتاده قطع امید کنند و سراسیمه به دنبال پیدا کردن راههای احتمالی برای مطلع شدن از وضعیت وی شوند.
پس از بررسی مشخص شد کارگر گرفتار شده، خود را به یک لوله فاضلاب رسانده و در حال فریاد کشیدن در آن است.
امیدها زنده شد و با تعیین محل احتمالی کارگر در زیر زمین، عملیات تخریب محل آغاز شد. در حالی که بیش از 20 دقیقه از افتادن کارگر در کانال آب سرد زیرزمینی گذشته بود و سرمای هوا با بارش برف همراه شده و این موضوع کار را سختتر کرده بود، کمی پایینتر از محل تخریب
سر و صدای یکی دیگر از ساکنان محل به گوش رسید که همه را به سمت خود میکشاند.
وی از شنیدن صدای یک نفر از حفرهای کوچک در زمین خبر داد که صدای فریادهای کارگر گرفتار در آب سرد و نالههای وی بود.
تخریب زمین به هر روشی هم امکانپذیر نبود، زیرا احتمال پایین رفتن زمین و خراب شدن آن روی کارگر هم بود که خود سبب شد تخریب زمین به کندی پیش برود.
بالاخره با تلاش بیوقفه کارگران و امدادگران شهرداری و آتشنشانی فریدونشهر، جوان رفتگر که دچار حادثه شده بود بالا کشیده شد و در حالی که لباسهایش پر از آب بود و دندانهایش از شدت سرما مرتب به هم برخورد میکرد و مشخص بود از نظر هشیاری سطح مطلوبی ندارد، به بیمارستان منتقل شد.
«هادی ملیانی» کارگر 30 ساله شهرداری فریدونشهر از بیمارستان مرخص شد و در حالی که از حادثه رخ داده همچنان با ترس یاد میکند، گفت: نمیدانم یکباره چه اتفاقی افتاد، نه لحظه افتادنم در کانال تنگ و تاریک و پر از آب سرد یادم مانده و نه لحظه نجات و بیرون آمدنم.
وی درباره شرایطش در بیش از یک ساعتی که در کانال بود، میگوید: وقتی به خودم آمدم خود را در یک تاریکی محض دیدم که آب هم داشت خفهام میکرد. هیچ چیزی پیدا نبود و سرما داشت امانم را میبرید، باور کنید که دیگر امیدی به بازگشت به زندگی نداشتم.
از ترس زیاد داد و فریاد کردم اما فایدهای نداشت، ناامید شده بودم کمی که گذشت و خود را به پایین کشاندم، با دست لولههای جانبی کانال را احساس کردم و شروع به داد زدن در آن کردم، فقط سعی میکردم سرم را از سطح آب بالاتر نگه دارم و خود را به پایین میکشاندم.
کمی که جلوتر رفتم نور کمی را که از یک حفره ایجاد شده بود، دیدم و با قدرت بیشتر خودم را به آن رساندم و داد و فریاد کردم که یک نفر از بیرون صدای مرا شنید و بعد هم حفره را بیشتر باز کردند و سرانجام نجات یافتم.
هادی میگوید در آن تاریکی و ناامیدی فقط «یاحسین یاحسین» میگفتم و از خدا میخواستم به خانوادهام رحم کند.
این کارگر نجاتیافته از این حادثه، ادامه داد: یک دختر کوچولو دارم و بچه دیگرم هم تا دو سه ماه دیگر به دنیا میآید.
وی گفت: امروز متوجه این موضوع شدم که دوستان و سرکارگر و مسئولان شهرداری برای نجات من دست به هر کاری زدهاند و از اینکه برایم کوتاهی نکرده و سنگ تمام گذاشتهاند، بسیار خوشحالم و از همه آنها تشکر
میکنم.