صراط: اسیدپاشی همواره در کشورهایی که از لحاظ توسعه اجتماعی و اقتصادی در وضعیت خوبی نیستند رواج دارد، اگرچه نمیتوان این جرم را تنها به این مقوله محدود کرد اما همواره در پی هر اسیدپاشی تحولی اساسی در زندگی قربانی بهوجود میآید.
اسیدپاشی ازجمله جنایات وحشیانهای است که معمولاً از سر حسادت و با کینه و انتقامجویی سبعانهای اتفاق میافتد و قربانیان چنین جنایتی را برای همه عمر با زندگی دردآور و غمناکی روبهرو میکند.
براساس آمار، این جنایت به عنوان خشونتی بیشتر علیه زنان و دختران اعمال میشود اما در مواردی نیز دیده میشود که مردانی قربانی اینگونه انتقامجویی کینهورزانه میشوند.
معمولاً قصد کینه ورزان انتقام جو قتل فرد موردنظر نیست بلکه تنها هدفشان زجر کشیدن افراد و برهم ریختن آینده آنهاست. بهطوری که با از بین رفتن زیبایی و فرم طبیعی چهره قربانی او دیگر نتواند با فرد دیگری ازدواج کند و همواره در عذاب روحی و جسمی باشد. هرچند که اسیدپاشی در کشورهای اروپایی هم اتفاق میافتد اما در کشورهای جنوب آسیا ازجمله هند و پاکستان روندی روبه رشد داشته است. بهطور مثال گروهک تروریستی طالبان بارها برای تعطیلی مدارس دخترانه دست به حملات اسیدپاشی علیه دختران نوجوان زدهاند. آمار نشان میدهد در ایران در حدود 90درصد کسانی که قربانی اسیدپاشی میشوند، زنان و دختران هستند که شکستهای عاطفی، جداییها و احتمالاً بیوفایی و خیانت انگیزههایی برای اسیدپاشی است. این در حالی است که به گفته تحلیلگران اجتماعی قوانین اجرایی آنچنان برخوردی با افراد اسیدپاش در نظر ندارد تا برای دیگران درس عبرتی باشد و مانع اسیدپاشی شود.
یکی از جامعهشناسان میگوید: تاکنون سابقه نداشته که اسیدپاشی با قصاص روبهرو شود چون پزشکان قانونی معتقدند اگر با اسیدپاش مقابله به مثل شود انجام قصاص، بیش از حد موردنظر به اسیدپاش آسیب برساند. معمولاً صدمات وارده ناشی از اسیدپاشی بهطور معمول ماندگار است که میتواند شامل نابینایی و از بین بردن بخشی از صورت قربانی شود. این در حالی است که قربانی علاوه بر آسیبهای جسمی ماندگار دچار ضربههای روحی شدیدی همچون افسردگی میشود که گاهی ممکن است به خودکشی بینجامد.
اسیدپاشی در هند و پاکستان
در جوامعی چون کشورهای هند و پاکستان جامعهای که سلطه طلبی مردان در خانواده ها رایج است، زنان همواره مورد خشونتهای وحشیانه قرار میگیرند و این خشونت ناشی از مردسالاری میتواند به آزار و شکنجه زنان و دختران، تعرض یا قتل و اسیدپاشی منجر شود. نتایج اینگونه خشونتها میتواند زندگی هر زن را تا لحظهای که زنده است دستخوش تغییرات سازد و تلخکامیهایی در پی داشته باشد. براساس گزارش اشپیگل، 60 درصد از قربانیان اسیدپاشی در اروپا زنان هستند که این آمار در هند و پاکستان بشدت رو به افزایش است. در این گزارش علت اصلی اسیدپاشیها شکستهای عاطفی، اختلافات خانوادگی و انتقام گیریها توصیف شده است. در بنگلادش این آمار به 72 درصد میرسد که باز هم قربانیان اصلی زنان هستند. براساس آمار منتشر شده سالانه در کشوری چون پاکستان بین 400 تا 750 مورد اسیدپاشی در مورد زنان اتفاق میافتد و ارقام نشان میدهد اسیدپاشی از سال 1999 میلادی تاکنون در تمامی کشورها روندی صعودی داشته است. پس از هند ، پاکستان و بنگلادش، کشور کامبوج نیز در فهرست کشورهایی با بالاترین رقم اسیدپاشی قرار دارد، اما تنها تفاوت کامبوج با دیگر کشورهای ذکر شده آن است که نیمی از قربانیان اسیدپاشی مرد و نیمی دیگر زن بودهاند.
اسیدپاشی در اروپا
بنابر گزارشهای رسیده در امریکای شمالی و اروپا، اسیدپاشی از قرن 19 میلادی رواج داشته و بیشترین آمار متعلق به کشورهای بلغارستان و یونان بوده است. ارقام منتشر شده نشان میدهد تنها در سال گذشته در انگلیس 130 نفر قربانی اسیدپاشی بودهاند که بیشتر قربانیها زن و دختر بودهاند. اسیدپاشی در کشورها به عنوان ابزاری برای مقاصد خشونتآمیز مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از آمارهای نگرانکننده نشان میدهد قربانیان حملات اسیدپاشی از هزارو500 مورد تا 80 درصدشان زنان و دختران بودهاند.
افزایش گزارشهای اسیدپاشی در انگلیس
مؤسسه خیریه جهانی در لندن اعلام کرده آمار و ارقام نگرانکننده اسیدپاشی در انگلستان روبه افزایش است. به عنوان مثال در بیمارستان سلطنتی ساسکس تعداد بیمارانی که بر اثر اسیدپاشی به بیمارستان مراجعه کردهاند نسبت به سال گذشته بشدت روبه افزایش بودهاند. گزارشهای پلیس انگلیس نیز نشان میدهد بین سالهای 2008 میلادی تا 2013 تعداد قربانیان اسیدپاشی بشدت افزایش یافته و ارقام حاکی است رفتار خشونتآمیز علیه زنان در کشورهای اروپایی نیز نسبت به کشورهای آسیایی رو به گسترش است. به عنوان مثال در یکی از این حملات یک زن مجری تلویزیونی با پرتاب اسیدسولفوریک به چهرهاش بشدت مجروح شد و این مجری مجبور شد بیش از 100 عمل جراحی برای بازسازی چهرهاش انجام دهد.
اسیدپاشی در امریکا
اسیدپاشی در امریکا بیشتر در منطقه جنوبی دیده شده است. آمارها حاکی است در سال 2010 میلادی، 46 مورد اسیدپاشی در مناطق جنوبی امریکا گزارش شده و تنها در سه ماهه اول سال 2012 میلادی تعداد اسیدپاشی به همین میزان رسیده که بیشتر قربانیان بین سنین 13 تا 41 سال داشتند، اکثر قربانیان زنانی از طبقات پایین جامعه بودهاند.
قوانین مقابله با مهاجمان
در بسیاری کشورها برای اسیدپاشی مجازات خاصی تعیین کردهاند. بهطور مثال در ایران برای هر اسیدپاشی حکم قصاص تعیین شده است، اگرچه این حکم تاکنون به علت بخشش شاکیان یا نظر پزشکان قانونی اجرا نشده است.
در کشوری چون بنگلادش هم که میزان اسیدپاشی بسیار زیاد است برای مهاجم مجازات مرگ تعیین و از سال 2002 میلادی نیز وضع شده ولی به گفته یکی از زنان وکیل تاکنون در هیچ یک از موارد حکم اعدام برای مهاجمان اسیدپاشی صادر نشده است. نحوه اجرای قوانین در این زمینه در بنگلادش بسیار ضعیف بوده و همین موضوع باعث میشود ترس مهاجمان از بین برود و به حملات خود ادامه دهند. به طور مثال یک زن بر اثر اسیدپاشی بخشی از بدنش معلول میشود اما قانون برای مهاجم مجازاتی بین 7 تا 14 سال در نظر گرفته است و علاوه بر آن 700 دلار نیز به عنوان جریمه باید پرداخت کند که هرگز نمیتواند معلولیت عضو آن زن را جبران کند.
باتوجه به آمار، میتوان دریافت همواره این خشونت وحشیانه با گذشت زمان رو به افزایش گذاشته است و مهاجمان به خود اجازه میدهند تا زندگی یک فرد را دستخوش تغییری ویرانکننده و مخرب قرار دهند.
اسیدپاشی ازجمله جنایات وحشیانهای است که معمولاً از سر حسادت و با کینه و انتقامجویی سبعانهای اتفاق میافتد و قربانیان چنین جنایتی را برای همه عمر با زندگی دردآور و غمناکی روبهرو میکند.
براساس آمار، این جنایت به عنوان خشونتی بیشتر علیه زنان و دختران اعمال میشود اما در مواردی نیز دیده میشود که مردانی قربانی اینگونه انتقامجویی کینهورزانه میشوند.
معمولاً قصد کینه ورزان انتقام جو قتل فرد موردنظر نیست بلکه تنها هدفشان زجر کشیدن افراد و برهم ریختن آینده آنهاست. بهطوری که با از بین رفتن زیبایی و فرم طبیعی چهره قربانی او دیگر نتواند با فرد دیگری ازدواج کند و همواره در عذاب روحی و جسمی باشد. هرچند که اسیدپاشی در کشورهای اروپایی هم اتفاق میافتد اما در کشورهای جنوب آسیا ازجمله هند و پاکستان روندی روبه رشد داشته است. بهطور مثال گروهک تروریستی طالبان بارها برای تعطیلی مدارس دخترانه دست به حملات اسیدپاشی علیه دختران نوجوان زدهاند. آمار نشان میدهد در ایران در حدود 90درصد کسانی که قربانی اسیدپاشی میشوند، زنان و دختران هستند که شکستهای عاطفی، جداییها و احتمالاً بیوفایی و خیانت انگیزههایی برای اسیدپاشی است. این در حالی است که به گفته تحلیلگران اجتماعی قوانین اجرایی آنچنان برخوردی با افراد اسیدپاش در نظر ندارد تا برای دیگران درس عبرتی باشد و مانع اسیدپاشی شود.
یکی از جامعهشناسان میگوید: تاکنون سابقه نداشته که اسیدپاشی با قصاص روبهرو شود چون پزشکان قانونی معتقدند اگر با اسیدپاش مقابله به مثل شود انجام قصاص، بیش از حد موردنظر به اسیدپاش آسیب برساند. معمولاً صدمات وارده ناشی از اسیدپاشی بهطور معمول ماندگار است که میتواند شامل نابینایی و از بین بردن بخشی از صورت قربانی شود. این در حالی است که قربانی علاوه بر آسیبهای جسمی ماندگار دچار ضربههای روحی شدیدی همچون افسردگی میشود که گاهی ممکن است به خودکشی بینجامد.
اسیدپاشی در هند و پاکستان
در جوامعی چون کشورهای هند و پاکستان جامعهای که سلطه طلبی مردان در خانواده ها رایج است، زنان همواره مورد خشونتهای وحشیانه قرار میگیرند و این خشونت ناشی از مردسالاری میتواند به آزار و شکنجه زنان و دختران، تعرض یا قتل و اسیدپاشی منجر شود. نتایج اینگونه خشونتها میتواند زندگی هر زن را تا لحظهای که زنده است دستخوش تغییرات سازد و تلخکامیهایی در پی داشته باشد. براساس گزارش اشپیگل، 60 درصد از قربانیان اسیدپاشی در اروپا زنان هستند که این آمار در هند و پاکستان بشدت رو به افزایش است. در این گزارش علت اصلی اسیدپاشیها شکستهای عاطفی، اختلافات خانوادگی و انتقام گیریها توصیف شده است. در بنگلادش این آمار به 72 درصد میرسد که باز هم قربانیان اصلی زنان هستند. براساس آمار منتشر شده سالانه در کشوری چون پاکستان بین 400 تا 750 مورد اسیدپاشی در مورد زنان اتفاق میافتد و ارقام نشان میدهد اسیدپاشی از سال 1999 میلادی تاکنون در تمامی کشورها روندی صعودی داشته است. پس از هند ، پاکستان و بنگلادش، کشور کامبوج نیز در فهرست کشورهایی با بالاترین رقم اسیدپاشی قرار دارد، اما تنها تفاوت کامبوج با دیگر کشورهای ذکر شده آن است که نیمی از قربانیان اسیدپاشی مرد و نیمی دیگر زن بودهاند.
اسیدپاشی در اروپا
بنابر گزارشهای رسیده در امریکای شمالی و اروپا، اسیدپاشی از قرن 19 میلادی رواج داشته و بیشترین آمار متعلق به کشورهای بلغارستان و یونان بوده است. ارقام منتشر شده نشان میدهد تنها در سال گذشته در انگلیس 130 نفر قربانی اسیدپاشی بودهاند که بیشتر قربانیها زن و دختر بودهاند. اسیدپاشی در کشورها به عنوان ابزاری برای مقاصد خشونتآمیز مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از آمارهای نگرانکننده نشان میدهد قربانیان حملات اسیدپاشی از هزارو500 مورد تا 80 درصدشان زنان و دختران بودهاند.
افزایش گزارشهای اسیدپاشی در انگلیس
مؤسسه خیریه جهانی در لندن اعلام کرده آمار و ارقام نگرانکننده اسیدپاشی در انگلستان روبه افزایش است. به عنوان مثال در بیمارستان سلطنتی ساسکس تعداد بیمارانی که بر اثر اسیدپاشی به بیمارستان مراجعه کردهاند نسبت به سال گذشته بشدت روبه افزایش بودهاند. گزارشهای پلیس انگلیس نیز نشان میدهد بین سالهای 2008 میلادی تا 2013 تعداد قربانیان اسیدپاشی بشدت افزایش یافته و ارقام حاکی است رفتار خشونتآمیز علیه زنان در کشورهای اروپایی نیز نسبت به کشورهای آسیایی رو به گسترش است. به عنوان مثال در یکی از این حملات یک زن مجری تلویزیونی با پرتاب اسیدسولفوریک به چهرهاش بشدت مجروح شد و این مجری مجبور شد بیش از 100 عمل جراحی برای بازسازی چهرهاش انجام دهد.
اسیدپاشی در امریکا
اسیدپاشی در امریکا بیشتر در منطقه جنوبی دیده شده است. آمارها حاکی است در سال 2010 میلادی، 46 مورد اسیدپاشی در مناطق جنوبی امریکا گزارش شده و تنها در سه ماهه اول سال 2012 میلادی تعداد اسیدپاشی به همین میزان رسیده که بیشتر قربانیان بین سنین 13 تا 41 سال داشتند، اکثر قربانیان زنانی از طبقات پایین جامعه بودهاند.
قوانین مقابله با مهاجمان
در بسیاری کشورها برای اسیدپاشی مجازات خاصی تعیین کردهاند. بهطور مثال در ایران برای هر اسیدپاشی حکم قصاص تعیین شده است، اگرچه این حکم تاکنون به علت بخشش شاکیان یا نظر پزشکان قانونی اجرا نشده است.
در کشوری چون بنگلادش هم که میزان اسیدپاشی بسیار زیاد است برای مهاجم مجازات مرگ تعیین و از سال 2002 میلادی نیز وضع شده ولی به گفته یکی از زنان وکیل تاکنون در هیچ یک از موارد حکم اعدام برای مهاجمان اسیدپاشی صادر نشده است. نحوه اجرای قوانین در این زمینه در بنگلادش بسیار ضعیف بوده و همین موضوع باعث میشود ترس مهاجمان از بین برود و به حملات خود ادامه دهند. به طور مثال یک زن بر اثر اسیدپاشی بخشی از بدنش معلول میشود اما قانون برای مهاجم مجازاتی بین 7 تا 14 سال در نظر گرفته است و علاوه بر آن 700 دلار نیز به عنوان جریمه باید پرداخت کند که هرگز نمیتواند معلولیت عضو آن زن را جبران کند.
باتوجه به آمار، میتوان دریافت همواره این خشونت وحشیانه با گذشت زمان رو به افزایش گذاشته است و مهاجمان به خود اجازه میدهند تا زندگی یک فرد را دستخوش تغییری ویرانکننده و مخرب قرار دهند.