صراط: پسر نوجواني كه دو سال پيش قرباني نقشه شيطاني صاحب‌كار خود شده و او را به قتل رسانده بود از زندان آزاد شد.
دي ماه سال ٩٢ به دنبال تماس‌هاي مردمي با فوريت‌هاي پليسي ١١٠ ماموران پليس آگاهي اردبيل در جريان وقوع يك فقره قتل در آپارتماني نيمه‌كاره قرار گرفتند و به سرعت بررسي موضوع را در دستور كار خود قرار دادند. در صحنه جرم، پيكر بي‌جان و غرق خون مردي جوان كه در گوشه‌يي از ساختمان افتاده بود، ديده مي‌شد.
با آغاز آزمايش‌هاي اوليه تيم پزشكي روي جسد مقتول، مرگ بر اثر ضربات متعدد چاقو به عنوان علت اصلي عنوان شد. به گفته سرهنگ موسي عالي‌زاده، رييس پليس آگاهي اردبيل، در ادامه بررسي‌ها هويت مقتول كه صاحب يكي از پرده‌فروشي‌هاي اردبيل بود مشخص شد و به اين ترتيب شناسايي عامل يا عاملان قتل در دستور كار ماموران قرار گرفت. تحقيقات ماموران نشان مي‌داد كه مقتول روز حادثه با شاگرد نوجوان خود ديده شده است.
به اين ترتيب ردپاي نوجوان ١٦ ساله در وقوع قتل آشكار شد و ذهن ماموران را بر شناسايي و دستگيري او متمركز ساخت. در حالي كه تحقيقات ماموران وارد دومين ماه خود مي‌شد با شناسايي مخفيگاه متهم، به سرعت عمليات دستگيري او در دستور كار پليس قرار گرفت و طولي نكشيد كه نوجوان ١٦ ساله دستگير و براي انجام بازجويي‌ها به پليس آگاهي منتقل شد.
به گفته سرهنگ موسي عالي‌زاده متهم در جريان بازجويي‌ها ضمن اعتراف به جنايت، دفاع از خود را عامل وقوع اين قتل دانست و گفت: من زماني كه مدرسه‌ها تعطيل مي‌شد براي كار به مغازه پرده‌فروشي مقتول مي‌رفتم. اما پس از گذشت چند روز متوجه شدم كه صاحب كارم نيت شومي در سر دارد. تا اينكه در نهايت يك روز مرا مورد آزار و اذيت قرار داد و از اين اقدام فيلم گرفت. او با اين فيلم هر بار مرا تهديد مي‌كرد و مي‌گفت كه اگر به خواسته‌هايش تن ندهم فيلم را پخش مي‌كند و آبرويم را پيش همه مي‌برد. براي همين مجبور بودم به خواسته‌هايش عمل كنم.
اعترافات متهم نوجوان، نشان از حادثه هولناكي مي‌داد كه مدت‌ها بر او رفته بود. او در ادامه اعترافاتش گفت: روز حادثه صاحب كارم با من تماس گرفت و گفت كه بايد همراه او بروم تا پارچه‌ها را به دست مشتري برسانيم. آن روز خيلي التماسش كردم و گفتم كه ديگر مرا اذيت نكند. او هم قول داد كه مرا اذيت نكند. ما با هم رفتيم به يك ساختمان نيمه كاره و وقتي وارد آنجا شديم وضعيت خيلي مشكوك بود و حتي پنجره‌ها هم با كاغذ پوشانده شده بود. براي همين خواستم فرار كنم اما او مانعم شد و وقتي متوجه شدم كه باز هم نيت شومي در سر دارد، با چاقويي كه براي اطمينان به همراه خودم برده بودم چند ضربه به او زدم و فرار كردم. من مي‌خواستم از خودم دفاع كنم. با اعترافات متهم پرونده براي سير مراحل قانوني به شعبه اول دادگاه كيفري استان اردبيل تحويل داده شد كه در جريان آن، اولياي دم تقاضاي قصاص متهم را كردند. با اين حال قاضي پرونده با در نظر گرفتن روند وقوع قتل و اعترافات متهم نظر ديگري داشت.
عبدالصمد خرمشاهي وکیل متهم در توضيح روند رسيدگي به پرونده گفت: قضات اين شعبه پس از برگزاري جلسه دادگاه و شنيدن دفاعيات متهم، در حالي كه او همچنان اصرار داشت كه از خودش دفاع كرده است، با توجه به مدارك موجود اصل دفاع را پذيرفتند و اين نوجوان در نهايت با حكم تبرئه از زندان آزاد شد.
دي ماه سال ٩٢ به دنبال تماس‌هاي مردمي با فوريت‌هاي پليسي ١١٠ ماموران پليس آگاهي اردبيل در جريان وقوع يك فقره قتل در آپارتماني نيمه‌كاره قرار گرفتند و به سرعت بررسي موضوع را در دستور كار خود قرار دادند. در صحنه جرم، پيكر بي‌جان و غرق خون مردي جوان كه در گوشه‌يي از ساختمان افتاده بود، ديده مي‌شد.
با آغاز آزمايش‌هاي اوليه تيم پزشكي روي جسد مقتول، مرگ بر اثر ضربات متعدد چاقو به عنوان علت اصلي عنوان شد. به گفته سرهنگ موسي عالي‌زاده، رييس پليس آگاهي اردبيل، در ادامه بررسي‌ها هويت مقتول كه صاحب يكي از پرده‌فروشي‌هاي اردبيل بود مشخص شد و به اين ترتيب شناسايي عامل يا عاملان قتل در دستور كار ماموران قرار گرفت. تحقيقات ماموران نشان مي‌داد كه مقتول روز حادثه با شاگرد نوجوان خود ديده شده است.
به اين ترتيب ردپاي نوجوان ١٦ ساله در وقوع قتل آشكار شد و ذهن ماموران را بر شناسايي و دستگيري او متمركز ساخت. در حالي كه تحقيقات ماموران وارد دومين ماه خود مي‌شد با شناسايي مخفيگاه متهم، به سرعت عمليات دستگيري او در دستور كار پليس قرار گرفت و طولي نكشيد كه نوجوان ١٦ ساله دستگير و براي انجام بازجويي‌ها به پليس آگاهي منتقل شد.
به گفته سرهنگ موسي عالي‌زاده متهم در جريان بازجويي‌ها ضمن اعتراف به جنايت، دفاع از خود را عامل وقوع اين قتل دانست و گفت: من زماني كه مدرسه‌ها تعطيل مي‌شد براي كار به مغازه پرده‌فروشي مقتول مي‌رفتم. اما پس از گذشت چند روز متوجه شدم كه صاحب كارم نيت شومي در سر دارد. تا اينكه در نهايت يك روز مرا مورد آزار و اذيت قرار داد و از اين اقدام فيلم گرفت. او با اين فيلم هر بار مرا تهديد مي‌كرد و مي‌گفت كه اگر به خواسته‌هايش تن ندهم فيلم را پخش مي‌كند و آبرويم را پيش همه مي‌برد. براي همين مجبور بودم به خواسته‌هايش عمل كنم.
اعترافات متهم نوجوان، نشان از حادثه هولناكي مي‌داد كه مدت‌ها بر او رفته بود. او در ادامه اعترافاتش گفت: روز حادثه صاحب كارم با من تماس گرفت و گفت كه بايد همراه او بروم تا پارچه‌ها را به دست مشتري برسانيم. آن روز خيلي التماسش كردم و گفتم كه ديگر مرا اذيت نكند. او هم قول داد كه مرا اذيت نكند. ما با هم رفتيم به يك ساختمان نيمه كاره و وقتي وارد آنجا شديم وضعيت خيلي مشكوك بود و حتي پنجره‌ها هم با كاغذ پوشانده شده بود. براي همين خواستم فرار كنم اما او مانعم شد و وقتي متوجه شدم كه باز هم نيت شومي در سر دارد، با چاقويي كه براي اطمينان به همراه خودم برده بودم چند ضربه به او زدم و فرار كردم. من مي‌خواستم از خودم دفاع كنم. با اعترافات متهم پرونده براي سير مراحل قانوني به شعبه اول دادگاه كيفري استان اردبيل تحويل داده شد كه در جريان آن، اولياي دم تقاضاي قصاص متهم را كردند. با اين حال قاضي پرونده با در نظر گرفتن روند وقوع قتل و اعترافات متهم نظر ديگري داشت.
عبدالصمد خرمشاهي وکیل متهم در توضيح روند رسيدگي به پرونده گفت: قضات اين شعبه پس از برگزاري جلسه دادگاه و شنيدن دفاعيات متهم، در حالي كه او همچنان اصرار داشت كه از خودش دفاع كرده است، با توجه به مدارك موجود اصل دفاع را پذيرفتند و اين نوجوان در نهايت با حكم تبرئه از زندان آزاد شد.
