صراط: «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا روز جمعه همانطور که از هفته قبل مشخص بود، «اشتون کارتر» را به عنوان گزینه تصدی وزارت دفاع این کشور معرفی کرد.
وی بین سالهای 1993 تا 1996 دستیار وزیر دفاع در امر سیاست امنیت بینالملل و مسئول سیاستگذاری در زمینه تعامل با کشورهای اتحاد جماهیر شوروی، امور راهبردی و سیاست تسلیحات هستهای بوده است. او پیش از آن استاد فیزیک دانشگاه آکسفورد، عضو دانشگاه «راکفلر» و «امآیتی» بوده است.
وی همچنین استاد و رئیس دانشکده روابط بینالملل، دانش و امنیت دانشگاه هاروارد بوده است. او علاوه بر این، عضو هیئت سیاستگذاری دفاعی، هیئت علمی دفاعی و هیئت مشاوره امنیت بینالملل وزارت خارجه آمریکا بوده است. عضویت در شورای روابط خارجی آمریکا و موسسه «آسپن» از دیگر سوابق اش کارتر است.
کارتر در حالی جایگزین «چاک هیگل» میشود که انصراف پی در پی گزینههای تصدی این سمت تقریبا گزینه جدی دیگری برای اوباما باقی نگذاشته بود.
بحران سوریه، تحرکات داعش در عراق، تشکیل ائتلاف به رهبری آمریکا، کاهش بودجه پنتاگون و برنامه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در کنار عمر کوتاه باقی مانده از دولت اوباما از جمله مواردی بودند که موجب شد تا بسیاری از از پذیرش سمت وزارت دفاع خودداری کنند.
بحث پرونده هستهای ایران و همچنین تلاش پنتاگون برای مهار نظامی تهران از دیگر موضوعاتی است که نظرات وزیر دفاع آمریکا در رابطه با آن همواره در معرض توجه رسانهای بوده است.
کارتر که سالها در وزارت دفاع آمریکا فعالیت کرده، به چهرهای نزدیک به اسرائیل و حامی سیاستهای سختگیرانه در قبال ایران و برنامه هستهای تهران معروف است.
یکی از اولین اظهارنظرهای رسمی کارتر در رابطه با ایران، به سال 1996 بازمیگردد، زمانی که وی در قامت دستیار وزیر دفاع آمریکا در نشستی که روز 11 آوریل با موضوع «اشاعه تسلیحاتی: تهدید و پاسخ به آن»، در رابطه با توان موشکی ایران گفت: «ایران در حال ایجاد توانمندیای است که به نظر فراتر از نیازهای صرفا دفاعی این کشور میرسد. این ظرفیت عبارت است از توان شلیک موشکهای بالستیک کوتاهبرد مجهز به تسلیحات کشتار جمعی در منطقهای که ما و بسیاری از کشورهای جهان در آن منافع راهبردی داریم.»
وی افزود: «این ظرفیتی است که میدانیم ایران ممکن است الان داشته باشد و معتقدیم که دارد برای رسیدن به آن تلاش میکند. این ظرفیت تهدید بالقوه روشنی برای منافع حیاتی ما در آینده خواهد بود، چراکه این ظرفیت منابع نفتی در منطقه خلیج (فارس) و همچنین دوستان ما در منطقه را تهدید میکند.»
پایگاه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» در گزارشی با موضوع سوابق کارتر نوشته است او که سالها در زمینه انرژی هستهای فعالیت کرده، از حامیان استفاده از تهدید نظامی برای مقابله با گسترش تسلیحات هستهای است. تایمز اسرائیل در رابطه با وی نوشته است: «به نظر میرسد کارتر در مقایسه با دولت، وزن بیشتری به تهدید نظامی معتبر در مذاکرات هستهای با ایران، میبخشد.»
کارتر در سال 2004 در یادداشتی که در نشریه «فارن افرز» منتشر کرد، «راهبردی روشن» برای مقابله با گسترش تسلیحات هستهای ارائه کرده که بر اساس «دیپلماسی در اولویت اول و استفاده از قوای نظامی در صورت نیاز» برای «نابودی کامل و قابل راستیآزمایی» برنامه هستهای ایران و کره شمالی، تبیین شده بود.
وی در همان مقاله دولت «جورج بوش» را به دلیل «سپردن وظیفه ایجاد مانع در مسیر تحقق اهداف هستهای ایران به دو گروهی که از مداخله نظامی در عراق حمایت نکردند، یعنی اروپاییها و سازمان ملل»، مورد انتقاد قرار داده بود.
گزینه کنونی تصدی وزارت دفاع آمریکا دو سال بعد از آن، طی گزارشی برای اندیشکده «کارنگی» بار دیگر بر این موضع تصریح کرده و با بیان اینکه «دیپلماسی و زور باید به صورت همزمان اعمال شوند»، نوشت که واشنگتن برای متقاعد کردن ایران به پذیرش گزینه دیپلماتیک، باید از اهرمهای فشار و «چماق» در مذاکرات بهرهمند باشد.
وی در بخشی از آن گزارش به صراحت نوشته بود که یک مورد حمله هوایی به تأسیسات هستهای ایران، میتواند «نقش مهمی در به تأخیر انداختن» برنامه اتمی ایران داشته باشد، اما برای وارد آوردن آسیب جدی به فعالیتهای هستهای تهران، نیاز به حملات مکرر است.
در سال 2008، همزمان با روی کار آمدن «باراک اوباما»، کارتر در گزارشی که مشترکا با «مایکل ماکووسکی» رئیس موسسه یهودی امور امنیتی بینالملل و «دنیس راس» دیپلمات سابق آمریکایی نوشت، بر خلاف گزارش آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) که اذعان کرده بود هیچ برنامه تسلیحات هستهای در ایران در جریان نیست، مدعی شد که تهران به دنبال ساخت سلاح هستهای است.
کارتر، ماکووسکی و راس در آن گزارش تصریح کرده بودند که راهبرد «بازدارندگی» در برابر ایدئولوژی ایران پاسخگو نیست و سیاستهای تهران «جزو بزرگترین چالشهای سیاست خارجی» دولت آمریکا باشد. در آن گزارش همچنین توصیه شده است که دولت آمریکا حضور خود در خاورمیانه را گسترش داده و سامانههای موشکی بیشتری در منطقه مستقر کند.
این پروفسور فیزیک در همان سال گزارش دیگری را برای مرکز امنیت آمریکایی جدید نوشته و در آن سناریوهای پس از اقدام نظامی علیه ایران را مورد بررسی قرار داد. وی در این گزارش عنوان کرده بود که اقدام نظامی برای رویارویی با ایران کافی نیست، بلکه نیازمند «راهبردی کامل شامل المانهای سیاسی، اقتصادی و نظامی» است.
کارتر در این گزارش اذعان کرده بود که «متأسفانه، یک حمله به مجموعه هستهای ایران نمیتواند اثر فنی قاطعانهای بر جای بگذارد». وی همچنین تصریح کرد که همه تمام عیار به ایران هم نمیتواند راهبرد مناسبی برای بازگشت به مذاکره باشد، و تنها باید زمانی به این اقدام دست زد که مذاکرات به کلی شکست خورده و اقدام نظامی به عنوان جایگزین دیپلماسی برگزیده شده است.
وی با این حال در این گزارش تأکید کرده بود که هر راهبردی برای رویارویی با ایران، باید در هر حال شامل یک گزینه نظامی باشد. در بخشی از آن گزارش آمده بود: «اقدام نظامی باید به عنوان جزئی از یک راهبرد و نه یک گزینه جداگانه برای رویارویی با برنامه هستهای ایران در نظر گرفته شود. اما هر گزینه صحیحی، به هر حال باید شامل یک المان نظامی باشد.»
وی بین سالهای 1993 تا 1996 دستیار وزیر دفاع در امر سیاست امنیت بینالملل و مسئول سیاستگذاری در زمینه تعامل با کشورهای اتحاد جماهیر شوروی، امور راهبردی و سیاست تسلیحات هستهای بوده است. او پیش از آن استاد فیزیک دانشگاه آکسفورد، عضو دانشگاه «راکفلر» و «امآیتی» بوده است.
وی همچنین استاد و رئیس دانشکده روابط بینالملل، دانش و امنیت دانشگاه هاروارد بوده است. او علاوه بر این، عضو هیئت سیاستگذاری دفاعی، هیئت علمی دفاعی و هیئت مشاوره امنیت بینالملل وزارت خارجه آمریکا بوده است. عضویت در شورای روابط خارجی آمریکا و موسسه «آسپن» از دیگر سوابق اش کارتر است.
کارتر در حالی جایگزین «چاک هیگل» میشود که انصراف پی در پی گزینههای تصدی این سمت تقریبا گزینه جدی دیگری برای اوباما باقی نگذاشته بود.
بحران سوریه، تحرکات داعش در عراق، تشکیل ائتلاف به رهبری آمریکا، کاهش بودجه پنتاگون و برنامه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در کنار عمر کوتاه باقی مانده از دولت اوباما از جمله مواردی بودند که موجب شد تا بسیاری از از پذیرش سمت وزارت دفاع خودداری کنند.
بحث پرونده هستهای ایران و همچنین تلاش پنتاگون برای مهار نظامی تهران از دیگر موضوعاتی است که نظرات وزیر دفاع آمریکا در رابطه با آن همواره در معرض توجه رسانهای بوده است.
کارتر که سالها در وزارت دفاع آمریکا فعالیت کرده، به چهرهای نزدیک به اسرائیل و حامی سیاستهای سختگیرانه در قبال ایران و برنامه هستهای تهران معروف است.
یکی از اولین اظهارنظرهای رسمی کارتر در رابطه با ایران، به سال 1996 بازمیگردد، زمانی که وی در قامت دستیار وزیر دفاع آمریکا در نشستی که روز 11 آوریل با موضوع «اشاعه تسلیحاتی: تهدید و پاسخ به آن»، در رابطه با توان موشکی ایران گفت: «ایران در حال ایجاد توانمندیای است که به نظر فراتر از نیازهای صرفا دفاعی این کشور میرسد. این ظرفیت عبارت است از توان شلیک موشکهای بالستیک کوتاهبرد مجهز به تسلیحات کشتار جمعی در منطقهای که ما و بسیاری از کشورهای جهان در آن منافع راهبردی داریم.»
وی افزود: «این ظرفیتی است که میدانیم ایران ممکن است الان داشته باشد و معتقدیم که دارد برای رسیدن به آن تلاش میکند. این ظرفیت تهدید بالقوه روشنی برای منافع حیاتی ما در آینده خواهد بود، چراکه این ظرفیت منابع نفتی در منطقه خلیج (فارس) و همچنین دوستان ما در منطقه را تهدید میکند.»
پایگاه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» در گزارشی با موضوع سوابق کارتر نوشته است او که سالها در زمینه انرژی هستهای فعالیت کرده، از حامیان استفاده از تهدید نظامی برای مقابله با گسترش تسلیحات هستهای است. تایمز اسرائیل در رابطه با وی نوشته است: «به نظر میرسد کارتر در مقایسه با دولت، وزن بیشتری به تهدید نظامی معتبر در مذاکرات هستهای با ایران، میبخشد.»
کارتر در سال 2004 در یادداشتی که در نشریه «فارن افرز» منتشر کرد، «راهبردی روشن» برای مقابله با گسترش تسلیحات هستهای ارائه کرده که بر اساس «دیپلماسی در اولویت اول و استفاده از قوای نظامی در صورت نیاز» برای «نابودی کامل و قابل راستیآزمایی» برنامه هستهای ایران و کره شمالی، تبیین شده بود.
وی در همان مقاله دولت «جورج بوش» را به دلیل «سپردن وظیفه ایجاد مانع در مسیر تحقق اهداف هستهای ایران به دو گروهی که از مداخله نظامی در عراق حمایت نکردند، یعنی اروپاییها و سازمان ملل»، مورد انتقاد قرار داده بود.
گزینه کنونی تصدی وزارت دفاع آمریکا دو سال بعد از آن، طی گزارشی برای اندیشکده «کارنگی» بار دیگر بر این موضع تصریح کرده و با بیان اینکه «دیپلماسی و زور باید به صورت همزمان اعمال شوند»، نوشت که واشنگتن برای متقاعد کردن ایران به پذیرش گزینه دیپلماتیک، باید از اهرمهای فشار و «چماق» در مذاکرات بهرهمند باشد.
وی در بخشی از آن گزارش به صراحت نوشته بود که یک مورد حمله هوایی به تأسیسات هستهای ایران، میتواند «نقش مهمی در به تأخیر انداختن» برنامه اتمی ایران داشته باشد، اما برای وارد آوردن آسیب جدی به فعالیتهای هستهای تهران، نیاز به حملات مکرر است.
در سال 2008، همزمان با روی کار آمدن «باراک اوباما»، کارتر در گزارشی که مشترکا با «مایکل ماکووسکی» رئیس موسسه یهودی امور امنیتی بینالملل و «دنیس راس» دیپلمات سابق آمریکایی نوشت، بر خلاف گزارش آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) که اذعان کرده بود هیچ برنامه تسلیحات هستهای در ایران در جریان نیست، مدعی شد که تهران به دنبال ساخت سلاح هستهای است.
کارتر، ماکووسکی و راس در آن گزارش تصریح کرده بودند که راهبرد «بازدارندگی» در برابر ایدئولوژی ایران پاسخگو نیست و سیاستهای تهران «جزو بزرگترین چالشهای سیاست خارجی» دولت آمریکا باشد. در آن گزارش همچنین توصیه شده است که دولت آمریکا حضور خود در خاورمیانه را گسترش داده و سامانههای موشکی بیشتری در منطقه مستقر کند.
این پروفسور فیزیک در همان سال گزارش دیگری را برای مرکز امنیت آمریکایی جدید نوشته و در آن سناریوهای پس از اقدام نظامی علیه ایران را مورد بررسی قرار داد. وی در این گزارش عنوان کرده بود که اقدام نظامی برای رویارویی با ایران کافی نیست، بلکه نیازمند «راهبردی کامل شامل المانهای سیاسی، اقتصادی و نظامی» است.
کارتر در این گزارش اذعان کرده بود که «متأسفانه، یک حمله به مجموعه هستهای ایران نمیتواند اثر فنی قاطعانهای بر جای بگذارد». وی همچنین تصریح کرد که همه تمام عیار به ایران هم نمیتواند راهبرد مناسبی برای بازگشت به مذاکره باشد، و تنها باید زمانی به این اقدام دست زد که مذاکرات به کلی شکست خورده و اقدام نظامی به عنوان جایگزین دیپلماسی برگزیده شده است.
وی با این حال در این گزارش تأکید کرده بود که هر راهبردی برای رویارویی با ایران، باید در هر حال شامل یک گزینه نظامی باشد. در بخشی از آن گزارش آمده بود: «اقدام نظامی باید به عنوان جزئی از یک راهبرد و نه یک گزینه جداگانه برای رویارویی با برنامه هستهای ایران در نظر گرفته شود. اما هر گزینه صحیحی، به هر حال باید شامل یک المان نظامی باشد.»