صراط: گفت وگویی از سید محمد غرضی در هفته نامه تجارت فردا منتشر شده است که در ادامه آن را از نظر می گذرانید.
*بارها با «محمد حنیفنژاد» و «سعید محسنی» و «تقی شهرام» بحث میکردم و بر بیپایه بودن اساس سانترالیسم اقتصادی تاکید داشتم. من هیچ وجهی از سانترالیسم اقتصادی را قبول نداشتم.
*انقلابیون معمولاً در همه جای دنیا با اقتصاد آشنایی ندارند. تصوراتشان از زندگی سادهنگری است و چون در انقلاب نیروهای مخلص فراوان وارد میدان میشوند انقلابیون، همشکل مردم و ساده میشوند. هر کس هر چیزی میگوید قبول میکنند در حالی که اقتصاد شیطانی است .
* ما میخواستیم جوابگوی جریانی که انقلاب کرده است باشیم. البته دچار خطا شدیم و شکست خوردیم چون اقتصاد را نمیشناختیم.
* صادقانه اعتراف میکنم که چیزی بلد نبودم اما احساس مسوولیت داشتم و تکلیف شرعی و انقلابی روی دوشم بود.
*من با آقای مهندس موسوی دائماً سر این موضوع دعوا داشتم. ذهنیت ایشان این بود که باید ارز هفتتومانی را دست تولیدکننده بدهیم تا تولید ارزان کند و بعد بدهد تحویل خلقالله. من میگفتم غیرممکن است.
*در سالهای گذشته دیدید که چقدر برخی امورات شیطانی شد. گرانفروشی کردیم، دزدی کردیم، رانت خوردیم، کلاه سر دولت گذاشتیم، دولت کلاه سر ملت گذاشت. در نهایت چه شد؟ اگر تو فکر کنی تنها آن که سه هزار میلیارد تومان اختلاس کرده، مقصر است و جامعه در این گناه بزرگ نقش ندارد، اشتباه میکنی.
*آنجا که تجارت تبدیل میشود به مبادله پایاپای میان سیاستمدار و تاجر و خودش را در رانت و فاصله قیمت بازار و قیمت دولتی نشان میدهد، فکر میکنم شیطان حلول کرده است.
*شما حق دارید. هر سوال دیگری هم بپرسید و هر اعتراض دیگری هم داشته باشید، حق دارید. دست کم اقتصاد کشور آن گونه نشد که انقلابیون میخواستند.
*وقتی انقلاب پیروز شد فشار خیلی زیادی وجود داشت، ما میخواستیم جوابگوی جریانی که انقلاب کرده است باشیم. البته دچار خطا شدیم. شکست خوردیم. آزمون و خطا کردیم. چون اقتصاد را نمیشناختیم. چون قدرت را نمیشناختیم. آرمانگرا بودیم اما نیتهای ما خیر بود.
*شما میگویید عزتالله سحابی باعث و بانی مصادرهها بود در حالی که من فرد را مقصر نمیدانم. جریان اجتماعی به گونهای پیش رفت که مصادرهها گریزناپذیر بود. مردم چنین طلب میکردند چون معتقد بودند دارایی افرادی که به شاه و دربار نزدیک بودند، متعلق به آنها نیست و آنها دزد بودهاند.
*من معتقدم مصادرهها خواست مردم بود. در مورد مهندس سحابی هم اگر او نمیکرد، بهزاد نبوی میکرد و اگر بهزاد نمیکرد شاید سیدمحمد غرضی میکرد.
*در پاریس، من محضر امام بودم که برادر بزرگ خانواده خیامی خواست با امام دیدار کند. از امام اجازه گرفتم و بردمش خدمت ایشان. بعد از کمی احوالپرسی، دست کرد در جیبش و چکی به مبلغ 435 میلیون تومان را به سمت امام گرفت. من رقم چک را دیدم اما امام بلند شدند و آنجا را ترک کردند. حجم این پول را شما نمیفهمید چون در آن دوره نبودید. از کجا آورده بود؟ انحصار ایجاد کرده بود.
*ما که آرمانی به دنیا آمدهایم. آرمانی هم زندگی کردیم، آرمانی هم جنگیدهایم. آرمانی هم میمیریم. به هر حال من که نمیتوانم به شما دروغ بگویم، بگویم برای اینکه امروز فضا به گونهای دیگر شکل گرفته، من دست از آرمانهایم بردارم.
*بارها با «محمد حنیفنژاد» و «سعید محسنی» و «تقی شهرام» بحث میکردم و بر بیپایه بودن اساس سانترالیسم اقتصادی تاکید داشتم. من هیچ وجهی از سانترالیسم اقتصادی را قبول نداشتم.
*انقلابیون معمولاً در همه جای دنیا با اقتصاد آشنایی ندارند. تصوراتشان از زندگی سادهنگری است و چون در انقلاب نیروهای مخلص فراوان وارد میدان میشوند انقلابیون، همشکل مردم و ساده میشوند. هر کس هر چیزی میگوید قبول میکنند در حالی که اقتصاد شیطانی است .
* ما میخواستیم جوابگوی جریانی که انقلاب کرده است باشیم. البته دچار خطا شدیم و شکست خوردیم چون اقتصاد را نمیشناختیم.
* صادقانه اعتراف میکنم که چیزی بلد نبودم اما احساس مسوولیت داشتم و تکلیف شرعی و انقلابی روی دوشم بود.
*من با آقای مهندس موسوی دائماً سر این موضوع دعوا داشتم. ذهنیت ایشان این بود که باید ارز هفتتومانی را دست تولیدکننده بدهیم تا تولید ارزان کند و بعد بدهد تحویل خلقالله. من میگفتم غیرممکن است.
*در سالهای گذشته دیدید که چقدر برخی امورات شیطانی شد. گرانفروشی کردیم، دزدی کردیم، رانت خوردیم، کلاه سر دولت گذاشتیم، دولت کلاه سر ملت گذاشت. در نهایت چه شد؟ اگر تو فکر کنی تنها آن که سه هزار میلیارد تومان اختلاس کرده، مقصر است و جامعه در این گناه بزرگ نقش ندارد، اشتباه میکنی.
*آنجا که تجارت تبدیل میشود به مبادله پایاپای میان سیاستمدار و تاجر و خودش را در رانت و فاصله قیمت بازار و قیمت دولتی نشان میدهد، فکر میکنم شیطان حلول کرده است.
*شما حق دارید. هر سوال دیگری هم بپرسید و هر اعتراض دیگری هم داشته باشید، حق دارید. دست کم اقتصاد کشور آن گونه نشد که انقلابیون میخواستند.
*وقتی انقلاب پیروز شد فشار خیلی زیادی وجود داشت، ما میخواستیم جوابگوی جریانی که انقلاب کرده است باشیم. البته دچار خطا شدیم. شکست خوردیم. آزمون و خطا کردیم. چون اقتصاد را نمیشناختیم. چون قدرت را نمیشناختیم. آرمانگرا بودیم اما نیتهای ما خیر بود.
*شما میگویید عزتالله سحابی باعث و بانی مصادرهها بود در حالی که من فرد را مقصر نمیدانم. جریان اجتماعی به گونهای پیش رفت که مصادرهها گریزناپذیر بود. مردم چنین طلب میکردند چون معتقد بودند دارایی افرادی که به شاه و دربار نزدیک بودند، متعلق به آنها نیست و آنها دزد بودهاند.
*من معتقدم مصادرهها خواست مردم بود. در مورد مهندس سحابی هم اگر او نمیکرد، بهزاد نبوی میکرد و اگر بهزاد نمیکرد شاید سیدمحمد غرضی میکرد.
*در پاریس، من محضر امام بودم که برادر بزرگ خانواده خیامی خواست با امام دیدار کند. از امام اجازه گرفتم و بردمش خدمت ایشان. بعد از کمی احوالپرسی، دست کرد در جیبش و چکی به مبلغ 435 میلیون تومان را به سمت امام گرفت. من رقم چک را دیدم اما امام بلند شدند و آنجا را ترک کردند. حجم این پول را شما نمیفهمید چون در آن دوره نبودید. از کجا آورده بود؟ انحصار ایجاد کرده بود.
*ما که آرمانی به دنیا آمدهایم. آرمانی هم زندگی کردیم، آرمانی هم جنگیدهایم. آرمانی هم میمیریم. به هر حال من که نمیتوانم به شما دروغ بگویم، بگویم برای اینکه امروز فضا به گونهای دیگر شکل گرفته، من دست از آرمانهایم بردارم.