صراط: عقل و منطق در گفتمان و گفتوگو، اصل مهم و تاثیرگذار در جریانهای سیاسی است. جمهوری اسلامی ایران با انقلاب اسلامی خود، توانست با سیاستهای منطقی و عقلانی، چه در داخل و چه در خارج تأثیرات شگرفی را بر افکار عمومی بگذارد.
همراه ساختن افکار عمومی نیازمند هنر سخن گفتن براساس حق، منطق و عقل است. همه این موارد در آموزههای دینی تشیع به خوبی و تمام و کمال دیده میشود. تنها چگونگی استفاده از آنها اهمیت دارد.
اگر چه دل در گرو آرمانهای انقلاب اسلامی داریم و دارند، اما چگونه سخن گفتن و اعلام مواضع از سوی هر شخصی از هر طیف سیاسی میتواند تبعات مثبت و منفی برای کشور، نظام اسلامی و مردم داشته باشد.
برای این منظور گوش شنوا هم نیاز است. یکطرفه سخن گفتن و اعلام مواضع کردن برای هر قشری از جامعه، بدون توجه به نقاط ضعف خود، آن هم در جمعی که، تنها هوادار است و گوشی برای شنیدن حقایق ندارد، سم سیاسی است تا به روشن شدن فتنهای دیگر دامن بزند.
تضارب افکار و عقاید، طرح دیدگاههای مخالف و موافق، پرسش و پاسخ و مطالبات به حق قشری که قرار است، با درس خواندن، آینده کشور را رقم بزند، نیازمند دوراندیشی، اخلاقگرایی و اخلاقمداری، سعهصدر و حقطلبی است. این که تنها شنونده مطالبی باشیم که باب میل ما باشد و برای آن سوت و کف هم بزنیم، اما گوشهای خود را برای شنیدن دیدگاهها و نظراتی که میتواند روشنگر و مفید باشد با انگشت خود بگیریم و دیگری را ناحق بدانیم و خود را حق، راه به جایی نخواهد برد.
آنهایی که نمیخواهند بشنوند جز آن چه دوست دارند، شاید نتوان آگاه ساخت، اما در میان همانها هستند افرادی که میتوان با زبان عقل و منطق، روشن کرد و آگاه ساخت.
روز گذشته، 16 آذرماه روز دانشجو بود. روزی که هر سال برگزار میشود و در آن اتفاقاتی هم میافتد که هم جای خوشحالی دارد و هم جای تأسف! این قشر جوان دانشجو مطالبه گر است و شور و نشاط دارد خوشحالکننده است، در مقابل قشری دیده میشود که سیاستزده شده است و اهداف طیفهای سیاسی را دنبال میکند.
فضای دانشگاهها، سیاستزده شده است و همین سیاستزدگی است که باعث میشود تا دانشگاهها از وظیفه اصلی خود غافل شوند.
شاید برخی تصور کنند که اگر احزاب به شکل واقعی خود در کشور وجود داشت، فضای سیاسی کشور به ویژه دانشگاهها اینگونه نمیبود، اما باید گفت، اکنون که همین طیفهای سیاسی و احزاب دست و پا شکسته وجود دارد، فضای سیاسی کشور اینگونه است و هر طیفی در پی اهداف سیاسی خود است و درصدد آن است تا بتواند، جوان دانشجوی کشور را همراه سیاست و اهداف خود سازد، بدون این که به آینده کشور، انقلاب و نظام اسلامی و مردم فکر کند.
روز گذشته شخصیتهای زیادی در دانشگاهها حضور پیدا کردند و سخنرانی نمودند و برخی هم به خاطر مسائلی از حضور در دانشگاه محروم شدند و برنامه آنها لغو شد.
با مقایسه سخنان برخی از افراد از طیف اصلاحطلب که فرصت یافتند سخنرانی کنند، با سخنان برخی افرادی از طیف مقابل(اصولگرا) میتوان به اهداف، برنامهها و عقاید آنها پی برد که چه درسر دارند.
گرچه در میان اصلاحطلبان افرادی منطقی و معقول بودند که روز گذشته با رعایت منافع ملی نه حزبی و شخصی، سخنرانی کردند و ثابت نمودند که میتوان با داشتن افکار سیاسی متفاوت، با انقلاب و نظام همراه بود، اما بودند افراد دیگری که از همین طیف، سخنرانی کردند و سوت و کف همراهان فکری داخلی و خارجی خود را هم به نظاره نشستند و شادمان شدند.
«تعریفی از فتنه وجود ندارد. عوامل واقعی فتنه کسانی هستند که سال 88 جلوی یک انتخابات سالم را گرفتند و قبل از انتخابات، حکم دستگیری صادر کردند و به روی راهپیمایی مردم آتش گشودند.»
این سخن در تناقض با خود است. اگر تعریفی از فتنه به گفته آقای شکوریراد وجود ندارد، پس چگونه است که عضو حزب منحله مشارکت در پس این جمله، از فتنه، تعریف ارائه داده است؟
با این سخن از منظر مسببان فتنه 88، جای محکوم و شاکی تغییر کرده است. قلب واقعیت از سوی برخی عوامل اصلاحطلب افراطی مدتی است پیگیری میشود.
در فتنه 88 نظام اسلامی مظلوم واقع شد و متهم به تقلب گردید. براساس یک ادعای بیاساس و پایه، انتخابات 88 ریاست جمهوری به تقلب متهم شد و هنوز آراء انتخابات خوانده نشده، کاندیدای اصلاحطلب اعلام پیروزی کرد و درپی آن اعتراضات فتنهگرانه اصلاحطلب باعث اغتشاش و آشوب در برخی شهرها از جمله تهران شد و به ساحت مقدس اباعبدالله(ع) اهانت شد.
چگونه میتوانند ادعا کنند که حاکمیت جلوی یک انتخابات سالم را گرفت؟
در حالی که آنهایی که ادعای تقلب داشتند، هیچ سند و مدرکی ارائه ندادند و تنها براساس یک ادعا چنین رفتاری را با نظام اسلامی و مردم کردند؟ اصلاحطلبان بارها گفتهاند و باز هم خواهند گفت که سیاست آنها به چالش کشیدن حاکمیت اسلامی و خروج از حاکمیت است.
اصلاح طلبانی که داعیه پیروی از خط امام(ره) را داشتند، اهداف خود را در تغییر قانون اساسی، تغییر ساختار قوه قضائیه و حذف نهاد ولایت فقیه دنبال میکردند. اینها را ما نمیگوییم بلکه خودشان اعتراف کردهاند و بر زبان راندهاند.
عقاید و افکار افراطی اصلاحطلبان به واسطه برخی سیاستهای دولت تدبیر و امید در حال زنده شدن است. باز تولید این افکار خطرناک که هیچ عقل و منطقی هم بر آن حاکم نیست، برای فضای سیاسی کشور به ویژه قشر دانشجو خطرناک است.
فضا برای آنها دوباره باز شده است تا بتوانند با دروغهای خود، مظلومنمایی کنند و فتنه دیگری را رقم بزنند. چنین فضایی برای دولت تدبیر و امید هم خطرساز خواهد بود.
به نظر میرسد، رفتارهایی که بر سر رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی علوم که چند نفر را تجربه کرد، باعث شده است، تا اصلاحطلبان فرصتطلبانه به میدان بیایند و عرضاندام کنند. منافع ملی ارجح بر هر عقیده سیاسی است، اگر هر طیف سیاسی منافع ملی و آرمانهای انقلاب اسلامی را رعایت نکند، خوارج دوران است.
همراه ساختن افکار عمومی نیازمند هنر سخن گفتن براساس حق، منطق و عقل است. همه این موارد در آموزههای دینی تشیع به خوبی و تمام و کمال دیده میشود. تنها چگونگی استفاده از آنها اهمیت دارد.
اگر چه دل در گرو آرمانهای انقلاب اسلامی داریم و دارند، اما چگونه سخن گفتن و اعلام مواضع از سوی هر شخصی از هر طیف سیاسی میتواند تبعات مثبت و منفی برای کشور، نظام اسلامی و مردم داشته باشد.
برای این منظور گوش شنوا هم نیاز است. یکطرفه سخن گفتن و اعلام مواضع کردن برای هر قشری از جامعه، بدون توجه به نقاط ضعف خود، آن هم در جمعی که، تنها هوادار است و گوشی برای شنیدن حقایق ندارد، سم سیاسی است تا به روشن شدن فتنهای دیگر دامن بزند.
تضارب افکار و عقاید، طرح دیدگاههای مخالف و موافق، پرسش و پاسخ و مطالبات به حق قشری که قرار است، با درس خواندن، آینده کشور را رقم بزند، نیازمند دوراندیشی، اخلاقگرایی و اخلاقمداری، سعهصدر و حقطلبی است. این که تنها شنونده مطالبی باشیم که باب میل ما باشد و برای آن سوت و کف هم بزنیم، اما گوشهای خود را برای شنیدن دیدگاهها و نظراتی که میتواند روشنگر و مفید باشد با انگشت خود بگیریم و دیگری را ناحق بدانیم و خود را حق، راه به جایی نخواهد برد.
آنهایی که نمیخواهند بشنوند جز آن چه دوست دارند، شاید نتوان آگاه ساخت، اما در میان همانها هستند افرادی که میتوان با زبان عقل و منطق، روشن کرد و آگاه ساخت.
روز گذشته، 16 آذرماه روز دانشجو بود. روزی که هر سال برگزار میشود و در آن اتفاقاتی هم میافتد که هم جای خوشحالی دارد و هم جای تأسف! این قشر جوان دانشجو مطالبه گر است و شور و نشاط دارد خوشحالکننده است، در مقابل قشری دیده میشود که سیاستزده شده است و اهداف طیفهای سیاسی را دنبال میکند.
فضای دانشگاهها، سیاستزده شده است و همین سیاستزدگی است که باعث میشود تا دانشگاهها از وظیفه اصلی خود غافل شوند.
شاید برخی تصور کنند که اگر احزاب به شکل واقعی خود در کشور وجود داشت، فضای سیاسی کشور به ویژه دانشگاهها اینگونه نمیبود، اما باید گفت، اکنون که همین طیفهای سیاسی و احزاب دست و پا شکسته وجود دارد، فضای سیاسی کشور اینگونه است و هر طیفی در پی اهداف سیاسی خود است و درصدد آن است تا بتواند، جوان دانشجوی کشور را همراه سیاست و اهداف خود سازد، بدون این که به آینده کشور، انقلاب و نظام اسلامی و مردم فکر کند.
روز گذشته شخصیتهای زیادی در دانشگاهها حضور پیدا کردند و سخنرانی نمودند و برخی هم به خاطر مسائلی از حضور در دانشگاه محروم شدند و برنامه آنها لغو شد.
با مقایسه سخنان برخی از افراد از طیف اصلاحطلب که فرصت یافتند سخنرانی کنند، با سخنان برخی افرادی از طیف مقابل(اصولگرا) میتوان به اهداف، برنامهها و عقاید آنها پی برد که چه درسر دارند.
گرچه در میان اصلاحطلبان افرادی منطقی و معقول بودند که روز گذشته با رعایت منافع ملی نه حزبی و شخصی، سخنرانی کردند و ثابت نمودند که میتوان با داشتن افکار سیاسی متفاوت، با انقلاب و نظام همراه بود، اما بودند افراد دیگری که از همین طیف، سخنرانی کردند و سوت و کف همراهان فکری داخلی و خارجی خود را هم به نظاره نشستند و شادمان شدند.
«تعریفی از فتنه وجود ندارد. عوامل واقعی فتنه کسانی هستند که سال 88 جلوی یک انتخابات سالم را گرفتند و قبل از انتخابات، حکم دستگیری صادر کردند و به روی راهپیمایی مردم آتش گشودند.»
این سخن در تناقض با خود است. اگر تعریفی از فتنه به گفته آقای شکوریراد وجود ندارد، پس چگونه است که عضو حزب منحله مشارکت در پس این جمله، از فتنه، تعریف ارائه داده است؟
با این سخن از منظر مسببان فتنه 88، جای محکوم و شاکی تغییر کرده است. قلب واقعیت از سوی برخی عوامل اصلاحطلب افراطی مدتی است پیگیری میشود.
در فتنه 88 نظام اسلامی مظلوم واقع شد و متهم به تقلب گردید. براساس یک ادعای بیاساس و پایه، انتخابات 88 ریاست جمهوری به تقلب متهم شد و هنوز آراء انتخابات خوانده نشده، کاندیدای اصلاحطلب اعلام پیروزی کرد و درپی آن اعتراضات فتنهگرانه اصلاحطلب باعث اغتشاش و آشوب در برخی شهرها از جمله تهران شد و به ساحت مقدس اباعبدالله(ع) اهانت شد.
چگونه میتوانند ادعا کنند که حاکمیت جلوی یک انتخابات سالم را گرفت؟
در حالی که آنهایی که ادعای تقلب داشتند، هیچ سند و مدرکی ارائه ندادند و تنها براساس یک ادعا چنین رفتاری را با نظام اسلامی و مردم کردند؟ اصلاحطلبان بارها گفتهاند و باز هم خواهند گفت که سیاست آنها به چالش کشیدن حاکمیت اسلامی و خروج از حاکمیت است.
اصلاح طلبانی که داعیه پیروی از خط امام(ره) را داشتند، اهداف خود را در تغییر قانون اساسی، تغییر ساختار قوه قضائیه و حذف نهاد ولایت فقیه دنبال میکردند. اینها را ما نمیگوییم بلکه خودشان اعتراف کردهاند و بر زبان راندهاند.
عقاید و افکار افراطی اصلاحطلبان به واسطه برخی سیاستهای دولت تدبیر و امید در حال زنده شدن است. باز تولید این افکار خطرناک که هیچ عقل و منطقی هم بر آن حاکم نیست، برای فضای سیاسی کشور به ویژه قشر دانشجو خطرناک است.
فضا برای آنها دوباره باز شده است تا بتوانند با دروغهای خود، مظلومنمایی کنند و فتنه دیگری را رقم بزنند. چنین فضایی برای دولت تدبیر و امید هم خطرساز خواهد بود.
به نظر میرسد، رفتارهایی که بر سر رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی علوم که چند نفر را تجربه کرد، باعث شده است، تا اصلاحطلبان فرصتطلبانه به میدان بیایند و عرضاندام کنند. منافع ملی ارجح بر هر عقیده سیاسی است، اگر هر طیف سیاسی منافع ملی و آرمانهای انقلاب اسلامی را رعایت نکند، خوارج دوران است.