صراط: آقای مصطفی ملکیان، از چهرههای محقق و پژوهشگر اخیراً در قالب یادداشتی پیرامون «ترجمه» در خبرگزاری ایبنا نوشته است: من بدون اغراق عرض میکنم، به گمان من بزرگترین خدمتی که به جامعه ما و تمام جوامع مثل ما میتوان کرد، ترجمه است!
او همچنین میافزاید: وقتی که در یک جامعه تنها یک آوا طنینانداز باشد ولو اینکه آن آوا درست هم باشد، چیزی جز ویرانگری به بار نخواهد آورد... ما نباید از این ارزش یعنی چندآگاهیسازی که تنها با ترجمه امکانپذیر است، غافل باشیم. دیگر فایده ترجمه این است که ما مواد خام برای اندیشیدن پیدا میکنیم. متفکرترین مغزها و عمیقترین فهمها، اگر مواد خامی در اختیار نداشته باشند که تفکر و فهم خود را بر روی آن مواد خام تطبیق دهند و پیاده کنند، به جایی نخواهند رسید.
*صحبتهای آقای ملکیان از این منظر قابل نقد است که بزرگترین خدمت به جامعه قطعاً و اثباتاً نه ترجمه و گرتهبرداری که آموختن «فنّ اندیشهورزی» به جامعه است.
این مسئله که جامعه به ترجمه و دانستن انواع و اقسام اطلاعات (Information) بیشتر نیاز دارد یا به فهم صحیح و بارورسازی عقل؛ دیرگاهیست که در تفکر فلاسفه اسلامی و متفکرین بزرگ مورد اشاره قرار گرفته و با بیان دلیل، اثبات شده است که نیاز اول بارورسازی عقل و فهم در سایه پیروی از حق، اصالتدهی به حقائق مطلق و دوری از باطل است.
و در گام بعد است که ساحت اطلاعات مطرح میشود و عقلی که اندیشهگری صحیح را دانسته باشد در این ساحت نیز جولان میکند و سره را از ناسره به راحتی تشخیص میدهد.
وانگهی قابل اشاره است که تأکید بر کتابخوانی و تبدیل به معدن اطلاعات شدن بدون تأکید به اندیشهگری و تفکر در قبال دادههای وارداتی به ذهن؛ قویاً سمّی مهلک برای عقل و روح محسوب میشود و ضرورتاً باید گفت که کتابخوانی و ترجمهخوانی بدون تعقّل عامل جمود است.
در همین زمینه و در زمره مبانی انقلاب اسلامی نیز از حضرتآیتالله خامنهای سخنان مکرر وجود دارد که معظمله از اوان انقلاب بر ضرورت اندیشهورز شدن مردم در ساحت انقلاب اسلامی تأکید فرمودهاند و تا هماکنون نیز که همچنان از لسان مبارک ایشان تأکیداتی همچون «جرأت اندیشیدن» و «اهمیت تحلیل صحیح» شنیده میشود؛ در تنزیل و تأویل میتوان به این معنا دست یافت که روح اسلام ناب محمدی و نظام برآمده از آن، یعنی نظام جمهوری اسلامی، جملگی در گام اول بر ضرورت اندیشهورزی صحیح و قدرت تعقل در سایه وحی و شریعت مبین تأکید دارند.
حضرت آیتالله جوادی آملی، علّامه شهیر عصر ما چندی قبل در درس خارج تفسیر خود با اشاره به اینکه عقل عملی انسان را بهشتی یا جهنمی میکند، ایمان را همان گره زدن علم با جان انسان برشمرده و تصریح کردند: روی درس نباید خیلی تکیه کرد بلکه به عقل باید تکیه کرد.
دکتر رحیمپور نیز در یکی از صحبتهای خود پیرامون ضرورت تأکید بر تعقّل و فهم و ارتباط آن با مطالعه میگوید: «(عدهای در دهه 60) کمی هم چهار تا کتاب و ورق خواندند؛ بدون اینکه نقد کنند و درست بفهمند مدرک گرفتند و احساس کردند که احتمالا باید باسوادتر شده باشند و شعورشان بیشتر شده؛ اینها نقش داشت که بعضی از حزباللهیهای دهه 60 لیبرالهای دهههای بعدی شدند»
گفتنیست، آقای ملکیان از جمله استادان حاضر در یک طیف سیاسی خاص است که در فتنه سال 88 نیز در میانه تجمعات خیابانی حضور یافت.
وی همچنین تاکنون در چند مقطع، از مناظره درباره آرای خود امتناع کرده است.
او همچنین میافزاید: وقتی که در یک جامعه تنها یک آوا طنینانداز باشد ولو اینکه آن آوا درست هم باشد، چیزی جز ویرانگری به بار نخواهد آورد... ما نباید از این ارزش یعنی چندآگاهیسازی که تنها با ترجمه امکانپذیر است، غافل باشیم. دیگر فایده ترجمه این است که ما مواد خام برای اندیشیدن پیدا میکنیم. متفکرترین مغزها و عمیقترین فهمها، اگر مواد خامی در اختیار نداشته باشند که تفکر و فهم خود را بر روی آن مواد خام تطبیق دهند و پیاده کنند، به جایی نخواهند رسید.
*صحبتهای آقای ملکیان از این منظر قابل نقد است که بزرگترین خدمت به جامعه قطعاً و اثباتاً نه ترجمه و گرتهبرداری که آموختن «فنّ اندیشهورزی» به جامعه است.
این مسئله که جامعه به ترجمه و دانستن انواع و اقسام اطلاعات (Information) بیشتر نیاز دارد یا به فهم صحیح و بارورسازی عقل؛ دیرگاهیست که در تفکر فلاسفه اسلامی و متفکرین بزرگ مورد اشاره قرار گرفته و با بیان دلیل، اثبات شده است که نیاز اول بارورسازی عقل و فهم در سایه پیروی از حق، اصالتدهی به حقائق مطلق و دوری از باطل است.
و در گام بعد است که ساحت اطلاعات مطرح میشود و عقلی که اندیشهگری صحیح را دانسته باشد در این ساحت نیز جولان میکند و سره را از ناسره به راحتی تشخیص میدهد.
وانگهی قابل اشاره است که تأکید بر کتابخوانی و تبدیل به معدن اطلاعات شدن بدون تأکید به اندیشهگری و تفکر در قبال دادههای وارداتی به ذهن؛ قویاً سمّی مهلک برای عقل و روح محسوب میشود و ضرورتاً باید گفت که کتابخوانی و ترجمهخوانی بدون تعقّل عامل جمود است.
در همین زمینه و در زمره مبانی انقلاب اسلامی نیز از حضرتآیتالله خامنهای سخنان مکرر وجود دارد که معظمله از اوان انقلاب بر ضرورت اندیشهورز شدن مردم در ساحت انقلاب اسلامی تأکید فرمودهاند و تا هماکنون نیز که همچنان از لسان مبارک ایشان تأکیداتی همچون «جرأت اندیشیدن» و «اهمیت تحلیل صحیح» شنیده میشود؛ در تنزیل و تأویل میتوان به این معنا دست یافت که روح اسلام ناب محمدی و نظام برآمده از آن، یعنی نظام جمهوری اسلامی، جملگی در گام اول بر ضرورت اندیشهورزی صحیح و قدرت تعقل در سایه وحی و شریعت مبین تأکید دارند.
حضرت آیتالله جوادی آملی، علّامه شهیر عصر ما چندی قبل در درس خارج تفسیر خود با اشاره به اینکه عقل عملی انسان را بهشتی یا جهنمی میکند، ایمان را همان گره زدن علم با جان انسان برشمرده و تصریح کردند: روی درس نباید خیلی تکیه کرد بلکه به عقل باید تکیه کرد.
دکتر رحیمپور نیز در یکی از صحبتهای خود پیرامون ضرورت تأکید بر تعقّل و فهم و ارتباط آن با مطالعه میگوید: «(عدهای در دهه 60) کمی هم چهار تا کتاب و ورق خواندند؛ بدون اینکه نقد کنند و درست بفهمند مدرک گرفتند و احساس کردند که احتمالا باید باسوادتر شده باشند و شعورشان بیشتر شده؛ اینها نقش داشت که بعضی از حزباللهیهای دهه 60 لیبرالهای دهههای بعدی شدند»
گفتنیست، آقای ملکیان از جمله استادان حاضر در یک طیف سیاسی خاص است که در فتنه سال 88 نیز در میانه تجمعات خیابانی حضور یافت.
وی همچنین تاکنون در چند مقطع، از مناظره درباره آرای خود امتناع کرده است.