صراط: زن جوان که از شوهر بداخلاقش میترسید به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده مدعی شد که از شوهرش وحشت دارد و الان ۷ سال است که با ترس و دلهره زندگی کرده است.
این زن درخواست جدایی داد و به قاضی گفت: ۷ سال پیش احمد به خواستگاریام آمد و با هم ازدواج کردیم، اما از همان ابتدا یک روز خوش در زندگی نداشتم، احمد مرد بدخلاقی بود که من به شدت از او میترسیدم.
وی ادامه داد: در آن زمان واقعا میترسیدم اسم طلاق را به زبان بیاورم. درخانواده ما زندگی سراسر بدبختی را باید تحمل میکردیم اما هرگز نباید اسمی از طلاق میآوردیم اما او روز به روز بدتر میشد و درگیریهای من و احمد همچنان ادامه داشت.
زن جوان گفت: او هر وقت عصبی میشد مرا با چاقو تهدید میکرد، هر لحظه فکر میکردم که ممکن است مرا بکشد. یک شب قهر کردم و به خانه پدرم رفتم، به او گفتم میخواهم جدا شوم. مادر و پدرم وقتی این موضوع را شنیدند به جای اینکه حمایتم کنند شروع کردند به داد و فریاد. به اینکه حقی ندارم از شوهرم جدا شوم. من هم به ناچار به خانه مردی برگشتم که همیشه از او میترسیدم اما حالا دیگر حاضر نیستم با این مرد زندگی کنم، برایم اصلا حرفهای اطرافیانم مهم نیست میخواهم با طلاق از این مرد زنگ آرامش را ببینم.
بعد از اظهارات این زن، قاضی دستور احضار همسر وی به دادگاه را صادر کرد.
زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده مدعی شد که از شوهرش وحشت دارد و الان ۷ سال است که با ترس و دلهره زندگی کرده است.
این زن درخواست جدایی داد و به قاضی گفت: ۷ سال پیش احمد به خواستگاریام آمد و با هم ازدواج کردیم، اما از همان ابتدا یک روز خوش در زندگی نداشتم، احمد مرد بدخلاقی بود که من به شدت از او میترسیدم.
وی ادامه داد: در آن زمان واقعا میترسیدم اسم طلاق را به زبان بیاورم. درخانواده ما زندگی سراسر بدبختی را باید تحمل میکردیم اما هرگز نباید اسمی از طلاق میآوردیم اما او روز به روز بدتر میشد و درگیریهای من و احمد همچنان ادامه داشت.
زن جوان گفت: او هر وقت عصبی میشد مرا با چاقو تهدید میکرد، هر لحظه فکر میکردم که ممکن است مرا بکشد. یک شب قهر کردم و به خانه پدرم رفتم، به او گفتم میخواهم جدا شوم. مادر و پدرم وقتی این موضوع را شنیدند به جای اینکه حمایتم کنند شروع کردند به داد و فریاد. به اینکه حقی ندارم از شوهرم جدا شوم. من هم به ناچار به خانه مردی برگشتم که همیشه از او میترسیدم اما حالا دیگر حاضر نیستم با این مرد زندگی کنم، برایم اصلا حرفهای اطرافیانم مهم نیست میخواهم با طلاق از این مرد زنگ آرامش را ببینم.
بعد از اظهارات این زن، قاضی دستور احضار همسر وی به دادگاه را صادر کرد.