گروه سیاسی صراط - سخنرانی اخیر حسن روحانی در گرگان بارها و بارها با "دست و جیغ و هورا"ی حاضران همراه شده بود. کار به جایی رسیده بود که حتی وقتی رییس جمهور، از بردن لایحه بودجه به مجلس هم سخن می گفت، واکنش این عده از حاضران یکسان بود.
به گزارش گروه سیاسی صراط، حضور روحانی در جمع دانشجویان در روز 16 آذر نیز بارها و بارها با واکنش مشابه دانشجویان همراه شد و رییس جمهور که به نظر می رسید از این اتفاق ناخشنود نیست، بارها مکث های طولانی به سخنرانی خود داد و حتی با قرار دادن دو دست خود روی سینه، به نوعی به ابراز احساسات دانشجویان هوادار خود واکنش نشان داد و ناخواسته آنها را برای تداوم همین تشویق ها تحریک کرد.
با این وجود، میان "دست و جیغ و هورا"های دانشجویان با مردم حاضر در سخنرانی عمومی روحانی در گرگان، تفاوتهایی وجود دارد. در واقع، این نوع واکنش سال های سال است که در میان طیفی از دانشجویان دانشگاه های کشور نهادینه شده است.
علت اصلی این موضوع را بیش از هر نکته دیگری باید در حاکمیت "احساس" به جای "منطق" در میان این طیف جستجو کرد.
واقعیت آن است که واکنش های طیفی از دانشجویان – که امروز حامیان دولت تدبیر و امید شناخته می شوند و دیروز سینه چاکان دولت اصلاحات بودند – بیش از هر دلیل دیگری، از روی احساس بروز می کند. شاید به همین دلیل باشد که حتی نام بردن از هر فردی – مثلا بازرگان در سخنرانی روحانی – بلافاصله و بی توجه به موضوع سخنرانی باعث واکنش احساسی دانشجویان می شود.
در این شرایط، اگر قرار باشد سخنران، از چند شخصیت مورد پسند مخاطبان خود نام ببرد، باید بعد از بردن هر اسم بسان جشنواره های فرهنگی و هنری(!)، منتظر تشویق آنها بماند و سپس سخنرانی خود را ادامه دهد.
اما واقعیت دیگر در خصوص این واکنش های احساسی به سن و سال دانشجویان بازمی گردد. بسیاری از دانشجویان به ویژه دانشجویان سال های ابتدایی، حتی مرز 20 سالگی را هم نگذرانده اند. در این شرایط، طبیعی است که واکنش های آنها احساسی باشد نه منطقی. چه آنکه بسیاری از آنها در سال های بعد، حتی عقاید سیاسی – البته پانگرفته – خود را نیز تغییر میدهند!
در این شرایط، حتی سیاستمداران - البته نه همه آنها - نیز به جای جهت دادن به این ابراز احساسات، با موج ایجاد شده، همراه می شوند. در این چنین فضای پر از هیجانی، حسن روحانی هم در سخنرانی خود از اینکه "یک عده تازه به دوران رسیده که البته ما به آنها هم احترام می گذاریم، نمی خواهد اینقدر نسبت به آینده و ارزشهای انقلاب و ارزشهای اسلام دلنگران باشند" صحبت میکند تا او هم با این موج همراه شده باشد.
واقعا کدام سخن روحانی و کدام وعده و گزارش کار و سخن منطقی او می توانست چنین ابراز احساساتی را در پی داشته باشد؟
به گزارش گروه سیاسی صراط، حضور روحانی در جمع دانشجویان در روز 16 آذر نیز بارها و بارها با واکنش مشابه دانشجویان همراه شد و رییس جمهور که به نظر می رسید از این اتفاق ناخشنود نیست، بارها مکث های طولانی به سخنرانی خود داد و حتی با قرار دادن دو دست خود روی سینه، به نوعی به ابراز احساسات دانشجویان هوادار خود واکنش نشان داد و ناخواسته آنها را برای تداوم همین تشویق ها تحریک کرد.
با این وجود، میان "دست و جیغ و هورا"های دانشجویان با مردم حاضر در سخنرانی عمومی روحانی در گرگان، تفاوتهایی وجود دارد. در واقع، این نوع واکنش سال های سال است که در میان طیفی از دانشجویان دانشگاه های کشور نهادینه شده است.
علت اصلی این موضوع را بیش از هر نکته دیگری باید در حاکمیت "احساس" به جای "منطق" در میان این طیف جستجو کرد.
واقعیت آن است که واکنش های طیفی از دانشجویان – که امروز حامیان دولت تدبیر و امید شناخته می شوند و دیروز سینه چاکان دولت اصلاحات بودند – بیش از هر دلیل دیگری، از روی احساس بروز می کند. شاید به همین دلیل باشد که حتی نام بردن از هر فردی – مثلا بازرگان در سخنرانی روحانی – بلافاصله و بی توجه به موضوع سخنرانی باعث واکنش احساسی دانشجویان می شود.
در این شرایط، اگر قرار باشد سخنران، از چند شخصیت مورد پسند مخاطبان خود نام ببرد، باید بعد از بردن هر اسم بسان جشنواره های فرهنگی و هنری(!)، منتظر تشویق آنها بماند و سپس سخنرانی خود را ادامه دهد.
اما واقعیت دیگر در خصوص این واکنش های احساسی به سن و سال دانشجویان بازمی گردد. بسیاری از دانشجویان به ویژه دانشجویان سال های ابتدایی، حتی مرز 20 سالگی را هم نگذرانده اند. در این شرایط، طبیعی است که واکنش های آنها احساسی باشد نه منطقی. چه آنکه بسیاری از آنها در سال های بعد، حتی عقاید سیاسی – البته پانگرفته – خود را نیز تغییر میدهند!
در این شرایط، حتی سیاستمداران - البته نه همه آنها - نیز به جای جهت دادن به این ابراز احساسات، با موج ایجاد شده، همراه می شوند. در این چنین فضای پر از هیجانی، حسن روحانی هم در سخنرانی خود از اینکه "یک عده تازه به دوران رسیده که البته ما به آنها هم احترام می گذاریم، نمی خواهد اینقدر نسبت به آینده و ارزشهای انقلاب و ارزشهای اسلام دلنگران باشند" صحبت میکند تا او هم با این موج همراه شده باشد.
واقعا کدام سخن روحانی و کدام وعده و گزارش کار و سخن منطقی او می توانست چنین ابراز احساساتی را در پی داشته باشد؟
تا حدودی حرف شما درست است
اما
اگر همین افراد جوان اطراف گروه شما جمع شوند همینجور موضع میگیرید؟!
الان چه احترامی بود که گذاشتید؟؟؟؟
هم فحش میدید هم میگید احترام میگذارید؟؟؟
اون یه عده تازه به دوران رسیده "دلسوز" شما هستند آقای روحانی
....
خدایا جوانان کشور ما را با حقایق ناب آشنا کن!
خدایا رسانه هایی که قصد فریب جوانان هم وطنم را دارند نابود کن!
sun عزیز، واقعا اظهارات متعصبانه سیاسی از سوی شما، دور از انتظار بود !
موافق و مخالف هم اذعان به این دارند که دکتر احمدی نژاد سعه صدر به مراتب بیشتری داشت.
نشست های خبری ،سئوال خاص آن جوان همراه با توهین،و گفتگوی تلویزیونی و سئوال همراه با توهین و تهمت خانم خبرنگار خبرگزاری مهر !!
روزنامه شرق رو چه کسی حکم رو لغو کرد؟ آیا کسی غیرااز دکتر احمدی نژاد بود؟
کاریکاتور بزرگ رنگی، صفحه اول آیا در نظام جمهوری اسلامی تابه حال برای کسی غیر از احمدی نژاد روی دکه ها رفته ؟؟؟
مثلا جناب قالیباف با خاتمی (سر فتنه) دیدار انتخاباتی داشت اما پنهان میکرد ولی روحانی پنهان نکرد.
دکتر محمود احمدی نژاد:
O از چند چیز می شود این تمایز را به دست آورد. اول ارتباطات؛ بالاخره در دانشگاه قاطبه این دانشجویان می دانند که این مجموعه یا این افراد به کجا وصلند. دوم از رفتار آنها؛ حرکت دانشجویی ظرفیت رفتارهای حزبی را ندارد. احزاب، یک مرکزیت مستمر، ثابت، هم فکر و سازمان یافته دارند، هدفشان هم کسب قدرت است. اگر دیدیم یک گروه دانشجویی این پز یا آن جهتگیری خاصی را که به خودش گرفته کاملاً حزبی است، خب میتوانیم آن را تطبیق بدهیم با احزاب مختلف و فوری متوجه شویم که این با کدام حزب هماهنگ است. یعنی تطبیق مواضع.
مثل دختر همسایه تو کلاقرمزی: دست و جیغ هورا
اما...
قطعا اين سخنان شما در مورد واكنش دانشجويان ناشي از ناراحتي در مورد چيز ديگريست!
بعنوان كسي كه در دوران اصلاحات دانشجو بوده واينك مدرس دانشگاه هستم وطي اين سالها در بطن دانشگاه بوده ام ميگويم
اگر دانشجويان نسبت به شخصيتهاي مورد علاقه شما احساسات بروز ميدادن قطعا اين گونه نميگفتيد ونشانه بلوغ فكري انان بود!
حقيقت اينست كه از سال 76 تا كنون از زمان اصلاحات تا دولت تدبير با وجود فراز ونشيب ها وحتي تغيير نسل ها همچنان بدنه دانشجويي كشور از دانشجويان جديدالورود گرفته تا دانشجوياني كه اينكه در مقطع تحصيلات تكميلي هستند يا خود استاد شده وبه مرز 40 سالگي رسيده اند اكثريت مطلق همچنان عاشق اصلاحات هستند
اما عجيب اينست كه با گذشت نزديك به 17 سال از دوران دوم خرداد حتي درنسلهاي جديد نيز اين عشق به خاتمي و اصول او مانند ازادي خواهي و حق گويي و ازادي بيان و..همچنان در نسل جديد دانشجويان ديده ميشود
اينجانب خود بوضوح مشاهده ميكنم كه اين شور واحساسات فقط يه اين دليل است كه وقتي دانشجويان ميبينند كه در مواقع مختلف سركوب ميشوند بگير وببندوجود دارد فيلترينگ توسعه ميابد ...دانشجويان واساتيد معترض اخراج ميشوند...آزادي هاي اجتماعي سركوب ميشود به بهانه امر به معروف و حجاب به دانشجويان توهين ميشود
نشريات دانشجويي محدود ميشود و...
در چنيني شرايطي خيلي طبيعيست كه وقتي كسي پيدا ميشود وحرف دل انان را بيان ميكند يا از شخصيتهاي محبوب انان مانند شريعتي بازرگان خاتمي مير حسين موسوي سخن ميگويد اينچنين به وجد امده و ابراز احساسات ميكنند
هر چند كه شخصيت ومنش روحاني با خاتمي تفاوت زيادي دارد وشخصيت كاريزمايي و محبوبيت خاتمي در بين دانشجويان بي نظير بوده وعجيب اينكه همچنان باقي مانده!
اما به هر حال روحاني هم دور از خاتمي نيست.
اين نكته هر چند شما و طرفدازران شما را عصباني ميكند و مدام در تريبونهاي مختلف درصدد انكار آن هستيد اما حقيقت محض است همانطور كه عقلاي مجلس واصولگرايان مانند توكلي هم ميدانند اكثريت مطلق دانشجويان واساتيد يعني حدود 80 تا 90 درصد از گذشته تا كنون طرفدار اصلاحات وجنبش سبز هستند
و طبعا از هر فرصتي براي بيان نظراتشان استفاده ميكنند وارتباطي با سن وسال واحساساتي شدن ندارد و شاهد هستيم كه حتي دانشجويان واساتيد به مرز 40 رسيده نيز اينچنين واكنش بشان ميدهند چرا كه دانشجو ذاتا حق طلب وآزاديخواه است
اما واقعا براي خود من كه دوران دانشجوييم دوران دوم خرداد وخاتمي بود و شور وحال وصف ناپذير انان نسبت به خاتمي را به ياد دارم وامروز خود در دانشگاهها تدريس دارم باز هم عجيبست كه چگونه همان شور وحال و عشق به خاتمي و موسوي امروز پس از 17 سال همچنان در نسل جديد دانشگاهها جاريست!!
ان هم با وجود شرايط خفقان 8 ساله دولت قبل!
در سالهاي دولت احمدي نژاد 5 تشكل اصولگرا تشكيل شد و تحكيم وحدت تنها تشكل واقعي هم تقلبي ان ايجاد شد كه همگي فقط از يك جا منشا ميگرفت! ومثلا همان اعضاي بسيج دانشجويي اعضاي انجمن مستقل وجامعه اسلامي هم بودن!! اما جالب اينكه همه اين تشكلهاي اصولگرا در حالي كه ظاهرا هيچ رقيبي نداشتند وتك صدايي حاكم بود با اين وجود روي هم 10 درصد دانشجويان را هم شامل نميشدند!!
وفقط امروز فرصتي پيش امده تا اكثريت 90 درصدي دانشجويان سليقه وعقيده واقعي خود را به ظهور بگذارند.
همين.
واين توهمات قبلي اصولگرايان را با پارادوكس مواجه ساخته و موجب تعجبشان شده وطبعا ان را به دستهاي خيالي خارج دانشگاه نسبت ميدهند درصورتي كه اصلا چنين چيزي وجود ندارد
واساس ربطي ندارد معين وزير باشد يا فرهادي يا حتي جليلي!
واينكه امروز فرياد يكصداي دانشجويان در حمايت از خاتمي و سردادن فرياد ازادي موسوي وكروبي و حمايت از جنبش سبز چه در حضور روحاني چه در دانشگاهاي ديگر تهران ومشهد وتبريز وشيراز و...شنيده ميشود اصلا چيز عجيبي نيست.
ماهيت جنبش دانشجويي اصيل حمايت از مظلومين ومقابله با انچه انان مخالفين ازادي و توسعه ميدانند ميباشد.
و در يك كلام
حقيقت دانشگاه ما ازدهه 70 تاكنون همين بوده كه امروز هست.
ودقيقتر بگويم اين حقيقت عيني جامعه ما به ويژه قشر نخبگان ان ميبباشد كه البته تفاوتهايي با عقايد سطح عموم جامعه دارد.
از طولاني شدن سخن پوزش ومشتاقانه منتظر شنيدن نظرات مخالفان هستم
كل مطلب همان بود كه ميفرماييد
حقيقت دانشگاه ما همان سوت وكف هاست كه كه برخي ان را احساسات يك مشت جوان دانشجو ميدانند
همين سوت وكف ها كلي معنا ومفهمو عميق دارد كه خيليها خود را به نفهميدن ان ميزنند تا از حقيقت و خواست دانشگاهيان كه بيانگر نظر نخبگان جامعه است سرباز زنند.
به افتخار گرون شدن مرغ و گوشت و نان و مسکن مهر و و و و .....
اونم بعد از کلی لبخند به کدخدا !
این همه تدبیر یعنی دست و هورا نداره ؟؟؟