صراط: در همایشی که در روزهای اخیر با حضور سران قوا در باب مبارزه با مفاسد
اقتصادی برگزار شد، رئیسجمهور فصل مفصلی درباره منشأ فساد سخنرانی کرد،
اما در بخشی از سخنرانی خود، به نظر میرسد آدرس غلطی داده شد که نگرانی از
این است که متولیان امر به دنبال این آدرس غلط بروند و مبانی اساسی فساد
را فراموش کنند.
بر اساس این گزارش، حسن روحانی در سخنرانی خود در همایش مذکور، در بخشی برای ریشهکن کردن فساد گفت، «باید ارتباط مردم با کارمندها را به حداقل برسانیم». فرض نهفته در این سخن این است که ارتباط رودرروی کارمندان دولت و مردم، یکی از نقطههای فسادانگیز است که باید با آن برخورد کرد.
یعنی یک سر این حلقه که ممکن است به فساد منجر شود، مردم هستند و یک سر دیگر آن کارمندان دولت! لذا کم کردن ارتباط این دو قشر با هم میتواند لزوما به کم شدن فساد منجر شود.
اکنون در مورد درستی یا نادرستی، این مطلب بحثی نیست. بحث این است که آیا ریشهکن کردن فساد اولویت این مسأله است؟ آیا در فسادهای میلیاردی اخیر واقعا یک سر این فسادها مردم و یک سر آنها کارمندان دولت بودهاند؟
آقای رئیس جمهور فراموش کردهاند در ماجرای اختلاس سه هزار میلیاردی و امثال آن امضاها و توصیه نامههای مقامات ارشد دولتی و غیر دولتی هستند که زمینهساز فساد را فراهم کرده است؟
در اختلاس سه هزار میلیاردی، توصیه نامههای ارشدترین مقامات دولت، مقامات ارشد پولی و بانکی، وجود داشت. مردم و کارمندان در کجای این فساد قرار داشتند؟
در مسأله پرداخت حقالوکاله ۳۲ میلیارد تومانی که در یکی از وزارتخانههای همین دولت آقای روحانی اتفاق افتاد، آیا کارمندان و یا مردم دخیل بودند یا مدیران آن وزارتخانه؟ آقای رئیس جمهور از خود پرسیدهاند، چرا مدیران یکی از وزارتخانههای دولت ایشان برای یک رأی قضایی، این میزان حقالوکاله پرداخت کردهاند؟
در مورد فساد اخیری که خود دولتیان آن را ۱۲ هزار میلیارد عنوان کردهاند، نیز به یقین اگر جستجو و مداقهای صورت پذیرد، مشخص خواهد شد که رد پای مدیران و مقامات مختلف دیده میشود، مردم و کارمندان در این میان چه کارهاند؟
اکنون بحث این نیست که همه کارمندان پاک و منزهاند، بلکه بحث این است که آدرس غلط برای پیگیری فساد داده میشود. این مطلب هشداری است که فردا همه مسئولان مرتبط، اولویتها را رها نکنند و به جای بستن سرمنشأهای فساد در بین صاحب منصبان و صاحب نفوذان یک کارمند را در اداره بایگانی یکی از شهرهای شیراز به جرم سیاه کردن چند برگ کاغذ سفید محاکمه کنند و عاملان با توصیه صاحب منصبان در محافل پولی و مالی به امورات خود مشغول باشند.
بر اساس این گزارش، حسن روحانی در سخنرانی خود در همایش مذکور، در بخشی برای ریشهکن کردن فساد گفت، «باید ارتباط مردم با کارمندها را به حداقل برسانیم». فرض نهفته در این سخن این است که ارتباط رودرروی کارمندان دولت و مردم، یکی از نقطههای فسادانگیز است که باید با آن برخورد کرد.
یعنی یک سر این حلقه که ممکن است به فساد منجر شود، مردم هستند و یک سر دیگر آن کارمندان دولت! لذا کم کردن ارتباط این دو قشر با هم میتواند لزوما به کم شدن فساد منجر شود.
اکنون در مورد درستی یا نادرستی، این مطلب بحثی نیست. بحث این است که آیا ریشهکن کردن فساد اولویت این مسأله است؟ آیا در فسادهای میلیاردی اخیر واقعا یک سر این فسادها مردم و یک سر آنها کارمندان دولت بودهاند؟
آقای رئیس جمهور فراموش کردهاند در ماجرای اختلاس سه هزار میلیاردی و امثال آن امضاها و توصیه نامههای مقامات ارشد دولتی و غیر دولتی هستند که زمینهساز فساد را فراهم کرده است؟
در اختلاس سه هزار میلیاردی، توصیه نامههای ارشدترین مقامات دولت، مقامات ارشد پولی و بانکی، وجود داشت. مردم و کارمندان در کجای این فساد قرار داشتند؟
در مسأله پرداخت حقالوکاله ۳۲ میلیارد تومانی که در یکی از وزارتخانههای همین دولت آقای روحانی اتفاق افتاد، آیا کارمندان و یا مردم دخیل بودند یا مدیران آن وزارتخانه؟ آقای رئیس جمهور از خود پرسیدهاند، چرا مدیران یکی از وزارتخانههای دولت ایشان برای یک رأی قضایی، این میزان حقالوکاله پرداخت کردهاند؟
در مورد فساد اخیری که خود دولتیان آن را ۱۲ هزار میلیارد عنوان کردهاند، نیز به یقین اگر جستجو و مداقهای صورت پذیرد، مشخص خواهد شد که رد پای مدیران و مقامات مختلف دیده میشود، مردم و کارمندان در این میان چه کارهاند؟
اکنون بحث این نیست که همه کارمندان پاک و منزهاند، بلکه بحث این است که آدرس غلط برای پیگیری فساد داده میشود. این مطلب هشداری است که فردا همه مسئولان مرتبط، اولویتها را رها نکنند و به جای بستن سرمنشأهای فساد در بین صاحب منصبان و صاحب نفوذان یک کارمند را در اداره بایگانی یکی از شهرهای شیراز به جرم سیاه کردن چند برگ کاغذ سفید محاکمه کنند و عاملان با توصیه صاحب منصبان در محافل پولی و مالی به امورات خود مشغول باشند.