صراط: دانش آموز 17 ساله هنگامی که خواست بنشیند ناگهان زیرپایش خالی شد؛ اتفاقی که حاصل یک شوخی بچگانه بود و اکنون این دانش آموز را برای مدتی از پشت میز مدرسه به بستر بیماری کشانده است.
اتفاقی که در چشم بر هم زدنی رخ داد شوخی بچگانهای بود. دختر نوجوان در یکلحظه خود را معلق در هوا دید. او دیگر کنترلی نداشت انگار جاذبه زمین چندین برابر شده بود. دختر دانشآموز فریادی کشید، صندلی نبود. او روی هوا چرخی زد و بعد در پلک بر هم زدنی دنیا روی سرش هوار شد.
چشمانش سیاهی رفت درد تا کالبد استخوانش را فرا گرفت و...همکلاسی این دانشآموز 17 ساله نمیدانست که با اقدام بچگانهاش شرایطی را به وجود میآورد که دوست و همکلاسیاش تا مدتهای طولانی قادر به رفتن به مدرسه نخواهد بود. او از روی شیطنت برای لحظهای خواست با دوستش شوخی کند. خیلی دفعات این شوخی را با دوستانش انجام داده بود. این بار اما چرخ روزگار سرنوشت را به نوعی دیگر برای معصومه رقم زده بود. وقتی صندلی از پشتسر او کنار گذاشته شد ناگهان زیر پایش خالی شد. دختر نوجوان با شدت به پشت سقوط کرد. گردنش به تیزی صندلی خورد. دانشآموز 17 ساله از درد فریادی کشید و دیگر چیزی نفهمید، وقتی به هوش آمد روی تخت بیمارستان بود. حادثه ساعت 9 صبح یک هفته قبل در هنرستان شهید سازگار بهشهر رخ داد. اولیای مدرسه به دنبال وقوع این حادثه به سرعت او را به بیمارستان منتقل کردند.
معصومه در این باره میگوید: در کلاس درس نشسته بودیم که معلم از در وارد شد. همه ما از روی صندلیهایمان به احترام معلم بلند شدیم. معلم اجازه نشستن داد. وقتی خواستم روی صندلی بنشینم ناگهان احساس کردم زیر پایم خالی شده است تعادلم را از دست داده و با شدت به زمین سقوط کردم. گردنم به لبه صندلی برخورد کرد و درد زیادی داشتم.
بعد از اینکه در بیمارستان حالم بهتر شد شنیدم یکی از همکلاسیهایم وقتی قصد نشستن داشتم صندلی را از زیرم کشیده و باعث افتادن من شده است.
وی افزود: سه روز در بیمارستان بستری بودم اما بعد از آن برای ادامه درمان به خانه آمدم. پزشکان گفتهاند باید استراحت کنم، درد زیادی دارم، گردنم درد میکند. امکان حرکت راحت از من سلب شده است. پزشکان مقداری دارو دادهاند. بخشی از هزینه درمان را آموزش و پرورش متقبل شد اما از این پس دیگر هزینهها شامل بیمه مدرسه نمیشود. با وجود اینکه پدرم فوت کرده و مادرم بیکار است مجبوریم به طریقی هزینه درمان را خودمان تقبل کنیم.
مادر این دانشآموز روز سهشنبه در این باره گفت: متأسفانه یک شوخی نابجا صدمهای را به دخترم وارد کرد که معلوم نیست در آینده چه عواقبی را برای وی به همراه خواهد داشت. رئیس اداره آموزش و پرورش بهشهر با اظهار تأسف شدید از بروز این حادثه وعده داد علاوه بر بررسی سریع وقوع این حادثه، حمایت لازم را از دانشآموز صدمه دیده انجام دهد. دانش آموز آسیب دیده با گذشت چند روز از حادثه هنوز سلامتی خود را بازنیافته است و دوران درمان را سپری میکند. پزشکان معالج این دانشآموز اعلام کردهاند این حادثه میتوانست به قطعی نخاع و حتی مرگ بینجامد.
اتفاقی که در چشم بر هم زدنی رخ داد شوخی بچگانهای بود. دختر نوجوان در یکلحظه خود را معلق در هوا دید. او دیگر کنترلی نداشت انگار جاذبه زمین چندین برابر شده بود. دختر دانشآموز فریادی کشید، صندلی نبود. او روی هوا چرخی زد و بعد در پلک بر هم زدنی دنیا روی سرش هوار شد.
چشمانش سیاهی رفت درد تا کالبد استخوانش را فرا گرفت و...همکلاسی این دانشآموز 17 ساله نمیدانست که با اقدام بچگانهاش شرایطی را به وجود میآورد که دوست و همکلاسیاش تا مدتهای طولانی قادر به رفتن به مدرسه نخواهد بود. او از روی شیطنت برای لحظهای خواست با دوستش شوخی کند. خیلی دفعات این شوخی را با دوستانش انجام داده بود. این بار اما چرخ روزگار سرنوشت را به نوعی دیگر برای معصومه رقم زده بود. وقتی صندلی از پشتسر او کنار گذاشته شد ناگهان زیر پایش خالی شد. دختر نوجوان با شدت به پشت سقوط کرد. گردنش به تیزی صندلی خورد. دانشآموز 17 ساله از درد فریادی کشید و دیگر چیزی نفهمید، وقتی به هوش آمد روی تخت بیمارستان بود. حادثه ساعت 9 صبح یک هفته قبل در هنرستان شهید سازگار بهشهر رخ داد. اولیای مدرسه به دنبال وقوع این حادثه به سرعت او را به بیمارستان منتقل کردند.
معصومه در این باره میگوید: در کلاس درس نشسته بودیم که معلم از در وارد شد. همه ما از روی صندلیهایمان به احترام معلم بلند شدیم. معلم اجازه نشستن داد. وقتی خواستم روی صندلی بنشینم ناگهان احساس کردم زیر پایم خالی شده است تعادلم را از دست داده و با شدت به زمین سقوط کردم. گردنم به لبه صندلی برخورد کرد و درد زیادی داشتم.
بعد از اینکه در بیمارستان حالم بهتر شد شنیدم یکی از همکلاسیهایم وقتی قصد نشستن داشتم صندلی را از زیرم کشیده و باعث افتادن من شده است.
وی افزود: سه روز در بیمارستان بستری بودم اما بعد از آن برای ادامه درمان به خانه آمدم. پزشکان گفتهاند باید استراحت کنم، درد زیادی دارم، گردنم درد میکند. امکان حرکت راحت از من سلب شده است. پزشکان مقداری دارو دادهاند. بخشی از هزینه درمان را آموزش و پرورش متقبل شد اما از این پس دیگر هزینهها شامل بیمه مدرسه نمیشود. با وجود اینکه پدرم فوت کرده و مادرم بیکار است مجبوریم به طریقی هزینه درمان را خودمان تقبل کنیم.
مادر این دانشآموز روز سهشنبه در این باره گفت: متأسفانه یک شوخی نابجا صدمهای را به دخترم وارد کرد که معلوم نیست در آینده چه عواقبی را برای وی به همراه خواهد داشت. رئیس اداره آموزش و پرورش بهشهر با اظهار تأسف شدید از بروز این حادثه وعده داد علاوه بر بررسی سریع وقوع این حادثه، حمایت لازم را از دانشآموز صدمه دیده انجام دهد. دانش آموز آسیب دیده با گذشت چند روز از حادثه هنوز سلامتی خود را بازنیافته است و دوران درمان را سپری میکند. پزشکان معالج این دانشآموز اعلام کردهاند این حادثه میتوانست به قطعی نخاع و حتی مرگ بینجامد.