صراط: آقای محمود سریعالقلم که از وی با عنوان مشاور رئیسجمهور یاد میشود اخیراً در بخشی از یک مقاله در سایت حزب ندای ایرانیان با بیان اینکه اصول ماهیت نظام سیاسی در کشورهای در حال توسعه متغیر با اهمیتی نیست! نوشته است: فکر بومی سازی در ایران باعث شده تا یادگیری و صرفا یادگیری از نمونههای مشابه عمدتا ًتعطیل شود.
او همچنین با خطاب قرار دادن فعالان سیاسی ایران تأکید میکند: مطالعۀ متون فکری معرف این اصل است که فعالان سیاسی جریانهای مختلف از دوره مشروطه تاکنون...در یادگیری از تحولات بین المللی و نمونههای مشابه ایران ضعیف بودهاند... البته از هر دو الگوی غربی و کمونیستی، وجوهی اقتباس شده است که... تعریف کمی از عدالت کمونیستی از تبلورات آنهاست!
آقای سریعالقلم به جامعه ایرانی نیز اشاره میکند و میگوید: ذهن تسلسلی، انباشتی، تدریجی و فرآیندی در میان ایرانیان بسیار ضعیف است.
این استاد دانشگاه همچنین در مقاله خود مینویسد: چرا نخست وزیر ژاپن، ضعفهای شخص خود و دولت خود را میپذیرد، ولی ایرانی کارهای خود را کهکشانی جلوه میدهد؟ چرا ایرانی در این حد غیر واقعی است؟
*آقای سریعالقلم که گاهی در مجامع خارجی و حتی بعضاً رسمی با کراوات حاضر میشود؛ مدتها قبل در کتابی تحت عنوان «اقتدارگرایی در عهد قاجار» صریحاً از تفکر خود اینطور رونمایی کرده است که عامل پیشرفت ژاپن لیبرالیسم است و تا اسلام امثال شهید شیخ فضلالله نوری در ایران مدّ نظر باشد؛ آن اسلام نمیتواند هیچ تطابقی با لیبرالیسم (به مثابه ضرورت رسیدن به پیشرفت) برقرار کند.
او که در نوشتههای خود علیالدوام صفات بد عالم اعم از خشونت و دروغگویی و حسادت و غیره را به مردم ایران نسبت میدهد و در مقابل در کتابها و نوشتههای خود تأکید دارد که فنلاندیها کمتر دروغ میگویند و چینیها بر خلاف ایرانیهای خشن، اهل سکوت و آرامشاند! همچون آقای صادق زیباکلام معتقد به توسعه نیافتگی ایران است و چندی قبل نیز طی یادداشتی که در آن به زعم خود چند ویژگی جامعه ایرانی را برشمرده بود از این گفته بود که جامعه زنده جامعهای است که دانمارک به آن ویزا بدهد و 70 شرکت هواپیمایی خارجی در آن رفت و آمد داشته باشند!
آقای سریعالقلم چندی قبل نیز در بحث انرژی هستهای تأکید کرده بود لبوفروشها و رانندگان تاکسی نباید درباره مسائل کلان کشور اظهار نظر کنند.
صحبتهای اشاره شده از سوی آقای سریعالقلم در بالا، به دلیل آنکه پاسخ همهی آنها منجر به تطویل کلام میشود؛ صرفاً از باب اقتراح و آشنایی افکار عمومی با تفکرات برخی چهرههای خاص درباره «جامعه ایرانی» و «نگاه غربپسندانه» آنها منتشر شد اما پاسخ سؤال آخر ایشان در ادامه بیان میشود.
پاسخ سؤال آقای سریعالقلم مبنی بر اینکه چرا در ایران شاهد رفتاری مثل عذرخواهی نخستوزیر ژاپن نیستیم آن است که علت این بیماری به کسانی در ایران برمیگردد که مثلاً در روزهای آغازین ریاستجمهوری آقای روحانی، در نشریه اصلاحطلب آسمان یادداشتی را تحت عنوان «به چه کسی میگویند سیاستمدار؟!» منتشر میکنند و طی آن اگرچه اشارهای به نام آقای روحانی نمیکنند اما به تعریف و تمجید صفات مطرح شده درباره ایشان مثل حقوقدان بودن، متعادل بودن، مسلط به زبان انگلیسی بودن و ... میپردازند و در ادامه با تأکید بر اینکه یکی دیگر از خصلتهای یک سیاستمدار داشتن مشاوران خوب! است صحبتشان را به پایان میبرند و بعد هم خبر میرسد که آقای نویسنده مشاور رئیسجمهور روحانی یعنی همین آقای سریعالقلم است!
و جالب آنکه هنوز جوهر یادداشت مذکور خشک نشده؛ مقالهای دیگر از سوی همایشان در روزنامه ایران و تحت عنوان «اعتدال، استراتژی یا ایدئولوژی» در روزنامه دولتی ایران نیز چاپ میشود که طی آن حمایتی کامل و تمام عیار از شعارهای انتخاباتی صریح و تلویحی رئیسجمهور روحانی بعمل میآید.
آقای سریعالقلم باید بداند که پاسخ سؤالش در علت عذرخواهی نکردنها و غیر واقعیشدنها؛ وجود همین نظرات و همین تفکرات است که سبب ایجاد فضای غیر واقعی در اطراف آدمها میشود و طبیعی است که در همین فضای غیر واقعی است که نه تنها خبری از «عذرخواهی» وجود ندارد بلکه منتقدان وضع موجود نیز فیالجمله «تازه به دوران رسیده» خطاب میشوند.
یادآور میشود قبل از آقای سریعالقلم که بر اقتباس مفهوم عدالت از کمونیسم توسط فعالان سیاسی ایران اشاره دارد؛ آقای صادق زیباکلام نیز در مصاحبهای با خبرگزاری کتاب، افکار غربستیزانه شهید آوینی و مرحوم جلال آل احمد را منبعث از تفکرات کمونیستی حزب توده خوانده و گفته بود: شناسنامه غربستیزی امثال جلال آل احمد و شهید آوینی، در حقیقت صادره از حزب توده (نماد ارگانیک کمونیسم در ایران) است!
او همچنین با خطاب قرار دادن فعالان سیاسی ایران تأکید میکند: مطالعۀ متون فکری معرف این اصل است که فعالان سیاسی جریانهای مختلف از دوره مشروطه تاکنون...در یادگیری از تحولات بین المللی و نمونههای مشابه ایران ضعیف بودهاند... البته از هر دو الگوی غربی و کمونیستی، وجوهی اقتباس شده است که... تعریف کمی از عدالت کمونیستی از تبلورات آنهاست!
آقای سریعالقلم به جامعه ایرانی نیز اشاره میکند و میگوید: ذهن تسلسلی، انباشتی، تدریجی و فرآیندی در میان ایرانیان بسیار ضعیف است.
این استاد دانشگاه همچنین در مقاله خود مینویسد: چرا نخست وزیر ژاپن، ضعفهای شخص خود و دولت خود را میپذیرد، ولی ایرانی کارهای خود را کهکشانی جلوه میدهد؟ چرا ایرانی در این حد غیر واقعی است؟
*آقای سریعالقلم که گاهی در مجامع خارجی و حتی بعضاً رسمی با کراوات حاضر میشود؛ مدتها قبل در کتابی تحت عنوان «اقتدارگرایی در عهد قاجار» صریحاً از تفکر خود اینطور رونمایی کرده است که عامل پیشرفت ژاپن لیبرالیسم است و تا اسلام امثال شهید شیخ فضلالله نوری در ایران مدّ نظر باشد؛ آن اسلام نمیتواند هیچ تطابقی با لیبرالیسم (به مثابه ضرورت رسیدن به پیشرفت) برقرار کند.
او که در نوشتههای خود علیالدوام صفات بد عالم اعم از خشونت و دروغگویی و حسادت و غیره را به مردم ایران نسبت میدهد و در مقابل در کتابها و نوشتههای خود تأکید دارد که فنلاندیها کمتر دروغ میگویند و چینیها بر خلاف ایرانیهای خشن، اهل سکوت و آرامشاند! همچون آقای صادق زیباکلام معتقد به توسعه نیافتگی ایران است و چندی قبل نیز طی یادداشتی که در آن به زعم خود چند ویژگی جامعه ایرانی را برشمرده بود از این گفته بود که جامعه زنده جامعهای است که دانمارک به آن ویزا بدهد و 70 شرکت هواپیمایی خارجی در آن رفت و آمد داشته باشند!
آقای سریعالقلم چندی قبل نیز در بحث انرژی هستهای تأکید کرده بود لبوفروشها و رانندگان تاکسی نباید درباره مسائل کلان کشور اظهار نظر کنند.
صحبتهای اشاره شده از سوی آقای سریعالقلم در بالا، به دلیل آنکه پاسخ همهی آنها منجر به تطویل کلام میشود؛ صرفاً از باب اقتراح و آشنایی افکار عمومی با تفکرات برخی چهرههای خاص درباره «جامعه ایرانی» و «نگاه غربپسندانه» آنها منتشر شد اما پاسخ سؤال آخر ایشان در ادامه بیان میشود.
پاسخ سؤال آقای سریعالقلم مبنی بر اینکه چرا در ایران شاهد رفتاری مثل عذرخواهی نخستوزیر ژاپن نیستیم آن است که علت این بیماری به کسانی در ایران برمیگردد که مثلاً در روزهای آغازین ریاستجمهوری آقای روحانی، در نشریه اصلاحطلب آسمان یادداشتی را تحت عنوان «به چه کسی میگویند سیاستمدار؟!» منتشر میکنند و طی آن اگرچه اشارهای به نام آقای روحانی نمیکنند اما به تعریف و تمجید صفات مطرح شده درباره ایشان مثل حقوقدان بودن، متعادل بودن، مسلط به زبان انگلیسی بودن و ... میپردازند و در ادامه با تأکید بر اینکه یکی دیگر از خصلتهای یک سیاستمدار داشتن مشاوران خوب! است صحبتشان را به پایان میبرند و بعد هم خبر میرسد که آقای نویسنده مشاور رئیسجمهور روحانی یعنی همین آقای سریعالقلم است!
و جالب آنکه هنوز جوهر یادداشت مذکور خشک نشده؛ مقالهای دیگر از سوی همایشان در روزنامه ایران و تحت عنوان «اعتدال، استراتژی یا ایدئولوژی» در روزنامه دولتی ایران نیز چاپ میشود که طی آن حمایتی کامل و تمام عیار از شعارهای انتخاباتی صریح و تلویحی رئیسجمهور روحانی بعمل میآید.
آقای سریعالقلم باید بداند که پاسخ سؤالش در علت عذرخواهی نکردنها و غیر واقعیشدنها؛ وجود همین نظرات و همین تفکرات است که سبب ایجاد فضای غیر واقعی در اطراف آدمها میشود و طبیعی است که در همین فضای غیر واقعی است که نه تنها خبری از «عذرخواهی» وجود ندارد بلکه منتقدان وضع موجود نیز فیالجمله «تازه به دوران رسیده» خطاب میشوند.
یادآور میشود قبل از آقای سریعالقلم که بر اقتباس مفهوم عدالت از کمونیسم توسط فعالان سیاسی ایران اشاره دارد؛ آقای صادق زیباکلام نیز در مصاحبهای با خبرگزاری کتاب، افکار غربستیزانه شهید آوینی و مرحوم جلال آل احمد را منبعث از تفکرات کمونیستی حزب توده خوانده و گفته بود: شناسنامه غربستیزی امثال جلال آل احمد و شهید آوینی، در حقیقت صادره از حزب توده (نماد ارگانیک کمونیسم در ایران) است!