صراط: «پایان» روایتی از پایان آرزوهای نسل نخستین مهاجرانی است که رژیم صهیونیستی را تاسیس کردند و اینک به زبان شخصیت اول فیلم دیگر «بیگانه»ای بیش نیستند.
به نقل از روزنامه القدس العربی، نظر نسلهای جدید در رژیم صهیونیستی درباره این رژیم تغییر کرده است و میتوان این تغییر دیدگاه را در روزنامهها، کتابها و فیلمها دید چه اینکه آنها دیگر مسائل را از دریچه «ملت برگزیده خدا» و «ارض موعود» نمینگرند بلکه بیشتر پراگماتیسم سیاسی و اجتماعی را البته همراه با طبیعت صهیونیسم خود دنبال میکنند.
«پایان» نام فیلمی اسرائیلی است که پایان حکومت «صهیونیولیس» که همان آرزوی گروههای یهودی «حاریدیم» معتقد به جمع شدن همه یهودیان در فلسطین» است.
«امیر مانور» در نخستین فیلم داستانی خود به صراحت به این نکته اشاره میکند که هنگامی که رژیم صهیونیستی تاسیس شد ایدئولوژی صهیونیسم با نگاهی لائیک و بدون هرگونه پوشش دینی به دنبال حکومتی سوسیالیست مبتنی بر تعاونیهای کارگری و کشاورزی به نام «کیبوتس» پایهگذاری شد؛ پایههایی که قبل از تاسیس این رژیم آغاز شده و در جریان شهرکسازیها از آن زمان تاکنون ادامه دارد.
حال در فیلم «پایان» نسل اول ساکن در این رژیم که به دنبال آرزوی سوسیالیستی جمع کردن یهودیان در یک حکومت با رفاه اجتماعی بودند ناامید شدهاند.
کارگردان در این فیلم هیچ اشارهای به آرزوهای تلمودی و وعدههای خدا در زمان تشکیل رژیم صهیونیستی ندارد بلکه آرزوی صهیونیسم لائیک کلاسیکی را به تصویر میکشد که توسط اشخاصی جون «داوید گوردون» از نظریهپردازان صهیونیسم بر آن صحه گذاشته شده است.
بنابر این گزارش، فیلم داستان زندگی زن و شوهر پیر را به تصویر میکشد که قبل از سال 1948 به فلسطین مهاجرت کردهاند را نشان میدهد؛ این زن و شوهر پیر تنها در خانه خود زندگی میکند و پسرشان رژیمشان را ترک کرده و به دنبال آینده خود به نیویورک مهاجرت کرده است.
این زن و شوهر را پیر را جز کارمند بیمه درمانی نمیبیند و این دو هیچ دوستی ندارند؛ پیرمرد که روزی برای آرزوی اجرای صهیونیسم کلاسیک به فلسطین مهاجرت کرده اینک فروشنده و خریدار کتابهای دست دوم است و در این بین کتاب اشخاصی چون گوردون را به همراه دارد اما کسی این کتاب را از او نمیخرد و به او میگویند: کسی کتاب یهودیان سوسیالیست را نمیخواند چون ما جلو رفتهایم و دیگر احتیاجی به نظریههای وحدت ملل نداریم.
این پیرمرد که در دهه 40 رهبر کارگران بوده است امروز با نسلهایی در رژیم صهیونیستی روبرو است که نه به آرزوی تلمودی و نه به آرزوی صهیونیستی برای اسرائیل اعتقاد ندارند.
فیلم او را در میان آرزویی که برای آن به فلسطین مهاجرت کرده و بین وضعیت اسفبارش نشان میدهد؛ وضعیت اسفباری که پیرمرد داستان برای گذران زندگی خود مجبور به فروش کتابهای مستعمل و گرو گذاشتن ساعتش برای اجاره لباسی برای همسرش است؛ پولی برای خرید دارو ندارند؛ جز پنیر چیزی برای خوردن ندارند؛ حقوق بازنشستگی ندارند و حتی بلیطی برای اتوبوس به آنها داده نمیشود تا آنجا که پیرمرد به همسرش میگوید: «... اینجا هیچ تعاونیئی وجود ندارد بلکه مملو از فروشگاههای تجاری است؛ واقعیت تغییر کرده و ما تنهاییم؛ نمیخواهم اینجا باشم فکر میکنم بیگانهای بیش نیستم»
نکته جالب در این فیلم آن است که کارگردان جوان آن به دنبال برانگیختن همراهی تماشاگر صهیونیست این فیلم با زوج سالمند است؛ زوجی که علیرغم پایبندی به اسرائیل و نظریه صهیونیسم به واسطه کارگردان از سیستم درمانی و تامین اجتماعی این رژیم انتقاد میکنند.
البته کارگردان به نسل جدید که همان فرزند این زوج سالمند است و برای آیندهای بهتر و به دور از محدودیت و نگرانی به نیویورک رفته نیز اشاره دارد.
فیلم اگرچه از نظر هنری جایگاه ویژهای کسب نکرده و مجله تخصصی سینما و تلویزیون «تیلیراما» فرانسه آن را جزو بدترینهای ماه در سالنهای اروپا قرار داده است اما از این جهت دارای اهمیت است که انتقادی جدی به رژیم صهیونیستی وارد کرده است.
به نقل از روزنامه القدس العربی، نظر نسلهای جدید در رژیم صهیونیستی درباره این رژیم تغییر کرده است و میتوان این تغییر دیدگاه را در روزنامهها، کتابها و فیلمها دید چه اینکه آنها دیگر مسائل را از دریچه «ملت برگزیده خدا» و «ارض موعود» نمینگرند بلکه بیشتر پراگماتیسم سیاسی و اجتماعی را البته همراه با طبیعت صهیونیسم خود دنبال میکنند.
«پایان» نام فیلمی اسرائیلی است که پایان حکومت «صهیونیولیس» که همان آرزوی گروههای یهودی «حاریدیم» معتقد به جمع شدن همه یهودیان در فلسطین» است.
«امیر مانور» در نخستین فیلم داستانی خود به صراحت به این نکته اشاره میکند که هنگامی که رژیم صهیونیستی تاسیس شد ایدئولوژی صهیونیسم با نگاهی لائیک و بدون هرگونه پوشش دینی به دنبال حکومتی سوسیالیست مبتنی بر تعاونیهای کارگری و کشاورزی به نام «کیبوتس» پایهگذاری شد؛ پایههایی که قبل از تاسیس این رژیم آغاز شده و در جریان شهرکسازیها از آن زمان تاکنون ادامه دارد.
حال در فیلم «پایان» نسل اول ساکن در این رژیم که به دنبال آرزوی سوسیالیستی جمع کردن یهودیان در یک حکومت با رفاه اجتماعی بودند ناامید شدهاند.
کارگردان در این فیلم هیچ اشارهای به آرزوهای تلمودی و وعدههای خدا در زمان تشکیل رژیم صهیونیستی ندارد بلکه آرزوی صهیونیسم لائیک کلاسیکی را به تصویر میکشد که توسط اشخاصی جون «داوید گوردون» از نظریهپردازان صهیونیسم بر آن صحه گذاشته شده است.
بنابر این گزارش، فیلم داستان زندگی زن و شوهر پیر را به تصویر میکشد که قبل از سال 1948 به فلسطین مهاجرت کردهاند را نشان میدهد؛ این زن و شوهر پیر تنها در خانه خود زندگی میکند و پسرشان رژیمشان را ترک کرده و به دنبال آینده خود به نیویورک مهاجرت کرده است.
این زن و شوهر را پیر را جز کارمند بیمه درمانی نمیبیند و این دو هیچ دوستی ندارند؛ پیرمرد که روزی برای آرزوی اجرای صهیونیسم کلاسیک به فلسطین مهاجرت کرده اینک فروشنده و خریدار کتابهای دست دوم است و در این بین کتاب اشخاصی چون گوردون را به همراه دارد اما کسی این کتاب را از او نمیخرد و به او میگویند: کسی کتاب یهودیان سوسیالیست را نمیخواند چون ما جلو رفتهایم و دیگر احتیاجی به نظریههای وحدت ملل نداریم.
این پیرمرد که در دهه 40 رهبر کارگران بوده است امروز با نسلهایی در رژیم صهیونیستی روبرو است که نه به آرزوی تلمودی و نه به آرزوی صهیونیستی برای اسرائیل اعتقاد ندارند.
فیلم او را در میان آرزویی که برای آن به فلسطین مهاجرت کرده و بین وضعیت اسفبارش نشان میدهد؛ وضعیت اسفباری که پیرمرد داستان برای گذران زندگی خود مجبور به فروش کتابهای مستعمل و گرو گذاشتن ساعتش برای اجاره لباسی برای همسرش است؛ پولی برای خرید دارو ندارند؛ جز پنیر چیزی برای خوردن ندارند؛ حقوق بازنشستگی ندارند و حتی بلیطی برای اتوبوس به آنها داده نمیشود تا آنجا که پیرمرد به همسرش میگوید: «... اینجا هیچ تعاونیئی وجود ندارد بلکه مملو از فروشگاههای تجاری است؛ واقعیت تغییر کرده و ما تنهاییم؛ نمیخواهم اینجا باشم فکر میکنم بیگانهای بیش نیستم»
نکته جالب در این فیلم آن است که کارگردان جوان آن به دنبال برانگیختن همراهی تماشاگر صهیونیست این فیلم با زوج سالمند است؛ زوجی که علیرغم پایبندی به اسرائیل و نظریه صهیونیسم به واسطه کارگردان از سیستم درمانی و تامین اجتماعی این رژیم انتقاد میکنند.
البته کارگردان به نسل جدید که همان فرزند این زوج سالمند است و برای آیندهای بهتر و به دور از محدودیت و نگرانی به نیویورک رفته نیز اشاره دارد.
فیلم اگرچه از نظر هنری جایگاه ویژهای کسب نکرده و مجله تخصصی سینما و تلویزیون «تیلیراما» فرانسه آن را جزو بدترینهای ماه در سالنهای اروپا قرار داده است اما از این جهت دارای اهمیت است که انتقادی جدی به رژیم صهیونیستی وارد کرده است.