صراط: روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد.
روز نهم دى هم از همین قبیل است؛ یعنى برخاسته از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از وقتشناسى است، از حضور در عرصه مجاهدانه است.
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود. امام خامنهای
9 دی در گذار از 8 ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایندی بود که با آفرینش آن، حلاوت پشتیبانی مردم از انقلابشان ذائقه انقلاب اسلامی را شیرین کرد و از پی آن گرد و غبار 8 ماه آتشافروزی در خیابانها و مساجد و پاره کردن عکس امام روحالله و شعارهای ضد فلسطینی و ضد مقاومت و آتش روزهخواری علنی و حمله به پایگاه بسیج و مردم بیدفاع و حمله به اموال عمومی و نهایتاً آتش جسارت به خیام ابا عبدالله در خیابانهای تهران و عزاداران حسینی در هنگامه عزا و ماتم برای امام شهیدشان فرونشست و اینگونه نهم دی به تعبیر پیر انقلاب پرچم راهنمایی دیگران و روزی «متمایز» شد.
خبرگزاری فارس در پنجمین سالگرد حماسه 9 دی با انتشار ویژهنامهای به بررسی ابعاد مختلف آفرینش حماسه 9 دی و چرایی مانایی آن در تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است.
این ویژهنامه شامل هفت بخش با عناوین («رهبرمعظم انقلاب»، «گفتوگو»، «گزارش»، «عکس و پوستر»، «اینفوگرافی»، «فیلم» ، «صوت») است.
راهبردهای مقام معظم رهبری در مهار فتنه 88
انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیدهترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیتها و واقعیتهای جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.
شاید اولین بار بود که گروهها و جریانات سیاسیٍ، شخصیتها شناخته شده کشور، رسانهها و نهادهای مسئول در این انتخابات، توانایی و داشتههای خود را در فضای واقعی به دور از رانت های مرسوم مانند جایگاههای حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، عرضه و آن چه داشتند را رو کردند.
در چنین بستری بسیاری از واقعیت های مکتوم آشکار شد، باورهای زیادی رنگ باخت و باورهای زیادی از نو ساخته شد و در مواردی تحلیلها از افراد و گروهها و مجموعهها،اصلاح و بازسازی و در مواردی تصدیق و تعمیق شد. دراین بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیرها و مولفهها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چرا که:
1) انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگی ها و ظرفیت های علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصا برای نسل جوان که در اثر کم کاری های علاقهمندان و حجاب های ناگزیر موقعیت رسمی رهبری، مکتوم مانده بود، آشکار ساخت.
2) ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالشهای پیچیده و چند وجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسش ها و چالش های نظری در این باره محسوب می شود.
3) از رهگذر قرار داشتن رهبر انقلاب در عالیترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی، قوت پاسخگویی نظام مردم سالاری دینی به نیازها و مسایل مبتلا به فهمیده می گردد و واقعیت پدیده مستحکم و ضد ضربه جمهوری اسلامی پس از سه دهه از ظهور و بروزش درک و تحلیل می گردد.
4) به دلیل برخی نصاب شکنی ها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهت های محتوایی بین چالش های پدید آمده در این حوادث با چالش های آینده(جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد که می تواند به صورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهره مند کرد.
در یک نگاه کلان می توان این مدیریت را به دو مقطع تا22 خرداد 88(روز انتخابات) و از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 تقسیم کرد.
الف) تا 22 خرداد 88
1) گفتمانسازی
از ارکان مهم وظایف و مسئولیت های رهبری، صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آنها خصوصا تحریف معنوی ارزش های محوری و مبنایی از یک سو و پیش بردن فضای عمومی کشور در چارچوب نیازها و خواسته های اصلی و واقعی در حرکت آینده کشور است. خصوصا در دل حوادث و رویدادهایی مانند انتخابات و تغییر مراکز قدرت کشور در مجلس و دولت و ... که جابجایی ارزش ها و تغییر رویکردها می تواند رخ دهد که در دوره سازندگی و اصلاحات با شدت و ضعف متفاوت رخ داد.
عنصر تعیین کننده در حفظ خطوط فکر انقلابی و چارچوب صحیح حرکت آینده در کشور، منوط به داشتن گفتمان جامع و توانایی مقبول سازی آن در سطح آحاد مردم است. چرا که این گفتمان است که به خواستها، نیازها و اولویتها شکل می دهد و جهت می بخشد.
شکلگیری فضای عدالت خواهانه و ضد فساد پیش از انتخابات سال 84، محصول گفتمانسازی رهبر انقلاب در سالهای پیش بود. تاکید ایشان بر مسئله عدالت، طرح مسئله مبارزه با فقر و فساد و تبعیض به عنوان اصلاحات واقعی و فرمان ایشان به مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادی، فضای گفتمانی را بوجود آورد که عدالت خواهی و ضدیت با فساد را به مطالبات اصلی مردم در سال 84 تبدیل کرد.
در انتخابات سال 88 نیز مقام معظم رهبری دو محور گفتمانی را به موازات یکدیگر پیش می برد یکی موضوع سیرت و صورت انقلاب که بیشتر ناظر به صیانت از اصول و مبنای انقلاب بود و دیگری محور پیشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم به عنوان گفتمان آینده ساز کشور بود. گرچه ایشان برای اولین بار مسئله صورت و سیرت انقلاب را در دیدار مجلس خبرگان به صورت اجمالی بیان کردند اما سخنرانی ایشان در دانشگاه علم و صنعت(24/9/1387) را باید مبدا چنین گفتمان سازی دانست. در این سخنرانی ایشان جمهوری اسلامی را به دو بعد ساخت حقیقی و ساخت حقوقی تقسیم کردند و صیانت از ساخت حقیقی یا سیرت نظام که جهت گیری های اصولی انقلاب را در بر می گرفت را اساس کار دانستند.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است.
آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است.
«اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزوا انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دستکم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئلهی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح تودهی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است. "
بعد از این سخنرانی در اجتماع دانشجویان علم و صنعت (اجتماعات دانشجویی از مهمترین فضاهایی است که ایشان مهمترین مسایل و راهبردی ترین آنها را طرح مینمایند) روح تازهای در فضای عمومی کشور دمیده شد و توانست در سطح جامعه جریان ساز گردد به طوری که جریانات گوناگون حاضر در انتخابات با جهت گیریهای گوناگون تلاش میکردند بیش از یکدیگر خود را وفادار به انقلاب و امام برای مردم معرفی کنند.
انتخاب دهه چهارم به دهه گفتمان پیشرفت و عدالت نیز محور دیگر این گفتمان سازی بود که مبداء آن سخنرانی اول فروردین 87 در مشهد بود که جهت گیری نظام در دهه آینده را روشن و مشخص می کرد که در سخنرانی های دیگر ایشان در سال 87 نیز مورد توجه ایشان قرار گرفت. ایشان در ابتدای سال 88 نیز به صورت مبسوط تر به این مسئله پرداختند و در دیدار با دانشجویان دانشگاههای کردستان نیز زوایای دیگری از این گفتمان را طرح کردند که در جهت دادن به مطالبات و تقاضاهای اجتماعی نقش آفرین و موثر بود.
2) مشارکت 40 میلیونی:
نصاب شکنی حضور 40 میلیونی و رکورد شکنی مشارکت 85 درصدی در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مایه اقتدار نظام و تثبیت مردم سالاری دینی به عنوان یک الگو موفق و کارآمد به شمار می آید، مولفه دیگری است که تدبیر رهبر انقلاب در رقم خوردن این حماسه نقش مهمی داشته است. محورهای اصلی که در شکل گیری مشارکت 40 میلیونی نقش مهمی ایفا کردند:
تاکید مستمر رهبر انقلاب بر مشارکت گسترده مردم به عنوان مسئله اول انتخابات(.تقریباً در همه سخنرانیها).
تاکید بر اهمیت اصل انتخابات در تعیین سرنوشت کشور.
افشای برنامه و خواست دشمن برای کاهش مشارکت مردم.
ترسیم فضای امید و چشم انداز مثبت و رو به جلو برای کشور.
ابراز اعتماد به تشخیص و انتخاب مردم.
تقویت فضای رقابتی و آزاد در انتخابات.
میدان برای همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جوری که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیاری آنها به آنها کمک کرد، انشاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. من به مسئولین انتخابات هم سفارش و تأکید میکنم؛ به طور حتم بایستی انتخابات را جوری برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همهی نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل کامل انشاءاللَّه انجام بگیرد وانجام خواهدگرفت.
این را هم در باب انتخابات به شما عزیزان و همهی ملت عزیزمان عرض بکنم؛ دربارهی موضع رهبری در مورد انتخابات، گمانهزنی و شایعه و اینها همیشه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق میاندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهی از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضی سعی میکنند برای این کار معنای نادرستی جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتی بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانهای میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطی به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بیانصافی است. حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفهای است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتی نیست. بنده از هر حرکت خوبی، از هر اقدام خوبی، از هر پیشرفتی، از هر خدمتی به مردم، از هر دلجوئیای از محرومین، از هر ایستادگیای در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسی که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزاری میکنم؛ هر دولتی باشد، هر شخصی باشد؛ این وظیفهی من است.
3) دادن هشدار و ایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنی درباره سلامت انتخابات:
رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنرانی اول فروردین در مشهد، نسبت به زیر سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند.
انتخابات به فضل الهی و به حول و قوهی الهی انتخابات سالمی است. من میبینم بعضیها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است - در حدود سی انتخابات - مسئولان وقت در هر دورهای رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.
و در دیدار با معلمان، کارگران و پرستاران در اردیبهشت ماه نیز مجدداً بر این مسئله تاکید کردند و از جریانی که به این فضاسازیها میپرداخت، گله کردند و زیر سئوال بردن انتخابات را سخنی علیه ملت ایران عنوان کردند.
من انتظارم این است: کسانی که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بیانصافی میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتی را که این ملت و مسئولین در طول این سالهای متمادی متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا ناسپاسی می کنند؟ انتخابات در دورههای گذشته سالم بوده. در مواردی که شبهاتی پیش میآمد، ما فرستادیم تحقیق کردند، دنبال کردند. در یکی از مجالس گذشته شایعاتی پیدا شد، بعضیها دلائلی آوردند، حرفهائی زدند که انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند که در برخی از شهرهای مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعی را فرستادیم تحقیق کردند، مطالعه کردند؛ دیدند نه، خدشه در انتخابات نیست. در بین هزارها صندوق ممکن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشههائی به وجود بیاید. این، انتخابات را خراب نمیکند. این هم مال بعضی از اوقات بوده است. گاهی یک گروهی، یک جناحی - از این جناحهای معمولی کشور که شماها این جناحبندیها را می شناسید - که بر سر کار بودند، نتیجه انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مکرر این اتفاق افتاده. چطور این انتخابات را کسی ممکن است زیر سؤال ببرد؟
فضای بعد از انتخابات و زیر سئوال بردن انتخابات از سوی جریان مذکور به خوبی اهمیت تاکیدات و هشدارهای رهبر انقلاب را نسبت به این مسئله نشان میدهد.
4) مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظرهها و نامه آقای هاشمی رفسنجانی:
بعد از اولین مناظره(احمدی نژاد-موسوی) جریانی که حامی کاندیدای مغلوب مناظره بود، فضایی را شکل داد که میخواست با فشار و لابی و فضا سازی، رقابت انتخاباتی را به سود کاندیدای مورد نظر خود تغییر دهد. اوج این فضاسازی مربوط به نامه آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به رهبر انقلاب است که رسانهای و علنی شد. در پی ناکام ماندن در این کار، در ساعتهای پایانی منتهی به انتخابات، پیامکی به طور گسترده پخش شد که رهبر انقلاب به نامه مذکور پاسخ داده اند که این اقدام نیز با تکذیب دفتر ایشان مواجه شد و بی ثمر ماند.
ب) از 22 خرداد تا 22 بهمن 88
1) تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عمیق:
در شرایطی که حوادث بعد از انتخابات کمتر قابل پیش بینی بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگیهای تحلیلی و عملی برای برخورد با آن وجود نداشت، تحلیل حوادث بعد از انتخابات و تبیین فتنه عمیق، نقش مهمی در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت.
شرایط فتنه به اختصار شرایطی است که حق بودن طرف حق و باطل بودن طرف باطل بنابه دلایلی از شفافیت افتاده و تشخیص را دشوار کرده باشد.
حوادث بعد از انتخابات از چند جهت حالت فتنه داشت:
1-1) آفت سنجیدن حق با اشخاص:
سابقه و مواضع پیشین جریان فتنه و جایگاه کنونی برخی از آنها در حاکمیت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زیر سایه سابقه و جایگاه آنها در ابهام فرو رفته بود.
برای بخش قابل توجهی از افکار عمومی خصوصا رای دهندگان به مهندس موسوی باورپذیر نبود که این افراد(جریان فتنه) به صورت نظام اسلامی چنگ بزنند و در مقام معارضه با آن قرار گیرند.
2-1) آفت عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام
برخی حواشی منفی و نقاط ضعف طرف پیروز در قبل از انتخابات مانند(ماجرای مرحوم کردان، مشایی، رحیمی) و نیز برخی گفتارها و رفتارهای آقای احمدینژاد در مناظرهها که با مظلومنمایی رقبا همراه شد و به نوعی در جامعه بویژه نخبگان تلقی منفی بوجود آورد موجب شد حق در سایه این مسایل، با ابهام و تردید روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را برای دفاع از واقعیتها(سلامت انتخابات) در عمل دودل و با تردید مواجه نماید. خصوصا کسانی از اردوگاه اصول گرایان که به هر دلیلی درست و یا نادرست به مخالفان سرسخت احمدی نژاد در انتخابات تبدیل شده بودند و حاضر شدند با مخالفان سنتی و قدیمی خود علیه او ائتلاف نمایند.
این افراد به دلیل آن که حمایت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت های زده شده به نظام را به نوعی تایید طرف پیروز انتخابات و ریختن آب به آسیاب مخالف خود تلقی می کرند، علی رغم دانستن واقعیت ها در بهترین حالت سکوت و برخی به تردید ها دامن زدند.
3-1) آفت جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلی نسبت به مسایل فرعی
حوادثی مانند حادثه کوی دانشگاه، کهریزک و برخوردهای ناگزیر نیروهای انتظامی نیز به فتنهگونتر شدن مسایل کمک کرد و بسترهای روانی و تبلیغاتی فراوانی بوجود آورد که در سایه آنها مسایل اصلی که حضور 40 میلیونی مردم و نیز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشیه قرار گرفت. این حوادث اگر چه در جای خود مهم و قابل بررسی و پیگیری است اما جریان شکست خورده در انتخابات که ادعایش در تقلب در انتخابات، پس از ناتوانی در ارائه مستندات مانند یخی در حال آب شدن بود، مسایل این چنینی را بهترین فرصت برای فرار از پاسخگویی به ادعای خود در مورد سلامت انتخابات دید و اساس فضای تبلیغاتی و جنگ روانی خود را در داخل و خارج بر آن استوار کرد و نظام را در معرض تهمتهای بیشرمانهای مانند تجاوز جنسی قرار داد و تلاش کرد حاشیه را بر متن غالب نماید که متاسفانه باید گفت ضعف بصیرت خواص موجب شد جریان مذکور در این کار تا حد زیادی موفق شود و فتنه را طولانی تر نماید.
4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن
شدت و حدت مسایل بعد از انتخابات و شکل گرفتن منازعات به صورت سنگین در داخل از یک سو و وجود تفکر غلط در جریان فتنه برای استفاده از ظرفیتهای دشمن خصوصا ظرفیتهای انبوه رسانه ای به نفع خود از دیگر سو موجب غفلت از دشمن و اهدافش شد. این مسئله موقعیت استثنایی در اختیار جریان ضدانقلاب خارج و داخل قرار داد تا با فضاسازیهای گسترده و رسانهای سنگین و دروغگویی، تهمتزنی و ایجاد جنگ روانی شرایط بوجود آمده را مبهم تر و غبار آلودگی واقعیتها را بیشتر کند.
در این بین عدم تبری جریان فتنه از دشمن و رسانههای ماهوارهای آنها مانند بی.بی.سی فارسی موقعیت مهمی در اختیار آنها قرار داده بود تا در بخشهایی از جامعه و مردم دارای اعتبار و اعتماد باشند.
2) طرح بصیرت به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگری و شفافسازی در برابر فتنه :
طرح برجسته و گفتمانی بصیرت به عنوان ضرورت اصلی در مقابله هوشمندانه با فتنه و به متن آوردن راهبرد شفافسازی و روشنگری در کنار سایر اقدامات لازم از یک سو و محور شدن خود رهبر انقلاب در انجام روشنگری و بصیرت افزایی مردم و نخبگان از سوی دیگر، کلید حل مسایل بعد از انتخابات است.
ایشان در بیش از 30 سخنرانی بعد از انتخابات، با شفافسازی گام به گام و مرحله به مرحله که با صبر و حوصله نسبت به گستاخیهای پی در پی فتنه گران و پافشاری بر راهبرد روشنگری در برابر برخی مطالبات به حق اما پیچیده کننده فتنه مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، به تدریج فضا را شفاف و زمینههای بروز و ظهور فتنهگران را کاهش دادند و لذا ریزشها در این جریان و انسجام در جریان حزب اللهی بیشتر و بیشتر شد که راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.
این سیاستها و اقدامات را میتوان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:
1-2) بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88
در این فاصله زمانی، حفظ جریان غیر پیروز در چارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنها، محوریترین رهیافت رهبر معظم انقلاب در این مقطع و محدوده زمانی است.
پذیرفتن آقای مهندس موسوی در روز 24 خرداد علی رغم صدور بیانیه وی که انتخابات را شعبده بازی میدانست و اعلام کرده بود که اسیر و تسلیم نتایج آن نخواهد شد و آگاه کردن وی از عواقب و پیامدهای چنین مواضعی از اولین اقدامات ایشان در این چارچوب است. لزوم پیگیری اعتراضات و شکایات از طریق مرجع قانونی شورای نگهبان و اعلام اطمینان به مهندس موسوی مبنی بر رسیدگی با دقت به شکایت از جمله تاکیدات رهبری انقلاب در این دیدار است. همچنین رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها، خطاب به آقای موسوی گفتند که جنس شما با اینگونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید .
دیدار با اعضای ستاد کاندیداهای انتخابات و گفتگوی شفاف و رودرو با آنها، ابتکار دیگر رهبر معظم انقلاب در این راستاست. در این ملاقات ایشان ضمن شنیدن نقطه نظرات آنها به اطمینان دادند که اگر بررسی اشکالات جتی مستلزم شمارش مجدد برخی صندوقها بود، این کار نیز حتماً با حضور نمایندگان ستادها انجام شود تا برای همه اطمینان بوجود آید. و بالاتر از آن گفتند که وجود آنکه مسئولان برگزاری انتخابات در دوره های متعدد گذشته از سلایق مختلف بوده اند و من به آنها اعتماد کرده ام ولی این اعتماد نباید مانع از بررسی شبهه ها و اشکالات و روشن شدن حقایق شود.
خطبههای نماز جمعه 29 خرداد. یکی از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات، خطبه های تعیین کننده نماز جمعه 29 خرداد بود که بعد از آن که یک مرحله مهم از ریزشها در جریان فتنه خصوصاً بدنه مردد در این مقطع صورت گرفت.
2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا
مهمترین رویکرد این مقطع را می توان اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته دانست. مهمترین مواضع و اقدامات در این مقطع عبارتند از:
استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی برای متقاعد کردن جریان مردد و معترض به نتایج انتخابات با تمدید مهلت رسیدگی به شکایات و اضافه شدن برخی اشخاص علاوه بر شورای نگهبان در بازشماری آراء(افتخار جهرمی و ابوترابی، ولایتی، حداد عادل).
- تفکیک مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.
- گفتوگو با نخبگان به طور مستقیم برای اصلاح ذهنیتها.
-افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعد از انتخابات.
- محکومیت حوادثی مانند کهریزک و کوی دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان.
- آگاهی بخشی به مردم و نخبگان بطوری که جای متن و حاشیه جابجا نگردد.
- هشدار دائمی به نخبگان و خواص برای ایفای نقش روشنگری و شفافسازی و پرهیز از سخن دوپهلو.
- تاکید بر جذب حداکثری و دفع حداقلی به عنوان سیاست محوری نظام در عین برخورد قاطع با کسانی که در معارضه عملی با نظام قرار گیرند.
- بازخوانی تجربه 10 ساله اول انقلاب و مشی امام (ره) در برابر جریانات و حوادث فتنه گون آن.
- برجسته کردن مسئله برائت از ضد انقلاب داخل و خارج در فضای افکار عمومی و مردم و در انفعال قرار دادن جریان فتنه.
- تبیین آرایش و قطب بندی واقعی شکل گرفته به صورت جریان انقلابی و جریان ضد انقلاب، بجای معترض و غیر معترض یا شکست خورده و پیروز که با آشکار شدن برخی مواضع ضد انقلابی در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حوادث عاشورا و ... صورت گرفت.
- مراقبت و هشدار نسبت به حرکتهای ظاهرا حقی که که به فتنه گونتر شدن فضا میانجامید.
3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن
این مقطع را می توان مقطع باز نمایش اقتدار مردمی نظام و انزوای جریان فتنه نام نهاد که از جبهه انقلاب بعداز 8 ماه رفع مظلومیت شد و حباب توهم جریان فتنه فرو نشست.
3) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون:
از محوریترین تدابیر رهبر انقلاب که در شرایط فتنه حکم تعیین زمین و قاعده بازی را داشت، تاکید بر فصلالخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنرانی نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنها از مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی بود. خصوصاً در شرایطی که جریان فتنه گر و برخی خودیهای غافل تأکید بر حکمیت و مذاکره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههایی داشتند که مدیریت کار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص کرده و بر پیچیدگی فتنه میافزود.
4) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضای بعد از انتخابات و افشای محورهای اصلی آن:
پیش از این بارها رهبر انقلاب نسبت به تهدید نرم در شرایط گوناگون هشدار داده و آنرا تحلیل کرده بودند. از تهاجم فرهنگی در دهه هفتاد تا طرح بازسازی شده فروپاشی شوروی سابق در دوره اصلاحات. اما شرایط بعد از انتخابات، فضای عینیتری را برای درک و عمق پیدا کردن جامعه و خواص نسبت به جنگ نرم بوجود آورد که رهبر انقلاب با تمرکز بر آن و افشای زوایا و ابعاد آن در شرایط جدید، در چند دیدار مهم مانند دیدار با شعراء، دانشجویان و اساتید دانشگاه در ماه رمضان و دیدار با خبرگان رهبری و نیز دیدار با بسیج، فضای فعالی را در نیروهای انقلاب خصوصا بدنه اجتماعی و نخبگانی در مواجهه با حوادث بعد از انتخابات بوجود آوردند و بستر مناسبی نیز برای مواجهه فعال و مهیاتر جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آینده ایجاد کردند.
5) ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا:
محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب میشد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.
در روزهای ابتدایی بعد از انتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که طی روزهای دیگر نیز به صورت محدودتر ادامه پیدا کرد ولی خطبههای نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد.
در حوادث روزهای بعد از خطبههای نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همین خواسته محور اصلی بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، برخی چانه زنیها از سوی جریان فتنه به شکلهای گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت اما همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبری، ناکام ماند. نهایتاً روز 22 بهمن یک نقطه پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.
ج) نتایج مدیریت مقام معظم رهبری در حوادث بعد از انتخابات
1) اقتدار مردمی و معنوی انقلاب و رهبری:
حادثه عظیم 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری و جنگ روانی سنگین تبلیغاتی و رسانهای همراه با دروغ و تهمت، توانست سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش بگذارد.
2) انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه
حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا و راهپیمایی عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9دی و خصوصاً راهپیمایی بی سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گری، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدی آن در حوزه سیاسی و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعی و مردمی منزوی و آنها را که میخواستند با ابزار ظرفیتهای اجتماعی مانند تجمع و راهپیمایی، نظام و انقلاب و رهبری را در بین مردم بی اعتبار کنند، در بین ملت ایران بی اعتبار شوند.
3) انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوی دیگر:
ایجاد شکاف بین بخشها و طبقات گوناگون مردم و قرار دادن مردم رودروی یکدیگر و نظام و رهبری، از محوریترین اهداف استکبار بود، اما راهپیمایی 9دی و 22 بهمن که با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نیز کاملاً یکدست و منسجم بود، نمایش روشنی از انسجام درونی کشور بود.
4) شکست سنگین ضد انقلاب استکباری و دنبالههای داخلی آنها و بالا رفتن ضریب امنیتی کشور:
در حوادث بعد از انتخابات، یکبار دیگر استکبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشکار داخلی با تمام قوا و توان به میدان آمدند و هر آن چه در اختیار داشتند برای مقابله با جمهوری اسلامی از نظر سیاسی، روانی و تبلیغاتی و کمکهای مالی و اقتصادی و نرمافزاری بسیج کردند اما شکست سنگینی را تجربه کردند که برایشان قابل تصور نبود. پیروزی نظام در این رویارویی مانند همه پیروزیهای گذشته، ضریب امنیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی و تجارب مسئولین و خودآگاهی مردم را بالاتر برد.
5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی :
از جمله موارد آسیب دیده در جریان حوادث بعد از انتخابات، موقعیت منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی بود که در راهپیمایی 9 دی و خصوصاً راهپیمایی بینظیر 22 بهمن تا حد زیادی ترمیم شد.
روز نهم دى هم از همین قبیل است؛ یعنى برخاسته از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از وقتشناسى است، از حضور در عرصه مجاهدانه است.
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود. امام خامنهای
9 دی در گذار از 8 ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایندی بود که با آفرینش آن، حلاوت پشتیبانی مردم از انقلابشان ذائقه انقلاب اسلامی را شیرین کرد و از پی آن گرد و غبار 8 ماه آتشافروزی در خیابانها و مساجد و پاره کردن عکس امام روحالله و شعارهای ضد فلسطینی و ضد مقاومت و آتش روزهخواری علنی و حمله به پایگاه بسیج و مردم بیدفاع و حمله به اموال عمومی و نهایتاً آتش جسارت به خیام ابا عبدالله در خیابانهای تهران و عزاداران حسینی در هنگامه عزا و ماتم برای امام شهیدشان فرونشست و اینگونه نهم دی به تعبیر پیر انقلاب پرچم راهنمایی دیگران و روزی «متمایز» شد.
خبرگزاری فارس در پنجمین سالگرد حماسه 9 دی با انتشار ویژهنامهای به بررسی ابعاد مختلف آفرینش حماسه 9 دی و چرایی مانایی آن در تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است.
این ویژهنامه شامل هفت بخش با عناوین («رهبرمعظم انقلاب»، «گفتوگو»، «گزارش»، «عکس و پوستر»، «اینفوگرافی»، «فیلم» ، «صوت») است.
راهبردهای مقام معظم رهبری در مهار فتنه 88
انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیدهترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیتها و واقعیتهای جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.
شاید اولین بار بود که گروهها و جریانات سیاسیٍ، شخصیتها شناخته شده کشور، رسانهها و نهادهای مسئول در این انتخابات، توانایی و داشتههای خود را در فضای واقعی به دور از رانت های مرسوم مانند جایگاههای حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، عرضه و آن چه داشتند را رو کردند.
در چنین بستری بسیاری از واقعیت های مکتوم آشکار شد، باورهای زیادی رنگ باخت و باورهای زیادی از نو ساخته شد و در مواردی تحلیلها از افراد و گروهها و مجموعهها،اصلاح و بازسازی و در مواردی تصدیق و تعمیق شد. دراین بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیرها و مولفهها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چرا که:
1) انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگی ها و ظرفیت های علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصا برای نسل جوان که در اثر کم کاری های علاقهمندان و حجاب های ناگزیر موقعیت رسمی رهبری، مکتوم مانده بود، آشکار ساخت.
2) ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالشهای پیچیده و چند وجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسش ها و چالش های نظری در این باره محسوب می شود.
3) از رهگذر قرار داشتن رهبر انقلاب در عالیترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی، قوت پاسخگویی نظام مردم سالاری دینی به نیازها و مسایل مبتلا به فهمیده می گردد و واقعیت پدیده مستحکم و ضد ضربه جمهوری اسلامی پس از سه دهه از ظهور و بروزش درک و تحلیل می گردد.
4) به دلیل برخی نصاب شکنی ها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهت های محتوایی بین چالش های پدید آمده در این حوادث با چالش های آینده(جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد که می تواند به صورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهره مند کرد.
در یک نگاه کلان می توان این مدیریت را به دو مقطع تا22 خرداد 88(روز انتخابات) و از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 تقسیم کرد.
الف) تا 22 خرداد 88
1) گفتمانسازی
از ارکان مهم وظایف و مسئولیت های رهبری، صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آنها خصوصا تحریف معنوی ارزش های محوری و مبنایی از یک سو و پیش بردن فضای عمومی کشور در چارچوب نیازها و خواسته های اصلی و واقعی در حرکت آینده کشور است. خصوصا در دل حوادث و رویدادهایی مانند انتخابات و تغییر مراکز قدرت کشور در مجلس و دولت و ... که جابجایی ارزش ها و تغییر رویکردها می تواند رخ دهد که در دوره سازندگی و اصلاحات با شدت و ضعف متفاوت رخ داد.
عنصر تعیین کننده در حفظ خطوط فکر انقلابی و چارچوب صحیح حرکت آینده در کشور، منوط به داشتن گفتمان جامع و توانایی مقبول سازی آن در سطح آحاد مردم است. چرا که این گفتمان است که به خواستها، نیازها و اولویتها شکل می دهد و جهت می بخشد.
شکلگیری فضای عدالت خواهانه و ضد فساد پیش از انتخابات سال 84، محصول گفتمانسازی رهبر انقلاب در سالهای پیش بود. تاکید ایشان بر مسئله عدالت، طرح مسئله مبارزه با فقر و فساد و تبعیض به عنوان اصلاحات واقعی و فرمان ایشان به مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادی، فضای گفتمانی را بوجود آورد که عدالت خواهی و ضدیت با فساد را به مطالبات اصلی مردم در سال 84 تبدیل کرد.
در انتخابات سال 88 نیز مقام معظم رهبری دو محور گفتمانی را به موازات یکدیگر پیش می برد یکی موضوع سیرت و صورت انقلاب که بیشتر ناظر به صیانت از اصول و مبنای انقلاب بود و دیگری محور پیشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم به عنوان گفتمان آینده ساز کشور بود. گرچه ایشان برای اولین بار مسئله صورت و سیرت انقلاب را در دیدار مجلس خبرگان به صورت اجمالی بیان کردند اما سخنرانی ایشان در دانشگاه علم و صنعت(24/9/1387) را باید مبدا چنین گفتمان سازی دانست. در این سخنرانی ایشان جمهوری اسلامی را به دو بعد ساخت حقیقی و ساخت حقوقی تقسیم کردند و صیانت از ساخت حقیقی یا سیرت نظام که جهت گیری های اصولی انقلاب را در بر می گرفت را اساس کار دانستند.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است.
آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است.
«اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزوا انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دستکم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئلهی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح تودهی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است. "
بعد از این سخنرانی در اجتماع دانشجویان علم و صنعت (اجتماعات دانشجویی از مهمترین فضاهایی است که ایشان مهمترین مسایل و راهبردی ترین آنها را طرح مینمایند) روح تازهای در فضای عمومی کشور دمیده شد و توانست در سطح جامعه جریان ساز گردد به طوری که جریانات گوناگون حاضر در انتخابات با جهت گیریهای گوناگون تلاش میکردند بیش از یکدیگر خود را وفادار به انقلاب و امام برای مردم معرفی کنند.
انتخاب دهه چهارم به دهه گفتمان پیشرفت و عدالت نیز محور دیگر این گفتمان سازی بود که مبداء آن سخنرانی اول فروردین 87 در مشهد بود که جهت گیری نظام در دهه آینده را روشن و مشخص می کرد که در سخنرانی های دیگر ایشان در سال 87 نیز مورد توجه ایشان قرار گرفت. ایشان در ابتدای سال 88 نیز به صورت مبسوط تر به این مسئله پرداختند و در دیدار با دانشجویان دانشگاههای کردستان نیز زوایای دیگری از این گفتمان را طرح کردند که در جهت دادن به مطالبات و تقاضاهای اجتماعی نقش آفرین و موثر بود.
2) مشارکت 40 میلیونی:
نصاب شکنی حضور 40 میلیونی و رکورد شکنی مشارکت 85 درصدی در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مایه اقتدار نظام و تثبیت مردم سالاری دینی به عنوان یک الگو موفق و کارآمد به شمار می آید، مولفه دیگری است که تدبیر رهبر انقلاب در رقم خوردن این حماسه نقش مهمی داشته است. محورهای اصلی که در شکل گیری مشارکت 40 میلیونی نقش مهمی ایفا کردند:
تاکید مستمر رهبر انقلاب بر مشارکت گسترده مردم به عنوان مسئله اول انتخابات(.تقریباً در همه سخنرانیها).
تاکید بر اهمیت اصل انتخابات در تعیین سرنوشت کشور.
افشای برنامه و خواست دشمن برای کاهش مشارکت مردم.
ترسیم فضای امید و چشم انداز مثبت و رو به جلو برای کشور.
ابراز اعتماد به تشخیص و انتخاب مردم.
تقویت فضای رقابتی و آزاد در انتخابات.
میدان برای همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جوری که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیاری آنها به آنها کمک کرد، انشاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. من به مسئولین انتخابات هم سفارش و تأکید میکنم؛ به طور حتم بایستی انتخابات را جوری برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همهی نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل کامل انشاءاللَّه انجام بگیرد وانجام خواهدگرفت.
این را هم در باب انتخابات به شما عزیزان و همهی ملت عزیزمان عرض بکنم؛ دربارهی موضع رهبری در مورد انتخابات، گمانهزنی و شایعه و اینها همیشه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق میاندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهی از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضی سعی میکنند برای این کار معنای نادرستی جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتی بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانهای میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطی به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بیانصافی است. حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفهای است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتی نیست. بنده از هر حرکت خوبی، از هر اقدام خوبی، از هر پیشرفتی، از هر خدمتی به مردم، از هر دلجوئیای از محرومین، از هر ایستادگیای در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسی که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزاری میکنم؛ هر دولتی باشد، هر شخصی باشد؛ این وظیفهی من است.
3) دادن هشدار و ایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنی درباره سلامت انتخابات:
رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنرانی اول فروردین در مشهد، نسبت به زیر سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند.
انتخابات به فضل الهی و به حول و قوهی الهی انتخابات سالمی است. من میبینم بعضیها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است - در حدود سی انتخابات - مسئولان وقت در هر دورهای رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.
و در دیدار با معلمان، کارگران و پرستاران در اردیبهشت ماه نیز مجدداً بر این مسئله تاکید کردند و از جریانی که به این فضاسازیها میپرداخت، گله کردند و زیر سئوال بردن انتخابات را سخنی علیه ملت ایران عنوان کردند.
من انتظارم این است: کسانی که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بیانصافی میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتی را که این ملت و مسئولین در طول این سالهای متمادی متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا ناسپاسی می کنند؟ انتخابات در دورههای گذشته سالم بوده. در مواردی که شبهاتی پیش میآمد، ما فرستادیم تحقیق کردند، دنبال کردند. در یکی از مجالس گذشته شایعاتی پیدا شد، بعضیها دلائلی آوردند، حرفهائی زدند که انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند که در برخی از شهرهای مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعی را فرستادیم تحقیق کردند، مطالعه کردند؛ دیدند نه، خدشه در انتخابات نیست. در بین هزارها صندوق ممکن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشههائی به وجود بیاید. این، انتخابات را خراب نمیکند. این هم مال بعضی از اوقات بوده است. گاهی یک گروهی، یک جناحی - از این جناحهای معمولی کشور که شماها این جناحبندیها را می شناسید - که بر سر کار بودند، نتیجه انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مکرر این اتفاق افتاده. چطور این انتخابات را کسی ممکن است زیر سؤال ببرد؟
فضای بعد از انتخابات و زیر سئوال بردن انتخابات از سوی جریان مذکور به خوبی اهمیت تاکیدات و هشدارهای رهبر انقلاب را نسبت به این مسئله نشان میدهد.
4) مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظرهها و نامه آقای هاشمی رفسنجانی:
بعد از اولین مناظره(احمدی نژاد-موسوی) جریانی که حامی کاندیدای مغلوب مناظره بود، فضایی را شکل داد که میخواست با فشار و لابی و فضا سازی، رقابت انتخاباتی را به سود کاندیدای مورد نظر خود تغییر دهد. اوج این فضاسازی مربوط به نامه آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به رهبر انقلاب است که رسانهای و علنی شد. در پی ناکام ماندن در این کار، در ساعتهای پایانی منتهی به انتخابات، پیامکی به طور گسترده پخش شد که رهبر انقلاب به نامه مذکور پاسخ داده اند که این اقدام نیز با تکذیب دفتر ایشان مواجه شد و بی ثمر ماند.
ب) از 22 خرداد تا 22 بهمن 88
1) تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عمیق:
در شرایطی که حوادث بعد از انتخابات کمتر قابل پیش بینی بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگیهای تحلیلی و عملی برای برخورد با آن وجود نداشت، تحلیل حوادث بعد از انتخابات و تبیین فتنه عمیق، نقش مهمی در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت.
شرایط فتنه به اختصار شرایطی است که حق بودن طرف حق و باطل بودن طرف باطل بنابه دلایلی از شفافیت افتاده و تشخیص را دشوار کرده باشد.
حوادث بعد از انتخابات از چند جهت حالت فتنه داشت:
1-1) آفت سنجیدن حق با اشخاص:
سابقه و مواضع پیشین جریان فتنه و جایگاه کنونی برخی از آنها در حاکمیت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زیر سایه سابقه و جایگاه آنها در ابهام فرو رفته بود.
برای بخش قابل توجهی از افکار عمومی خصوصا رای دهندگان به مهندس موسوی باورپذیر نبود که این افراد(جریان فتنه) به صورت نظام اسلامی چنگ بزنند و در مقام معارضه با آن قرار گیرند.
2-1) آفت عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام
برخی حواشی منفی و نقاط ضعف طرف پیروز در قبل از انتخابات مانند(ماجرای مرحوم کردان، مشایی، رحیمی) و نیز برخی گفتارها و رفتارهای آقای احمدینژاد در مناظرهها که با مظلومنمایی رقبا همراه شد و به نوعی در جامعه بویژه نخبگان تلقی منفی بوجود آورد موجب شد حق در سایه این مسایل، با ابهام و تردید روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را برای دفاع از واقعیتها(سلامت انتخابات) در عمل دودل و با تردید مواجه نماید. خصوصا کسانی از اردوگاه اصول گرایان که به هر دلیلی درست و یا نادرست به مخالفان سرسخت احمدی نژاد در انتخابات تبدیل شده بودند و حاضر شدند با مخالفان سنتی و قدیمی خود علیه او ائتلاف نمایند.
این افراد به دلیل آن که حمایت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت های زده شده به نظام را به نوعی تایید طرف پیروز انتخابات و ریختن آب به آسیاب مخالف خود تلقی می کرند، علی رغم دانستن واقعیت ها در بهترین حالت سکوت و برخی به تردید ها دامن زدند.
3-1) آفت جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلی نسبت به مسایل فرعی
حوادثی مانند حادثه کوی دانشگاه، کهریزک و برخوردهای ناگزیر نیروهای انتظامی نیز به فتنهگونتر شدن مسایل کمک کرد و بسترهای روانی و تبلیغاتی فراوانی بوجود آورد که در سایه آنها مسایل اصلی که حضور 40 میلیونی مردم و نیز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشیه قرار گرفت. این حوادث اگر چه در جای خود مهم و قابل بررسی و پیگیری است اما جریان شکست خورده در انتخابات که ادعایش در تقلب در انتخابات، پس از ناتوانی در ارائه مستندات مانند یخی در حال آب شدن بود، مسایل این چنینی را بهترین فرصت برای فرار از پاسخگویی به ادعای خود در مورد سلامت انتخابات دید و اساس فضای تبلیغاتی و جنگ روانی خود را در داخل و خارج بر آن استوار کرد و نظام را در معرض تهمتهای بیشرمانهای مانند تجاوز جنسی قرار داد و تلاش کرد حاشیه را بر متن غالب نماید که متاسفانه باید گفت ضعف بصیرت خواص موجب شد جریان مذکور در این کار تا حد زیادی موفق شود و فتنه را طولانی تر نماید.
4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن
شدت و حدت مسایل بعد از انتخابات و شکل گرفتن منازعات به صورت سنگین در داخل از یک سو و وجود تفکر غلط در جریان فتنه برای استفاده از ظرفیتهای دشمن خصوصا ظرفیتهای انبوه رسانه ای به نفع خود از دیگر سو موجب غفلت از دشمن و اهدافش شد. این مسئله موقعیت استثنایی در اختیار جریان ضدانقلاب خارج و داخل قرار داد تا با فضاسازیهای گسترده و رسانهای سنگین و دروغگویی، تهمتزنی و ایجاد جنگ روانی شرایط بوجود آمده را مبهم تر و غبار آلودگی واقعیتها را بیشتر کند.
در این بین عدم تبری جریان فتنه از دشمن و رسانههای ماهوارهای آنها مانند بی.بی.سی فارسی موقعیت مهمی در اختیار آنها قرار داده بود تا در بخشهایی از جامعه و مردم دارای اعتبار و اعتماد باشند.
2) طرح بصیرت به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگری و شفافسازی در برابر فتنه :
طرح برجسته و گفتمانی بصیرت به عنوان ضرورت اصلی در مقابله هوشمندانه با فتنه و به متن آوردن راهبرد شفافسازی و روشنگری در کنار سایر اقدامات لازم از یک سو و محور شدن خود رهبر انقلاب در انجام روشنگری و بصیرت افزایی مردم و نخبگان از سوی دیگر، کلید حل مسایل بعد از انتخابات است.
ایشان در بیش از 30 سخنرانی بعد از انتخابات، با شفافسازی گام به گام و مرحله به مرحله که با صبر و حوصله نسبت به گستاخیهای پی در پی فتنه گران و پافشاری بر راهبرد روشنگری در برابر برخی مطالبات به حق اما پیچیده کننده فتنه مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، به تدریج فضا را شفاف و زمینههای بروز و ظهور فتنهگران را کاهش دادند و لذا ریزشها در این جریان و انسجام در جریان حزب اللهی بیشتر و بیشتر شد که راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.
این سیاستها و اقدامات را میتوان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:
1-2) بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88
در این فاصله زمانی، حفظ جریان غیر پیروز در چارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنها، محوریترین رهیافت رهبر معظم انقلاب در این مقطع و محدوده زمانی است.
پذیرفتن آقای مهندس موسوی در روز 24 خرداد علی رغم صدور بیانیه وی که انتخابات را شعبده بازی میدانست و اعلام کرده بود که اسیر و تسلیم نتایج آن نخواهد شد و آگاه کردن وی از عواقب و پیامدهای چنین مواضعی از اولین اقدامات ایشان در این چارچوب است. لزوم پیگیری اعتراضات و شکایات از طریق مرجع قانونی شورای نگهبان و اعلام اطمینان به مهندس موسوی مبنی بر رسیدگی با دقت به شکایت از جمله تاکیدات رهبری انقلاب در این دیدار است. همچنین رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها، خطاب به آقای موسوی گفتند که جنس شما با اینگونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید .
دیدار با اعضای ستاد کاندیداهای انتخابات و گفتگوی شفاف و رودرو با آنها، ابتکار دیگر رهبر معظم انقلاب در این راستاست. در این ملاقات ایشان ضمن شنیدن نقطه نظرات آنها به اطمینان دادند که اگر بررسی اشکالات جتی مستلزم شمارش مجدد برخی صندوقها بود، این کار نیز حتماً با حضور نمایندگان ستادها انجام شود تا برای همه اطمینان بوجود آید. و بالاتر از آن گفتند که وجود آنکه مسئولان برگزاری انتخابات در دوره های متعدد گذشته از سلایق مختلف بوده اند و من به آنها اعتماد کرده ام ولی این اعتماد نباید مانع از بررسی شبهه ها و اشکالات و روشن شدن حقایق شود.
خطبههای نماز جمعه 29 خرداد. یکی از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات، خطبه های تعیین کننده نماز جمعه 29 خرداد بود که بعد از آن که یک مرحله مهم از ریزشها در جریان فتنه خصوصاً بدنه مردد در این مقطع صورت گرفت.
2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا
مهمترین رویکرد این مقطع را می توان اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته دانست. مهمترین مواضع و اقدامات در این مقطع عبارتند از:
استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی برای متقاعد کردن جریان مردد و معترض به نتایج انتخابات با تمدید مهلت رسیدگی به شکایات و اضافه شدن برخی اشخاص علاوه بر شورای نگهبان در بازشماری آراء(افتخار جهرمی و ابوترابی، ولایتی، حداد عادل).
- تفکیک مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.
- گفتوگو با نخبگان به طور مستقیم برای اصلاح ذهنیتها.
-افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعد از انتخابات.
- محکومیت حوادثی مانند کهریزک و کوی دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان.
- آگاهی بخشی به مردم و نخبگان بطوری که جای متن و حاشیه جابجا نگردد.
- هشدار دائمی به نخبگان و خواص برای ایفای نقش روشنگری و شفافسازی و پرهیز از سخن دوپهلو.
- تاکید بر جذب حداکثری و دفع حداقلی به عنوان سیاست محوری نظام در عین برخورد قاطع با کسانی که در معارضه عملی با نظام قرار گیرند.
- بازخوانی تجربه 10 ساله اول انقلاب و مشی امام (ره) در برابر جریانات و حوادث فتنه گون آن.
- برجسته کردن مسئله برائت از ضد انقلاب داخل و خارج در فضای افکار عمومی و مردم و در انفعال قرار دادن جریان فتنه.
- تبیین آرایش و قطب بندی واقعی شکل گرفته به صورت جریان انقلابی و جریان ضد انقلاب، بجای معترض و غیر معترض یا شکست خورده و پیروز که با آشکار شدن برخی مواضع ضد انقلابی در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حوادث عاشورا و ... صورت گرفت.
- مراقبت و هشدار نسبت به حرکتهای ظاهرا حقی که که به فتنه گونتر شدن فضا میانجامید.
3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن
این مقطع را می توان مقطع باز نمایش اقتدار مردمی نظام و انزوای جریان فتنه نام نهاد که از جبهه انقلاب بعداز 8 ماه رفع مظلومیت شد و حباب توهم جریان فتنه فرو نشست.
3) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون:
از محوریترین تدابیر رهبر انقلاب که در شرایط فتنه حکم تعیین زمین و قاعده بازی را داشت، تاکید بر فصلالخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنرانی نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنها از مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی بود. خصوصاً در شرایطی که جریان فتنه گر و برخی خودیهای غافل تأکید بر حکمیت و مذاکره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههایی داشتند که مدیریت کار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص کرده و بر پیچیدگی فتنه میافزود.
4) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضای بعد از انتخابات و افشای محورهای اصلی آن:
پیش از این بارها رهبر انقلاب نسبت به تهدید نرم در شرایط گوناگون هشدار داده و آنرا تحلیل کرده بودند. از تهاجم فرهنگی در دهه هفتاد تا طرح بازسازی شده فروپاشی شوروی سابق در دوره اصلاحات. اما شرایط بعد از انتخابات، فضای عینیتری را برای درک و عمق پیدا کردن جامعه و خواص نسبت به جنگ نرم بوجود آورد که رهبر انقلاب با تمرکز بر آن و افشای زوایا و ابعاد آن در شرایط جدید، در چند دیدار مهم مانند دیدار با شعراء، دانشجویان و اساتید دانشگاه در ماه رمضان و دیدار با خبرگان رهبری و نیز دیدار با بسیج، فضای فعالی را در نیروهای انقلاب خصوصا بدنه اجتماعی و نخبگانی در مواجهه با حوادث بعد از انتخابات بوجود آوردند و بستر مناسبی نیز برای مواجهه فعال و مهیاتر جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آینده ایجاد کردند.
5) ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا:
محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب میشد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.
در روزهای ابتدایی بعد از انتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که طی روزهای دیگر نیز به صورت محدودتر ادامه پیدا کرد ولی خطبههای نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد.
در حوادث روزهای بعد از خطبههای نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همین خواسته محور اصلی بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، برخی چانه زنیها از سوی جریان فتنه به شکلهای گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت اما همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبری، ناکام ماند. نهایتاً روز 22 بهمن یک نقطه پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.
ج) نتایج مدیریت مقام معظم رهبری در حوادث بعد از انتخابات
1) اقتدار مردمی و معنوی انقلاب و رهبری:
حادثه عظیم 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری و جنگ روانی سنگین تبلیغاتی و رسانهای همراه با دروغ و تهمت، توانست سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش بگذارد.
2) انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه
حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا و راهپیمایی عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9دی و خصوصاً راهپیمایی بی سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گری، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدی آن در حوزه سیاسی و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعی و مردمی منزوی و آنها را که میخواستند با ابزار ظرفیتهای اجتماعی مانند تجمع و راهپیمایی، نظام و انقلاب و رهبری را در بین مردم بی اعتبار کنند، در بین ملت ایران بی اعتبار شوند.
3) انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوی دیگر:
ایجاد شکاف بین بخشها و طبقات گوناگون مردم و قرار دادن مردم رودروی یکدیگر و نظام و رهبری، از محوریترین اهداف استکبار بود، اما راهپیمایی 9دی و 22 بهمن که با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نیز کاملاً یکدست و منسجم بود، نمایش روشنی از انسجام درونی کشور بود.
4) شکست سنگین ضد انقلاب استکباری و دنبالههای داخلی آنها و بالا رفتن ضریب امنیتی کشور:
در حوادث بعد از انتخابات، یکبار دیگر استکبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشکار داخلی با تمام قوا و توان به میدان آمدند و هر آن چه در اختیار داشتند برای مقابله با جمهوری اسلامی از نظر سیاسی، روانی و تبلیغاتی و کمکهای مالی و اقتصادی و نرمافزاری بسیج کردند اما شکست سنگینی را تجربه کردند که برایشان قابل تصور نبود. پیروزی نظام در این رویارویی مانند همه پیروزیهای گذشته، ضریب امنیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی و تجارب مسئولین و خودآگاهی مردم را بالاتر برد.
5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی :
از جمله موارد آسیب دیده در جریان حوادث بعد از انتخابات، موقعیت منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی بود که در راهپیمایی 9 دی و خصوصاً راهپیمایی بینظیر 22 بهمن تا حد زیادی ترمیم شد.