تعداد کمی از آنها که موفق به فرار شدهاند، روایتهای تکاندهندهای از دوران اسارتشان دارند.
یک روز گرم نیمه تابستان خانواده «حنان» مثل بسیاری از خانوادههای ساکن شهر سنجار (شنگال) از حمله نیروهای داعش غافلگیر شدند.
حنان میگوید که آن روز همه تا آنجا که دستشان میرسید بار و بنهشان را بستند تا فرار کنند. همه در خیابان میدویدند و فریاد میزدند و صفیر گلولهها از هر طرف شنیده میشد.
«حنان» نام واقعی او نیست. هیچ یک از زنان و دختران ایزدی که قبلا اسیر داعش بودند نخواستند که نام واقعیشان فاش شود.
وی میگوید آن روز تروریستها، جادههای اطراف سنجار را بسته بودند. همه را به داخل شهر بازگرداندند و آنجا زنان و دختران را از بقیه جدا کردند. «بیست تا بودند با ریش بلند و تفنگ. گفتند که ما را به موصل میبرند. اعتراض کردیم. ما را زدند و به زور سوار ماشین کردند.»
«حنان» هجده ساله داستان اسارت و رهاییاش را روایت میکند
در موصل او را به همراه زنان دیگر به یک سالن ورزشی و بعد از چند هفته به یک تالار عروسی بردند. ۲۰۰ زن و دختر را یک جا جمع کرده بودند. آنجا در واقع بازار فروش برده بود. اعضای داعش میآمدند و انتخاب میکردند.
«جرات نمیکردیم به صورتشان نگاه کنیم. وحشت کرده بودیم... برای اینکه ما را بترسانند، شلیک میکردند. میخواستیم خودمان را بکشیم اما راهی پیدا نمیکردیم.»
حنان میگوید یکی از دخترها بالاخره خودش را کشت. «رگش را زد. نگذاشتند کمکش کنیم. همه را به اتاقی بردند و در را قفل کردند. گفتند «مهم نیست، جنازهاش را یک جایی پرت میکنیم».»
دستورالعمل داعش برای اسیری و بردگی زنان
بخشی از سوال و جوابها:
سوال: آیا همخوابه شدن با اسیر زن بلافاصله بعد از تملک او مجاز است؟ پاسخ: اگر باکره باشد، صاحبش میتواند بلافاصله بعد از تملک، با او همخوابگی کند. وگرنه باید اول مطمئن شود که زن حامله نیست.
سوال: آیا همخوابگی با دختر اسیر نابالغ مجاز است؟ پاسخ: در صورتی مجاز است که از نظر بدنی شرایط همخوابگی را داشته باشد. اگر هم این شرایط را نداشت میتوانید بدون همخوابگی از او لذت ببرید.
پنجره فرار
«به ما میگفتند «ایزیدیها کافرند. حالا شما قرار است مسلمان شوید». خیلی از دخترها را برای همخوابگی با خودشان میبردند.»
داعش مرتب زنان ایزدی را جابجا میکرد. یک جا آنها مردانشان را از دور دیدند که همگی سبیلهایشان را تراشیده بودند، چون داعش سبیل گذاشتن را غیراسلامی میداند.
حنان میگوید دختران جوانتر را زودتر میبردند، بیشترشان را به رقه در سوریه میفرستادند. بالاخره نوبت خود او هم رسید. هفت نفرشان را به اتاقی بردند که ظاهرا قرار بود از آنجا به رقه بفرستند. از میان آنها بعضی را برای تجاوز و آزار جنسی میبردند و برمیگرداندند.
اتاق محافظ داشت، اما پنجره اتاق را با پلاستیک پوشانده بودند. یک شب آنها پلاستیک را پاره کردند.
«یکی یکی از پنجره بیرون پریدیم. من نفر پنجم بودم. بیرون منتظر دخترعمویم شدم، اما دیدم چراغی روشن شد. نمیتوانستم بیشتر از آن منتظر شوم. از روی دیوار پریدم. دویدم و پشت سرم را هم نگاه نکردم... نتوانستیم به داد بقیه که جا مانده بودند برسیم.»
حنان هجده ساله میگوید میخواسته پرستار شود، آرزویی که با هجوم داعش تا حد زیادی بر باد رفته است.
بسیاری از ایزیدیهایی که از داعش گریختهاند در اردوگاههای پناهجویان زندگی میکنند
«خما» که در چادری در اردوگاههای پناهجویان زندگی میکند، یکی از زنان ایزدی است که بعد از ربودن او را به شهر رقه فرستادند. خما فرار نکرد ولی در نهایت خانوادهاش با پرداخت باجی معادل ۳ هزار دلار به داعش آزادیاش را خریدند.
او سی ساله است و شرم و وحشتی را که در روز فروختنش به عنوان برده بر او غالب شده بود فراموش نکرده است. قیمتی را هم که برای فروشش توافق شد به یاد دارد.
«دسته دسته برای خرید زنها میآمدند. نمیتوانستیم درست بخوابیم، چون هر وقتی از روز و شب ممکن بود بیایند... گاهی دخترها را کتکخورده و زخمی بر میگرداندند. بهتر که میشدند دوباره آنها را میفروختند.»
«گریه و زاری و التماس اثری نداشت. پولها را یکی از شیخهای داعش میگرفت. یکی از آنها ۱۵ هزار دینار عراقی (۱۳ دلار) نشانمان داد و گفت: همین قدر میارزید.»
خما و دخترخالهاش را تروریستهایی با خود برد که گذرنامه غربی داشت. پنج زن و دختر ایزدی دیگر هم در خانهاش بودند. ازدواج کرده بود و همسرش هم با او زندگی میکرد.
قصد داشت با دو نفر از زنان اسیر ایزدی هم ازدواج کند و بقیه از جمله خما را به کنیزی بگیرد.
خما میگوید همسرش به وضوح از این وضعیت ناراضی بود. اما مشکلات دیگری هم وجود داشت.
«همسایهشان آمد و به او گفت «نمیتوانی همه این دخترها را نگه داری. بغدادی (رهبر داعش) دستور داده که در هر خانه یکی بیشتر نباشد».»
جنار میگوید نگذاشته او را از خواهرش جدا کنند
«جنار» بیست ساله میگوید: «یکی از دخترها یازده ساله بود. مرتب او را میزدند. اول او را به یک داعشی و بعد به یکی دیگر در موصل دادند. بعدا شنیدیم که خود را کشته است.»
از خانواده جنار ۹ نفر دیگر از جمله سه دختر هنوز اسیر داعش هستند.
جنار که در کنار خواهر سیزده سالهاش نشسته، میگوید «وقتی موصل بودیم چند بار تلاش کردند ما را از هم جدا کنند، اما نگذاشتیم این کار را بکنند.»
«مردی را که میخواست ما را بخرد میشناختیم. قبل از حمله داعش کارگر بود و بارها به خانهمان آمده بود. ولی آنجا در موصل امیر شده بود... از او خواستیم که ما را از هم جدا نکند و او هم موافقت کرد. به بدی بقیه نبود ولی بد بود. کاش میتوانستم همهشان را تکه تکه کنم.»
«خیضر دلمه» فعال ایزدی گروه تکفیری داعش را متهم میکند که از ابتدا برای پاکسازی فرهنگ، مذهب و دودمان ایزدیها برنامه داشته است.
وی گفت که الگوی کارشان مشابه بود. زنان را به تعداد زیاد یک جا جمع میکردند و بعد به عنوان غنیمت جنگی آنها را تقسیم میکردند. حق انتخاب، اول با عناصر تکفیری خارجی بود و بعد با رهبران محلی.