صراط: روزنامه شرق، در شماره روز شنبه، 6 دیماه خود و در صفحه اول، یادداشتی را تحت عنوان «فراموشی آگاهانه جریان انحرافی» منتشر کرده است.
در بخشی از این یادداشت که به قلم یک خبرنگار اصلاحطلب نوشته شده، آمده است: این روزها کمتر اصولگرایی درباره «جریان انحرافی» حرف میزند.
او همچنین مینویسد: سکوت(اصولگرایان) درباره تمام تخلفهای او(احمدینژاد) و زیرمجموعهاش تحت عنوان جریان انحرافی تاملبرانگیزتر از همیشه است. به ویژه اینکه آنها یکی در میان، نسبت به یادآوری مواردی از تاریخ چند سال گذشته روی میآورند.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: جریان اصولگرای انحرافی بیش از هر چیز به بالندگی این گفتمان سیاسی در جامعه ایران ضربه زده و حالا حضور دوبارهشان در قدرت کار سادهای نخواهد بود. مادام که اصولگرایان بخواهند به جای حل مسایلشان به برخی امور دیگر پرداخته و مدام بر طبل اینگونه سوژهها بکوبند نه تنها وضعیت خودشان را بهبود نبخشیده که در معرض تهدید حذف هستند!
*پر واضح است که این یادداشت صفحه اولی روزنامه شرق پیرامون حلقه انحرافی، در واقع واکنشی است به مواضع مردم و اصولگرایان پیرامون مبحث «فتنه» و سالگرد یومالله 9 دی.
حلقه انحرافی نیز مسئلهای نیست که بتوان بوسیله آن اصولگرایان را متهم کرد زیرا اولاً همهی انتقادات از حرکات و گفتههای این حلقه و اقدامات علیه آن، حتی قبل از آنکه آقای هاشمی اسم «جریان انحرافی» را برای آن انتخاب کند! توسط اصولگرایان بعمل آمد و ثانیاً معاریف یک جریان سیاسی خاص هستند که بواسطه هشت سال سکوت کامل در مقابل مواضع غلط این حلقه در معرض انتقاد هستند نه اصولگرایان.
کار این جریان خاص و حلقه انحرافی با یکدیگر تا آنجا بالا گرفت که حتی آقای صادق زیباکلام بواسطه مواضع تأییدآمیز اسفندیار رحیممشایی پیرامون بحث فتنه (که بصورت سکوت جلوهگری میکرد)؛ از وی تشکر رسمی نیز بعمل آورد.
این جریان خاص همچنین نه در قضیه مدرک جعلی مرحوم کردان و نه در هیچیک از ماجراهای دوستی با مردم اسرائیل، اسلام ایرانی، خواست رابطه با آمریکا، بیداری انسانی، مدیریت مشترک جهانی، ارتباط مستقیم با منبع فیض و انسان کامل! و... که همگی دستپخت همین حلقه انحرافی و چهرههای آن بودند؛ لام تا کام سخنی برنیاوردند و به نظاره و سکوت در قبال تمام این اغلاط بسنده کردند.
این در حالی بود که مستنداً و تحقیقاً اشتراکات زیادی میان مواضع حلقه انحراف و این طیف سیاسی وجود داشته و دارد و اساساً نیز یکی از دلایل مهم سکوت مبرّزین طیف مزبور در قبال هنرنماییهای حلقه انحرافی (از جمله بحث فتنه اقتصادی) همین اشتراک موضع ارزیابی شد و میشود.
ماجرای ارتباط دیدگاه مشترک بین این جریان خاص و حلقه انحرافی یکی دیگر از منصههایی است که باید جدای از بررسی علل شکلگیری فتنه در دامن همین جریان، مورد تدقیق، بررسی و اقتراح قرار گیرد.
در بخشی از این یادداشت که به قلم یک خبرنگار اصلاحطلب نوشته شده، آمده است: این روزها کمتر اصولگرایی درباره «جریان انحرافی» حرف میزند.
او همچنین مینویسد: سکوت(اصولگرایان) درباره تمام تخلفهای او(احمدینژاد) و زیرمجموعهاش تحت عنوان جریان انحرافی تاملبرانگیزتر از همیشه است. به ویژه اینکه آنها یکی در میان، نسبت به یادآوری مواردی از تاریخ چند سال گذشته روی میآورند.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: جریان اصولگرای انحرافی بیش از هر چیز به بالندگی این گفتمان سیاسی در جامعه ایران ضربه زده و حالا حضور دوبارهشان در قدرت کار سادهای نخواهد بود. مادام که اصولگرایان بخواهند به جای حل مسایلشان به برخی امور دیگر پرداخته و مدام بر طبل اینگونه سوژهها بکوبند نه تنها وضعیت خودشان را بهبود نبخشیده که در معرض تهدید حذف هستند!
*پر واضح است که این یادداشت صفحه اولی روزنامه شرق پیرامون حلقه انحرافی، در واقع واکنشی است به مواضع مردم و اصولگرایان پیرامون مبحث «فتنه» و سالگرد یومالله 9 دی.
حلقه انحرافی نیز مسئلهای نیست که بتوان بوسیله آن اصولگرایان را متهم کرد زیرا اولاً همهی انتقادات از حرکات و گفتههای این حلقه و اقدامات علیه آن، حتی قبل از آنکه آقای هاشمی اسم «جریان انحرافی» را برای آن انتخاب کند! توسط اصولگرایان بعمل آمد و ثانیاً معاریف یک جریان سیاسی خاص هستند که بواسطه هشت سال سکوت کامل در مقابل مواضع غلط این حلقه در معرض انتقاد هستند نه اصولگرایان.
کار این جریان خاص و حلقه انحرافی با یکدیگر تا آنجا بالا گرفت که حتی آقای صادق زیباکلام بواسطه مواضع تأییدآمیز اسفندیار رحیممشایی پیرامون بحث فتنه (که بصورت سکوت جلوهگری میکرد)؛ از وی تشکر رسمی نیز بعمل آورد.
این جریان خاص همچنین نه در قضیه مدرک جعلی مرحوم کردان و نه در هیچیک از ماجراهای دوستی با مردم اسرائیل، اسلام ایرانی، خواست رابطه با آمریکا، بیداری انسانی، مدیریت مشترک جهانی، ارتباط مستقیم با منبع فیض و انسان کامل! و... که همگی دستپخت همین حلقه انحرافی و چهرههای آن بودند؛ لام تا کام سخنی برنیاوردند و به نظاره و سکوت در قبال تمام این اغلاط بسنده کردند.
این در حالی بود که مستنداً و تحقیقاً اشتراکات زیادی میان مواضع حلقه انحراف و این طیف سیاسی وجود داشته و دارد و اساساً نیز یکی از دلایل مهم سکوت مبرّزین طیف مزبور در قبال هنرنماییهای حلقه انحرافی (از جمله بحث فتنه اقتصادی) همین اشتراک موضع ارزیابی شد و میشود.
ماجرای ارتباط دیدگاه مشترک بین این جریان خاص و حلقه انحرافی یکی دیگر از منصههایی است که باید جدای از بررسی علل شکلگیری فتنه در دامن همین جریان، مورد تدقیق، بررسی و اقتراح قرار گیرد.