اما در این سال، برخی از شخصیتهای دیگر کشورها به تناسب جایگاه و موقعیتشان در عرصههای سیاسی، اجتماعی، هنری، ورزشی و اقتصادی آن چنان نقش آفرین بودند که برای مدتی به سوژه اول رسانهها و شبکههای اجتماعی کشورمان تبدیل شدند.
کاترین مارگارت اشتون
در 20 مارس 1956 در خانوادهای از قشر کارگر در منطقه لانکشر بریتانیا به دنیا آمد. اولین فرد از خانوادهاش بود که به دانشگاه رفت و با مدرک کارشناسی در رشته جامعهشناسی از کالج بدفورد لندن فارغالتحصیل شد. او طی فعالیتهای حزبی و سیاسی خود به تدریج مراحل ترقی را طی کرد تا جایی که به عضویت مجلس اعیان انگلیس درآمد و توانست لقب بارونس را از تونی بلر نخستوزیر اسبق انگلیس در سال 1999 دریافت کند.
کاترین اشتون که عضو حزب کارگر بریتانیاست در سال 2009 جانشین خاویر سولانا شد و به عنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی انتخاب شد.
انتخاب اشتون به این سمت با واکنش منتقدانش که او را دیپلماتی گمنام و نه چندان آشنا به سیاست میخواندند روبرو شد، ولی این بانوی سیاستمدار به سرعت خودش را در این عرصه اثبات کرد. اشتون که درحال حاضر بر اساس آنچه رسانهها منتشر کردهاند در میان سیاستمداران جهان بصورت رسمی یکی از بیشترین حقوقهای جهان را دریافت میکند، در طول این سالها نقش مهمی در مذاکرات هستهای ایران - بنا به مسئولیتی که داشته - ایفا کرده است؛ چنانکه در سال 2014 بعد از اینکه فدریکا موگرینی ایتالیایی جانشین وی در اتحادیه اروپا شد، این اتحادیه طی بیانیه اعلام کرد که اشتون در پست خود به عنوان نماینده ویژه اتحادیه اروپا و هماهنگکننده گروه 1+5 در مذاکرات هستهای با ایران ابقا میشود، چراکه او مذاکرات هستهای را تسهیل میکند.
کاترین اشتون در شرایطی مذاکرات نمایندگان گروه 1+5 با ایران را پیش برده که هر از چند گاه در تعامل با طرف ایرانی، به دلیل جنسیتش با چالشهایی روبرو بوده است. البته او عرف دیپلماتیک ایران و محدودیت دیپلماتهای ایرانی در ارتباط مستقیم با زنان را به خوبی میشناسد و در مراسم نمادینی که به طور معمول پیش از گفتوگوهای رسمی با مقامات ایرانی برگزار میشود، عموماً دستش را در پشت کمر خود قفل میکند و برای دست دادن به طرف ایرانی پیشقدم نمیشود. گرچه در سالهای گذشته نوع پوشش خانم اشتون گاه به یکی از موضوعات حاشیهای در مذاکرات هستهای تبدیل شده است بطوریکه در بهمن 89 اقدام برخی از رسانههای داخلی در دست بردن در عکسهای خانم اشتون که کنار سعید جلیلی - مذاکرهکننده پیشین ایران - در حال قدم زدن بود، باعث ایجاد حاشیههایی شد و باعث شد که اشتون برای جلوگیری از تبعات عکسهای فتوشاپی، در انتخاب لباسهای خود تغییراتی بوجود بیاورد.
اشتون که دارای دو فرزند به نام پیتر و ربکا است، در ماههای اولیه سال 2014 میلادی به تهران سفر کرد و با تعدادی از مقامات کشورمان از جمله حسن روحانی، محمدجواد ظریف، علی لاریجانی و علیاکبر ولایتی دیدار کرد. او حتی به دیدار سعید جلیلی مذاکرهکننده پیشین ایران در مذاکرات هستهای نیز رفت.
سفر اشتون به تهران که در آستانه روز جهانی زن صورت گرفته بود، بخاطر دیدار با تعدادی از فعالان حقوق زنان از جمله نرگس محمدی و گوهر عشقی مادر ستار بهشتی در سفارت اتریش با حاشیهها و واکنشهای زیادی همراه بود و نهادها و مقامات ایرانی از جمله وزارت خارجه اعلام کردند که در جریان این دیدار نبودهاند. مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه در این ارتباط اعلام کرد این برنامه با وزارت خارجه هماهنگ نشده بود و در همین زمینه به سفارت اتریش در تهران تذکر رسمی داده شد.
یکی از نکات جالب در جریان سفر اشتون به ایران این بود که هنگامی که وی به اصفهان سفر کرده و در حال بازدید از میدان امام (نقش جهان) بود، برخی شهروندان و دانشآموزان اصفهانی با دیدن وی در این مکان تاریخی، او را با نام صدا زده بودند که این موضوع و شناختی که مردم ایران از وی دارند باعث شگفتی خانم اشتون شده بود و حتی در دیدار با استاندار اصفهان این موضوع را «جالب» توصیف کرده بود.
دیوید ویلیام دانلد کامرون
یکی دیگر از شخصیتهای بینالمللی که در سال 2014 میلادی، رسانههای ایران در مقطعی در ارتباط با او و دیدارش با حسن روحانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل سخن بسیار گفتهاند که گاه با انتقاد برخی از مسئولان نیز روبرو شد، کسی نیست جز دیوید ویلیام دانلد کامرون نخستوزیر فعلی انگلیس.
کامرون که در 9 اکتبر 1966 به دنیا آمده، در سال 2010 در پی استعفای گوردون براون به عنوان نخستوزیر انگلیس منصوب شد و لقب جوانترین نخستوزیر بریتانیا در 200 سال گذشته را از آن خود کرد. در طول چند سالی که کامرون نخستوزیر انگلیس بوده، روابط ایران و انگلیس فراز و نشیبهای متعددی را پشت سر گذاشته که شاید حمله به سفارت انگلیس در ایران و تعطیلی سفارتخانه این کشور در تهران و همچنین دیدار وی بعد از 35 سال با بالاترین مقام اجرایی ایران را بتوان از مهمترین تحولات چهار سال نخستوزیری وی عنوان کرد.
در تابستان 2014 در آستانه سفر رئیسجمهور به نیویورک برای شرکت در شصت و نهمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسانههای بینالمللی خبر دادند که قرار است در حاشیه این مجمع بعد از 35 سال دو مقام عالیرتبه ایرانی و انگلیسی با یکدیگر ملاقات کنند، در حالی که در سال پیش از آن نیز این دو مقام برای اولین بار در طول 10 سال گذشته، تلفنی با یکدیگر گفتوگو کرده بودند.
این دیدار در روز چهارشنبه سوم مهرماه در یکی از کریدورهای جانبی سازمان مللل انجام شد. بلافاصله مذاکرات صورت گرفته بین این دو مقام عالی رتبه و عکسهای منتشر شده از آن به عنوان «بمب خبری روز چهارشنبه نیویورک» در صدر اخبار رسانههای جهان از جمله رسانههای ایرانی قرار گرفت. برخی از رسانههای ایرانی همانند بسیاری از رسانههای جهانی، این رویداد را دیداری تاریخی جهت پایان یافتن 35 سال رابطه سرد بین دو کشور عنوان کردند؛ گرچه ساعاتی پس از آن، صحبتهای نخستوزیر انگلیس در مجمع عمومی سازمان ملل تردیدهایی جدی را در این زمینه در بین صاحب نظران بوجود آورد.
کامرون در سخنرانی خود گفت: ایران باید فرصت داشته باشد تا نشان دهد میتواند بخشی از راه حل منطقه (در مبارزه با داعش) باشد و نه بخشی از مشکل. صبح امروز من با رئیسجمهور روحانی دیدار کردم. ما اختلاف نظرهای شدیدی داریم. ایران از گروههای ترویستی حمایت میکند، برنامه هستهایاش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند.
این سخنان با واکنش تند وزارت خارجه ایران روبرو شد. مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه گفت: سخنرانی نخستوزیر انگلیس در سازمان ملل نشاندهنده تداوم دیدگاه خودمحورانه دولتی است که سابقه نابسامانی در منطقه دارد و بسیاری از مشکلات این منطقه به دلیل سیاستهای نادرست آن دولت است.
بعد از صحبتهای دیوید کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل، برخی از شخصیتهای سیاسی در ایران بویژه رسانهها و افراد نزدیک به جریان اصولگرا از اصل دیدار روحانی با کامرون نیز انتقاد کردند و گفتند که او به دنبال پیگیری سیاست چماق و هویج است. یکی از روزنامههای اصولگرا در مطلبی با عنوان «لگد روباه» نوشت که کامرون آداب دیپلماتیک را در دیدار روحانی رعایت نکرد و به نیابت از اوباما با رئیسجمهور ایران دیدار کرد. روزنامه کیهان نیز با انتقاد از صحبتهای کامرون در صفحه اول روزنامه این تیتر را درج کرد: حذف انگلیس از مذاکرات، کمترین انتظار مردم از دولت.
نوری کامل محمد حسن المالکی
نوری کامل محمد حسن المالکی سیاستمدار شیعه عرب و نخستوزیر سابق عراق که در حال حاضر معاون اول رئیسجمهور این کشور است، یکی دیگر از شخصیتهای بینالمللی بود که در رسانههای ایران در ارتباط با فعالیت سیاسی او، استعفایش از نخستوزیری عراق و نقش ایران در این ارتباط مطلب متفاوتی منتشر شد.
زندگی سیاسی نوری مالکی که در کربلا به دنیا آمده و از سال 2006 تا اوت سال 2014 نخستوزیر عراق بود، در سال گذشته میلادی دستخوش تحولات زیادی شد. تصمیم فؤاد معصوم رئیسجمهور عراق مبنی بر معرفی حیدر العبادی به عنوان نامزد نخستوزیری عراق با واکنش و مخالفت نوری مالکی که ائتلافش «دولت قانون» در سومین انتخابات پارلمانی عراق بعد از سقوط صدام با تصاحب 92 کرسی، بیشترین کرسیهای مجلس نمایندگان را از آن خود کرده بود، روبرو شد. مالکی عنوان کرد این اقدام فؤاد معصوم نقض صریح قانون است و از وی به دادگاه عالی عراق که مرجعیت صلاحیت برای رسیدگی به اختلافات در سطوح عالی مدیریت عراق است، شکایت خواهد کرد.
اصرار مالکی بر باقی ماندن بر پست نخستوزیری عراق به اندازهای جدی بود که حتی او با شرط واشنگتن مبنی بر کنارهگیری وی از قدرت در ازای کمک نظامی آمریکا به بغداد مخالفت کرد. این در حالی بود که برخی از رسانهها در همان زمان اعلام کرده بودند که واشنگتن به مسئولان عراق اطلاع داده است برای آغاز اقدام نظامی ضد نیروهای داعش در عراق ابتدا لازم است نوری مالکی نخستوزیر عراق از سمت خود کنارهگیری کند. در حالی که بحران سیاسی و اقدامات گروههای تروریستی در عراق در حال فراگیر شدن بود، نوری مالکی در 24 مرداد 93 از سمت خود استعفا داد و علی موسوی مشاور ارشد نوری مالکی در یک کنفرانس مطبوعاتی عنوان کرد که مالکی برای حفظ وحدت و یکپارچگی عراق از روند تغییرات سیاسی و تعیین حیدر العبادی به عنوان نخستوزیر جدید عراق حمایت کرده و از نخستوزیری استعفا میدهد. موسوی همچنین اعلام کرد که آقای نوری مالکی از شکایت خود بر ضد فواد معصوم رئیسجمهور عراق نیز صرفنظر میکند.
با کنارهگیری مالکی و نخستوزیری حیدر العبادی که مورد قبول تعداد زیادی از گروههای سیاسی در این کشور بود، بحران سیاسی در عراق تا حدودی فروکش کرد.
در ارتباط با استعفای نوری مالکی و چگونگی پذیرفتن این موضوع از سوی وی تحلیلهای مختلفی ارائه شد و بسیاری از تحلیلگران و رسانهها، نقش ایران در این زمینه از جمله حمایتش از نخستوزیری حیدر العبادی را مهم و اساسی عنوان کردند. برخی از رسانهها در این ارتباط اعلام کردند که تهران معتقد است تغییر در رهبری عراق میتواند به بازکردن گره موجود در بغداد کمک کند.
شورای روابط خارجی اروپا در همان زمان در گزارشی نوشت که در کنار تشکیل گروه داعش، دو عامل حیاتی در تصمیم ایران مبنی بر قطع حمایت مالکی تأثیر داشت؛ نخست صحبتهای آیتالله سیستانی و اعتقاد وی مبنی بر اینکه نوری مالکی مشروعیت خود را در تمام جناحهای عراقی از دست داده است. این شورا، عامل دوم را تلقی دستگاههای امنیتی ایران از جایگاه عملکرد مالکی در زمانی که نیروهای داعش در حال افزایش نفوذ خود در مناطق مختلف عراق بودند، عنوان کرد.
با وجود برخی تحلیلها مبنی بر اینکه بین ایران و این مقام عالیرتبه عراقی فاصلههایی ایجاد شده است، او در 18 آبان به عنوان معاون اول رئیسجمهور عراق در راستای تقویت روابط و مناسبات بین دو کشور ایران و عراق به تهران سفر کرد و با تعدادی از مقامات کشورمان از جمله مقام معظم رهبری، رئیسجمهور و همچنین معاون اول رئیسجمهور دیدار کرد.
ریچارد نلسون فرای
ریچارد نلسون فرای در تاریخ دهم ژانویه 1920 در آمریکا به دنیا آمد و در 27 مارس 2014 در سن 94 سالگی در بوستون آمریکا درگذشت.
ریچارد فرای که همسری ایرانی - آشوری به نام عدن نبی داشت و فرزندان وی دین خود را به زرتشتی تغییر دادهاند، بیش از 70 سال درباره تاریخ و فرهنگ فلات ایران مطالعه کرد و آثار بسیاری درباره فرهنگ، هنر و تاریخ ایران به نگارش درآورد و بخاطر پژوهشهای شرقشناسی و ایرانشناسی خود از مراکز مختلف جوایز متعددی دریافت کرد.
گفته میشود شادروان علامه دهخدا به سبب علاقهمندی فرای به ایرانشناسی، به او لقب «ایراندوست» داد و فرای نیز در امضاهای خود از این لقب استفاده میکرده است.
وصیتنامه ریچارد فرای جنجالهای زیادی را برای مدتی در ایران بوجود آورد. او در وصیتنامهاش خواسته بود که پس از مرگش در اصفهان و در کنار زایندهرود نزدیک آرامگاه پروفسور «آرتور پوپ» به خاک سپرده شود؛ خواستهای که منجر به بلاتکلیفی 73 روزه جنازه او در سردخانه بوستون شد.
هنگامی که بحث اجرای وصیتنامه فرای در ایران در رسانهها منتشر شد، این وصیتنامه با واکنش برخی از شخصیتهای سیاسی و عمدتا اصولگرا مواجه شد که معتقد بودند فرای جاسوس آمریکا است، به نحوی که برخی از آنها خواستار مخالفت رئیسجمهور و دیگر مقامات مربوطه با دفن پیکر فرای در حاشیه زایندهرود شدند. در این راستا احمد سلک نماینده مردم اصفهان در 20 فرودین مجلس در تذکری تند خطاب به رئیسجمهور گفت: هرچه سریعتر جلوی ورود جنازه پلید ریچارد فرای جاسوس سازمان سیای آمریکا به اصفهان و دفن در جوار استاد سارقش پوپ در زایندهرود گرفته شود.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی رهبر امام جمعه اصفهان نیز در اظهارنظری اعلام کرد مردم اصفهان این اجازه را به مسئولان نخواهند داد که جنازه یک فرد جاسوس سیا در اصفهان دفن شود. در ادامه این مخالفتها بود که تجمع اعتراضآمیزی نسبت به تدفین ریچارد فرای در کنار زایندهرود برگزار شد و بر در و دیوار آرامگاه پروفسور آرتور پوپ و همسرش نیز شعارهایی نوشته نوشته شد.
در میان مخالفتهای داخلی پیش و پس از مرگ ریچارد فرای با تدفین او در ایران، افشین زند یکی از دوستان ایرانی ریچارد فرای به نامهای اشاره کرد که فرای در تاریخ دوازدهم اکتبر 2010 نوشته شده بود. ریچارد فرای در آن نامه اظهار کرده بود: من جاسوس نیستم. ایرانیها مرا خوب میشناسند. سابقه من مشخص است. همهچیز از زمانی شروع شد که به عنوان مدیر مؤسسه آسیا در دانشگاه شیراز فعالیت میکردم. مؤسسهای که توسط پروفسور آرتور اپهام پوپ در نیویورک بنا شده بود آن زمان زندگی من در شیراز و فعالیتم در ارتباط با آسیا و ایران، شناختم را از فرهنگ و تمدن این کشور بیشتر کرد و سالها زندگی در ایران عشق مرا به این کشور فزونی بخشید. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای تکمیل عشقم به ایران بعد از مرگم در ایران دفن شوم گرچه که متولد سوئد هستم اما بیشتر از هر جای دیگر به ایران احساس تعلق میکنم و فکر میکنم این حق زیادی نباشد. اصفهان بیشتر از سایر شهرهای ایران مورد علاقه من قرار گرفته، شهری که سالها پایتخت صفویه بود و سرشار از نمادهای ایرانی و اسلامی است.
ریچارد فرای در ادامه این نامه آورده بود: درست زمان ریاست جمهوری خاتمی بود که درخواستم برای دفن شدن در کنار زایندهرود را دوباره مطرح کردم و ایشان نیز استقبال کردند. شهردار وقت اصفهان و استاندار آن زمان نیز موافقت کردند که این اتفاق بعد از مرگم صورت بگیرد. زمان رئیسجمهوری احمدینژاد نیز، او حتی خانهای در اصفهان به من بخشید (خانهای که در همان دولت برای تبدیل به هتل سنتی به شخص دیگری فروخته شد) و این حق را به من داد تا آخر عمر در اصفهان زندگی کنم و اتهام اینکه برای سیا فعالیت میکردم و چیزهایی شبیه به این را قویا رد میکنم.
اتهام جاسوسی به ریچارد فرای حتی موجب واکنش همسر وی نیز شد و او در اطلاعیهای اعلام کرد که شوهرش هیچگاه از سیا - سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا - پولی نگرفته است.
برای اجرای وصیتنامه ریچارد فرای در ایران تلاشهایی از سوی برخی از افراد از جمله کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی که به نوعی وصی ریچارد فرای بود صورت گرفت، چنانکه او در هجدهم فروردین در نامههای جداگانهای خطاب به رئیسجمهور، وزیر خارجه و استاندار اصفهان از آنها خواست تا اجازه حمل پیکر ریچارد فرای در کنار آن و دفن آن در کنار آرتور پوپ را صادر کند.
در 24 فروردین برخی از رسانههای داخلی خبر دادند محمدجواد ظریف وزیر خارجه نامهای را خطاب به محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیسجمهور نوشته و به اعلام آمادگی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی برای تحویل پیکر ریچارد فرای در فرودگاه و خاکسپاری وی اشاره کرده است. البته ساعاتی پس از انتشار این خبر، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران به نقل از یک منبع مطلع نگارش چنین نامهای از سوی وزیر خارجه را تکذیب کرد. در همین راستا یک مقام آگاه در وزارت امورخارجه در گفتوگو با ایسنا تصریح کرد: وزارت امور خارجه درخواست خانواده مرحوم ریچارد فرای را به مسئولان منتقل کرده و دیگر امور مربوط به آن به عهده ارگانهای ذیربط است.
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در واکنش به وصیت ریچارد فرای اعلام کرد: هرکسی وصی ایشان است برود به وصیتش عمل کند. دولت جدید (دولت حسن روحانی) وصی ایشان محسوب نمیشود.
در نهایت وصیت ریچارد فرای اجرا نشد. گرچه در همان زمان اخباری مبنی بر اعلام آمادگی تاجیکستان برای خاکسپاری این شرقشناس در شهر دوشنبه منتشر شده بود ولی در نهایت خانواده ریچارد فرای، جنازه او را پس از 73 روز بلاتکلیفی سوزاندند.
جان فوربز کری
جان فوربز کری وزیر خارجه 72 ساله آمریکا در کنار کاترین اشتون از جمله مقاماتی بود که در سال 2014 بویژه در جریان مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 در رسانههای ایران در ارتباط با او بحث و گفتوگوی زیادی مطرح شد.
میتوان از جان کری به عنوان اولین وزیر امور خارجه آمریکا یاد کرد که در سالهایی که روابط ایران و آمریکا تیره شده، توانسته چندین بار بصورت رسمی و در حضور رسانهها با همتای ایرانی خود - محمدجواد ظریف - در ارتباط با موضوع هستهای دیدار و گفتوگو کند. او در سال 2014 بطور جدی وارد روند مذاکرات شد و تلاش کرد بیش از هر چیز به سمت توافقی بین ایران و گروه 1+5 در مذاکرات هستهای برسد که در آن منافع حداکثری آمریکا لحاظ شده باشد. به نحوی که در آخرین دور از مذاکرات هستهای در وین، قبل از تمدید مذاکرات، چندین دور با ظریف بصورت دوجانبه دیدار کرد. پیش از آن نیز چندین بار مذاکرات سهجانبه اشتون، کری و ظریف برگزار شده بود.
او که در دسامبر سال 2012 در دولت دوم باراک اوباما به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا انتخاب شد، در نوروز امسال در حالی که به گفته رسانهها برای اولین بار در ساختمان وزارت امور خارجه سفره هفتسین چیده شده بود، در مصاحبهای با صدای آمریکا در وصف همتای ایرانی خود گفت: آقای ظریف آدمی صریح و بسیار رک است و موضع خود و حکومت را به خوبی توضیح میدهد. من این را درک میکنم.
این وزیر خارجه 72 ساله در این مصاحبه به ازدواج دختر کوچکش وانسا با دکتر بهروز والاناهید پزشک ایرانی ساکن در آمریکا در سال 2009 اشاره کرد و گفت: من ایرانیها را پیش از این میشناختم. دامادم انسان فوقالعادهای است و او را بسیار دوست دارم. من سالهاست که با ایران آشنا هستم. خواهرم هم در ایران کار میکرد، در یک مدرسه بینالمللی درس میداد و در تهران زندگی میکرد. خواهرم فارسی یاد گرفته بود اما در زمان انقلاب ناچار شد ایران را ترک کند.
وزیر خارجه آمریکا در این مصاحبه در مورد فتوای مقام معظم رهبری در مورد حرام بودن تولید جنگافزار هستهای نیز تصریح کرد: من احترام زیادی برای یک فتوا قائل هستم. فتوا، پیام مذهبی بسیار مهمی است و وقتی فتوایی داده میشود مردم آن را جدی میگیرند؛ همچنان که ما هم آن را جدی میگیریم.
در آستانه فرا رسیدن سال 2015 شبکه ایبیسی نیوز در گزارشی با پرداختن به اهداف سیاست خارجی آمریکا در سال آینده میلادی نوشت: «دستیابی به توافق هستهای با ایران از آرزوهای سال نوی جان کری است.» البته باید دید او در سال جدید برای دستیابی به این آرزویش چه تغییری در سیاستهای گذشته ایجاد می کند و آیا این تغییرات به اقدامات عملی هم منجر می شود؟
ابوبکر بغدادی
ابراهیم عواد ابراهیم البدری القرشی السامرانی معروف به ابوبکر بغدادی که اکنون خود را به عنوان امیرالمؤمنین خلیفه ابراهیم معرفی میکند، یکی دیگر از شخصیتهایی است که در سال گذشته میلادی در رسانههای بینالمللی و از جمله رسانههای ایران اخبار متعددی از او منتشر شد. او به عنوان رهبر گروه تروریستی داعش (دولت اسلامی عراق و شام) مسئولیت قتل چندین هزار نفر و بسیاری جنایت های دیگر را بر عهده دارد.
بر اساس آنچه که در رسانهها منتشر شده، گفته میشود ابوبکر بغدادی در سال 1971 در شهر سامرا به دنیا آمده است و فارغالتحصیل دوره دکترای علوم اسلامی از دانشگاه اسلامی بغداد است. او که سابقه همکاری با طالبان و دیگر گروهای تروریستی منطقه را دارد، پس از اینکه از گروه القاعده به خاطر ماجرای آنچه که جنگ قدرت خوانده میشود اخراج شد، خود را خلیفه خواند و داعیه حکومت بر همه مسلمانان را مطرح کرد. بغدادی در یک پیام صوتی 19 دقیقهای که برای اولین بار از طرف او منتشر میشد، خود را خلیفه خواند و از مسلمانان جهان خواست که به مناطق تسخیرشده توسط داعش مهاجرت و در تشکیل یک دولت اسلامی او را یاری کنند.
او در این پیام صلح، آزادی، دموکراسی و سکولاریسم را شعارهای گمراهکننده بیدینان خواند. داعش نیز در روز یکشنبه 29 ژوئن سال 2004 به عنوان خلیفه معرفی کرد. همزمان با انتشار این پیام صوتی، بیانیهای به چند زبان منتشر شد. این اعلام خلافت توسط داعش و ابوبکر بغدادی به طرز گستردهای توسط کشورهای خاورمیانه و برخی دیگر از گروههای جهادی سنی مذهب مورد انتقاد قرار گرفت. در دوم ژوئیه 2014 البغدادی اعلام کرد که داعش در تلاش برای برقراری یک خلافت اسلامی در خاورمیانه و اروپا تا رم پیشروی خواهد کرد و هم شهر رم و هم اسپانیا را فتح خواهد کرد.
ملاله یوسف زی
در کلاس درس شیمی در مدرسهای در بیرمنگام انگلیس نشسته بود که فهمید برنده جایزه صلح نوبل شده است. روز جمعه 18 مهرماه کمیته اعطای جایزه صلح نوبل در انتخابی غیرمناقشهبرانگیز برخلاف سالهای گذشته جایزه صلح نوبل را بصورت مشترک به ملاله یوسف زی 17 ساله و کایلاش ساتیارتی فعال هندی دفاع از حقوق کودکان به خاطر فعالیتهایشان جهت دفاع از حقوق آموزشی کودکان و ارتقای سطح تحصیلات دختران اهدا کرد.
ملاله در زمانی که 11 سال بیشتر نداشت فعالیتش را در حمایت از حق تحصیل کودکان بویژه دختران آغاز کرد و به نوشتن یادداشتهای روزانهاش در وبسایت اردو زبان بی.بی.سی بدون ذکر نام در ارتباط با زندگی زنان دره سوات پاکستان پرداخت؛ منطقهای که بعد از 11 سپتامبر و حملات آمریکاییها به افغانستان به تدریج تحت نفوذ و قدرت شورشیان طالبان و تندروهای پاکستانی قرار گرفت و زندگی مردمانش بویژه کودکان و دخترانش زیر سایه سنگین آزار و خشونتطلبان است. نفوذ طالبان در این منطقه به قدری پیش رفت که در سال 2008 ملا فضلالله رهبر محلی طالبان در این منطقه تهدید کرد که اگر مدارس دخترانه ظرف یک ماه بسته نشود مردم این منطقه عواقب این موضوع را خواهند دید. در این مدت ملاله و خانوادهاش به عنوان مدافعان تحصیل دختران بارها از سوی این گروه تروریستی مورد تهدید قرار گرفتند و در نهایت در نهم اکتبر 2012 میلادی طالبان تهدیدهای خود را در ارتباط با ملاله یوسف زی عملی کرد و در حالی که او با بقیه بچهها در اتوبوس نشسته بود گروهی از مردان طالبان در حالی که فریاد میزدند بگویید کدامتان ملالهاید؟ اگر دهانتان را باز نکنید همه را میکشیم، اتوبوس مدرسه او را متوقف کردند. ملاله شناسایی شد و مردان مسلح به سر او شلیک کردند.
گرچه او در این عملیات تروریستی او به شدت زخمی شد ولی زنده ماند و برای درمان در ابتدا به یک بیمارستان نظامی در پیشاور منتقل شد و شش روز بعد در حالی که قسمتی از جمجمهاش را برداشته بودند تا فشار از روی مغز او کم شود به بیمارستان کوئین الیزابت به بیرمنگام منتقل شد و مراحل درمان را طی کرد.
ملاله یوسف زی که اکنون در انگلیس بسر میبرد و تاکنون توانسته جوایز معتبری همچون جایزه ساخاروف اتحادیه اروپا و مدال آزادی آمریکا را کسب کند، در روز 19 آذر، طی مراسمی در شهر اسلو در نروژ به همراه کایلاش ساتیارتی هندی جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. ملاله به عنوان جوانترین دریافتکننده جایزه صلح نوبل، در جریان سخنرانی خود گفت: جهان به جای دلسوزی برای بچههایی که نمیتوانند مدرسه بروند، دست به کار شود و اوضاع را تغییر دهد.
لیونل مسی
در کنار شخصیتهای سیاسی که در سال 2014 در رسانههای ایران صحبت از آنها بسیار بود، برخی از چهرههای ورزشی از جمله بازیکنان مستطیل سبز نیز از جمله کسانی بودند که در ارتباط با آن ها مطالب متنوعی در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد. در این ارتباط میتوان به «لیونل آندرس لئو مسی کوچیتینی» کاپیتان تیم ملی آرژانتین و مهاجم تیم فوتبال بارسلونا اشاره کرد.
اگر در زمان قرعهکشی مسابقات جام جهانی و همگروهی ایران با آرژانتین صفحه منتسب به لیونل مسی در فیسبوک مورد توجه کاربران ایرانی قرار گرفت و متأسفانه گاه در آن جملات توهینآمیزی خطاب به این بازیکن فوتبال نوشته شد، در جریان مسابقات جام جهانی فوتبال برزیل نیز بار دیگر بحث مسی در ایران داغ شد؛ این بار به خاطر گلی که در دقایق پایانی مسابقه بین ایران و آرژانتین وارد دروازه علیرضا حقیقی کرد.
تیمهای ایران و آرژانتین در مرحله گروهی جام جهانی 2014 در ورزشگاه مینیرائو شهر بلوهوریزنته به مصاف یکدیگر رفتند که این بازی با برتری یک بر صفر آرژانتین به پایان رسید. در این دیدار لیونل مسی بازیکن پرآوازه بارسلونا در دقیقه 91 این بازی بهترین فرصت را پیدا کرد تا گلی را به ثمر برساند که به عنوان یکی از 10 گل برتر جام جهانی اخیر معرفی شد.
در جریان این مسابقه به خاطر بازی خوب بازیکنان ایران و توقف آرژانتین تا دقایق پایانی این بازی بسیاری از تماشاگران تصور میکردند که این بازی با نتیجه صفر - صفر به پایان خواهد رسید ولی مسی در دقیقه 91 به این خیال پایان داد تا بار دیگر استثنایی بودن خود در عرصه فوتبال را به رخ همگان بکشاند و باعث بلند شدن آه از نهاد ایرانیان شود. گرچه بسیاری از مردم به پاس تلاش بازیکنان تیم فوتبال در این بازی به خیابانها آمدند و از پوزپلنگهای ایرانی تشکر کردند ولی خاطره گل مسی و البته اشتباه میلوراد مازیچ داور صربستانی در پنالتی نگرفتن خطای "پابلو زابالتا" امدافع آرژانتینی روی اشگان دژاگه از حافظهشان فراموش نشد.
لیونل مسی در مصاحبهای با سایت فیفا، گل خود به ایران را به عنوان لحظهای فوق العاده تعبیر کرد و گفت: خیلی سخت بود که بشود از دفاع ایران رد شد و فضاسازی کرد. بازی مقابل تیمهایی که نزدیک به یکدیگر بازی میکنند و فضاها را میبندند خیلی دشوار است
خولیو ولاسکو
مربی نامدار آرژانتینی که شاید با حضور خود در سال 2011 در ایران و مدیریت تیم ملی والیبال ایران به مدت سه سال نقش تاثیرگذاری در پیشرفت والیبال ایران و افزایش علاقهمندی مردم ایران به این رشته داشت، یکی دیگر از چهرههایی بود که در رسانههای ایران بویژه در رسانههای ورزشی دربارهاش بسیار نوشته شد.
تیم ایران با مربیگری او در مسابقات قهرمانی آسیا در سال 2011 پس از 32 سال قهرمان مسابقات والیبال آسیا شد و لقب شگفتیساز مسابقات جام جهانی 2011 را نیز از آن خود کرد. تیم ایران همچنین در سال 2013 با هدایت ولاسکو برای اولین بار به لیگ جهانی والیبال راه پیدا کرد.
خولیو ولاسکو که در برخی رسانهها از او به عنوان یکی از بزرگترین مربیان تاریخ والیبال یاد میشود، در سال 2014 پس از اینکه تیم ملی آرژانتین در مسابقات جام بزرگ قهرمانان جهان نتایج خوبی کسب نکرد، با اصرار رئیسجمهور و فدراسیون والیبال آرژانتین تصمیم گرفت ایران را به مقصد کشورش ترک کند و هدایت هموطنان والیبالیستش را را برعهده بگیرد. ولاسکو در آخرین نشست مطبوعاتی خود در ایران در جمع خبرنگاران در این ارتباط گفت: 31 سال از این کشور دور بودم و به مردم خودم احساس دین دارم. متأسفانه هیچ فرصت دیگری برای من باقی نیست. این آخرین شانس من برای خدمت به تیم ملی کشورم است و نمیخواهم آن را از دست بدهم.
او در این راستا قراردادی سه ساله با تیم ملی آرژانتین انعقاد کرد. در پی انتشار اخباری مبنی بر اینکه ولاسکو قصد دارد از ایران برود ایرانیان در صفحههای اجتماعی به ایجاد کمپین حمایت از ولاسکو با عنوان "ما از ولاسکو میخواهیم تا سرمربی ایران باقی بماند"، اقدام کردند البته این درخواستها تاثیری بر تصمیم این مربی آرژانتینی نگذاشت و عشق به وطن، او را از والیبال ایران جدا کرد. البته حمایت ولاسکو از تیم ملی ایران بعد از جداییش از این تیم قطع نشد و او و تیمش در مسابقات والیبال قهرمانی جهان نقش تعیین کنندهای در صعود ایران به مرحله بعد داشتند. در جریان این مسابقات در حالی که انتظار میرفت آمریکا به راحتی آرژانتین را شکست بدهد، شاگردان ولاسکو دست به کار بزرگی زدند و توانستند در این مسابقه 3 بر 2 پیروز شوند و آمریکا را که یکی از موانع در راه صعود ایران به مرحله بعد بود حذف کردند.
ولاسکو که پیش از این در جریان این مسابقات تیمش در برابر ایران با نتیجه 3 بر صفر شکست خورده بود، در مصاحبهای پس از پیروزی برابر تیم آمریکا اعلام کرد که از پیروزی شاگردان کواچ در تیم ملی ایران خوشحال میشود.
او در جریان این مسابقات در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه طرفدار کدام تیم است؟ اعلام کرده بود: اگر آرژانتین نباشد، طرفدار ایرانم. امیدوارم ایران تا پایان مسابقات با موفقیت پیش برود و خوشحال باشد چون من هم با خوشحالی ایران خوشحال میشوم.
افراد دیگری نیز هستند که قطعاً باید در این لیست قرار بگیرند مانند : اشرف غنی احمدزی رئیسجمهور فعلی افغانستان و عبدالله عبدالله رئیس اجرایی افغانستان، بشار اسد رئیسجمهور سوریه، ماسانوری تاکاهاشی (کیتارو) آهنگساز و نوازنده مشهور ژاپنی، اسلوبودان کواچ مربی تیم ملی والیبال و...