صراط: سلسله
اتفاقاتی که در ماههای اخیر درباره خوانندگان لس آنجلسی رخ داده، این
گمانه را پیش از پیش پررنگ نموده که موسیقی لس آنجلسی نفسهای آخرش را
میکشد و این امر نشانه روشنی است که موسیقی برای نسل جوان جدیتر از قبل
شده و این نسل نگاه حداقلی به موسیقی خالتور دارد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهی از خوانندگان که عمدتاً موسیقی شان مشابه پاپِ ترکی بود، ایران را ترک کردند و راهی کشورهای اروپایی و آمریکایی شدند و بیشترین تمرکزشان نیز لس آنجلس بود؛ نقطهای که محل ظهور و بروز تلویزیونهای لس آنجلسی محسوب میشد و در همین راستا، این دسته خوانندگان نیز خوانندگان لس آنجلسی لقب گرفتند.
این موسیقی در دورهای نسبتاً طولانی تأثیر جدی در این سوی مرزها داشت؛ اما تغییر سیاستها در حوزه موسیقی، فضا را به کلی تغییر داد. باز شدن عرصه برای فعالیت خوانندگان جوان در تقریباً اکثر سبکهای موسیقی به ویژه سنتی، پاپ، راک و جز و بلوز و شکل گیری نسل تازه خوانندگان داخلی که اقبالی قابل توجه به دست آوردند، به شدت مخاطب جوان را متوجه موسیقی داخلی کرد و نگاهها به داخل کشور بازگشت.
با این حال آنچه موسیقی لس آنجلسی را کامل به حاشیه برد و تیر خلاص به این موسیقی بود، گسترش اینترنت و دسترسی عمومی بود؛ اتفاقی که از چند جهت به این سبک موسیقی ضربه زد و این موسیقی را تا مرز نابودی برد. توسعه اینترنت و موسیقی دیجیتال، به منزله پایان عصر «نوار» بود و به همین دلیل، هر آلبومی توسط این خوانندگان تولید میشد، نظیر آلبومهای داخلی به سرعت در فضای اینترنت قرار میگرفت.
اتفاق دیگری که با توسعه اینترنت رخ داد، افزایش اطلاعات و دانش عموم جوانان نسبت به موسیقی بود و در همین راستا، موسیقی در میان نسل جوان کنونی نسبت به دو دهه پیش، بسیار جدیتر شده و موسیقیهای بسیار جدی از مشرق زمین تا مغرب زمین در میان نسل جوان شنیده میشود که دامنهاش غیرقابل تصور شود و طبیعتاً در چنین فضایی، پاپِ ترکی محلی از اعراب ندارد و گرایش به موسیقی خالتور به حداقل کاهش مییابد.
این گونه بود که تنها امکان ادامه حیات موسیقی لس آنجلسی، برگزاری کنسرتها بود؛ اما ظاهراً این کنسرتها نیز دیگر با استقبال ایرانیها مواجه نمیشود و حواشی که در هفتههای اخیر رخ داده، وضعیت آشفته کنسرتهای خوانندگان را نمایان کرده است.
اخیراً در کنسرتهای مشترک یک خواننده مرد و یک خواننده زن لس آنجلسی، سالن نمایش آنچنان خالی بود که کنسرت گذار با باز کردن درهای سالن، گروهی چندصدنفری را بدون بلیت به سالن راه داد که این اتفاق با اعتراض خریداران بلیت این کنسرت مواجه شد و گروهی از آنها خواستار دریافت هزینه پرداخت کرده برای بلیت شدند.
در یکی از همین کنسرتها، خواننده مرد به واسطه شدت مستی کف سالن خوابیده بود و در کنسرت دیگر همین دو خواننده نیز خواننده مرد به حرکاتی پرداخت که واکنش تند خواننده زن را مقابل دیدگان حاضران در پی داشت و در همین حال در کنسرت یک خواننده جوان لس آنجلسی دیگر، این خواننده نیز آنچنان به مصرف مواد مخدر پرداخته بود که امکان سر پا ایستادن نداشت و در حال دراز کشیده کنسرت داد که با واکنش شدید حاضران مواجه شد.
در این میان، خوانندگان لس آنجلسی که دریافتهاند آلبومهایشان فروش نخواهد داشت، با انتشار رایگان تک آهنگها درصدد برآمدهاند تا همچنان خود را به اصطلاح روی بورس نگه دارند و روند برگزاری کنسرتهایشان را ادامه دهد؛ اما این اتفاق نتوانسته اثر مورد انتظارشان را داشته باشد و روز به روز آمار شرکت کنندگان در این کنسرتها نیز رو به کاهش نهاده است؛ شرایطی که عملاً حیات موسیقی لس آنجلسی را نیز پایان خواهد داد و بدین سان باید گفت غروب موسیقی به وقت لس آنجلس فرا رسیده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهی از خوانندگان که عمدتاً موسیقی شان مشابه پاپِ ترکی بود، ایران را ترک کردند و راهی کشورهای اروپایی و آمریکایی شدند و بیشترین تمرکزشان نیز لس آنجلس بود؛ نقطهای که محل ظهور و بروز تلویزیونهای لس آنجلسی محسوب میشد و در همین راستا، این دسته خوانندگان نیز خوانندگان لس آنجلسی لقب گرفتند.
این موسیقی در دورهای نسبتاً طولانی تأثیر جدی در این سوی مرزها داشت؛ اما تغییر سیاستها در حوزه موسیقی، فضا را به کلی تغییر داد. باز شدن عرصه برای فعالیت خوانندگان جوان در تقریباً اکثر سبکهای موسیقی به ویژه سنتی، پاپ، راک و جز و بلوز و شکل گیری نسل تازه خوانندگان داخلی که اقبالی قابل توجه به دست آوردند، به شدت مخاطب جوان را متوجه موسیقی داخلی کرد و نگاهها به داخل کشور بازگشت.
با این حال آنچه موسیقی لس آنجلسی را کامل به حاشیه برد و تیر خلاص به این موسیقی بود، گسترش اینترنت و دسترسی عمومی بود؛ اتفاقی که از چند جهت به این سبک موسیقی ضربه زد و این موسیقی را تا مرز نابودی برد. توسعه اینترنت و موسیقی دیجیتال، به منزله پایان عصر «نوار» بود و به همین دلیل، هر آلبومی توسط این خوانندگان تولید میشد، نظیر آلبومهای داخلی به سرعت در فضای اینترنت قرار میگرفت.
اتفاق دیگری که با توسعه اینترنت رخ داد، افزایش اطلاعات و دانش عموم جوانان نسبت به موسیقی بود و در همین راستا، موسیقی در میان نسل جوان کنونی نسبت به دو دهه پیش، بسیار جدیتر شده و موسیقیهای بسیار جدی از مشرق زمین تا مغرب زمین در میان نسل جوان شنیده میشود که دامنهاش غیرقابل تصور شود و طبیعتاً در چنین فضایی، پاپِ ترکی محلی از اعراب ندارد و گرایش به موسیقی خالتور به حداقل کاهش مییابد.
این گونه بود که تنها امکان ادامه حیات موسیقی لس آنجلسی، برگزاری کنسرتها بود؛ اما ظاهراً این کنسرتها نیز دیگر با استقبال ایرانیها مواجه نمیشود و حواشی که در هفتههای اخیر رخ داده، وضعیت آشفته کنسرتهای خوانندگان را نمایان کرده است.
اخیراً در کنسرتهای مشترک یک خواننده مرد و یک خواننده زن لس آنجلسی، سالن نمایش آنچنان خالی بود که کنسرت گذار با باز کردن درهای سالن، گروهی چندصدنفری را بدون بلیت به سالن راه داد که این اتفاق با اعتراض خریداران بلیت این کنسرت مواجه شد و گروهی از آنها خواستار دریافت هزینه پرداخت کرده برای بلیت شدند.
در یکی از همین کنسرتها، خواننده مرد به واسطه شدت مستی کف سالن خوابیده بود و در کنسرت دیگر همین دو خواننده نیز خواننده مرد به حرکاتی پرداخت که واکنش تند خواننده زن را مقابل دیدگان حاضران در پی داشت و در همین حال در کنسرت یک خواننده جوان لس آنجلسی دیگر، این خواننده نیز آنچنان به مصرف مواد مخدر پرداخته بود که امکان سر پا ایستادن نداشت و در حال دراز کشیده کنسرت داد که با واکنش شدید حاضران مواجه شد.
در این میان، خوانندگان لس آنجلسی که دریافتهاند آلبومهایشان فروش نخواهد داشت، با انتشار رایگان تک آهنگها درصدد برآمدهاند تا همچنان خود را به اصطلاح روی بورس نگه دارند و روند برگزاری کنسرتهایشان را ادامه دهد؛ اما این اتفاق نتوانسته اثر مورد انتظارشان را داشته باشد و روز به روز آمار شرکت کنندگان در این کنسرتها نیز رو به کاهش نهاده است؛ شرایطی که عملاً حیات موسیقی لس آنجلسی را نیز پایان خواهد داد و بدین سان باید گفت غروب موسیقی به وقت لس آنجلس فرا رسیده است.