دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۷ دی ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۷

شمسایی: کت و شلواری ها دعوایی‌اند!

وحید شمسایی مربی-بازیکن تاسیسات دریایی تهران از اتفاقات دیدار این تیم مقابل فردوسی مشهد در هفته هجدهم سخن گفت.
کد خبر : ۲۲۱۵۲۰
صراط: وحید شمسایی مربی بازیکن تیم فوتسال تاسیسات دریایی تهران پس از تساوی مقابل تیم فردوسی در مورد درگیری های پایان این بازی گفت: من نمیدانم در مورد مسائل این بازی چه باید بگویم . بهتر است از مسئولان موسسه مالی و اعتباری و فرهنگی فردوسی این سوال را بپرسید. من در زندگی چندین ساله ورزشی ام چنین اتفاقاتی را ندیده بودم. انگار یک سری آدم اجیر کرده بودند که وارد زمین شده و هر کسی از کوتاه و بلند و بازیکن و مربی و تدارکات و خبرنگار و هر کسی که دیدند را بزنند.
 
دوربین را شکستند، بازیکن را زدند، تدارکات را زدند، به رختکن حمله کردند، در حین سوار شدن زدند.  این اتفاقات دور از مردانگی و انسانیت بود. نه اینکه قبل از بازی وارد رختکن شدیم و خوش آمد گفتند و در رختکن  آبمیوه قرار دادند و نه به آخر بازی که چک و لگد و بیل و کلنگ به ما حمله کردند.
 
مردانگی کردیم یک ساعت منتظر برق ماندیم
 

بیش از یک ساعت تمام در رختکن ماندیم تا برق سالن وصل شود. ما مردانگی کردیم و در نور نامناسب به میدان رفتیم تا احترام تماشاگران حفظ شود اما با نامردی جوابمان را دادند. امیدوارم امام رضا به آن ها نظری کند و این شخصیت کاذبشان را اصلاح کند. چیزهایی در این دیدار دیدم که تا کنون ندیده بودم. آدم هایی که دم از خدا و پیغمبر می زنند این کارها را می کنند و واقعا جای تاسف دارد. برای این فوتسال متاسفم که دست این آدمها افتاده است.
 
وی افزود : ورزش دو سر دارد یک تیم میبرد و یک تیم میبازد و ارزش این دعوا و درگیری ها را ندارد.  به صورتی خبرنگاران خود را می زدند که انگار این ها دشمن بعثی هستند. آقای نعمتی هم‌سن بچه من است برای بزرگ شدن در این ورزش به ۴۰ سال تجربه نیاز دارد. تا کنون خیلی خوبی از این تیم شنیده بودم اما الان می بینم سر مصطفی نظری شکافته است و دندان تدارکات تیم ما شکسته است. امیر شمسایی که اگر از دیوار صدایی خارج شود از امیر صدایی نمی شنوید را هم مورد حمله قرار دادند. در زیرزمین رختکن جوری به ما حمله کردند که حس کردم ما عراقی هستیم و بین دو کانال گرفتار شده ایم و از دو طرف به ما حمله می کنند.
 
وی در خصوص بازی گفت: بازی خوب و پایا پایی بود که با گل های دقیقه آخر فردوسی به تساوی رسید و بازی خوبی بود اما در پایان بازی انگار آنها از پیش برنامه داشتند و می دانستند قرار است حمله کنند.
 
جالب آنجا که اکثر آنها با کت و شلوار سازمانی موسسه ای بودند. از این به بعد هر آدم کت و شلواری ببینم فرار می کنم چرا که کت و شلواری ها دعوایی اند.