صراط: روزنامه اعتماد نوشت: علي جنتي به استقبالمان ميآيد، سياستمدار ٦٥ سالهيي كه به هيچ عنوان شبيه ٦٥ سالهها نيست؛ كت و شلواري شيك و اتوكشيده، كفشهايي براق، پيراهني يقه ديپلمات و لبخندي بر لب. همين كه تعارفمان ميكند روي مبل بنشينيم،
دفتر كار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي را نگاهي ميكنم؛ اتاقي بزرگ با دو دست مبلمان. يك دست كه سمت چپ ميز كار علي جنتي قرار گرفته و ديگري دقيقا روبهروي ميز كار وزير و البته با كمي فاصله. ضلع غربي اتاق، تلويزيوني ٨٤ اينچ و با فاصلهيي نسبتا زياد از ميز كار آقاي وزير قرار گرفته.
قرارمان با علي جنتي سخن گفتن درباره پيچيدگيهاي حوزه فرهنگ در ايران بود. همين بود كه او براي سخن گفتن درباره كاركردها و دلنگرانيهايش ترجيح داده بود تا همزمان با دو رسانه با دو مشي متفاوت گفتوگو كند؛ روزنامه اعتماد و ماهنامه ٤٢ وابسته به حزب موتلفه. با سردبير مجله ٤٢ قرار گذاشته بودم كه هر كسي سوالات خودش را بپرسد و پس از آن هر كسي پرسشهاي خود را در رسانهاش منتشر كند.
اما از همان آغاز گفتوگو فهميدم كه سردبير ماهنامه وابسته به حزب موتلفه همان دغدغههايي را دارد كه ما داريم. گويي نسل جديد اين حزب متفاوتتر از بزرگان موتلفه به مسائل نگاه ميكنند؛ مسالهيي كه در پايان گفتوگو باعث شد تا علي جنتي بگويد: «جالب بود كه دو مصاحبهكننده از دو رسانه با دو رويكرد سياسي، تكميلكننده پرسشهاي هم بوديد.» در اين مصاحبه از علي جنتي درباره پيچيدگيهاي مقوله فرهنگ، كاستيهاي فقهي درباره فرهنگ، مشكلات و عملكرد وزارت ارشاد، ماجراي ممنوعالقلمها، مميزي كتابها، ماهواره ديدن مردم و نگاه وزارت ارشاد به بازگشت شجريان طرح پرسش كردم و در كنار آن درباره رابطه او با آيتالله جنتي، حضور در جلسات ماهانه تحصيلكردگان مدرسه حقاني و علل تشديد فشارهاي سياسي به وزارت ارشاد و شخص وزير هم پرسيدم.
علي جنتي درباره لطيفههايي كه درباره پدرش توليد شده با ناراحتي گفت: براي خود من هم پيامكهايي ميآيد و هر بار كه اينها را ميخوانم دلگير ميشوم و با خودم ميگويم به كجا ميرويم. درباره تقرب فكري و سياسياش كه ميپرسم به چه كسي نزديكتريد، آيتالله هاشمي يا پدرتان، بدون مكث و با جديت ميگويد: «جناب آقاي هاشمي.»
دفتر كار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي را نگاهي ميكنم؛ اتاقي بزرگ با دو دست مبلمان. يك دست كه سمت چپ ميز كار علي جنتي قرار گرفته و ديگري دقيقا روبهروي ميز كار وزير و البته با كمي فاصله. ضلع غربي اتاق، تلويزيوني ٨٤ اينچ و با فاصلهيي نسبتا زياد از ميز كار آقاي وزير قرار گرفته.
قرارمان با علي جنتي سخن گفتن درباره پيچيدگيهاي حوزه فرهنگ در ايران بود. همين بود كه او براي سخن گفتن درباره كاركردها و دلنگرانيهايش ترجيح داده بود تا همزمان با دو رسانه با دو مشي متفاوت گفتوگو كند؛ روزنامه اعتماد و ماهنامه ٤٢ وابسته به حزب موتلفه. با سردبير مجله ٤٢ قرار گذاشته بودم كه هر كسي سوالات خودش را بپرسد و پس از آن هر كسي پرسشهاي خود را در رسانهاش منتشر كند.
اما از همان آغاز گفتوگو فهميدم كه سردبير ماهنامه وابسته به حزب موتلفه همان دغدغههايي را دارد كه ما داريم. گويي نسل جديد اين حزب متفاوتتر از بزرگان موتلفه به مسائل نگاه ميكنند؛ مسالهيي كه در پايان گفتوگو باعث شد تا علي جنتي بگويد: «جالب بود كه دو مصاحبهكننده از دو رسانه با دو رويكرد سياسي، تكميلكننده پرسشهاي هم بوديد.» در اين مصاحبه از علي جنتي درباره پيچيدگيهاي مقوله فرهنگ، كاستيهاي فقهي درباره فرهنگ، مشكلات و عملكرد وزارت ارشاد، ماجراي ممنوعالقلمها، مميزي كتابها، ماهواره ديدن مردم و نگاه وزارت ارشاد به بازگشت شجريان طرح پرسش كردم و در كنار آن درباره رابطه او با آيتالله جنتي، حضور در جلسات ماهانه تحصيلكردگان مدرسه حقاني و علل تشديد فشارهاي سياسي به وزارت ارشاد و شخص وزير هم پرسيدم.
علي جنتي درباره لطيفههايي كه درباره پدرش توليد شده با ناراحتي گفت: براي خود من هم پيامكهايي ميآيد و هر بار كه اينها را ميخوانم دلگير ميشوم و با خودم ميگويم به كجا ميرويم. درباره تقرب فكري و سياسياش كه ميپرسم به چه كسي نزديكتريد، آيتالله هاشمي يا پدرتان، بدون مكث و با جديت ميگويد: «جناب آقاي هاشمي.»