صراط: با کاهش قدرت خرید مردم و به ویژه جامعه کارگری، تولید و فروش کارگاهها و بنگاههای تولیدی هم روندی نزولی داشته و رکود سنگینی در فضای تولیدی کشور حاکم شده است، اما سیاستی که به ایجاد رونق در مهمترین بخش کشور کمک کند، هنوز از سوی دولت روحانی اجرایی نشده است.
بسیاری از تولیدکنندگان و کارگران در شرایط موجود انتقادات زیادی را به سیاستهای اقتصادی دولت مطرح میکنند، تا موانع تولید برطرف شود، اما ظاهراً با نگاهی به وضعیت تولیدکنندگان و حضور در جمع آنان متوجه شرایط سخت و سنگاندازیهایی از سوی دولت میشویم.
در شرایطی که کارگران به عنوان ابزارهای گرداننده چرخه تولید در تأمین معیشت خود با مشکلات زیادی مواجه هستند، انتظار افزایش بهرهوری، رونق تولید و کسب و کار امر بیهودهای است، چرا که در این زنجیره به هم پیوسته قدرت خرید کارگران ارتباط مستقیمی با دیگر پارامترهای اقتصادی دارد.
گفتوگو و مشاهده مشکلات کارگران از نزدیک و مسائلی که کارفرمایان با آن مواجه هستند، زوایای پنهان عدم رونق اقتصادی و تولید کشور را روشن میکند که به همین جهت راهی کارگاههای صنف کفاشان در میدان فردوسی تهران میشویم و با برخی فروشندگان صاحبان کار و تولید کنندگان به گفتوگو مینشینیم.
در ابتدا وارد فروشگاه لرد میشویم و با جوانی 29 ساله که خود را سعید طاهری معرفی میکند درباره وضعیت معیشت کارگران در کارگاههای تولیدی صحبت میکنیم.
وی صحبتهای زیادی درباره مشکلات کارگران دارد و در این باره میگوید: کارگران در کارگاهها با سختی و مشقتهای زیادی مواجه هستند و زمانی که در کارگاه کفاشی وارد میشوی، بوی تند واکس و مواد شیمیایی چسب چرم و کفش که ریه را شدیداً آسیب میزند به مشام میرسد.
در همین حال اگر کارگری با واکس و مواد شیمیایی سر و کار داشته باشد، به شدت سلامتی خود را به خطر انداخته و به خاطر مزدی که به آن احتیاج دارد، ساعتها سختی را تحمل میکند.
حتی برخی از کارگران کارگاه کفشسازی به عنوان پشتکار زن فعالیت میکنند، دستهایشان پینه بسته و پس از مدتی امکان کار کردن برایشان فراهم نیست.
این فعال صنعت که خودش قبلا هم کارگری کرده و هم اکنون کارگران زیادی را از نزدیک دیده درباره عدم حمایت دستگاهها از جمله اتحادیه این چنین روایت میکند که کارگران کفاش و فروشندگان در این صنف به هیچ عنوان قرارداد نمیبندند و هر کدام به صورت دستمزدی به ازای تولید یک کفش کار میکنند.
به عنوان مثال کار تمام کن با پیشکار یا کارگر ساده مزدهای متفاوتی دارند که بر اساس توافق با صاحب کار مزد دریافت میکنند.
از وی درباره وضعیت بیمه کارگران سؤال میپرسیم که این گونه پاسخ میدهد، کارگران کارگاههای کفاشی بیمه هستند، اما در بحث معیشت و تأمین هزینههای زندگی مشکلات زیادی دارند.
در این صنف بیشتر از کارگران جوان استفاده میشود تا کارگرانی که در این صنعت پا به سن گذاشته و پیر میشوند. معمولا در این صنف کارگران به سن بازنشستگی نمیرسند و در همان 10 سال ابتدای کار از کار افتاده و کارفرمایان کمتر از آنان استفاده میکنند. کارگران این صنعت بعد از یک دوره کار درگیر مسائل درمانی در بیمارستانها میشوند و هیچ کارفرمایی هم به آنان کار نخواهد داد.
* کارگران مزد را با سلامتی معاوضه میکنند
سعید درباره وضعیت زندگیاش میگوید، اکنون در منطقه پیروزی مستأجر هستم و در سال با توجه به کمبود درآمد به سختی سالی یک بار به مسافرت میروم؛ در شرایطی که حقوق و دستمزد به صورت ناعادلانه در وزارت کار تعیین میشود، کارفرمایان هم کمتر به موضوع حقوق کارگر توجه میکنند.
علاوه بر این اتحادیه هم هیچ گونه بررسی در نحوه کار کارگران صنف کفاش انجام نمیدهد، یعنی ببینند کارگران چند سال بیمه دارند و بر اساس سابقه آنها رتبهبندی کند و تسهیلاتی را در اختیار آنان قرار دهد.
* خوب شعار میدهند ولی خوب عمل نمیکنند
علیرضا کارگر دیگری است که در فروشگاه کفاشی هنر مشغول به کار است؛ وی 40 سال دارد درباره مشکلاتی که در تولید و کسب و کار این گونه میگوید: متأسفانه شعارزدگی در بین مسئولان ما زیاد است، چرا که شما هیچیک از وزرا را پیدا نمیکنید که نگوید تولید در اولویت ما قرار ندارد.
حرفهای خوب زیاد زده میشود، اما واقعیت این است که یک کارگر مشکلات زیادی داشته و به نان شب محتاج میشود. زمانی که دستمزد یک کارگر داده میشود، فقط صرف هزینههای مربوط به خوراک خواهد شد و هیچ پولی برای پسانداز باقی نمیماند. اکنون چطور میتوان زمانی که در خانواده کارگر فرزندی بیمار شد، هزینههای آن را درست کرد و حتی برای برنامهریزی یک تفریح که معمولا در بین ما ایرانیها به دلیل رکود کسب و کار کمتر شده، دچار مشکل میشویم.
دستمزد اگر 10 درصد و یا 20 درصد هم اضافه شود هیچ فایدهای نخواهد داشت، چرا که مردم قدرت خریدشان پایین آمده است. زمانی که دولت حقوق کارگر را صد درصد افزایش دهد، اما رفاه نسبی وجود نداشته باشد، بیهوده خواهد بود، البته صاحبان کار هم مشکلات خاص خودشان را دارند، اما تمام برنامهریزیها در کشور طوری انجام میشود که تولید تعطیل شود.
علیرضا که حرفهای زیادی برای گفتن دارد درباره شعارهای مسئولان ابراز ناراحتی کرده و اینطور ادامه میدهد: همه میگویند اولویت اول ما تولید است، اما هیچکس دغدغه تولید ندارد، مطمئن باشید.
همه قوانین به ضرر تولید و به نفع واسطهگری است. کارخانجات صنف ما مشکل دارند و گرفتاریهای مربوط به مالیات، عوارض، مجوز و واردات بیرویه نمیگذارد، کسب و کار رونق بگیرد اما وقتی شما به میدان فردوسی مراجعه میکنی دلالی بیشترین سود را دارد و کسی هم نیست مالیات، عوارض و یا گرفتاری برای آنان ایجاد کند، بنابراین میبینیم که دلالی بیشتر از تولید مورد توجه قرار میگیرد.
کارگر در یک کارگاه تولیدی تولید را رها کرده و شغل دیگری مثل پیکموتوری را انتخاب میکند؛ کار کفاشی نه کلاس دارد و نه وجهه اجتماعی دارد، بنابراین تنها مزیتی که میتواند سرمایه به این صنعت جذب کند، سود خواهد بود.
وی درباره مشاغلی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، این گونه انتقاد میکند: کارهایی مثل کفاشی و خیاطی هنر هستند، اما نگاه دیگری به آنان میشود.
* آیندهای برای کارگران متصور نیست
علیرضا که ظاهرا مطالعات زیادی در سایتها و خبرگزاریها دارد، درباره شغل خبرنگاری این طور روایت میکند: شما در این صنف میدانید که ارتقاء شغلی دارید و آیندهای برای آن وجود دارد، اما کارگر، کارگر خواهد ماند.
کارگر چطور میتواند با حقوق کارگری بعدها پسانداز کرده و صاحب کارگاه تولیدی شود؛ مسئولان و وزرای ما باید به این نکات توجه کنند که چرا کار به کارگر سپرده نمیشود و سیستم دولتی همچنان پابرجاست.
وی سرمایهگذاری در تولید را ریسک بالایی در کشور ما میداند و در این باره میگوید: مغازه متری 100 میلیون تومانی چه زمانی به کارگر با حقوق 600 هزار تومانی خواهد رسید؛ آیا مسئولان ما برای 2 ماه میتوانند با حقوق 600 تا 700 هزار تومانی زندگی کنند که این رقم را برای حداقل دستمزد در نظر گرفتهاند؟
* تورم بزرگترین بیعدالتی
طی این مدتی که با کارگران و فروشندگان همصحبت شده و مسائل و مشکلات آنان را بررسی میکنیم، خریداری به فروشگاه مراجعه نکرده و حتی قیمت هم نمیگیرند.
اکنون رکود در اقتصاد به معنای واقعی کلمه وجود داشته و بسیاری از تولیدکنندگان با اجناس تولیدشده همچنان در انتظار خریدار هستند؛ خریدارانی که همان جامعه کارگری و دیگر اقشار جامعه هستند.
مهمترین بخش صحبتها اینجاست که وقتی قدرت خرید در جامعه به طور زیادی کاهش پیدا کرده است، تولیدکنندگان هم به سمت کارهای دلالی و واسطه گری روی میآورند.
علیرضا درباره وضعیت اقتصاد این طور میگوید:بزرگترین بیعدالتی در کشور ما تورم است، تورم به زبان ساده یعنی غنی، غنیتر شده و افراد ضعیف هم هر روز ضعیفتر شوند.
در کشور ما معلوم نیست سیاستهای اقتصادی چه سمت و سویی دارد. در حرف میگویند تولید، اما در عمل چیز دیگری اجرا میشود.
مردم ما عادت کردهاند که به جای سرمایهگذاری در تولید، به اقدامات سوداگری روی بیاورند، چرا که در تولید گرفتاریها و دشواریهای زیادی وجود دارد، اما در کار دلالی کسی کاری به کارت ندارد.
* کارگاه تولیدیام را تعطیل کردند
محمد شیروانی یکی از تولیدکنندگان صنعت کفش است که درباره وضعیت تولید و فروش شدیدا ابراز ناراحتی میکند و میگوید: کارگاهی با 15 کارگر راهاندازی کردم که در هفته 6 میلیون تومان دستمزد پرداخت میکردم.
وی که شدیداً از وضع به وجود آمده ناراحت است، این طور درباره تعطیلی کارگاه خود روایت میکند: سال 86 کارخانهای با 15 کارگر راهاندازی کردم که به تولید کفش مشغول بودیم، اما پس از آن متوجه شدم که از ستاد اجرایی فرمان امام برای تعطیلی کارخانه نامه آمده اند، پس از مراجعه متوجه شدیم که کارخانه - که خریداری شده که قبلا کارهای ثبتی و سندی آن انجام شده بود و مشکلی نداشت- مصادرهای بوده و با حکم قضایی کارخانه را تعطیل کردند.
متأسفانه کارخانه به شکل ناخوشایندی تعطیل شد و تمام ابزار و وسایل را بیرون ریختند، در حالی که هنوز حکم صادر شده امکان تجدیدنظر داشته و در دادگاه جریان داشت.
شیروانی که 34 سال دارد، درباره دشواریهای تولید و سنگاندازیهایی که از سوی دولت میشود، میگوید: از دولت هیچ کمکی نمیخواهم فقط سنگاندازی نکند.
اکنون که چند سالی است کارخانه را تعطیل کردهاند و تمام داراییام را باختهام، سازمان امور مالیاتی برای من که تولیدکننده بودم 60 میلیون تومان مالیات در نظر گرفته است.
از این پس هر کسی بخواهد سرمایهاش را در تولید به کار بگیرد، به شدت مخالفت میکنم، چرا که کشور ما متأسفانه به دلیل سیاستهای غلط جای کار و تولید نیست.
با وجود اینکه تولیدکنندههای زیادی در صنف پوشاک وجود دارند، دیدید که دولت با برپایی نمایشگاه پوشاک ترکیه تیشه به ریشه تولید کننده داخلی زد و فاتحه تولیدات پوشاک ایرانی را خواند.
با وجود اعلام دولت و مسئولان اقتصادی بر لزوم حمایت از تولیدکنندگان، اخیرا توافقنامهای در حوزه تعرفه ترجیحی ایران و ترکیه به امضا رسیده که این اقدام علاوه بر افزایش واردات به کشور با تخفیف تعرفه، اشتغال کشور را با چالش جدی مواجه کرده و نگرانیهای در میان تولیدکنندگان داخلی به وجود آورده است.
مسئولان کشورمان در حالی اولویت اول خود را حمایت از تولید ملی عنوان میکنند که نمایشگاه پوشاک ترکیه در ایران برپا میکنند و در کنار آن با تولیدکنندگان خارجی عکس یادگاری میگیرند.
دولت آن چنان به موضوع مذاکرات هستهای دل بسته که گویی هیچگونه ظرفیت داخلی برای برطرف کردن مشکلات وجود ندارد و ظاهرا نگاه دولت در بحث اقتصاد، تنها به موضوع تجارت با خارج از کشور که آنهم بیشتر روی واردات متمرکز شده، معطوف شده است.
واردات بی رویه و قاچاق کفش و کیف تیشه به ریشه تولید داخلی زده و بسیاری از کارگاههای کفش و کیف تعطیل شده یا تغییر کاربری داده اند.
بسیاری از تولیدکنندگان و کارگران در شرایط موجود انتقادات زیادی را به سیاستهای اقتصادی دولت مطرح میکنند، تا موانع تولید برطرف شود، اما ظاهراً با نگاهی به وضعیت تولیدکنندگان و حضور در جمع آنان متوجه شرایط سخت و سنگاندازیهایی از سوی دولت میشویم.
در شرایطی که کارگران به عنوان ابزارهای گرداننده چرخه تولید در تأمین معیشت خود با مشکلات زیادی مواجه هستند، انتظار افزایش بهرهوری، رونق تولید و کسب و کار امر بیهودهای است، چرا که در این زنجیره به هم پیوسته قدرت خرید کارگران ارتباط مستقیمی با دیگر پارامترهای اقتصادی دارد.
گفتوگو و مشاهده مشکلات کارگران از نزدیک و مسائلی که کارفرمایان با آن مواجه هستند، زوایای پنهان عدم رونق اقتصادی و تولید کشور را روشن میکند که به همین جهت راهی کارگاههای صنف کفاشان در میدان فردوسی تهران میشویم و با برخی فروشندگان صاحبان کار و تولید کنندگان به گفتوگو مینشینیم.
در ابتدا وارد فروشگاه لرد میشویم و با جوانی 29 ساله که خود را سعید طاهری معرفی میکند درباره وضعیت معیشت کارگران در کارگاههای تولیدی صحبت میکنیم.
وی صحبتهای زیادی درباره مشکلات کارگران دارد و در این باره میگوید: کارگران در کارگاهها با سختی و مشقتهای زیادی مواجه هستند و زمانی که در کارگاه کفاشی وارد میشوی، بوی تند واکس و مواد شیمیایی چسب چرم و کفش که ریه را شدیداً آسیب میزند به مشام میرسد.
در همین حال اگر کارگری با واکس و مواد شیمیایی سر و کار داشته باشد، به شدت سلامتی خود را به خطر انداخته و به خاطر مزدی که به آن احتیاج دارد، ساعتها سختی را تحمل میکند.
حتی برخی از کارگران کارگاه کفشسازی به عنوان پشتکار زن فعالیت میکنند، دستهایشان پینه بسته و پس از مدتی امکان کار کردن برایشان فراهم نیست.
این فعال صنعت که خودش قبلا هم کارگری کرده و هم اکنون کارگران زیادی را از نزدیک دیده درباره عدم حمایت دستگاهها از جمله اتحادیه این چنین روایت میکند که کارگران کفاش و فروشندگان در این صنف به هیچ عنوان قرارداد نمیبندند و هر کدام به صورت دستمزدی به ازای تولید یک کفش کار میکنند.
به عنوان مثال کار تمام کن با پیشکار یا کارگر ساده مزدهای متفاوتی دارند که بر اساس توافق با صاحب کار مزد دریافت میکنند.
از وی درباره وضعیت بیمه کارگران سؤال میپرسیم که این گونه پاسخ میدهد، کارگران کارگاههای کفاشی بیمه هستند، اما در بحث معیشت و تأمین هزینههای زندگی مشکلات زیادی دارند.
در این صنف بیشتر از کارگران جوان استفاده میشود تا کارگرانی که در این صنعت پا به سن گذاشته و پیر میشوند. معمولا در این صنف کارگران به سن بازنشستگی نمیرسند و در همان 10 سال ابتدای کار از کار افتاده و کارفرمایان کمتر از آنان استفاده میکنند. کارگران این صنعت بعد از یک دوره کار درگیر مسائل درمانی در بیمارستانها میشوند و هیچ کارفرمایی هم به آنان کار نخواهد داد.
* کارگران مزد را با سلامتی معاوضه میکنند
سعید درباره وضعیت زندگیاش میگوید، اکنون در منطقه پیروزی مستأجر هستم و در سال با توجه به کمبود درآمد به سختی سالی یک بار به مسافرت میروم؛ در شرایطی که حقوق و دستمزد به صورت ناعادلانه در وزارت کار تعیین میشود، کارفرمایان هم کمتر به موضوع حقوق کارگر توجه میکنند.
علاوه بر این اتحادیه هم هیچ گونه بررسی در نحوه کار کارگران صنف کفاش انجام نمیدهد، یعنی ببینند کارگران چند سال بیمه دارند و بر اساس سابقه آنها رتبهبندی کند و تسهیلاتی را در اختیار آنان قرار دهد.
* خوب شعار میدهند ولی خوب عمل نمیکنند
علیرضا کارگر دیگری است که در فروشگاه کفاشی هنر مشغول به کار است؛ وی 40 سال دارد درباره مشکلاتی که در تولید و کسب و کار این گونه میگوید: متأسفانه شعارزدگی در بین مسئولان ما زیاد است، چرا که شما هیچیک از وزرا را پیدا نمیکنید که نگوید تولید در اولویت ما قرار ندارد.
حرفهای خوب زیاد زده میشود، اما واقعیت این است که یک کارگر مشکلات زیادی داشته و به نان شب محتاج میشود. زمانی که دستمزد یک کارگر داده میشود، فقط صرف هزینههای مربوط به خوراک خواهد شد و هیچ پولی برای پسانداز باقی نمیماند. اکنون چطور میتوان زمانی که در خانواده کارگر فرزندی بیمار شد، هزینههای آن را درست کرد و حتی برای برنامهریزی یک تفریح که معمولا در بین ما ایرانیها به دلیل رکود کسب و کار کمتر شده، دچار مشکل میشویم.
دستمزد اگر 10 درصد و یا 20 درصد هم اضافه شود هیچ فایدهای نخواهد داشت، چرا که مردم قدرت خریدشان پایین آمده است. زمانی که دولت حقوق کارگر را صد درصد افزایش دهد، اما رفاه نسبی وجود نداشته باشد، بیهوده خواهد بود، البته صاحبان کار هم مشکلات خاص خودشان را دارند، اما تمام برنامهریزیها در کشور طوری انجام میشود که تولید تعطیل شود.
علیرضا که حرفهای زیادی برای گفتن دارد درباره شعارهای مسئولان ابراز ناراحتی کرده و اینطور ادامه میدهد: همه میگویند اولویت اول ما تولید است، اما هیچکس دغدغه تولید ندارد، مطمئن باشید.
همه قوانین به ضرر تولید و به نفع واسطهگری است. کارخانجات صنف ما مشکل دارند و گرفتاریهای مربوط به مالیات، عوارض، مجوز و واردات بیرویه نمیگذارد، کسب و کار رونق بگیرد اما وقتی شما به میدان فردوسی مراجعه میکنی دلالی بیشترین سود را دارد و کسی هم نیست مالیات، عوارض و یا گرفتاری برای آنان ایجاد کند، بنابراین میبینیم که دلالی بیشتر از تولید مورد توجه قرار میگیرد.
کارگر در یک کارگاه تولیدی تولید را رها کرده و شغل دیگری مثل پیکموتوری را انتخاب میکند؛ کار کفاشی نه کلاس دارد و نه وجهه اجتماعی دارد، بنابراین تنها مزیتی که میتواند سرمایه به این صنعت جذب کند، سود خواهد بود.
وی درباره مشاغلی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، این گونه انتقاد میکند: کارهایی مثل کفاشی و خیاطی هنر هستند، اما نگاه دیگری به آنان میشود.
* آیندهای برای کارگران متصور نیست
علیرضا که ظاهرا مطالعات زیادی در سایتها و خبرگزاریها دارد، درباره شغل خبرنگاری این طور روایت میکند: شما در این صنف میدانید که ارتقاء شغلی دارید و آیندهای برای آن وجود دارد، اما کارگر، کارگر خواهد ماند.
کارگر چطور میتواند با حقوق کارگری بعدها پسانداز کرده و صاحب کارگاه تولیدی شود؛ مسئولان و وزرای ما باید به این نکات توجه کنند که چرا کار به کارگر سپرده نمیشود و سیستم دولتی همچنان پابرجاست.
وی سرمایهگذاری در تولید را ریسک بالایی در کشور ما میداند و در این باره میگوید: مغازه متری 100 میلیون تومانی چه زمانی به کارگر با حقوق 600 هزار تومانی خواهد رسید؛ آیا مسئولان ما برای 2 ماه میتوانند با حقوق 600 تا 700 هزار تومانی زندگی کنند که این رقم را برای حداقل دستمزد در نظر گرفتهاند؟
* تورم بزرگترین بیعدالتی
طی این مدتی که با کارگران و فروشندگان همصحبت شده و مسائل و مشکلات آنان را بررسی میکنیم، خریداری به فروشگاه مراجعه نکرده و حتی قیمت هم نمیگیرند.
اکنون رکود در اقتصاد به معنای واقعی کلمه وجود داشته و بسیاری از تولیدکنندگان با اجناس تولیدشده همچنان در انتظار خریدار هستند؛ خریدارانی که همان جامعه کارگری و دیگر اقشار جامعه هستند.
مهمترین بخش صحبتها اینجاست که وقتی قدرت خرید در جامعه به طور زیادی کاهش پیدا کرده است، تولیدکنندگان هم به سمت کارهای دلالی و واسطه گری روی میآورند.
علیرضا درباره وضعیت اقتصاد این طور میگوید:بزرگترین بیعدالتی در کشور ما تورم است، تورم به زبان ساده یعنی غنی، غنیتر شده و افراد ضعیف هم هر روز ضعیفتر شوند.
در کشور ما معلوم نیست سیاستهای اقتصادی چه سمت و سویی دارد. در حرف میگویند تولید، اما در عمل چیز دیگری اجرا میشود.
مردم ما عادت کردهاند که به جای سرمایهگذاری در تولید، به اقدامات سوداگری روی بیاورند، چرا که در تولید گرفتاریها و دشواریهای زیادی وجود دارد، اما در کار دلالی کسی کاری به کارت ندارد.
* کارگاه تولیدیام را تعطیل کردند
محمد شیروانی یکی از تولیدکنندگان صنعت کفش است که درباره وضعیت تولید و فروش شدیدا ابراز ناراحتی میکند و میگوید: کارگاهی با 15 کارگر راهاندازی کردم که در هفته 6 میلیون تومان دستمزد پرداخت میکردم.
وی که شدیداً از وضع به وجود آمده ناراحت است، این طور درباره تعطیلی کارگاه خود روایت میکند: سال 86 کارخانهای با 15 کارگر راهاندازی کردم که به تولید کفش مشغول بودیم، اما پس از آن متوجه شدم که از ستاد اجرایی فرمان امام برای تعطیلی کارخانه نامه آمده اند، پس از مراجعه متوجه شدیم که کارخانه - که خریداری شده که قبلا کارهای ثبتی و سندی آن انجام شده بود و مشکلی نداشت- مصادرهای بوده و با حکم قضایی کارخانه را تعطیل کردند.
متأسفانه کارخانه به شکل ناخوشایندی تعطیل شد و تمام ابزار و وسایل را بیرون ریختند، در حالی که هنوز حکم صادر شده امکان تجدیدنظر داشته و در دادگاه جریان داشت.
شیروانی که 34 سال دارد، درباره دشواریهای تولید و سنگاندازیهایی که از سوی دولت میشود، میگوید: از دولت هیچ کمکی نمیخواهم فقط سنگاندازی نکند.
اکنون که چند سالی است کارخانه را تعطیل کردهاند و تمام داراییام را باختهام، سازمان امور مالیاتی برای من که تولیدکننده بودم 60 میلیون تومان مالیات در نظر گرفته است.
از این پس هر کسی بخواهد سرمایهاش را در تولید به کار بگیرد، به شدت مخالفت میکنم، چرا که کشور ما متأسفانه به دلیل سیاستهای غلط جای کار و تولید نیست.
با وجود اینکه تولیدکنندههای زیادی در صنف پوشاک وجود دارند، دیدید که دولت با برپایی نمایشگاه پوشاک ترکیه تیشه به ریشه تولید کننده داخلی زد و فاتحه تولیدات پوشاک ایرانی را خواند.
با وجود اعلام دولت و مسئولان اقتصادی بر لزوم حمایت از تولیدکنندگان، اخیرا توافقنامهای در حوزه تعرفه ترجیحی ایران و ترکیه به امضا رسیده که این اقدام علاوه بر افزایش واردات به کشور با تخفیف تعرفه، اشتغال کشور را با چالش جدی مواجه کرده و نگرانیهای در میان تولیدکنندگان داخلی به وجود آورده است.
مسئولان کشورمان در حالی اولویت اول خود را حمایت از تولید ملی عنوان میکنند که نمایشگاه پوشاک ترکیه در ایران برپا میکنند و در کنار آن با تولیدکنندگان خارجی عکس یادگاری میگیرند.
دولت آن چنان به موضوع مذاکرات هستهای دل بسته که گویی هیچگونه ظرفیت داخلی برای برطرف کردن مشکلات وجود ندارد و ظاهرا نگاه دولت در بحث اقتصاد، تنها به موضوع تجارت با خارج از کشور که آنهم بیشتر روی واردات متمرکز شده، معطوف شده است.
واردات بی رویه و قاچاق کفش و کیف تیشه به ریشه تولید داخلی زده و بسیاری از کارگاههای کفش و کیف تعطیل شده یا تغییر کاربری داده اند.