صراط: رئیس سازمان سینمایی گفت: صدای مهیب پای سیاست را در جشنواره برلین می شنوم. من هم مانند همه آنها دوست داشتم برلین یادآور فرهنگ وهنر باشد. اما گویی شما سیاست را بر هنر ترجیح دادید.
در پی رفتار جهت دار دبیر جشنواره فیلم برلین درباره یکی از فیلمسازان ایرانی، حجت الله ایوبی طی نامه ای به وی گلایه خود را نسبت به این رفتار منعکس کرد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
سالهاست که جشنواره برلین با حضور قدرتمند سینماگران ایرانی برگزار می شود. برلین به تدریج در بین مردم سینمادوست ایران به نامی آشنا تبدیل شده؛جایی برای دیده شدن فیلم، فضایی برای گفت و گو. گفت و شنیدی که جهان امروز به شدت به آن نیازمند است. گفت و شنودی که اگر بود، امروز ما و شما گرفتار امواح هراسناک سوتفاهمهای کنونی نبودیم.
جناب آقای کاسلیک
بپذیریم جهان امروز قربانی این سوتفاهمات است. آنها که در کوچه پس کوچه های زندگی غریو مرگ سرمی دهند قربانیان سوتفاهمند. قرون وسطای تاریخ اروپا گویی در حال تکرار است. درست مانند آن روزگاران انسانها به جرم داشتن عقیده سوزانده می شوند، سرهاشان بریده می شود و به وحشیانه ترین شکل در بغداد و سوریه و لبنان شکنجه می شوند. در چنین روزگاری هنر می تواند روزنه امیدی باشد برای آینده ای بهتر و در این روزگار سینما می تواند و باید وسیله ای باشد برای رفع سو برداشتها و فرصتی برای گفت و گو. گفت وگویی چشم در چشم و چهره به چهره.
جا دارد که ابراز تاسف عمیقم را از گفته هایتان در طول جشنواره برلین اعلام کنم. متاسفم از اینکه شما به بهانه فیلمِ فیلمسازی که به موجب قانون کشورش فعلا نمی تواند فیلم بسازد (گرچه دارد می سازد ) می خواهید همه را سوار تاکسی سوء تفاهم های تازه ای بر علیه مردم ایران نمایید. اما خوشوقتم اعلام کنم که سازنده فیلم تاکسی به رغم آنچه در جشنواره برلین گفته شد، در ایران سوار بر قطار پرشتاب زندگی خویش است و از همه مواهب زندگی آزادانه خود برخوردار است.
به عنوان رئیس سازمان سینمایی ایران، از کارنکردن هیچ سینماگری خرسند نیستم. اما این را نیز خوب می دانم که تسلیم در برابر قانون تنها راه کامیابی هر ملتی است.
جناب آقای رییس
شما یقینا سینمای ایران را خوب می شناسید و با موفقیت هایش در جهان آشنایید. ما هم همزمان با شما در حال برگزاری جشنواره بزرگ سینمایی فجریم. به قول آقای ژیل ژکوب سینما در خون مردم ایران جاری است. کاش می دانستید که جشنواره فجر 33 جشن قدرت نمایی جوانان ایرانی است. موجی از جوانان ایرانی که به سوی سینما آمده اند و همه در شگفتیم از این همه قدرت آفرینش و خلاقیت. آیا فضای سیاسی فرهنگی کشوری چنین می تواند آن گونه باشد که جشنواره شما نشان می دهد؟
سینمای ایران به گواه حضور قدرتمند جوانانش ادامه خواهد داشت. سینمای ایران یک راه است. یک نگاه است. سینمای ایران به پیش می رود چون ریشه در اندیشه های درخشان پیامبر اسلام دارد. پیامبری که فرمود: « آمده ام تا نیکی های اخلاق را به اوج رسانم». پیامبر مهربانی و صلح و دوستی و عشق. سینمای ایران پیش می رود چون ریشه در اندیشه های درخشان مولانای رومی، حافظ و سعدی و فردوسی بزرگ دارد. سینمای ایران پیش می رود چون سینماگران ایرانی در فضایی پر از اعتماد، احترام با دولت برخاسته از آرای خود زندگی می کنند.
آقای رئیس
من هم مانند میلیون ها علاقه مند به سینما، صدای مهیب پای سیاست را در جشنواره برلین می شنوم. من هم مانند همه آنها دوست داشتم برلین یادآور فرهنگ وهنر باشد. اما گویی شما سیاست را بر هنر ترجیح دادید. صدای پای سیاست می آید؛ و آجرهایی که در جشنواره شما روی هم قرار می گیرد به سرعت دیوار برلین تازه ای برگرد جشنواره شما خواهد کشید. دیواری که می تواند به مراتب بلندتر از دیوار چین باشد؛ و سیاست یعنی جدایی؛ یعنی دیوار برلین... و فرهنگ و سینما اما، یعنی برچیدن پرچین ها و دیوارها...
در پی رفتار جهت دار دبیر جشنواره فیلم برلین درباره یکی از فیلمسازان ایرانی، حجت الله ایوبی طی نامه ای به وی گلایه خود را نسبت به این رفتار منعکس کرد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
سالهاست که جشنواره برلین با حضور قدرتمند سینماگران ایرانی برگزار می شود. برلین به تدریج در بین مردم سینمادوست ایران به نامی آشنا تبدیل شده؛جایی برای دیده شدن فیلم، فضایی برای گفت و گو. گفت و شنیدی که جهان امروز به شدت به آن نیازمند است. گفت و شنودی که اگر بود، امروز ما و شما گرفتار امواح هراسناک سوتفاهمهای کنونی نبودیم.
جناب آقای کاسلیک
بپذیریم جهان امروز قربانی این سوتفاهمات است. آنها که در کوچه پس کوچه های زندگی غریو مرگ سرمی دهند قربانیان سوتفاهمند. قرون وسطای تاریخ اروپا گویی در حال تکرار است. درست مانند آن روزگاران انسانها به جرم داشتن عقیده سوزانده می شوند، سرهاشان بریده می شود و به وحشیانه ترین شکل در بغداد و سوریه و لبنان شکنجه می شوند. در چنین روزگاری هنر می تواند روزنه امیدی باشد برای آینده ای بهتر و در این روزگار سینما می تواند و باید وسیله ای باشد برای رفع سو برداشتها و فرصتی برای گفت و گو. گفت وگویی چشم در چشم و چهره به چهره.
جا دارد که ابراز تاسف عمیقم را از گفته هایتان در طول جشنواره برلین اعلام کنم. متاسفم از اینکه شما به بهانه فیلمِ فیلمسازی که به موجب قانون کشورش فعلا نمی تواند فیلم بسازد (گرچه دارد می سازد ) می خواهید همه را سوار تاکسی سوء تفاهم های تازه ای بر علیه مردم ایران نمایید. اما خوشوقتم اعلام کنم که سازنده فیلم تاکسی به رغم آنچه در جشنواره برلین گفته شد، در ایران سوار بر قطار پرشتاب زندگی خویش است و از همه مواهب زندگی آزادانه خود برخوردار است.
به عنوان رئیس سازمان سینمایی ایران، از کارنکردن هیچ سینماگری خرسند نیستم. اما این را نیز خوب می دانم که تسلیم در برابر قانون تنها راه کامیابی هر ملتی است.
جناب آقای رییس
شما یقینا سینمای ایران را خوب می شناسید و با موفقیت هایش در جهان آشنایید. ما هم همزمان با شما در حال برگزاری جشنواره بزرگ سینمایی فجریم. به قول آقای ژیل ژکوب سینما در خون مردم ایران جاری است. کاش می دانستید که جشنواره فجر 33 جشن قدرت نمایی جوانان ایرانی است. موجی از جوانان ایرانی که به سوی سینما آمده اند و همه در شگفتیم از این همه قدرت آفرینش و خلاقیت. آیا فضای سیاسی فرهنگی کشوری چنین می تواند آن گونه باشد که جشنواره شما نشان می دهد؟
سینمای ایران به گواه حضور قدرتمند جوانانش ادامه خواهد داشت. سینمای ایران یک راه است. یک نگاه است. سینمای ایران به پیش می رود چون ریشه در اندیشه های درخشان پیامبر اسلام دارد. پیامبری که فرمود: « آمده ام تا نیکی های اخلاق را به اوج رسانم». پیامبر مهربانی و صلح و دوستی و عشق. سینمای ایران پیش می رود چون ریشه در اندیشه های درخشان مولانای رومی، حافظ و سعدی و فردوسی بزرگ دارد. سینمای ایران پیش می رود چون سینماگران ایرانی در فضایی پر از اعتماد، احترام با دولت برخاسته از آرای خود زندگی می کنند.
آقای رئیس
من هم مانند میلیون ها علاقه مند به سینما، صدای مهیب پای سیاست را در جشنواره برلین می شنوم. من هم مانند همه آنها دوست داشتم برلین یادآور فرهنگ وهنر باشد. اما گویی شما سیاست را بر هنر ترجیح دادید. صدای پای سیاست می آید؛ و آجرهایی که در جشنواره شما روی هم قرار می گیرد به سرعت دیوار برلین تازه ای برگرد جشنواره شما خواهد کشید. دیواری که می تواند به مراتب بلندتر از دیوار چین باشد؛ و سیاست یعنی جدایی؛ یعنی دیوار برلین... و فرهنگ و سینما اما، یعنی برچیدن پرچین ها و دیوارها...