صراط: یک شبکه خبری در گزارشی با اشاره به برگزاری چندین دور نشست مونیخ نوشت که این کنفرانس عملا بدون ارائه راهکارهای توام با خلاقیت نمیتواند در حل چالشهای جهانی موثر باشد.
اگر بخواهیم از خارج به کنفرانس امنیتی مونیخ که این روزها پنجاه و یکمین دور آن در حال برگزاری است نگاه کنیم، باید بگوییم که تصویر جهان پس از برگزاری این کنفرانس با گذشت متفاوت نخواهد شد. بحرانها تمام نمیشوند و پیمانهای صلح هم به امضای سران نخواهد رسید، چراکه اینها نه هدف و نه در راستای عملکرد نشست سالانه سران غربی قرار دارد و نه مقامات پارلمانی که آنها هم در این نشست شرکت میکنند و یا هیچکدام دیگر از شرکتکنندگان در این نشست به موضوع اینطور نگاه میکنند. این نشست فقط محلی برای مذاکرات مقامات در سطح عالی و تبادل نظر درباره مسایل امنیتی است و در بهترین حالت، تمرینی خواهد بود تا بر اساس آن سیاستمداران بتوانند با هم تعامل کنند.
شبکه خبری دویچهوله در رابطه با نشست مونیخ نوشته است: در این کنفرانس 3 موضوع مهم مطرح میشود یکی از مهمترین آنها مبارزه با تروریسم است. جامعه جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر، پول و انرژی فراوانی را برای مبارزه با تروریسم هزینه کرده است. اما با گذشت بیش از یک دهه همچنان تهدیدهای تروریستی بیشتر و بدتر شده است و امروزه خود را در عراق، سوریه، نیجریه، یمن و پاریس نشان میدهد. در حالی که پیشرفت واقعی، مسئله دیگری است. در واقع غیر از راهکارهای قدیمی مبنی بر بمباران مواضع تروریستها و افزایش تدابیر امنیتی در کشور، دستاورد چشمگیر دیگری در این زمینه به دست نیامده است.
بحران اوکراین نمونه دیگری است. درگیری میان کیِیف و مسکو از اواخر 2013 آغاز شد و از آن زمان تاکنون درگیری میان نیروهای اوکراینی و روسگرایان، هزاران نفر را به کام مرگ کشیده و باعث شده تا صدها تن هم آواره شوند و با وجود توافق در مورد آتشبس و ادامه رایزنیها در این مورد اما همچنان منطقه ناآرام است و فعلا به نظر نمیرسد که بتوان به راهکاری رسید.
سومین مورد بحران آوارگان است. حتی پیش از اینکه اوضاع عراق و سوریه بحرانی شود و کنترل اوضاع از دست جامعه جهانی خارج شود هم مشکل آوارگان همچنان به عنوان یک چالش مطرح بود و از آن زمان فقط صدها هزار آواره به افراد قبلی اضافه شدهاند. این باعث میشود که این سیاستمدارانی که حتی با این موضوع درگیر هم نبودهاند به فکر چاره باشند. در واقع مسئله پناهجویان از موضوعی جهانی به مسئلهای کاملا محلی و سیاسی تبدیل شده است.اما همچنان برای دستیابی به راه حلی برای حل این مسئله و اینکه چطور باید این افراد را پناه داد، چارهای اندیشیده نشده است.
جهان نیازمند خلاقیت
به نظر میرسد که سران جهانی در حل مشکلات یاد شده راهکاری ندارد و همچنان با استفاده از راهکار آزمون و خطا به راه خود ادامه میدهند. مثلا آمریکا که از اعزام سلاح برای اوکراین صحبت کرده است و اقدام نظامی علیه داعش را پیگیری میکند میداند که هیچکدام از این بحرانها با استفاده از اقدام نظامی حل نخواهند شد.
از همه اینها میتوان درسهای مهمی گرفت اما اینها کافی نیست چرا که باید در کنار رایزنیهای جهانی، این راهکارها در نظر گرفته شوند و برای همه اینها نیازمند به تفکری خلاق است و این یعنی برای حل مسایل چالشی جهانی نباید فرصتها را از دست بروند.
اگر بخواهیم از خارج به کنفرانس امنیتی مونیخ که این روزها پنجاه و یکمین دور آن در حال برگزاری است نگاه کنیم، باید بگوییم که تصویر جهان پس از برگزاری این کنفرانس با گذشت متفاوت نخواهد شد. بحرانها تمام نمیشوند و پیمانهای صلح هم به امضای سران نخواهد رسید، چراکه اینها نه هدف و نه در راستای عملکرد نشست سالانه سران غربی قرار دارد و نه مقامات پارلمانی که آنها هم در این نشست شرکت میکنند و یا هیچکدام دیگر از شرکتکنندگان در این نشست به موضوع اینطور نگاه میکنند. این نشست فقط محلی برای مذاکرات مقامات در سطح عالی و تبادل نظر درباره مسایل امنیتی است و در بهترین حالت، تمرینی خواهد بود تا بر اساس آن سیاستمداران بتوانند با هم تعامل کنند.
شبکه خبری دویچهوله در رابطه با نشست مونیخ نوشته است: در این کنفرانس 3 موضوع مهم مطرح میشود یکی از مهمترین آنها مبارزه با تروریسم است. جامعه جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر، پول و انرژی فراوانی را برای مبارزه با تروریسم هزینه کرده است. اما با گذشت بیش از یک دهه همچنان تهدیدهای تروریستی بیشتر و بدتر شده است و امروزه خود را در عراق، سوریه، نیجریه، یمن و پاریس نشان میدهد. در حالی که پیشرفت واقعی، مسئله دیگری است. در واقع غیر از راهکارهای قدیمی مبنی بر بمباران مواضع تروریستها و افزایش تدابیر امنیتی در کشور، دستاورد چشمگیر دیگری در این زمینه به دست نیامده است.
بحران اوکراین نمونه دیگری است. درگیری میان کیِیف و مسکو از اواخر 2013 آغاز شد و از آن زمان تاکنون درگیری میان نیروهای اوکراینی و روسگرایان، هزاران نفر را به کام مرگ کشیده و باعث شده تا صدها تن هم آواره شوند و با وجود توافق در مورد آتشبس و ادامه رایزنیها در این مورد اما همچنان منطقه ناآرام است و فعلا به نظر نمیرسد که بتوان به راهکاری رسید.
سومین مورد بحران آوارگان است. حتی پیش از اینکه اوضاع عراق و سوریه بحرانی شود و کنترل اوضاع از دست جامعه جهانی خارج شود هم مشکل آوارگان همچنان به عنوان یک چالش مطرح بود و از آن زمان فقط صدها هزار آواره به افراد قبلی اضافه شدهاند. این باعث میشود که این سیاستمدارانی که حتی با این موضوع درگیر هم نبودهاند به فکر چاره باشند. در واقع مسئله پناهجویان از موضوعی جهانی به مسئلهای کاملا محلی و سیاسی تبدیل شده است.اما همچنان برای دستیابی به راه حلی برای حل این مسئله و اینکه چطور باید این افراد را پناه داد، چارهای اندیشیده نشده است.
جهان نیازمند خلاقیت
به نظر میرسد که سران جهانی در حل مشکلات یاد شده راهکاری ندارد و همچنان با استفاده از راهکار آزمون و خطا به راه خود ادامه میدهند. مثلا آمریکا که از اعزام سلاح برای اوکراین صحبت کرده است و اقدام نظامی علیه داعش را پیگیری میکند میداند که هیچکدام از این بحرانها با استفاده از اقدام نظامی حل نخواهند شد.
از همه اینها میتوان درسهای مهمی گرفت اما اینها کافی نیست چرا که باید در کنار رایزنیهای جهانی، این راهکارها در نظر گرفته شوند و برای همه اینها نیازمند به تفکری خلاق است و این یعنی برای حل مسایل چالشی جهانی نباید فرصتها را از دست بروند.