صراط: از «بابک» تا «وزارت نفت». هرچه که باشد ارتباط زیاد است. پرونده بابک زنجانی و وزارت نفت با بدهیهایی که او به این نهاد دارد بههمپیوستگی پیچیدهای دارد. حالا این پیوستگی میتواند در سطح شرکتهای کلان تجاری باشد یا برند یک باشگاه. تازهترین موضوعی که «زنجانی» را به وزارت نفت ارتباط داده باشگاه «راهآهن» است؛ باشگاهی که روزگاری خوشحال بود به عنوان یکی از اولین تیمها «خصوصی» شده است و چندی بعد بابت این خصوصیشدن «عزادار» شد.
راهآهن یکی از چندین مایملک بابک زنجانی است که حالا به واسطه بدهیاش به وزارت نفت در اختیار این نهاد قرار گرفته است. با این حال پروژه این واگذاری چندان بیدردسر و البته بیحرف و حدیث نیست. بابک زنجانی با خرید این باشگاه شهرتش را در میان فوتبالیها که اصولا خیلی خوب در میان اخبار جا برای خود باز میکنند دوچندان کرد؛ آوردن علی دایی، یکی از محبوبترین چهره ورزشیها به این تیم بهعنوان سرمربی، نام باشگاه راهآهن را بیش از گذشته سر زبان انداخت. البته انعقاد قرارداد اسپانسری با شرکت هواپیمایی قشم هم مزید بر علت شد تا این باشگاه خصوصی خیلی زود خودش را از جمع سایر تیمها حداقل از لحاظ دریافت و پرداخت جدا کند. «بابک» با حمایت دایی پایش به پرسپولیس رویانیان هم به نوعی باز شد و در یکی از محبوبترین تیمهای ایران هم ردپایش دیده شد. حتی ماجرای هواپیمای خصوصی که قرار بود رویانیان برای پرسپولیسیها به ارمغان بیاورد بدون پشتوانه زنجانی چندان موثر نبود. راهآهن زنجانی به همراه علی دایی بهترین نتیجه را گرفت و با کسب رتبه تکرقمی هشتمی در لیگ به کار خود پایان داد.
با این حال بازشدن پرونده قضایی علیه بابک زنجانی و روانهشدن او به سوی «اوین» آغازی برای افول یکی از تیمهای خصوصی بود. تیمی که غم نان نداشت به یکباره همه غمش «نان» شب بازیکنان شد و رفتهرفته بحران را جدیتر از هر زمان دیگری لمس کرد. بابک به اوین رفت و سروکار «راهآهن» به قوهقضاییه افتاد؛ اینکه این نهاد با فروش این باشگاه بخشی از بدهیهای بابک زنجانی به شرکت نفت را بپردازد.
مزایده
بعد از علی دایی سکان هدایت راهآهن بحرانی به منصور ابراهیمزاده رسید ولی مهمتر از ابراهیمزاده حضور حمید استیلی در راس این باشگاه تهرانی بود. در واقع استیلی به پشتوانه حمیدرضا سیاسی، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس و برادر سیاسی خیز بلندی برای خرید راهآهن برداشت. خیزی که البته با هشتمیلیاردتومان پول همراه بود. در واقع گفته شد که استیلی و دوستان در مزایدهای قرار شده هشتمیلیاردتومان بپردازند و صاحب باشگاه راهآهن شوند. اتفاقی که بهنوعی عملی شد تا اینکه «اوین» یک قربانی دیگر گرفت. این بار «سیاسی» هم سر از اوین درآورد تا استیلی گوشه رینگ تنها گیر بیفتد و حامی مالیاش را از دست بدهد. در واقع قوهقضاییه با بیان این موضوع که راهآهن زیر قیمت واقعی به فروش رفته امتیاز آن را از استیلی که علاوه بر مالک باشگاه سرمربی آن هم بود گرفت و دوباره به مزایده گذاشت. مزایدهای که گفته میشد کف آن ١٢میلیاردتومان خواهد بود... .
کشوقوسهای فراوان باعث جدایی استیلی از راهآهن به دستور قوهقضاییه شد تا نوبت به علی لطیفی برسد تا سکاندار لوکوموتیورانان شود، مربیای هیجانی که گفته اگر راهآهن به دسته پایین سقوط کند حاضر است در میدان اعدام، اعدام شود!
و دوباره وزارت نفت
در واقع مزایدهای که قرار بود برای باشگاه راهآهن برگزار شود با استقبال خوبی مواجه نشد و این تیم بیپولتر از هر زمان دیگری روی دست قوهقضاییه باقی ماند. این بقا حالا صاحب جدیدتری دارد و آن هم خود مجموعه وزارت نفت است. در واقع راهآهن حالا بهعنوان بخشی از بدهیهای بابک زنجانی به وزارت نفت واگذار شده تا سوالات زیادی به ذهن متبادر شود.
اول اینکه قیمت این باشگاه بالاخره تعیین شده است یا نه؟ به عبارت دیگر یعنی وزارت نفت باشگاه راهآهن را به مبلغ ١٢میلیاردتومان خریداری کرده و آن را پای بدهی زنجانی کم میکند یا خیر؟ پاسخ به این سوال تا اظهار نظر رسمی مسوولان وزارت نفت فعلا منتفی است و به غیراز علامت سوال، علامت دیگری جلوی خودش نخواهد دید.
مورد دوم اما بحث قانونی است؛ وزارت نفت همین حالا در لیگ برتر تیمداری میکند و با نفت تهران و نفت مسجد سلیمان مشغول جولاندهی است. مطابق با قانون، این نهاد نمیتواند دو تیم را در یک راستا و در یک شهر هدایت کند. اگر این ماده رعایت شدنی باشد سوال اینجاست که با چه سازوکاری راهآهن و وزارت نفت باهم کنار خواهند آمد؟
از مواردی که این روزها مطرح میشود تا راه راهآهن برای بقا هموارتر شود، به نظر یکی، دو مورد منطقیتر به نظر میرسند. در واقع وزارت نفت اگر نخواهد خودش را درگیر یکی از دومورد بالا کند به نظر میرسد یکی، دو راه محدود دارد؛ اولین راه فروش راهآهن به بخش خصوصی و نقدکردن بخشی از بدهی بابک زنجانی است. موردی که شاید با سازوکار منطقیتر بتوان به آن امید داشت.
مورد دوم هم واگذاری این تیم به سایر تیمهای لیگ برتری است که البته سختیهای خاص خود را دارد. درواقع خریدن امتیاز این تیم توسط تیمهای متمول صنعتی میتواند یکی دیگر از راهکاریهای برونرفتی باشد که «وزارت نفت» را با «بابک» درگیر کرده است.
راهآهن یکی از چندین مایملک بابک زنجانی است که حالا به واسطه بدهیاش به وزارت نفت در اختیار این نهاد قرار گرفته است. با این حال پروژه این واگذاری چندان بیدردسر و البته بیحرف و حدیث نیست. بابک زنجانی با خرید این باشگاه شهرتش را در میان فوتبالیها که اصولا خیلی خوب در میان اخبار جا برای خود باز میکنند دوچندان کرد؛ آوردن علی دایی، یکی از محبوبترین چهره ورزشیها به این تیم بهعنوان سرمربی، نام باشگاه راهآهن را بیش از گذشته سر زبان انداخت. البته انعقاد قرارداد اسپانسری با شرکت هواپیمایی قشم هم مزید بر علت شد تا این باشگاه خصوصی خیلی زود خودش را از جمع سایر تیمها حداقل از لحاظ دریافت و پرداخت جدا کند. «بابک» با حمایت دایی پایش به پرسپولیس رویانیان هم به نوعی باز شد و در یکی از محبوبترین تیمهای ایران هم ردپایش دیده شد. حتی ماجرای هواپیمای خصوصی که قرار بود رویانیان برای پرسپولیسیها به ارمغان بیاورد بدون پشتوانه زنجانی چندان موثر نبود. راهآهن زنجانی به همراه علی دایی بهترین نتیجه را گرفت و با کسب رتبه تکرقمی هشتمی در لیگ به کار خود پایان داد.
با این حال بازشدن پرونده قضایی علیه بابک زنجانی و روانهشدن او به سوی «اوین» آغازی برای افول یکی از تیمهای خصوصی بود. تیمی که غم نان نداشت به یکباره همه غمش «نان» شب بازیکنان شد و رفتهرفته بحران را جدیتر از هر زمان دیگری لمس کرد. بابک به اوین رفت و سروکار «راهآهن» به قوهقضاییه افتاد؛ اینکه این نهاد با فروش این باشگاه بخشی از بدهیهای بابک زنجانی به شرکت نفت را بپردازد.
مزایده
بعد از علی دایی سکان هدایت راهآهن بحرانی به منصور ابراهیمزاده رسید ولی مهمتر از ابراهیمزاده حضور حمید استیلی در راس این باشگاه تهرانی بود. در واقع استیلی به پشتوانه حمیدرضا سیاسی، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس و برادر سیاسی خیز بلندی برای خرید راهآهن برداشت. خیزی که البته با هشتمیلیاردتومان پول همراه بود. در واقع گفته شد که استیلی و دوستان در مزایدهای قرار شده هشتمیلیاردتومان بپردازند و صاحب باشگاه راهآهن شوند. اتفاقی که بهنوعی عملی شد تا اینکه «اوین» یک قربانی دیگر گرفت. این بار «سیاسی» هم سر از اوین درآورد تا استیلی گوشه رینگ تنها گیر بیفتد و حامی مالیاش را از دست بدهد. در واقع قوهقضاییه با بیان این موضوع که راهآهن زیر قیمت واقعی به فروش رفته امتیاز آن را از استیلی که علاوه بر مالک باشگاه سرمربی آن هم بود گرفت و دوباره به مزایده گذاشت. مزایدهای که گفته میشد کف آن ١٢میلیاردتومان خواهد بود... .
کشوقوسهای فراوان باعث جدایی استیلی از راهآهن به دستور قوهقضاییه شد تا نوبت به علی لطیفی برسد تا سکاندار لوکوموتیورانان شود، مربیای هیجانی که گفته اگر راهآهن به دسته پایین سقوط کند حاضر است در میدان اعدام، اعدام شود!
و دوباره وزارت نفت
در واقع مزایدهای که قرار بود برای باشگاه راهآهن برگزار شود با استقبال خوبی مواجه نشد و این تیم بیپولتر از هر زمان دیگری روی دست قوهقضاییه باقی ماند. این بقا حالا صاحب جدیدتری دارد و آن هم خود مجموعه وزارت نفت است. در واقع راهآهن حالا بهعنوان بخشی از بدهیهای بابک زنجانی به وزارت نفت واگذار شده تا سوالات زیادی به ذهن متبادر شود.
اول اینکه قیمت این باشگاه بالاخره تعیین شده است یا نه؟ به عبارت دیگر یعنی وزارت نفت باشگاه راهآهن را به مبلغ ١٢میلیاردتومان خریداری کرده و آن را پای بدهی زنجانی کم میکند یا خیر؟ پاسخ به این سوال تا اظهار نظر رسمی مسوولان وزارت نفت فعلا منتفی است و به غیراز علامت سوال، علامت دیگری جلوی خودش نخواهد دید.
مورد دوم اما بحث قانونی است؛ وزارت نفت همین حالا در لیگ برتر تیمداری میکند و با نفت تهران و نفت مسجد سلیمان مشغول جولاندهی است. مطابق با قانون، این نهاد نمیتواند دو تیم را در یک راستا و در یک شهر هدایت کند. اگر این ماده رعایت شدنی باشد سوال اینجاست که با چه سازوکاری راهآهن و وزارت نفت باهم کنار خواهند آمد؟
از مواردی که این روزها مطرح میشود تا راه راهآهن برای بقا هموارتر شود، به نظر یکی، دو مورد منطقیتر به نظر میرسند. در واقع وزارت نفت اگر نخواهد خودش را درگیر یکی از دومورد بالا کند به نظر میرسد یکی، دو راه محدود دارد؛ اولین راه فروش راهآهن به بخش خصوصی و نقدکردن بخشی از بدهی بابک زنجانی است. موردی که شاید با سازوکار منطقیتر بتوان به آن امید داشت.
مورد دوم هم واگذاری این تیم به سایر تیمهای لیگ برتری است که البته سختیهای خاص خود را دارد. درواقع خریدن امتیاز این تیم توسط تیمهای متمول صنعتی میتواند یکی دیگر از راهکاریهای برونرفتی باشد که «وزارت نفت» را با «بابک» درگیر کرده است.