در سالی که گذشت افغانستان صحنه تحولات عمدهای بود از جمله برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و اختلافاتی که بین دو نامزد مطرح یعنی عبدالله عبدالله و اشرف غنی رخ داد و در نهایت تدبیری اندیشیده شد «دولت وحدت ملی» و اشرف غنی رئیس جمهور شد و عبدالله عبدالله رئیس اجرایی دولت وحدت ملی.
پس از آن بود که محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران سی ام دی ماه سال جاری (1393) همزمان با جلسه پارلمان افغانستان برای رای اعتماد به کابینه جدید، سفری یک روزه به کابل داشت و پیام حسن روحانی را به همتای افغان تسلیم کرد. روحانی در این پیام از رئیس جمهور افغانستان برای سفر به تهران دعوت کرد که قرار بود این سفر در ماه جاری (اسفند) انجام شود، ولی در پی بروز مشکلات داخلی در افغانستان از جمله وقوع بهمن این سفر به تعویق افتاد.
ظریف در این سفر در دیدار با مقامات افغان بار دیگر از تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان ابراز خرسندی کرد.
روابط تهران و کابل در سال جاری در گفتوگو با «احمد بخشی» کارشناس مسائل منطقه و مدیر گروه افغانستان شناسی دانشگاه بیرجند مورد بررسی قرار گرفت که در زیر میخوانید.
* مناسبات تهران و کابل را در سال 93 چگونه ارزیابی میکنید؟
بخشی: اگر به ارزیابی روابط خارجی و همچنین اقدامات دستگاه دیپلماسی ایران و افغانستان در سال 93 بپردازیم، متوجه فراز و نشیبهای آن خواهیم شد. در ایران دولت حسن روحانی مشغول ادامه فعالیت خود در سال 93 بود و در افغانستان در ابتدای سال 93 حامد کرزی اواخر دولتش را میگذارند و پس از آن هم انتخابات جدید برگزار شد. همچنین بحث تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان مطرح بود.
در یک ماه گذشته که وزارت امور خارجه افغانستان سکاندار پیدا کرده و از بلاتکلیفی درآمده تا حدودی میتوانیم بگوییم که اوضاع سیاست خارجی افغانستان بهتر شده است، ضمن اینکه دولت یازدهم در ایران هم در عرصه سیاست خارجی برای خود اولویتهای خاصی را در نظر گرفته که این امر با اولویت بیشتر برای مذاکرات هستهای و اولویت کمتر برای روابط با همسایگان دنبال میشود.
با توجه به تداوم سیاستهای قبلی و تغییرات ایجاد شده برای بهبود آن در روابط بین دو کشور در سال 1393 و قائل شدن عمق استراتژیک ایران برای افغانستان به نظر میرسد که روابط دو کشور همسایه به سمت مطلوبیت بیشتر حرکت کند.
برخی سیاستهای گذشته در افغانستان در دوره حامد کرزی به دلیل روابط مطلوب بین تهران و کابل و همچنین فرهنگ وابسته دو کشور به هم همچنان ادامه پیدا کرد که البته برخی از این سیاستها با توجه به تغییر دولتها در ایران و افغانستان منجر به تغییر اولویتها شد.
در دوره ریاست جمهوری کرزی و همچنین دولت وقت ایران دو طرف تاکید داشتند که باید بر روی برخی موضوعات مورد اختلاف بحث و گفتوگو شود تا نقطه نظرات به یکدیگر نزدیکتر گردد، از جمله این موارد نگاههای متفاوت به پیمان استراتژیک بین افغانستان و آمریکا بود که کرزی آن را امضا نکرد، ولی اشرف غنی در اولین روز کاری خود و پس از مراسم تحلیف با امضای آن این پیمان را نهایی کرد.
در مورد روندهای اقتصادی بین تهران و کابل، در 10 ماه گذشته شاهد روندهای مطلوب بین دو کشور بودیم و البته انتظار داریم که این روند اقتصادی گستردهتر از گذشته شود.
در عرصه دیپلماسی اقتصادی فعالیت خوبی صورت نگرفته که دلیل این امر اولویت دادن مباحث هستهای در سیاست خارجی ایران است، ضمن اینکه وزارت خارجه و همچنین دولت مستقر در افغانستان نیز ماههای زیادی نیست که فعالیت خود را شروع کردهاند.
*انتظار بود حجم مبادلات تجاری به بیش از 3 میلیارد دلار برسد
انتظار این بود که حجم مبادلات تجاری بین ایران و افغانستان به بیش از 3 میلیارد دلار برسد، ولی هماکنون آمار 10 ماهه نشان میدهد 2 میلیارد و 100 میلیون دلار است و گردش مالی پایین در روابط اقتصادی ایران و افغانستان مسئلهای ناراحت کننده است و با توجه به اینکه رتبه چهارم صادرات ایران به افغانستان اختصاص دارد، اما متاسفانه سهم این کشور در مبادلات گردش مالی و واردات ایران از افغانستان بسیار ناچیز و در حد 50 میلیون دلار است که این امر یکی از دغدغهها و اعتراضات طرف افغان محسوب میشود.
طرف افغان به روند دیپلماسی اقتصادی ایران معترض و اعلام کرده است گردش اقتصادی و واردات ایران از افغانستان خیلی ناچیز است و یا شاید تجار ایران محصولات افغانستان را قبول ندارند، لذا طرف ایرانی باید بکوشد مشکل را بر طرف کند.
در بحث دیپلماسی فرهنگی روابط مطلوبی بین ایران و افغانستان وجود دارد و پایه اصلی روابط تهران و کابل به دلیل روابط مطلوب تاریخی و فرهنگی دو ملت است، زیرا هویت، قومیت مشترک و همسایگی با حوزه تمدنی و تاریخی بین ایران و افغانستان باعث شده که دو کشور بسیار به هم نزدیک باشند، ضمن اینکه نهادهای مختلفی نیز در سالیان گذشته بین دو کشور فعال بودهاند. جشن نوروز در کشورهای فارسیزبان امسال در کابل برگزار شد که مسئولان ایران و تاجیکستان با حضور در کابل به روند همگرایی کشورهای فارسی زبان ادامه دادند. ضمن اینکه محمدجواد ظریف نیز دیماه سفری به افغانستان داشت که همگی این موارد نشان دهنده میزان نزدیکی دو کشور به همدیگر است.
مبادلات تجاری دو میلیارد دلاری به هیچ وجه برای طرف ایرانی و طرف افغان قانع کننده نیست، اگر حضور فعالی با حیطه گستردهتری در بازارهای افغانستان برای کالاهای ایرانی وجود داشته باشد، با توجه به روند بازسازی و سبک زندگی مردم افغانستان که بسیار شبیه ایرانیها هستند، باید بتوانیم کالاهای بیشتری را با افغانستان صادر کنیم. همچنین اخیراً نمایشگاهی از کالاهای ایرانی در افغانستان برگزار شد که مورد استقبال شدید مردم این کشور قرار گرفت، لذا باید تعداد و کیفیت این نمایشگاهها را بیشتر کرده و کاری کرد که نمایشگاههای یکجانبه شکل نگیرد.
*نقش مطلوب ایران در دولت سازی در افغانستان پس از طالبان
روابط بین ایران و افغانستان در سال 93 به دلیل عدم تنش در روابط دو کشور خوب ارزیابی میشود، هر چند که در سال جاری در افغانستان انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و اختلافات زیادی بین دو طرف اصلی انتخابات یعنی کاندیداها به وجود آمد، ولی روند دموکراسی در این کشور ختم به خیر شد.
افکار عمومی مردم افغانستان و نظام بینالملل اینگونه فکر میکنند که ایران و غرب هر دو در حال حمایت از نامزد مدنظرشان هستند، ولی تنش ایجاد شده در افغانستان به خوبی مدیریت شد.
مردم افغانستان از وضعیت حال کشورشان راضی هستند، ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران بعد از سقوط طالبان در دولتسازی در افغانستان نقش داشت و در همین راستا مردم افغانستان و غربیها اذعان کردند که ایران توانسته در دولتسازی و بازسازی افغانستان اقدامات مثبتی را انجام دهد.
* آیا ایران توانسته نقش مثبتی را در شکلدهی روند سیاسی افغانستان داشته باشد؟
بخشی: ایران همواره افغانستان را جزو حوزه تمدنی خود میداند و با توجه به اینکه اولویتهای اساسی جمهوری اسلامی ایران و یا هر کشور دیگری همسایگان آن محسوب میشود و افغانستان هم در زمره عمق استراتژیک ایران به حساب میآید، هرگونه تغییر و تحول در افغانستان میتواند بر امنیت، توسعه و روابط تهران و کابل تاثیرگذار باشد.
به اذعان بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و همچنین پنتاگون و شورای سیاست خارجی آمریکا نقش پررنگی از سوی ایران در افغانستان به عنوان فاکتور و عامل اساسی امنیت و ثبات این کشور وجود دارد، ضمن اینکه کار ویژه و وظایفی که ایران برای افغانستان انجام میدهد، بسیار خاص است.
جمهوری اسلامی ایران امنیت و آرامش افغانستان را با امنیت و آرامش خود یکسان معنا میکند که این موضوع در سیاستها و مواضع مسئولان کشورمان به وضوح وجود دارد و بارها اشاره شده است که باید افغانستان توسط مردم این کشور اداره شود و هر انتخابی که مردم آنها داشته باشند، موجب استقبال ایران است.
ایران همواره تاکید کرده است که مداخله خارجی در کشور همسایهاش یعنی افغانستان پذیرفتنی نیست و همین روند را نیز در دوران کرزی به عنوان سیاست اصلیاش اعلام و ادامه داده است، ضمن اینکه هم اکنون و در زمان استقرار دولت وحدت ملی نیز همین روال را دنبال کرده است.
* مردم افغانستان تصمیم نهایی را گرفتند
علیرغم اینکه نگرشها بر این بود که ایران در حال حمایت از عبدالله عبدالله است، اما برخی از کارشناسان معتقد بودند که اشرف غنی هم به خوبی میتواند برای استقرار صلح و ثبات در افغانستان مثمرثمر باشد. وقتی گفته میشود که ایران در افغانستان تاثیرگذار بوده است، به این معنی است که تهران فقط مشورتهایی را به افغانستان ارائه داده و عملاً این مردم افغانستان بودند که تصمیم نهایی را گرفتهاند و امیدواریم که مردم افغانستان بتوانند نهادسازی سیاسی را در این کشور کامل کرده و به سمت دموکراتیک کردن کشور خود حرکت کنند.
ایران ناامنی در افغانستان یا هر کشور همسایه دیگر را تهدید خود تلقی میکند، لذا هرگونه ناامنی در کشورهای همسایه ایران میتواند حفره امنیتی برای بسیاری از گروههای افراطی ایجاد کند که هم برای کشور ما و هم برای افغانستان خطر دارد.
ایران به دنبال آن است ریلگذاری توسعه افغانستان پس از طالبان را همچنان ادامه دهد و هرگونه خللی در روند ریلگذاری توسعه اقتصادی میتواند منجر به احساس ناامنی و یا بروز درگیری و بازگشت کشور افغانستان به دهه 90، طالبانیسم و گروههای افراطی که امروز در منطقه و جهان وجود دارند، شود.
* آیا از ظرفیتهای روابط به نحو مطلوب استفاده شده است؟
بخشی: در حیطههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ظرفیت بالایی برای همکاری دو کشور وجود دارد که تحقق این ظرفیتها به خوبی انجام نشده است.
در بعد فرهنگی به دلیل زبان و دین مشترک و قرارگیری در حوزه تمدنی و تاریخی مشترک نتوانستهایم از این ظرفیت استفاده کنیم، همچنین در زمینه دیپلماسی عمومی نیز فعالیت چشمگیری وجود نداشته است.
متاسفانه نگاه تاریخی بخشی از مردم ایران به مردم افغانستان بد و حتی ضد فرهنگی است که باید این نگاه تغییر کند، زیرا واقعیت چیز دیگری است و نباید برخی اقدامات مهاجران افغان را به پای کل آنها نوشت، در حالی که براساس آمار فرمانده نیروی انتظامی ناهنجاریهای مهاجران افغان کمتر از یک درصد است.
اگر میتوانستیم از فرصت حضور مهاجران افغان در ایران از طریق سمپاتی بهرهبرداری کنیم، منافع خوبی برای کشورمان به دست میآمد. به دلیل وجود عدم امنیت و اشتغال در افغانستان در اذهان مهاجران افغان، اما دولت ایران از آنها درخواست خروج از ایران را میکرد که این سیاست کاملاً اشتباه بود چون در کشور افغانستان امنیتی وجود نداشت و مهاجران هم تداعی اقدام اخراج در اذهانشان به وجود میآمد.
*نباید 30 سال خدمت به مهاجران افغان با عدم مدیریت از بین برود
نباید کاری کرد که 30 سال میزبانی از مهاجران افغانستان با عدم مدیریت در رفتار در حال از بین رفتن باشد و اگر هم اعلام کنیم که سیاست برخورد با مهاجران درست بوده است، ولی باید قبول کرد که شیوه اجرای آن غلط بوده است، در حالی که میتوانستیم از این موضوع به عنوان ظرفیتی مطلوب بهرهبرداری کنیم.
بسیاری از مهاجران افغان میتوانند از فضای خوب دانشگاهی ایران استفاده کنند و علوم جدید را بیاموزند در حالی که ما درخواست خروج آنها از کشورمان را داریم، اما متوجه نیستیم که آنها در بازگشت به کشورشان میتوانند به عنوان سمپات برای ایران فعالیت داشته باشند. ضمن اینکه در افغانستان بعد از طالبان نیز امنیتی وجود نداشت، همچنین ما میتوانستیم از آنها به عنوان سفیر فرهنگی کشورمان استفاده کنیم، در حالی که به دلیل عدم مدیریت، برخی مهاجران افغان اقداماتی را علیه ایران انجام دادند که دقیقاً همان حفرهای بود که به دلیل عدم بهرهمندی از ظرفیت مطلوب، مغفول واقع شد.
*مبادلات ضعیف فرهنگی
مبادلات فرهنگی بین ایران و افغانستان بسیار ضعیف است، در حالی که به راحتی میتوان به دلیل زبان مشترک روزنامه و کتاب چاپ کرد. اما به نظر میرسد یکی از دلایل عدم بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود ایران و افغانستان به خاطر وجود سیاستهای جزیرهای در ایران است که منجر به عدم یکپارچگی سیاسی در مورد رابطه با افغانستان شده است، هر چند که نهادهایی هم در ایران هستند که میکوشند روابط خود را گسترش دهند.
*ضمن حفظ اولویت به مذاکرات هستهای به منطقه نیز نگاه ویژهای داشته باشیم
درباره گسترش ظرفیتهای سیاسی بین دو کشور باید اقدامات جدیتری انجام شود، هر چند که اعتقاد دارم دولت ایران باید آن بخش از وظایفش که مربوط به مسئله مذاکرات هستهای است را دنبال کند، ولی باید به منطقه نیز نگاه ویژهای داشته باشد.
امروز کشورها در عرصه سیاست خارجی با یک موضوع کارهایشان را پیش نمیبرند، بلکه سیاست بینالملل بر مناطق و موضوعات منطقهای میچرخد و با اینکه اعتقاد دارم که موضوع هستهای از سوی تهران باید همچنان دنبال و پیگیری شود، ولی باید به اولویتهای دیگر با توجه به درصدهای اهمیت آن توجه ویژهای شود و نباید کاری کرد که برای یک موضوع اولویت 80 درصدی در نظر گرفت و مابقی اولویتها را اصلاً نگاهی نکرد، البته در دو ماه گذشته سیاست دولت یازدهم تغییر کرده و به موضوعات غیر هستهای نیز نیم نگاهی میشود.
بحثهای مناطق دیگر نیز در دولت یازدهم پر رنگتر شده و امید میرود موضوع رسیدگی به همسایگان نیز رنگ و لعاب بیشتری پیدا کند.
در بحثهای اقتصادی موضوعات زیادی است که متاسفانه بین دو کشور مغفول مانده و منجر به هدر رفتن ظرفیتهای این بخش شده است. در حالی که اگر قرار است اقتصاد مقاومتی را در کشورمان اجرا کنیم، باید از تمام ظرفیتهای خود در این راه استفاده کنیم که تنها در آن صورت است که میتوانیم با کشورهای همسایه ارتباطات اقتصادی گستردهای را برقرار و بدون بودجه نفتی کشور را اداره کنیم.
*چرا تجار ایرانی کالاهای دسته دوم و دسته سوم را به افغانستان صادر میکنند
طرف افغان هر موقع پای میز مذاکرات اقتصادی با طرف ایرانی حضور پیدا کرده به طرف ایرانی گفته است باید از بندر چابهار استفاده کنید، ولی ما نتوانستهایم از ظرفیت این بندر به صورت کامل بهرهمند شویم.
ما میتوانیم با تروئیکای سهگانه ایران، افغانستان و هند فعالسازی بندر چابهار را دنبال کنیم و از موقعیت پیش آمده برای توسعه خود و افغانستان و همچنین کم کردن هزینه مبادلات کالا به افغانستان و آسیای مرکزی بهرهمند شویم.
متاسفانه برای بازارچههای مرزی زیرساختهای لازم انجام نشده و قوانین صادرات و واردات کشورمان نیز دچار اشکال اساسی است و به هیچ وجه ثباتی در قوانین و سیاستها نداریم. همچنین درباره معیارهای قیمت سوخت در داخل کشورمان نیز دچار اشکال اساسی هستیم، در حالی که باید این معیارها با کشورهای همسایه یکسانسازی شود و نباید طوری رفتار کرد که کشور متضرر شود.
در بحث بازارچههای مرزی و کالاهای صادراتی چرا باید تجار ایرانی کالاهای دسته دوم و دسته سوم را به افغانستان صادر کنند، در حالی که رقبای منطقهای ایران در حال صادرات کالاهای با کیفیت به افغانستان هستند. باید به دلیل روابط تاریخی، فرهنگی و تمدنی بین دو کشور کاری کنیم که بازارهای افغانستان منحصراً در اختیار ایران قرار گیرد و کیفیت کالاهای ایرانی را مدام کنترل کنیم تا بازار را از دست ندهیم.
*زیرساختهای لازم در مرزها و بازارچههای مرزی را طبق اقتصاد مقاومتی فراهم کنیم
بوروکراسی اداری در زمینه مسائل اقتصادی بین دو کشور باید رفع شود و تجارت یک تاجر ایرانی و افغان نباید مشمول مرور زمان شود.
والی استان نیمروز به صراحت اعلام کرده که وقتی کالایی از هند درخواست میشود، ظرف یک هفته از دهلی به کابل میرسد، در حالی که کالای ایرانی فقط 10 روز در بازار زابل و سپس 10 روز در نیمروز و یا بازارچه ماهیرود انتظار میکشد. نباید در مراودات تجاری تاجر افغانی تمایلی برای دریافت کالای ایرانی از خود نشان ندهد.
باید زیرساختهای لازم برای نگهداری کالای ایرانی در بازارچههای مرزی را به وجود آوریم، در حالی که منطقه شرق ایران به دلیل وجود گرد و خاک فراوان منجر به استهلاک کالای ایرانی میشود و این کالاها افت کیفیت پیدا میکنند که این موضوع نیز جزو حفرهها و ظرفیتهایی است که مورد استفاده قرار نگرفته است.
*چشمانداز روابط ایران و افغانستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
بخشی: روابط ایران باید با افغانستان به صورت اندیشیده شده، استراتژیک و براساس اصل همسایگی و منافع مشترک تعریف شود، ضمن اینکه ایران باید صداقت خود را به طرف مقابل ثابت کند، چون رقابت خاصی در بین کشورهای دیگر بر سر افغانستان وجود دارد.
با توجه به اینکه رقبای منطقهای و بینالمللی قوی در بحث افغانستان حضور دارند، این رقابت میتواند باعث پیشرفت جمهوری اسلامی ایران شود. ضمناً امید میرود که هر چه سریعتر دولت وحدت ملی در افغانستان شکل گیرد و هم ساختار دولت وحدت ملی و فرایند دموکراسی در افغانستان نیز نهادینه شود و تداوم یابد.
در افغانستان عوامل بسیاری میتوانند این کودک نوپا را تحت تاثیر قرار دهند، همچنین بسیاری از مباحث و بحرانها نیز میتواند باعث ایجاد خلل در این کشور شود.
با شکل فعلی دولت وحدت ملی و تکمیل این وضعیت با پایان تعطیلات مجلس افغانستان و بررسی صلاحیت نامزدها و کاندیداهای دولت و وزرا به نظر میرسد که وضعیت سیاسی این کشور تغییر یابد و پس از آن است که میتوانیم برنامهریزی برای گسترش روابط خود را داشته باشیم.
*سفر اشرف غنی به تهران
با توجه به اینکه بسیاری از وزارتخانههای افغانستان هماکنون با سرپرست اداره میشود برنامه ریزی از سوی دو طرف برای ادامه کار هنوز صورت نگرفته، ولی باید این موضوع مدنظر مدیران ایرانی قرار داشته باشد که در حال مراوده با کشوری هستیم که تاریخ، فرهنگ و زبان مشترک با آن داریم پس نباید از آن غفلت کرد که در آن صورت خیلی سریع کشورهای دیگر از فضای به وجود آمده بهرهبرداری خواهند کرد.
نتیجه و چشمانداز روابط دو کشور بسیار امیدوارکننده است، ضمن اینکه قرار است اشرف غنی هم در آینده نزدیک به ایران سفر کند.
اشرف غنی به عنوان رئیس جمهور افغانستان استراتژی امنیت و توسعه را در این کشور در پیش گرفته و در همین راستا به دنبال آن است که پیمان امنیتی را با همه همسایگان امضا کند. البته گفته شده است افغانستان به دنبال امضای پیمان امنیتی مشترک با روسیه نیز میباشد در حالی که تاکنون با آمریکا، چین و پاکستان و بقیه همسایگان این پیمانها را امضاء کرده یا در حال نهایی شدن است، البته امید میرود که پیمان همه جانبه اقتصادی، سیاسی و امنیتی بین ایران و افغانستان در سفر اشرف غنی به تهران نهایی شود.
باید در روابط بین ایران و افغانستان چند عامل را مد نظر قرار دهیم، در بحث حقآبه ایران در منطقه هیرمند بین ایران و افغانستان اختلاف وجود دارد که باید در سفر اشرف غنی به تهران این موضوع مطرح و تعیین تکلیف شود همچنین وضعیت مهاجران نیز بررسی شود.
نصیر احمد نور سفیر افغانستان در تهران در مورد وضعیت مهاجران افغانستانی به صراحت اعلام کرده است که نگاه ایرانیان به مهاجرین افغان در حالی که خود در تحریم به سر میبرند بسیار خوب بوده است.
*سهم 2.5 میلیارد دلاری کشاورز افغان از بازار 70 میلیارد دلاری مواد مخدر در جهان
امیدواریم که بحث مهاجران افغان در ایران به نحوی مطلوب و مورد رضایت دو طرف فیصله پیدا کند. یک میلیون مهاجر قانونی و همچنین یک میلیون و 400 هزار مهاجر غیرقانونی در ایران به سر میبرند و تنها با مذاکره و گفتوگو بین مقامات دو کشور است که مشکلات آنان حل خواهد شد.
در بحث مبارزه با مواد مخدر و همچنین کشت جایگزین نیز باید گفتوگوهایی بین مقامات دو کشور صورت پذیرد زیرا تولیدات تریاک و مواد مخدر در کشور افغانستان در چند سال اخیر گسترش فراوانی پیدا کرده که بیشتر این رشد در بین سالهای 2012 تا 2014 بوده است.
وقتی از کشت جایگزین نام برده میشود، باید این موضوع را مد نظر داشت که بیش از 70 میلیارد دلار مبادلات جهانی مواد مخدر در جهان است که از این میزان تنها 2.5 میلیارد دلار سهم کشاورز افغان است، در حالی که دولت جدید افغانستان میتواند این موضوع را حل و فصل کند، ضمن اینکه یکی دیگر از دستورکارها در سفر اشرف غنی به تهران نیز میتواند بحث چگونگی کشت جایگزین مواد مخدر در افغانستان باشد.
بیش از 414 هزار نفر در افغانستان هماکنون درگیر کشت مواد مخدر هستند، اما فقط سهم 2.5 میلیارد دلار از 70 میلیارد دلاری گردش مالی برای کشاورز افغان وجود دارد، اما با ایجاد و استقرار امنیت و ثبات آن میتوان با کشت جایگزین سود بسیار بیشتری را نصیب کشاورزی افغان کرد.
سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی ایران صراحتاً بیان کرد که 28 درصد مواد مخدر افغانستان از طریق ایران ترانزیت میشود، ضمن اینکه بیشترین کشفیات دنیا نیز در ایران صورت میگیرد. جمهوری اسلامی ایران هزینههای فراوانی را نیز درباره بلایای اعتیاد در داخل کشور و تقدیم جانبازان و شهدا در مرزها در راه مبارزه با این پدیده شوم پرداخته و هزینههای مالی فراوان نیز باید در چشمانداز آینده روابط ایران و افغانستان مد نظر قرار گیرد.
پیشنهاد کشت جایگزین مواد مخدر و همچنین توسعه فناوری و صادرات خدمات فنی مهندسی بیشتر به افغانستان نیز میتواند در سفر اشرف غنی مدنظر مسئولان ایرانی قرار گیرد.
باید زیرساختها توسط ایران در مرز و بازارچههای مرزی با کشورهای همسایه ایجاد شود و باید کاری کرد که جمهوری اسلامی ایران شاهرگ توسعه ارتباطی در منطقه به حساب آید.
اگر نتوانیم راهآهن را احداث کنیم کشورهای دیگر آسیای مرکزی را به افغانستان از طریق راهآهن و از آنجا به دیگر مناطق متصل خواهند کرد و اگر نتوانیم افغانستان را به چابهار متصل کنیم کشورهای دیگر این کار را خواهند کرد.
باید هر چه سریعتر اقدامات توسعهای بین ایران و افغانستان صورت گیرد و برای اینکه بتوانیم خیلی سریع از ظرفیتهای بین دو کشور استفاده و زیرساختها را احداث کنیم، باید مذاکرات و گفتوگوها ادامه پیدا کند.
یکی از موارد رفع حفرههای روابط ایران و افغانستان با توجه به نیازمندی شدید این کشور به دلیل خرابیهای فراوان در این کشور بازسازی است که از این راه میتوانیم انرژی و برق را به افغانستان صادر کنیم، تا آب هیرمند را به عنوان جایگزین آن دریافت کنیم.