جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲
گفت‌وگوی خواندنی با سرمربی تیم ملی والیبال ایران

کواچ: سعی دارم نگاه منفی به ایران را عوض کنم

کواچ می‌گوید: در ایران همه چیز طبیعی است ، نمی‌دانم چرا بعضی‌ها این ذهنیت منفی را نسبت به ایران دارند، من سعی می‌کنم این تصویر را درست کنم.
کد خبر : ۲۳۴۱۷۳

صراط: وقتی کارش را در ایران شروع کرد، خیلی ها بعید می دانستند بعداز ولاسکو بتواند تیم را سرپا نگه دارد. اما توانست. سرمربی صربستانی تیم ملی والیبال حساب همه چیز را کرده حتی فشاری که باید تحمل کند. او به قول خودش با جاه طلبی هایش، بدون هیچ تجربه ملی موفق شد. آن هم در مدت کمی.اول تیمش چهارم لیگ جهانی شد و بعد ششم قهرمانی جهان. بوبان از همان اول برای اینکه کسی نگوید وامدار ولاسکوست با اصافه کردن بازیکنان جوان و اجرای سبک خودش، نتیجه گرفت. کواچ در لیگ جهانی سال 2015 کار سخت تری نسبت به سال قبل دارد، آن هم با همگروهی تیمش با غول های بزرگ والیبال دنیا آمریکا، روسیه و لهستان. با این حال اصلا نگران نیست، حتی امیدوار است تیمش نتیجه خوبی هم می گیرد، نه تنها در لیگ جهانی که حتی دلش به المپیکی شدن ایران هم روشن است.



کواچ که یک سال است هدایت تیم ملی را برعهده گرفته بی پرده حرف می زند و در گفت و گوی عیدانه، از مهمترین سرگرمی اش در تهران می گوید:«زیاد جایی نمی روم.بیشتر در هتل المپیک می مانم و کوبیده و ماهیچه می خورم.»



*یک سال از حضور شما در ایران گذشت، با شروع  کار شما،محبوبیت ولاسکو خیلی زیاد بود و همین مساله  کارتان را سخت  کرد، ولی ناباورانه ،درکارهایی موفق شدید که ولاسکو هم نتوانسته بود موفقیتی به دست بیاورد؟


برای هر کسی مشکل است که از اول جای ولاسکو باشد، این مساله شروع سختی را رقم زد. به خاطر اینکه همه می گفتند کواچ کی هست که بخواهد نتایج ولاسکو را تغییر دهد؟ وقتی من به ایران آمدم به خودم و عملکردم را باور داشتم و نتایج هم نشان می دهد، آن چیزی که اعتقاد داشتم عملی شد. مواجهه و رویارویی با آقای ولاسکو سخت بود، اما من روش خودم را داشتم و نهایت تلاشم را هم برای بهترین نتیجه بکار بردم.



*وقتی شما تیم را تحویل گرفتید همه فکر می کردند روش آقای ولاسکو را ادامه می دهید، اما بعد از سه چهار بازی دیدیم ، تیم جوان تر و حتی جنگجوتر و پرانرژی تر شده و با روش دیگری بازی می کند؟


ایران بازیکنان جوان و خیلی خوبی دارد. من باور داشتم این تیم می تواند در بازی ها  نمایش خوبی داشته باشد؛ من مربی ای بودم که تازه آمده بودم و جاه طلبی های خودم را داشتم و سعی کردم با این بازیکنان جوان به آن جاه طلبی ها برسم. می خواستم سبک بازی خودم را به عنوان یک مربی جدید نشان بدهم. خیلی سخت است ذهنیت بازیکنان ها را تغییر بدهیم، اما این شغل من است که نهایت تلاشم را انجام دهم تا بازی خوب و نتایج خوب و روندی که از قبل وجود داشته را ادامه دهم. ایران برای اولین بار در این سطح مورد قبول افکار عمومی جهان قرار می گیرد، چون از پارسال بود که مقابل تیم های مطرح جهان قرار گرفت. قبل از آن بازی های خوبی داشت، اما هیچوقت موفقیت هایش مداوم نبود.


من از وقتی روی نیمکت نشستم، بازیکنان جدیدی آوردم و افکار و سبک خودم را پیاده کردم. اگر بخواهیم آن طور حساب کنیم، باید بگوییم منچستر یونایتد بعد از فرگوسن هر نتیجه ای که گرفته، نتیجه کار فرگوسن بوده یا به خاطر مربی بعدی اش دچار ضعف شده است، اینتر با مورینیو قهرمان لیگ قهرمانان شد، ولی الان در ایتالیا ششم، هفتم است. به نظرم ما خوب کار کردیم و خوب هم  نتیجه گرفتیم. در حقیقت تا کار خوب نباشد، نتیجه گیری هم ممکن نیست و تداوم کار یک مربی دیگر چندان معنایی ندارد.



*امسال سال سومی است که والیبال ایران در لیگ جهانی بازی می کند، معمولا دوره های صعودی تیم ها را سه ساله می دانند و سال سوم را سال طلایی می گویند. اما ما یک مقدار بدشانس بودیم، هم گروه خیلی سختی داریم و هم روی میزبانی حساب کرده بودیم که به ما ندادند، نظر شما چیست؟


امسال گروه خیلی سختی داریم و دومین سالی است که در مراحل بالای لیگ جهانی حضور داریم. قهرمان جهان، قهرمان المپیک و قهرمان لیگ جهانی با ما همگروه هستند، اما ناراحت نیستیم و سعی می کنیم بهترین نتایج را بگیریم. ما باید سعی کنیم عملکرد خوب سال گذشته را ادامه دهیم؛ سال گذشته بهترین نمایش ها را داشتیم و من از بازیکنانم می خواهم آن روند را ادامه دهند، چون خواسته فدراسیون همین است که در این سطح بمانیم. ما و بازیکنانم باید با تلاش زیاد این خواسته را اجابت کنیم. البته که گروهمان گروه آسانی نیست، اما معتقدم ما حالا والیبال را خیلی خوب بازی می کنیم و قبلا هم این سه حریف را بردیم و می توانیم با حمایت 15هزار تماشاگری که در تهران ما را تشویق می کنند، باز هم آن نتایج را تکرار کنیم. اگر می خواهیم در سطح بالا باشیم، اول این را باید بدانیم که تیم های قدیمی هنوز هستند و قدرت های بزرگ به حساب می آیند، اما در حال حاضر دنیا به ما احترام می گذارد و ایران هم الان یکی از قدرت های برتر جهان محسوب می شود.



*امسال یک مقدار نسبت به سال گذشته کار سخت تری دارید، چون خیلی ها معتقدند نتایج ایران درلیگ جهانی سال 2014 ادامه کار ولاسکو بود، اما امسال عیار واقعی تیم کواچ مشخص می شود؟


نمی شود از یک طرف بگوییم ما با ولاسکو به اوج رسیدیم، بعد بگوییم روند ولاسکو ادامه پیدا کرد. اگر به اوج رسیدیم پس بعد از آن یعنی نزول پیدا کردیم، این یک جورهایی پارادوکس می شود. اگر ما با ولاسکو به اوج رسیدیم، روند بعد از آن ادامه همان صعود بوده است. کار ولاسکو در تیم ایران به هر جهت خیلی خوب بوده، اما الان یک سال گذشته. یک بازیکن وقتی دو سه ماه با مربی کار نمی کند، سبک او را فراموش می کند. خود من از وقتی روی نیمکت نشستم، بازیکنان جدیدی آوردم و افکار و سبک خودم را پیاده کردم.



*شاید به همین دلیل که امسال کار شما سخت تر است، فدراسیون اصرار دارد یک دستیار جدید اضافه کند تا نیمکت را قوی تر کند؟


من دستیاران خودم  را باور دارم و می خواهم با آنها ادامه دهم. در ایران یا هر جای دنیا بعضی ها یک علاقمندی هایی دارند، من هم به آنها احترام می گذارم. شاید یک سری افراد مورد علاقه شما خبرنگارها باشند، ولی با احترامی که به همه می گذارم، دوست دارم با دستیار خودم ادامه بدهم. چون اگر یک روز نتیجه نگیرم، نمی گویند دستیارت چه کسی بود، می گویند مشکل چه بود؟ باز هم تاکید می کنم با همه احترامی که برای همه دارم، با دستیار خودم ادامه می دهم. کار مربی با نتیجه سنجیده می شود، نه دستیارش. ما برای المپیک و لیگ جهانی می جنگیم، هر دو هم بازی های مهمی هستند، بازی های قهرمانی آسیا و جام جهانی ژاپن هم اهداف ما هستند و باید روی آنها تمرکز کنیم. در دوره ای که من بعد از آقای ولاسکو آمدم، آقای معدنی به عنوان دستیار روی نیمکت بود؛ زمزمه هایی می شنیدم که همه می گفتند، چون این تیم خوب نتیجه نمی گیرد بهتر است با آن کار نکنیم، اما حالا که تیم خوب نتیجه می گیرد، همه دوست دارند در این تیم باشند.



*نبود حسین معدنی را هنوز حس می کنید؟


ایشان یک شخصیت فوق العاده بود، شاید یکی از بهترین مربی ها و پیدا کردن جانشین برای ایشان خیلی سخت است. ولی خب زندگی ادامه دارد و ما به کار خودمان ادامه می دهیم. رحمان هم شخصیت فوق العاده ای دارد و من حدود 10 سال قبل روبه روی او بازی کرده ام و الان هم خوشحال هستم که در کنار من است.



*یک نسل طلایی والیبال ما در مقابل شما بازی کردند، تجربه و شناخت از آنها چقدر به شما کمک کرده؟


من خیلی با این افراد صحبت می کنم و همیشه دوست دارم به آنها نزدیک باشم و از نظرات و تجربیاتشان استفاده کنم. کسانی که کاراکتر مرا می شناسند، با من راحت تر کنار می آیند. این افراد هم باتجربه هستند و هم مرا می شناسند، من نهایت تلاشم را برای نتیجه بهتر انجام می دهم و به نظرم نزدیکی به این آدم ها هم یکی از راههای نتیجه گرفتن است.



*آنها هم چنین حسی نسبت به شما دارند؟ افرادی مثل بهنام محمودی و آن نسل والیبال ما؟


من با آنها صحبت کردم و این که بدانم چه احساسی دارند، خیلی سخت است. نظرات مختلف آنها را شنیدم و یک جورهایی به نظر می رسد که هر کسی که جاه طلب باشد، دوست دارد خودش سرمربی اول تیم ملی باشد؛ شاید این حس در آنها هم وجود داشته باشد.



*چند هفته طول کشید تا تیم را آنطور که می خواهید در اختیار داشته باشید و بگویید این تیم مال من است؛ شاید در هفته دوم، سوم لیگ جهانی دیدیم که عبادی پور، میرزاجانپور و ... با افکار و سبک شما بازی می کنند؟


من در ابتدا سعی می کنم از بازیکن، بهترین بازی را بگیرم و بعد این که خودش چطور به افکار من نزدیک شود، مهم است. مسلما چند هفته ای طول می کشد.



*شما خیلی دیر آمدید و همان اول که آمدید، دو سه بازیکن مثل میرزاجانپور و عبادی پور را به تیم اضافه کردید؟


 از چند هفته قبل از این که بیایم، آقای معدنی و آقای "چورا" برنامه من را داشتند و طبق آن تیم را تمرین می دادند. اینطور نبود که من  بی خبر باشم و ندانم چی به چی است؛ بعد هم بازی های دوستانه را شروع کردیم و روی سرویس های ریسکی  کار کردیم، این نقطه ضعف تیم بود، کسی در ایران روی این سرویس ها کار نمی کرد.



*تعدادی از بازیکنان در ابتدا از نظر منتقدان به عنوان نقطه ضعف تیم بودند، مثل میلاد عبادی پور که در 19 سالگی آنقدر به او بازی دادید که جا افتاد؛ نمی ترسیدید که نتیجه را از دست بدهید؟


من به بازی های بیرون از زمین خیلی اهمیت نمی دهم، چیزی که برایم مهم است چارچوب زمین است. من به عنوان مربی تیم ملی این شانس را به بازیکنی مثل میلاد دادم، چون عملکرد فنی خوبی در او دیده بودم. کسی به من نگفت به او بازی بده یا چشم های خوشگلی نداشت که  بابت آن من به او بازی بدهم، عملکردش جوری بود که نظر مرا جلب کرد. شاید هم این استعداد  من است که وقتی  بازیکنان جوان مستعد را می بینم ،به آنها اعتماد می کنم  و آنها را بازی می گیرم.



*ولی فشار زیادی هم تحمل کردید، یک جاهایی شاید اگر مربی دیگری بود بی خیال می شد؟


مربی های قبل از من هم این فشار را حس می کردند. یک وقت هایی می بینید من در تمرینات یا کنار زمین عصبی هستم به این دلیل است که می خواهم تیمم خوب بازی کند. اینطور نیست که بازیکن یک روز حس کند حالش خوب است، خوب بازی کند و یک روز حس کند حالش خوب نیست، خوب بازی نکند. بازیکن همیشه باید جنگنده باشد و خواسته های مربی و کادر فنی و انتظاراتی که از او انتظار دارند را انجام دهد. فشار برای هر مربی عادی است، من در تیم پروجای ایتالیا کار کرده ام  که هیچ مربی بیشتر از سه ماه در این تیم دوام نمی آورد. ولی با آن همه فشار هم توانستم کنار بیایم. فشار بخشی از کار ما هست، می خواهم بدانم چه کسی هست که در این دنیا بدون فشار کار می کند؟ الان طوری شده که هر کس خوب نتیجه نگیرد، او را برکنار می کنند. مهم نیست چه ورزشی، چه رشته ای و در چه مقطعی باشد، نتیجه که نباشد، مربی عوض می شود و نتیجه خوب ادامه کار است. نمی شود برنامه های بلند مدت داشت که مثلا سه سال دیگر به اینجا می رسیم، الان همه نتایج فوری و چشم انداز کوتاه مدت را می خواهند.



*یکی از ایرادهایی که به شما گرفته می شد، این بود که برخلاف ولاسکو کنار زمین ریلکس بودید و با داور یا بازیکن خودتان را درگیر نمی کردید. این شلوغ کاری ها برای تماشاگر جذاب است، ولی شما آرام می ایستید و کارتان را می کنید، پس چه زمانی عصبانی می شوید؟


شما این را می گویید اما در لهستان خبرنگارها از من پرسیدند بازیکنان از دست این عصبانیت شما چه می کنند؟ چرا اینقدر عصبی هستید و داد و بیداد می کنید؟ من کلا جوری هستم که کنار بازیکنان در زمین می ایستم، با هم می جنگیم و با هم خوشحال و با هم ناراحت می شویم.



*منظور ما این است که مربیان معمولا حربه هایی دارند یا کارهایی که برای تماشاگران جذاب است، ولی شما با اینکه خوش تیپ تر از خیلی ها هستید،ولی سعی می کنید وارد آن حاشیه ها نشوید؟


هر کسی یک خصوصیات اخلاقی دارد و من هم اینجوری هستم. یک مربی باید بداند که چه وقتی تهاجمی باشد، چه وقتی عصبی شود و چه وقتی سر بازیکنانش داد بزند. باید این زمان را تشخیص بدهد. داوری والیبال مثل فوتبال نیست، در فوتبال داور از مربی دور است و ممکن است دو تا فحش هم بدهی داور نشنود، ولی اینجا تا یک چیزی بگویی باید خیلی سریع تاوان آن را پس بدهی.  مساله مهمتر و جدی تر از همه اینکه ما باید تصویرمنفی  که از ایران در رسانه های جهان وجود دارد، را تغییر دهیم. ما می دانیم ایران فرهنگ و تاریخ غنی، مردم مغرور و پرافتخاری دارد، ولی در رسانه های جهان شاید شما ژورنالیست ها بهتر از من بدانید که تصویر خیلی خوبی از آن وجود ندارد. اگر من با داور درگیر شوم و یک چیزی بگویم، کسی نمی گوید کواچ بود این کار را کرد، می گویند سرمربی ایران این کار را انجام داد؛ هر داوری ممکن است اشتباهاتی  داشته باشد، اما به عنوان مربی ایران من نباید کاری کنم که تصویر بدی از ایران نمایش بدهم بلکه  باید با این ذهنیت منفی مبارزه کنیم و بتوانیم نمایندگان خوبی برای ایران باشیم.



*شما به تورنمنت هایی که سال بعد دارید، اشاره کردید. چیزی که خیلی برای همه ما جذابیت دارد و دوست داریم اتفاق بیفتد رسیدن به المپیک است، فکر می کنید این رویا محقق شود؟


رویا داشتن خیلی خوب است و من هم موافق آن هستم، اما الان کنار این رویا ما فرصت های خوبی هم داریم؛ دو فرصت برای حضور در المپیک داریم یکی جام جهانی که در شهریور سال آینده برگزار می شود؛ البته از آنجا فقط دو تیم اول سهمیه می گیرند و کار ما خیلی سخت است. یک فرصت دیگر در مسابقات انتخابی ژاپن است که سه تیم اول به صورت مستقیم و بهترین تیم آسیایی به المپیک می روند. ما سعی می کنیم در همان فرصت اول سهمیه المپیک را بگیریم و خیلی سریع تر به آن برسیم. به نظرم ایران تیم خوبی است و این پتانسیل را دارد و اگر خوب بازی کند به آن می رسد.



*یعنی شما به فینال جام جهانی ژاپن فکر می کنید؟


ما کار سختی داریم و نهایت تلاشمان را می کنیم که به این هدف برسیم. سال گذشته در سه ماه 50 مسابقه داشتیم و کارمان خیلی سخت بود. امسال اگر در بهترین شرایط باشیم و بدون مصدوم خاصی، مطمئنا می توانیم به فینال برسیم. چون بازیکنان خوبی داریم، بازیکنان جاه طلبی که تا به حال المپیک را تجربه نکرده اند. اما باید اول در لیگ جهانی خوب بازی کنیم، بعد سوپر والیبال در بازی های آسیایی ارائه دهیم و بعد به جام جهانی فکر کنیم.



*امسال فشردگی برنامه ما خیلی بیشتر است، پارسال در بازی های آخر مقابل فرانسه و آلمان و آمریکا یک مقدار بدن بچه ها کم آورده بود، الان اگر از گروه صعود کنیم، هم فشردگی بازی ها بیشتر می شود و هم بازی ها سخت تر، آیا ممکن است بگویید یک سری بازی ها را برای نتیجه بهتر در جام جهانی قربانی می کنیم؟


فشردگی بازی ها هست، ولی اصلا اینطور نیست که بخواهیم یک بازی را فدای بازی های دیگر کنیم. همه بازی ها مهم هستند، شاید در بازی های آسیایی، مجبور باشیم 8 بازی را در  9 روز انجام بدهیم. ولی این بازی ها در تهران است و مگر می شود بخواهیم کوتاه بیاییم یا نتایج ضعیفی بگیریم. تک تک بازی ها برای ما مهم هستند. جام جهانی آخرین مرحله است که باید روی آن تمرکز کنیم، در لیگ جهانی والیبال هم همه بازی ها مهم هستند و باید حریفان را شکست بدهیم و کم نخواهیم گذاشت. ما کادر فنی و مربی بدنساز خیلی خوبی داریم. پارسال هم با این که بازی های سختی داشتیم، مصدوم خاصی نداشتیم، فقط شهرام محمودی بود که خودش در بازی با لهستان بد پرید. در کل ما خوب بازی کردیم و خستگی هم یک چیز طبیعی است. به خصوص که ما سفرهای طولانی هم داشتیم. آلمانی ها صبح تمرین می کردند و یک مسافت کوتاه هم سفر نکردند، ولی ما مسافت های زیادی را از شهری به شهر دیگر طی کردیم. اما این که بگوییم بازی ها را فدای یک بازی دیگر کنیم شبیه یک جوک می ماند.



*پارسال در مورد لیگ صحبت کردید و گفتید بازیکنان ایرانی شهامت حضور و بازی در لیگ های دیگر را ندارند، چون اینجا پول خوبی می گیرند. این یک جمله کلیدی بود که خیلی هم نقد شد و شاید کمتر مربی این حرف را بزند. ولی شما نشان دادید نگران هستید که چه اتفاقی بیفتد که تیم بهتر شود، چطور شد که ریسک کردید و در مورد این موضوع صحبت کردید؟


من گفتم ایران بازیکنان خوبی دارد و این که در اروپا بازی نمی کنند مشکل آنهاست. شاید اینجا بازی های لیگ خوبی هم داشته باشند، ولی بازیکنان یک روز 100 درصد هستند و فردا 30 درصد می شوند. اما اگر بروند خارج مثل یک غریبه هستند، کسی هوایشان را ندارد و باید در تمرینات و بازی ها نهایت تلاش خودشان را انجام دهند و این یک امتیاز مثبت است. الان معروف یک بازیکن خیلی خوب است، شاید در بازی های پارسال 60-70درصد بود، اما حالا که در تیم زنیت کازان (یکی از بهترین تیم های جهان) بازی می کند، وقتی لئون و اندرسون کنار او هستند و هر لحظه از او توپ می خواهند، کاری به این ندارند که او معروف است یا شخص دیگر، او باید بیشترین تلاش خودش را انجام دهد. من مطمئنم که در مسابقات بعدی یک سعید معروف متفاوت را خواهیم دید. مشکل بازی در لیگ ایران این است که بازیکنان همیشه در یک سطح نیستند و کارشان سینوسی است و نوسان دارد. ولی در خارج از کشور اینطور نیست، اگر کارت خوب نباشد تو را می فروشند و یک بازیکن دیگر می خرند. اینجا اگر می خواهند خوب بازی نکنند، می گویند ماشالله! دمت گرم! و حالا فعلا در زمین باش! اما در خارج از ایران مجبورند نهایت تلاششان را بکنند، چون آنجا دیگر کسی هوایشان را ندارد. بازیکنان ما شاید در سطح بازیکن های لهستان، آلمان، آمریکا و ... باشند، ولی این که به تیم های خارجی نمی روند یک مشکل است. چون بازی در آن سطح و ماندن در سطح بالا مهم است.



*شما گفته بودید اینجا چون پول خوبی می گیرند و همه امکاناتی دارند و به همین دلیل به خارج از کشور نمی روند، این درست است؟


این یک واقعیت است که اینجا همه چیز دارند، مشکل مالی هم ندارند. درست هم هست، وقتی در اروپا و جهان مشکل مالی هست، چرا باید بروند جایی که هم درآمدشان پایین تر بیاید و سختی های بیشتری بکشند؟ وقتی همه چیز دارند، دوست دارند اینجا بمانند. اگر یک موقعیتی باشد که آنجا پول بیشتری بدهند و نمی روند، این یک سئوال برانگیز است. در کشورهای دیگر حتی ممکن است مشکل ویزا داشته باشند یا مثلا وقتی ویزای آنها تمام می شود، با آنها مثل غریبه ها برخورد می کنند و فراموش می کنند چه کارهایی انجام دادند؛ اینجا پول خوبی می گیرند، ولی فدراسیون باید از آنها بخواهد، عملکردشان هم در سطح پولی باشد که می گیرند و باشگاه ها هم باید با فدراسیون هم سطح شوند. الان دغدغه من این است که ذهنیت ایرانی ها را تغییر بدهم تا سخت کوش تر شوند.



*این که بازیکنان به تیم های خارجی بروند، درست است که در بلندمدت به نفع والیبال ایران است، اما شاید برای شما یک ریسک باشد؛ مثلا شاید امسال معروف را دیرتر از سال قبل داشته باشید، از این نمی ترسید؟


رفتن دو سه بازیکن به نظرم ریسک نیست، از طرفی شروع این بازی ها مصادف با مراحل نهایی بازی های آن تیم است و در حقیقت او در آن زمان بهترین بازیش را ارائه می دهد و این خیلی نگران کننده نیست. وقتی شما در یک مقطع زمانی در سطح بالایی هستی، به یک باره افت نمی کنی. وقتی معروف در مسابقات بزرگ و با حریفان قدرتمند بازی می کند، همه سعی اش این است که همیشه در بهترین سطح باشد، این به نفع تیم ملی هست و هیچ ضرری ندارد.



*یکی از مهمترین نظرات شما این بود که دوست دارید در استادیوم آزادی بانوان هم حضور داشته باشند، هنوز این نظر را دارید؟


اگر ایران بخواهد میزبانی تورنمنت های بزرگ را داشته باشد، باید یک جورهایی این قضیه را شروع و به آن ورود کند؛ این مسئله خیلی پیچیده ای است، سیاست و ورزش و مذهب با هم مخلوط می شوند و حرف زدن راجع به آن را سخت می کند. شما هم بهتر از من می دانید که قوانین چگونه است. ولی نظر من این است که خیلی خوب است خانم ها هم به ورزشگاه بیایند، چون والیبال ایران حالا در سطحی است که جزو بهترین تیم ها محسوب می شود و همه دوست دارند عملکرد فوق العاده اش را ببینند. برای ایران که به جمع  تیم های بزرگ دنیا آمده،  فقط بحث ملی مطرح نیست، یک تیم بین المللی است؛ به نظرم فدراسیون والیبال همه کار انجام می دهد، اما تصویری که از فدراسیون و ایران وجود دارد، تصویر واقعی نیست. من در صربستان و ایتالیا هم که بودم می دیدم هواداران ایرانی چطور با شور و هیجان می آیند، اما چیزی که اینجا وجود دارد مشکل ساز است. باز هم تکرار می کنم اگر امکانش هست به ما کمک کنند، خارج از ایران برای ما تماشاچی ها خیلی جذاب تر هستند، چرا در ایران چنین حمایت خوب و جذابی از تیم نباشد؟


* شما یک پسر دارید، او هم والیبال بازی می کند؟


من یک پسر 15 ساله دارم که در سوپر لیگ صربستان بازی می کند؛ البته در این مقطع دو هفته ای مریض است و بازی نکرده، ولی در کل بازیکن خوبی است.


* والیبالی جزو لاینفک زندگی شماست؟


همسرم در یوگسلاوی والیبالیست است و تجربه قهرمانی هم دارد، همه زندگی من والیبال  است، همسر والیبالی، پسر والیبالی، خودم والیبالی، خانواده والیبالی!

*توپ والیبال حتما از المان های مهم زندگی شماست؟

بله ما همیشه راجع به والیبال صحبت می کنیم و این یک چیز طبیعی است، هر کسی ما را ببیند مشغول صحبت در این باره هستیم.


*به این فکر کردید که خانواده اتان برای زندگی به ایران بیایند؟

این مساله که آنها به ایران بیایند کمی سخت است؛ وقت هایی که من بیکارم، پسرم باید آنجا به مدرسه برود، یک هتل کوچک هم در صربستان داریم که همسرم به کارهای آنجا می رسد و درگیر آن است.

*شاید اگر وقت داشتند آقای داورزنی استقبال می کردند که تیم ملی والیبال بانوان هم  از این وضعیت دربیاید؟

15سالگی سن سختی است و همسرم باید بالای سر پسرم باشد؛ اگر بخواهد 10 روز اینجا باشد، چه کسی به کارهای او رسیدگی کند؟ اما برای  لیگ جهانی و جام ملتهای آسیا  حتما خواهند آمد.

*حتی زمانی که وقتی پسر تان5ساله بود و شما در ارومیه بازی می کردید هم به ایران نیامدند؟

آن موقع  هم نیامدند، چون من زمان خیلی کوتاهی اینجا بازی کردم. می خواهم از تماشاگران ارومیه ای هم تشکر کنم که دو سه هفته پیش آنجا بودیم و از من تقدیر کردند؛ قطعا انتظارش را نداشتم، مردم مرا بشناسند. یک طرف بنر بزرگی از من بود و یک طرف هم مردمی که مرا تشویق می کردند، این خاطره خیلی جذابی برایم بود.

*قضیه شهروند افتخاری بودن ارومیه بودن شما چیست؟

چیز فوق العاده ای بود و من خیلی خوشحالم.

*اگر الان خانواده شما به ایران بیایند دوست دارید کجای ایران را ببینند؟

من قبلا ارومیه بودم و به همین دلیل خیلی تهران را نمی شناسم .با شروع اردو  هم دو وعده تمرین در روز داریم و خیلی وقت نمی کنم جایی بروم.

*پس سرگرمی شما چیست؟

ماهیگیری را خیلی دوست دارم، یکشنبه ها دوست دارم با همسرم کنار دانوب برویم. اما الان اکثر اوقات در هتل المپیک هستم، چون غذای خوبی هم دارد و خیلی از هتل خارج نمی شوم.

*در تهران چی ،سوارکاری یا استخر در مجموعه آزادی را تجربه کردید؟سال گذشته حدود 25روز بیشتر در ایران نبودم و خیلی وقت نکردم جایی را ببینم؛ الان هم وقت آزاد داشته باشم بیشتر به برنامه ریزی می گذرد، چون باید برای فصلی که در پیش داریم برنامه ریزی کنم. مجموعه آزادی، مجموعه فوق العاده ای است، ولی من فقط از فیتنس آن استفاده می کنم، چون به نظرم یک مربی باید وضعیت بدنی خوبی داشته باشد.

*کدام غذاهای ایرانی را دوست دارید؟

ماهیچه، کوبیده.

*اگر قرار باشد در ایران یک هدیه به کسی پیشنهاد بدهید، چه چیزی را پیشنهاد می کنید؟من به آنها توصیه می کنم به ایران بیایند، اینجا همه چیز طبیعی است. من در صربستان بودم، صربستان خودش به اندازه کافی مشکل دارد و من نمی دانم چرا بعضی ها این ذهنیت منفی را نسبت به ایران دارند. من سعی می کنم این تصویر را درست کنم.

* چند کلمه فارسی بلدید؟

نمی دانم چند کلمه! چون زبان فارسی زبان خیلی سختی است و من سعی می کنم در بازی ها اعداد را به فارسی بگویم که رقبا نفهمند.

* بازیکنان اگر بخواهند شما را دست بیندازند می فهمید؟

چه کسی می خواهد به من جوک بگوید یا از من جوک بسازد؟!