شاید یکی از معضلاتی که این جایگزینی برای خانوادهها ایجاد کرده است، بیماریِ زندگیهای انفرادی است که در این سبک از زندگی، افراد در جمع هستند اما در واقع در جمع نیستند؛ به عبارت دیگر جسم آنها در کنار هم بودنها در بین سایر اعضای خانواده است اما روح و تمرکز آنها با دوستان فضای مجازی است که این موضوع سبب دوری اعضای خانوادهها از هم شده است.
برای بررسی هر چه بیشتر این موضوع مصاحبهای با دکتر فرشته روحافزا، دارای مدرک دکترای الکترونیک، استاد دانشگاه منچستر انگلیس و مدیر طرح، برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده ترتیب دادیم که متن بخش اول این مصاحبه را در زیر میخوانید؛
* به نظر شما اساساً استفاده از تکنولوژی دارای حد و مرز است؟
*روحافزا: ببینید! از آنجا که تکنولوژی و فرآوردههای آن برای آسایش و آرامش نسل بشر تعبیه شدهاند به نظر میرسد برای استفاده از آن نیز نیاز به نظاممندکردن این ابزارها ضروریست؛ چراکه ظهور فناوریهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی، به نوبۀ خود میتواند چالش بزرگ نظامهای سیاسی در عرصة سیاستگزاری ملی را هم فراهم کند؛ در راستای استفاده از تکنولوژی و فراوردهای آن نظیر اینترنت وفضای مجازی و ..... دو دیدگاه وجود دارد که در دیدگاه اول ما شاهد برخورد ایجابی و خوشبینانۀ صرف به این ابزارها هستیم و در نظریات گروه دوم برخوردهای سلبی و رادیکال برای طرد و رد این تکنولوژی موج میزند، در صورتی که نگاه صرف و مطلقگرا به پدیدههای هستی قطعاً جز مخاطبان خود قشری را راغب به تفکرات خود نمیکنند، حال آنکه همیشه در بین این سیاه و سفیدیها رنگهای منطقی دیگری نیز جلوه میکند، بنابراین ما معتقدیم نگاه سومی هم وجود دارد و آن نگاه اسلام است.
اسلام برای کسب علم، مسلمانان را تا به کشور چین نیز دعوت نموده، بنابراین نگاه سلبی از دید اسلام مردود است، ضمن اینکه فارغ از اجتنابناپذیربودن ورود و استفاده محصولات و تکنولوژی کشورهای دیگر در داخل کشور ایجاد سازوکار منضبط مسئولان و قرارگرفتن حراست از هویت ملی به عنوان سرلوحۀ مصرف ضروری افراد در استفادۀ مفید بیتاثیر نیست؛ مثلا دولتی که مسئولیت ایجاد رفاه عمومی در حوزههایی نظیر تکنولوژی در داخل کشور است باید باتوجه به اینکه دارای قوانین متقن در این حوزه هستیم، به عملیاتیکردن قوانین این حوزهها اهتمام کند، شما تصور کنید چرا با وجود مادۀ 1 سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه مبنی بر الزام پیوست فرهنگی برای هر پروژه ملی، هنوز که هنوز است فرآوردههای ارتباطاتیِ روز، نظیر همین نسل سوم تلفن همراه، فاقد پیوستهای فرهنگی لازم است؟؟ در این قانون تصریحاً قید شده است که حتی برای ورود بخش مثبت تکنولوژی در کشور باید همین بخش مثبت دارای پیوست فرهنگی باشد، ولی آیا این واقعا رعایت میشود؟ دقیقا به واسطه عدم رعایت تکلیف چه از جانب مسئولان و چه از جانب کاربران ویژه این محصولات، آسیبها بروز میکند و این میشود که دیدگاه ایجابیون صرف نیز عملاً حذف خواهد شد. استفادۀ مفید و بهینه شاخص تعیین حد و مرز استفاده از تکنولوژی است.
*به نظر شما در جامعه امروزی ما رابطهای بین آسیبهای اجتماعی موجود با اینترنت و خاصه شبکههای اجتماعی وجود دارد یا اینکه برخی اظهارات ناشی از توهم توطئه برخی افراد است؟
*روحافزا: به نظر میرسد اولین سنگری که در این مسیر مورد هدف قرار میگیرد هویت کاربر است، افراد به مرور متوجه میشوند که در حوزه تصمیمگیریهای خود نیز اساساً شاخصهای تصمیمگیریشان با رویکردی مجازی بررسی میشود و در تصمیمگیریها عناصر مجازی را بر حقیقی ترجیح میدهد، اینجاست که با انگارهای حقیقی توان بررسی مسایل و تصمیمگیری را ندارند، البته این حالت ابتدائاً بسیار نامحسوس اتفاق میافتد، حتی خود فرد متوجه این نحوۀ تصمیمگیری نیست ولی با گذر زمان در این حالت تثبیت میشود و عملاً از محیطهای حقیقی که بخش عظیمی از واقعیت زندگی انسان است، فاصله میگیرد؛ این انزوا سرآغازی برای بروز آسیبهای بعضاً پرخطر اجتماعی برای فرد است، مثلا این انزوا از اجتماع حقیقی قطعا جذب به اجتماع مجازی دارد، فردی که ساعتها در فضاهای مجازی و فراوردهایی نظیر آن (دوستی ها، تعاملات و تبادل اطلاعات و حتی بازی ها) سیر میکند وحتی میل جنسی خود را در قاب آلسیدی و آلایدی ارضا میکند طبیعی است چنین کسی دیگر علاقهمند به تعامل با دیگران در فضای حقیقی نیست، زیرا محدودیتها و تبعات فضای واقعی را ندارد و میتواند چهره واقعی خود را در پی انواع نمایشگرهایِ جذاب مخفی کند و چون با شخصیتی دروغین در این فضا شناخته میشود در برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران ناتوان میشود که ایجاد این روحیه موجب جدایی فرد از گروه همسالان و شروع بروز ناهنجاریهای دیگر است؛ این افراد در هنگام استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی گذشت زمان را احساس نمیکنند و زمانی بخود میآیند که ساعات زیادی صرف این امور کردهاند.
آسیب اینجا تمام نمیشود؛
چون تازه فرد با جَوی برانگیختهشدن از نیازهای کاذب خود روبروست، ورودهای بی هدف توسط کاربران فضای مجازی باعث میشود که سردمداران این فضا، کاربر بی هدف را با رویکرد خود بنا بر اهدافشان هدفمند کنند، البته هدفمندی که عملا کاربر ابزار آنان میشود و به هدف خود یعنی هویتزدایی فرد دست مییابند، همین فرد کم کم به واسطه مباحثی نظیر سکسولوژی که در این محیطها از جذب بالای برخوردار است، دچار میشود که متأسفانه علی رغم تمهیدات اندیشیده شده و برخورد انفعالی و نه مهندسیشده در این قسمت بیشترین آسیب را دیدهایم، حتی در مناطق محرومی که هیچگونه پل ارتباطی نظیر دیاس آل، وایرلس، وایمکس و ... وجود نداشت، شاهد تصاویر مبتذل و مستهجن در گوشههای همراه پسران مقطع دبستان که غالباً فقیر و محروم از امکانات ابتدایی عمرانی بودند، خطر بلوغ زودرس جنسی تنها برای فرد کاربر نیست، بلکه به واسطه از دستدادن هویتش، در محیطی مانند اینترنت که از ویژگیهای شاخصش این است که کاربر با هر فردی با هر سن، اعتقاد، مشی زندگی و قدرت تأثیرگذاری مثبت و یا منفی در هر زمانی به هر تعداد که بخواهد میتواند ارتباط برقرار کند و هویت شخص از هر جهت ناشناس است، دیگران را نیز در این ورطه آسیبزا هم مسیر میکند و شایعشدن این رویۀ غیراخلاقی در میان افراد باعث بروز شخصیتهای دوگانه میشود چرا که از ویژگیهای فضای مجازی به خاطر حجم بالای ارتباط و عدم محدودیت در آن، فراهمشدن تغییر رفتار و اخلاق و گرایش سیاسی و مذهبی بسیار زیاد است که غالباً با توجه به جو حاکم بر این محیط، اکثر تغییر گرایشها در قالب مغایرت با ارزشهای اسلامی است.
* یعنی فرد نیازهای کاذبی را در خود پیدا میکند؟
*روحافزا: بله، متاسفانه با بروز این فرایند و شکلگیری نیازهای کاذب در فرد، در حقیقت کاربر از نیاز واقعیش در سنین نوجوانی غافل میشود و در زمانی که تقویت نگاه توحیدی میتواند ذخیره تمام عمر فرد شود، صرف ارتباط جنسی و یا کلامی با جنس مخالف در این محیطها میشود و تحریک غریزههای جنسی زودتر از موعد مقرر در فطرت انسانی اسباب بروز فاجعههای فراوان فرهنگی، اجتماعی و .... میشود و به دنبال خود نیازهایی نظیر خرید گوشیهای مدرن یا تلویزیونهایی که به اینترنت وصل شود و یا فضایی برای تماس های تصویری ایجاد میشود که تا دیروز جزو نیازهای اصلی ما نبوده اما الان شاهد تقاضاهای آن در محیط خانواده هستیم.
در پس این موارد، متاسفانه شاهد شکلگیری مواردی نظیر فراهمآوردن بزهکاریهایِ مختلف نوین (سکس چت، ارتباط با جنس مخالف (گفتگو، پیامک و چت)، حضور در شبکههای به اصطلاح اجتماعی غیرقانونی، تماشای فیلمها و تصاویر مبتذل و مستهجن، حضور در سایتهای مبتذل و مستهجن و ... ) افزایش روحیه پرخاشگری ،اعتیاد ، افت اخلاقی و ... هستیم.
*آیامیتوان گفت یکی از علل تغییر سبک زندگی در بین جوانان تاثیرات استفاده بیش از اندازه از اینترنت و فرآوردههای آن است؟
*روحافزا: بدون شک این رابطه کاملا معنادار است، چرا که ما بدون ابزارهای پژوهشی که البته انجام هم شده، شاهد نتایج منفی این رابطه هستیم؛ رابطه و اثر بخشی اینترنت، فضاهای مجازی و حتی ماهواره و ..... بر روی شاخصهای سبک زندگی ما کاملاً مبرهن و واضح است، مثلا در پژوهشی که اخیرا انجام شده رابطه مستقیم میان شبکههای اجتماعی و سبک زندگی در کشور بیانگر آن است که میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان، ارتباط مستقیمی وجود دارد. 6/30 درصد مردان و 3/41 درصد زنان معتقدند که شبکههای اجتماعی اینترنتی توانسته است به میزان بالایی در نوع ادبیات افراد جامعه موثر باشد. همچنین 5/49 درصد زنان و 4/41 درصد مردان بر این باور هستند که عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی در مقادیر متوسط به بالا توانسته است بر سبک پوشش آنها در جامعه موثر باشد.
خیلی از کارشناسان معتقدند این دهکده مجازی تاثیری غیرقابل انکار بر سبک زندگی ایرانی–اسلامی دارد چرا که این شبکه اجتماعی بر اساس سبک زندگی غربی خاصه آمریکایی تنظیم شده است و البته وقتی «زاکربرگ»، خالق این شبکه مجازی باشد؛ فردی که در یک خانواده یهودی به دنیا آمده است و خود را یک «ملحد» و فردی که به خدا هیچگونه اعتقادی ندارد معرفی میکند و بر اساس اعتقاداتش، شبکهای را طراحی کرده باشد که در آن «هیچ گونه خطی قرمز مهمی برای کاربران تعریف نمیشود!» بنابراین نباید انتظار داشت که فیسبوک تطابقی با سبک زندگی ایرانی-اسلامی داشته باشد. سبک زندگی اسلامی ،برگرفته از اعتقادات و ارزشهای اسلامی است که دارای بنمایههایی چون حیا و عفت، حجاب ،رازداری، حریم خصوصی و اعتماد و رعایت اخلاق فردی و اجتماعی است. در کنار تمام این محسناتِ سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی غربی از طریق شبکه اجتماعی به صورت نامحسوس به نسل جوان و نوجوان آموزش داده و در روح و جان و خلقیات آنان نهادینه میشود و در نهایت در روش زندگی جوان و نوجوان بروز و ظهور پیدا میکند.
در واقع شاهد تغییر ارزشهای اسلامی و جایگزینی آن با ارزشهای غربی خواهیم بود، متاسفانه طبق آمارهای ارائه شده از دادگستری های کشور استفاده از ماهواره به عنوان علل برخی از جداییها و طلاقهای زوجین معرفی شده؛ لذا اشاره به این نکته ضروری به نظر میرسد که با توجه به وجود قوانینی نظیر مادۀ 46 برنامه پنجم توسعه کشور که در آن دولت مکلف است به مدت 12 ماه از زمان ابلاغ برنامه که در تاریخ 11/11/89 به دستگاههای اجرایی ابلاغ شده در راستای ایجاد شبکه ملی اطلاعات اهتمام ورزد چرا که وجود شبکه داخلی خیلی از آسیبها را در عین استفاده از تکنولوژی بومی مرتفع میکند؛ در صورتی که هنوز خبری از راهاندازی این شبکه نیست . لذا ما نیازمند سازوکاری منطبق با آرمانهای مذهبی و بومی جامعه خود هستیم و باید متخصصین به فرموده مقام معظم رهبری (دامظله) از تقلید و کپیبرداری دست بردارند. البته این حرکت نیاز به وفاق ملی دارد و مردم عزیز نیز پابهپای مسئولان باید دغدغههای این حوزه را لااقل از درون کانون گرم خانواده خود مدیریت کنند تا آسیب های اینچنینی بروز نکند.