صراط:
در پی انتشار اخبار تاسفآور روزهای اخیر از سوی دو مجری رسانه ملی که ازدواج کوتاه مدت آنها به جدایی انجامید، ژیلا صادقی مجری با سابقه تلویزیون یادداشتی در اختیار قرار داده که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
هرچند که پدیده افشای اطلاعات مربوط به اهالی رسانه و هنر در رسانهها و شبکههای اجتماعی، پدیده جدیدی نیست، اما به نظر میرسد که در روزهای اخیر، این موضوع ابعادی متفاوت یافته است. تاکنون در این مورد گفته یا وانمود میشد که این اطلاعات یا تصاویر عمدتا بدون رضایت صاحبان آنها و توسط عناصر بیاخلاق و بدخواه نشر مییابد در حالی که در این چند روز شاهد انتشار اطلاعات و تصاویری از زندگی برخی از اصحاب رسانه، توسط خود آنان بودیم که پدیدهای عجیب و بدیع مینماید!
بدون هیچ مقدمهای این پرسش را مطرح میکنم که آیا هویت و شهرت این افراد متعلق به خود آنان است، یا مربوط به رسانه ملی که سخاوتمندانه با آنتن خویش به آنان اعتبار بخشیده است؟ اگر فرض دوم صحیح باشد -که این گونه نیز هست- این گونه رفتارهای غیرقابل توجیه، جز چوب حراج زدن به وجهه این رسانه و خرج کردن از کیسه آن، چه مفهومی دارد؟ به راستی چرا باید مکانت این دانشگاه عمومی، هزینه بیمبالاتی عدهای شود که عمدتا با رفتارهای خویش از آن کاستهاند و چیزی بر آن نیفزودهاند؟
پرسش دیگر این است که آیا نشردهندگان این اطلاعات یا تصاویر، لختی به این اندیشیدهاند که با این کار تنها وجهه خود را در منظر مردم فرونمیکاهند، که حیثیت اجتماعی و شغلی همکاران خویش را نیز در مخاطره قرار می دهند؟ نویسنده این سطور در دید و بازدیدهای نوروزی، بارها با سخنان و سوالات دیگران درباره این موضوع مواجه گشته است، مقولهای که از اساس آن را مرتبط با خویش نمی داند و در جایگاه پاسخگویی درباره آن نیز قرار ندارد.
مخاطب پرسش سوم نهادهای نظارتی هستند که: تا چه مقطعی باید این گونه متخلفین با سکوت ایشان تشویق و تکثیر شوند؟ آیا به این اندیشیدهاند که اگر افشای اطلاعات زندگی خصوصی فلان عنصر رسانهای توسط خود وی! به نوعی رویه و ژست مثبت تبدیل شود، دیگر از بدنه اجتماعی برای رعایت اخلاق، چه انتظاری میتوان داشت؟
هرچند که پدیده افشای اطلاعات مربوط به اهالی رسانه و هنر در رسانهها و شبکههای اجتماعی، پدیده جدیدی نیست، اما به نظر میرسد که در روزهای اخیر، این موضوع ابعادی متفاوت یافته است. تاکنون در این مورد گفته یا وانمود میشد که این اطلاعات یا تصاویر عمدتا بدون رضایت صاحبان آنها و توسط عناصر بیاخلاق و بدخواه نشر مییابد در حالی که در این چند روز شاهد انتشار اطلاعات و تصاویری از زندگی برخی از اصحاب رسانه، توسط خود آنان بودیم که پدیدهای عجیب و بدیع مینماید!
بدون هیچ مقدمهای این پرسش را مطرح میکنم که آیا هویت و شهرت این افراد متعلق به خود آنان است، یا مربوط به رسانه ملی که سخاوتمندانه با آنتن خویش به آنان اعتبار بخشیده است؟ اگر فرض دوم صحیح باشد -که این گونه نیز هست- این گونه رفتارهای غیرقابل توجیه، جز چوب حراج زدن به وجهه این رسانه و خرج کردن از کیسه آن، چه مفهومی دارد؟ به راستی چرا باید مکانت این دانشگاه عمومی، هزینه بیمبالاتی عدهای شود که عمدتا با رفتارهای خویش از آن کاستهاند و چیزی بر آن نیفزودهاند؟
پرسش دیگر این است که آیا نشردهندگان این اطلاعات یا تصاویر، لختی به این اندیشیدهاند که با این کار تنها وجهه خود را در منظر مردم فرونمیکاهند، که حیثیت اجتماعی و شغلی همکاران خویش را نیز در مخاطره قرار می دهند؟ نویسنده این سطور در دید و بازدیدهای نوروزی، بارها با سخنان و سوالات دیگران درباره این موضوع مواجه گشته است، مقولهای که از اساس آن را مرتبط با خویش نمی داند و در جایگاه پاسخگویی درباره آن نیز قرار ندارد.
مخاطب پرسش سوم نهادهای نظارتی هستند که: تا چه مقطعی باید این گونه متخلفین با سکوت ایشان تشویق و تکثیر شوند؟ آیا به این اندیشیدهاند که اگر افشای اطلاعات زندگی خصوصی فلان عنصر رسانهای توسط خود وی! به نوعی رویه و ژست مثبت تبدیل شود، دیگر از بدنه اجتماعی برای رعایت اخلاق، چه انتظاری میتوان داشت؟
چون چهره واقعی هنرمندان (بازیگر و مجری) برای مردم آشکار شد تا از این جماعت برای خود بت نسازند!
واقعا انسانیت کجا رفته؟
از چشمم افتادی
شما این وسط چه کاره اید؟