جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۶

خاطراتی علیه خاطره دیروز رفسنجانی

روز گذشته آیت الله هاشمی رفسنجانی این گونه عنوان کرد که امام(ره) دو سه ماه بعد از پذیرش قطعنامه 598 به وی گفته است «جام زهر برای من شیرین شد». اما روایت صریح مرحوم سیداحمدآقا خمینی از نگاه حضرت امام(ره) به ماجرای پذیرش قطعنامه با روایت آقای هاشمی بسیار متفاوت است.
کد خبر : ۲۳۷۴۵۳
خاطراتی علیه خاطره دیروز رفسنجانی
صراط: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دیروز در سخنانی در همایش بانوی انقلاب در خصوص پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام(ره) و توصیف جام زهر روایت تازه‌ای را مطرح کرد و گفت:«امام(ره) به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کند البته گفتند جام زهر را نوشیدم اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد».

فارس برای روشن شدن صحت و سقم ادعای «آیت‌الله»، تنها به بازخوانی گوشه‌ای از تاریخ در آن مقطع حساس زمانی با ترتیب توالی زمان می‌پردازد، این در حالی است که هم در پیام تاریخی امام خمینی(ره) در پذیرش قطعنامه و هم در خاطرات مرحوم سید احمد آقا خمینی به عنوان اعّز اشخاص نزد حضرت امام و نزدیک‌ترین فرد به ایشان صحت چنین ادعایی تایید نمی‌شود:

*پیام تاریخی امام خمینی در 29 تیر 1367 در مورد پذیرش قطعنامه:

«..... در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری می‌کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم... خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم...

صحیفه امام ج 1 صفحه 24

* 7 آبان 67 و پنج ماه پس از قبول قطعنامه :

تذکر به اعضای دفتر برای لغو دیدارها و سخنرانیها

«توجه داشته باشید که باید دور سخن گفتن مرا ولو یک جمله دعا خط بکشید مجاری تنفس من بیمار است، و حالا هم که جنگ در کار نیست، زحمت به من ندهید از اینکه مثلاً خانواده شهدا و امثال آن بیایند و من دستی تکان دهم، مضایقه ندارم»

صحیفه امام ، ج 21 ، ص 171

*تلخ‌ترین خاطره عمر امام به روایت  مرحوم سید احمد خمینی

«شما روحیه امام را در نظر بگیرید چه روحیه عزیزی است، وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند که باید (قطعنامه ) را قبول کنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را می نوشم. من کنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را می زدند روی پایشان، می گفتند: آ، آ. برای اینکه تلویزیون ما داشت رزمندگان را نشان می داد، صحنه های جنگ را نشان می داد؛ اما امام با آن روحیه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول کرده بودند.و در آن نامه ای که امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند: خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگیدم و در جنگ عقیده ام این بود که به نفع شماست؛ امروز این عقیده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول می کنم.

*بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند

خدا می داند بر خانه امام چه گذشت هیچکس جرئت نمی کرد خانه امام برود پیش امام برود. بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند. همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو.

*بعد از پذیرش قطعنامه امام دیگر در جماران سخنرانی نکردند

شما فرزندان امام روحیه امام را بهتر از هر کس دیگر می دانید. بعد از (قطعنامه ) امام دیگر سخنرانی نکردند. دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. یک پسر بچه ای من دارم، کوچک است نامش علی است؛ با او خیلی مانوس بودند. آن روزهای آخر، این بچه ای که بیش از سه سالش نبود می خواست خدمت امام برود. امام از اینکه ساعات آخر را می خواست با خدای خودش راز و نیاز کند، به مادر این بچه گفت:ما اصلا نخوابیده و همه اش نماز خوانده و بعد پیغام داد برای مردم، که مردم شما شهید دادید، شما اسیر دادید، شما مجروح و معلول دادید از خدا بخواهید که مرا قبول کند.

تلخ‌ترین خاطره‌ای که از امام به یاد دارم پذیرش قطعنامه و شیرین‌ترین خاطره فتح خرمشهر است.

مجموعه آثار یادگار امام(جلد 1)

سردار غلامعلی رشید نیز در سخنانی عنوان می‌کند: «مرحوم سید احمد خمینی در یکی از سخنرانی‌های خود اعلام کردند که پس از پذیرش قطعنامه 598 و حمله مجدد عراق به ایران و اعزام خیل بی شمار نیروهای مردمی به جبهه، امام فرمودند اگر می‌دانستم مردم این گونه به جبهه می‌آیند، قطعنامه را قبول نمی‌کردم

*بعد از قطعنامه دیگر خنده بر لب امام ندیدم

«حاج عیسی(خادم امام خمینی) می‌گفت که امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند و وقتی بعد از دو روز وارد اتاق شدم امام من را در بغل گرفت و یک ساعت گریه کرد و گفت حاج عیسی! شهدا به مقامی که بخواهند می‌رسند، جانبازان اجرشان را می‌گیرند، اسرا هم برمی‌گردند. اما من چه کار کنم؟»

مرحوم حجت الاسلام محمدرضا توسلی از مسئولان دفتر امام خمینی نیز در این رابطه می‌گوید: «بعد از آنکه امام(ره) قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را نوشیدم من دیگر خنده بر لب ایشان ندیدم