اشتون کارتر در خلال مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 در لوزان یکبار اظهار داشت که اصلی ترین وظیفه وی تضمین دادن در خصوص وجود همه گزینه های ممکن بر روی میز ( علیه ایران ) است! او یکبار دیگر و پس از قرائت بیانیه لوزان نیز چنین ادعایی را مطرح ساخت تا بر همگان اثبات شود که مرد شماره یک پنتاگون قدرت محاسبات عینی حداقلهای جاری در سیاست خارجی و امنیتی کشورش را ندارد. در اینجا تنها یک سوال به ذهن خطور می کند:اینکه اوباما به چه دلیلی از اشتون کارتر در مسند وزارت دفاع کشورش استفاده کرده و تبعات این انتخاب برای کاخ سفید چه خواهد بود؟
در اینجا لازم است گریزی به گذشته ای نه چندان دور بزنیم، یعنی حدود دو سال قبل که اشتون کارتر به عنوان فرد شماره دو پنتاگون و در کنار چاک هیگل مشغول به فعالیت بود. در آن زمان مواضع تند و شبه نومحافظه کارانه اشتون سبب شد تا وی در عمل با هیگل زاویه پیدا کند. وزیر دفاع فعلی آمریکا پیشاپیش گفته است در طرح خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان که برای پایان 2016 برنامه ریزی شده، بازنگری خواهد کرد! این در حالیست که اکثر استراتژیستهای دفاعی و امنیتی در ایالات متحده آمریکا بقا در افغانستان ( حتی بقای حداقلی نیروهای آمریکایی) را متضمن گسترش دامنه شکست واشنگتن در این کارزار دانسته اند.
در چنین شرایطی اوباما تنها به یک دلیل از اشتون کارتر در کابینه خود استفاده کرده است! تنها انگیزه اوباما از این انتخاب بحث برانگیز، تنظیم مواضع جموریخواهان سنا در طی سالهای 2014 تا 2016 بوده و می باشد. اوباما معتقد است که اشتون کارتر به عنوان فردی تندرو ، هم زبان جمهوریخواهان سنا را به خوبی می فهمد و هم قدرت اقناع آنها در برخی تصمیم گیری های کلیدی حوزه سیاست خارجی ایالات متحده را داراست. حتی اوباما معتقد است که قدرت تاثیرگذاری اشتون کارتر به مراتب نسبت به افرادی مانند ژنرال دیود پترائوس ( رئیس سابق سازمان سیا ) و ژنرال کیسی در قبال جمهوریخواهان بیشتر است. بی دلیل نبود که سنای آمریکا اشتون کارتر را با آغوشی باز به عنوان وزیر دفاع ایالات متحده پذیرفت. این استقبال بر همگان اثبات کرد که طی مدت باقیمانده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 میلادی، پنتاگون به لانه ای برای بازهای وحشی تبدیل خواهد شد، ضمن آنکه دموکراتهای پر ادعا نیز در این بزم مشترک حضور خواهند داشت.
نکته جالب توجه در خصوص اشتون کارتر، عضویت رسمی وی در حزب دموکرات است! بر خلاف سه وزیر دفاع پیشین دولت اوباما یعنی رابرت گیتس، پنتا و هیگل، وزیر دفاع فعلی ایالات متحده آمریکا به لحاظ سیاسی عضو حزب حاکم بر کاخ سفید محسوب می شود! با این حال کارتر در عمل بازی خود را در زمین جمهوریخواهان صورت می دهد . وی با کاهش بودجه نظامی آمریکا به شدت مخالف است و آن را اقدامی نا به جا می داند .در خصوص دیگر مقولات کلیدی سیاست امنیتی و دفاعی آمریکا نیز اشتون کارتر معمولا نظری موافق با جمهوریخواهان اتخاذ می کند. از این لحاظ می توان اشتون کارتر را با سناتور " جولیبرمن" مقایسه کرد! جو لیبرمن سناتور سابق سنای آمریکا نیز به لحاظ حزبی به دموکراتها تعلق داشت و با حمایت این حزب به سنا راه پیدا کرد اما در عمل به یکی از اصلی ترین حامیان جرج واکر بوش در موضوعاتی مانند حمله به عراق و افغانستان تبدیل شد. در سال 2008 میلادی و درست در زمانی که رقابتهای انتخاباتی اوباما و مک کین به نقطه اوج خود رسیده بود، سناتور لیبرمن با حضور در جمع جمهوریخواهان حمایت خود را از نامزد متبوع آنها اعلام کرد. به این ترتیب سناتور لیبرمن در عمل به نامزد حزب متبوع خود پشت پا زد.
اشتون کارتر نیز روحیه ای به مانند لیبرمن دارد با این تفاوت که عقلانیت سیاسی وی به مراتب کمتر از لیبرمن است! اشتون کارتر که قبلا در رشته فیزیک نظری و در سطوح علمی تحصیل و تدریس کرده است، هنوز نتوانسته است میان انتزاعیات ذهنی خود و واقعیاتی که در حوزه سیاسی، دفاعی و امنیتی ایالات متحده می گذرد رابطه ای برقرار سازد. همین مسئله سبب شده است تا وزیر دفاع آمریکا بایسته های حداقلی بازی در نظام بین الملل را فدای انتزاعیات خود کند. این سیاستمدار 60 ساله بعضا فراموش می کند که تنها دلیل حضور وی در دولت اوباما چه بوده و حتی دموکراتهایی که در ظاهر از وی به عنوان وزیری توانمند یاد می کنند در عمل چه نگاه ابزارگرایانه ای نسبت به وی دارند! بدون شک اشتون کارتر پس از مدتی کوتاه ناچار خواهد شد به گوشه ای نشسته و کتاب خاطرات خود را از دوران حضورش در کاخ سفید منتشر کند. در زمان نگارش این مطالب، اشتون کارتر به واسطه شکستی که به مانند پیشینیان خود در منطقه و نظام بین الملل خورده است، نگاه واقعبینانهتری خواهد داشت! نگاهی که در آن زمان دیگر مفری برای جلوگیری از رسوایی نظامی و سیاسی وی نخواهد بود.