این کتاب که در برگیرنده ابعاد مختلف برگزاری مراسم حج در زمان سرپرستی آیتالله ریشهری از سال 1370 تا1388 است، حاوی نکات بسیار حساس، جالب و خواندنی برای علاقهمندان است. پیش از این 4 جلد از خاطرات وی که شامل حوادث مهم و سرنوشت ساز دوران جمهوری اسلامی همچون: کودتای پایگاه نوژه، توطئه قطبزاده، سلب صلاحیت مرجعیت از آقای شریعتمداری، جریان مهدی هاشمی، تاسیس وزارت اطلاعات، مقابله با شبکههای جاسوسی و تروریستی، تاسیس دادگاه ویژه روحانیت، ماجراهای برکناری آقای منتظری از قائم مقامی و ... است، چاپ شده است.
بررسی دیدگاهها،گفتارها و رفتارهای شخصیتهای تراز اول کشور در سفر به عربستان و ملاقات مقامات سعودی و برگزاری مناسک حج در طول این سالها برای نخستین بار در جلد پنجم کتاب «خاطره ها» آمده، که مقایسه آن با شرایط کنونی روابط ایران و عربستان و تعلیق سفرهای عمره بر حساسیتها و جذابیتهای این اثر میافزاید.
در ادامه قسمتهایی از مواضع رئیس جمهور وقت آیتالله هاشمی رفسنجانی که در این کتاب آمده است را میخوانیم:
*سخنان خلاف انتظار هاشمی رفسنجانی
در آن سال، مقدّمات کار همانند سالهای گذشته بود و در این چارچوب، شورای هماهنگی حج (شامل اعضای اصلی بعثه و سازمان حجّ و زیارت و برخی شخصیّتهای مؤثّر در مدیریّت فرهنگی و سیاسی حج و همچنین دستگاههای مربوطه مثل وزارتخانههای امور خارجه و ارشاد) در تاریخ 75/1/18 دیداری با رئیس جمهور داشت.
در این ملاقات، آقای هاشمی رفسنجانی مطالبی را در رابطه با مراسم برائت مطرح کرد که انتظار نمیرفت و توقّع این بود که سخنان ایشان هماهنگ با نظرات مقام معظّم رهبری باشد. لذا در یادداشتهایم نوشتهام:
«مطالب ایشان در رابطه به مسائل برائت، قابل مقایسه با سخنان رهبری نبود. با مراجعه به نوار جلسه میتوان دریافت که تفاوت از کجا تا به کجاست.»
*مذاکرات پاکستان
آقای هاشمی رفسنجانی در نخستین روزهای سال 76 برای حضور در اجلاس فوقالعاده کنفرانس اسلامی به پاکستان رفت و در خلال آن، ملاقاتی بین ایشان و امیر عبداﷲ ولیعهد سعودی صورت گرفت. چندی بعد، متن گفتوگوی آنها درباره حج و مراسم برائت به دست من رسید که تأسفآور بود. آن متن از این قرار بود:
امیر عبداﷲ: این رئیس مجموعه حجّاج که گذاشتهاید، چرا این را گذاشتید؟ فردی را بگذارید که تحت امر شما باشد. برای ما بس است؛ بس است که درد بکشیم؛ درد آنچه که قبلاً اتّفاق افتاد. غیرمسلمانان به ما نیشخند میزنند. برای ما این دیگر بس است. همچنان که یکی از برادران ایرانی به من گفته است، برائت میتواند در صحرا بیان شود، در اروپا مطرح شود...
آقای هاشمی رفسنجانی: ما برای این هم یک راهحلّ روشنی داریم که تفاهم کنیم. هیچ نگرانی برای ما و شما نباشد.
امیر عبداﷲ: میخواهم مطلبی بگویم، اگرچه مربوط به زمان شاه است. این نمایانگر این است که مردم ایران، مسلمان هستند. البتّه تنها ملّتی که با نظم برای حج میآیند، ایرانیان هستند. میدانند کجا میآیند، کجا میروند، عرفات، منا، بهترین جاها را در اختیار داشتند. ما هم اینها را از آن ملّت ایران میدانیم. تعداد آدمهایشان را پیشبینی میکنیم.آقای هاشمی رفسنجانی: میتوانیم با شما قراری بگذاریم که حلّ نهایی شود. امسال حج شروع شده است. من قبلاً هم با وزیر خارجه صحبت کرده بودم. مثلاً اگر مسجدی در هر جای مکّه ـ حتّی کوچک باشد ـ تعداد آدمهایشان را پیشبینی کنیم.
امیر عبداﷲ: چرا مثل گذشته حج نکنند؟ مگر قبلیها مسلمان نبودند؟
آقای هاشمی رفسنجانی: از زمانی که حکومت اسلامی بود، اینطور شد. ما حل میکنیم که شما مشکل نداشته باشید.
امیر عبداﷲ: خداوند از روزی که ملّت ایران را خلق کرد، مسلمان خلق کرد.
آقای هاشمی رفسنجانی: قبلاً آنجا شاه حاکم بود. یک خیمهای که پانصد یا هزار نفر جا بگیرد...
امیر عبداﷲ: مکان خودشان در بعثه.
آقای هاشمی رفسنجانی: ما قبول میکنیم. شما با من قرار بگذارید. در همان بعثه که بلندگو نداشته باشد، بدون اعلام. ما میگوییم همانهایی که در بعثه هستند، مثلاً میگوییم یک ساعت یا نیم ساعت، فقط دعایی بخوانند و بیایند بیرون. خبرش را هم به هیچ روزنامهای در عربستان ندهند. در ایران پخش میشود که در بعثه تعدادی جمع شدند و مراسم...
امیر عبداﷲ: ... این نیازی به بلندگو ندارد. خدا صدای مورچه را هم میشنود.
آقای هاشمی رفسنجانی: این مصداق یک اقدامی است که ... شما هم راحت میشوید، ما هم همینطور.
امیر عبداﷲ: از آدم خیرخواه جز خیر چیزی برنمیآید.
گفتنی است من خود را مقیّد به اجرای نظرات مقام معظّم رهبری میدانستم، هرچند دشوار بود. در واقع عدم برگزاری مراسم برائت موجب آسایش و آرامش من میشد، امّا عملکرد من در این زمینه کاملاً اعتقادی بود. اصرار من بر انجام این مراسم، ریشه در این عقیده داشت.
*مخالفت با توافقنامهٔ ذلّتبار پاکستان
روز 24 فروردین (ششم ذیحجّه) هنگام پایین آمدن از پلهها در ساختمان بعثه، آقای نوری شاهرودی را دیدم. ایشان گفت رئیس دفتر وزیر کشور سعودی طیّ تماس تلفنی، پیغامی را از طرف امیرنایف برای اینجانب ارسال کرده است. متن پیام از این قرار بود:
برگزاری مراسم برائت به کلّی در مکّه یا هر جای دیگر ممنوع است و چنانچه اقدام به این کار شود، به صورت جدّی از آن جلوگیری به عمل خواهد آمد.
من در مقابل این پیغام، پاسخ خاصّی ندادم، امّا از سخنان آقای سفیر متوجّه شدم که انتظار دارد توافق آقای هاشمی رفسنجانی با امیر عبداﷲ در پاکستان مبنی بر انجام مراسم برائت در داخل ساختمان بعثه با حضور جمع اندکی از زائران به اجرا در آید، زیرا در این صورت سعودیها نیز مخالفتی با این مراسم نخواهند داشت.
حقیقت این است که من آن توافق را ذلّتبار میدانستم، زیرا سعودیها از ابتدا هم مشکلی با برگزاری مراسم برائت به این صورت نداشتند و بنا بر این برای اجرای چنین مراسمی اساساً نیازی به مذاکره و توافق با مقامات عربستان نبود.
در این حال اصرار آقای نوری شاهرودی بر اجرای آن توافق، مرا عصبانی کرد و در همان حال گفتم:
در اینجا تصمیمگیری با بنده است. چرا شما بر اجرای آن توافق، اصرار میکنید؟ به جای این، بهتر است در مذاکره با سعودیها با قاطعیّت صحبت کنید. برگزاری مراسم برائت در داخل بعثه، حرفی است که سعودیها از ابتدا میگفتند و دیگر نیازی به توافق جدیدی در این باره وجود نداشت. در مذاکره میبایست امتیازی برای ما اخذ میشد، نه اینکه با همان چیزی که از ابتدا مورد نظر عربستان بود، موافقت شود.